بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- نهج البلاغه – امیر المومنین – متقین 67- خشوع قلب «خاشعا قلب ه»
- ترجمه: (مىبينى پرهيزگاران را كه) قلب ش خاشع است. ***
- شرح: در اين فراز بار ديگر مولى سخن از خشوع متقيان مىفرمايد، در مرتبه اول عبادت را متذكر شد و اينجا خشوع قلب و خاضع در برابر عظمت الهى است و اين خشوع قلب ى زائيده درك عمظمت الهى است و مسلماً خشوع قلب نيز ساير اعضاء را به خضوع وامىدارد.
- چون درباره خشوع قبلا به تفصيل بحث كردهايم، در اين جا به اختصار بيان مىكنيم امام صادق (عليه السلام) در روايتى مىفرمايند:
- «خداوند متعال به حضرت عيسى بن مريم (عليه السلام) چنين وحى كرد: يا عيسى! از ديدگانت اشك بريز و قلب ت را خاضع گردان و دو چشم خود را با ميل اندوه و حزن سرمه بكش در هنگامى كه اهل بطالت و خوشگذرآنهامى خندند، در كنار قبور مردگان بايست و آنها را با نداى بلند صدا زن، شايد از آنها پندگيرى و بگو من در زمره ملحق شوندگان به شما، ملحق خواهم شد».
- در روايتى ديگر آمده كه خداوند متعال به موسى و هارون (عليهم السلام) وحى رساند كه: «انّما يَتَزَيّن لى اوليائى بالذُّلّ و الخُشُوعِ و الخوفِ الّذى يَنْبت فى قُلوبِهِم فَيَنظُر على أجْسادِهم»: «دوستان من با خشوع و ذلت درونى و خوفى كه در قلب هاى آنها مىرويد خود را براى من زينت مىدهند، و سپس آثار آن بر بدنهاى آنها نيز نمودار مىشود.[1]
علامت خاشع
- در روايتى رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) علامت خاشع را چهار چيز مىشمارند:
«امّا عَلامَةُ الخاشِع فاربَعَةٌ: مُراقبة فى السرِّ العلانية و رُكوبِ الجميلِ و التفكّرُ لِيومِ القِيامَة و المناجاةُ للّه».
«علامت خاشع چهار چيز است: 1- در پنهان و آشكار مراقبت مىكند كه عملى برخلاف رضاى خداوند انجام ندهد. 2- هميشه بر پشت كارهاى نيك رسول شده و آنها را انجام مىدهد. 3- تفكر براى روز قيامت. 4- مناجات با خداوند متعال».
- با علامات و نشانههاى فوق كه در چهره و قول و فعل او ظاهر است مىتوان بر گوهرى در درون او به نام «قلب خاشع» اطلاع پيدا كرد و خوشا به چنين صدفهائى كه چنين درّهائى در درون خود مىپرورانند كه برق آن درّها در آسمان وجودشان و صفحه اعضاء و جوارحشان نمودار مىگردد.
- خاشع، در نماز احساس ملاقات با خداوند را دارد. «الْخاشِعِينَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ»
- امام صادق عليه السلام فرمود: تلاوت نياز به سه چيز دارد: قلب خاشع و بدن فارغ و موضع خالى.
- صحنههاى قيامت، چشمها را خاشع و دلها را منقلب مىسازد. «تَتَقلب فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ»
- در آيات قبل، چهار كمال براى متّقين بيان شد: «أَوَّابٍ» توبه كار، «حَفِيظٍ» حافظ خود و حدود الهى، «خشيت» ترس از خدا، «قلب منيب» داراى دلى خاضع و خاشع و در اين آيه، براى بهشت چهار ويژگى عنوان شده است: «سلام» امنيّت و سلامتى، «خلود» ابديّت و جاودانگى، «ما يشاءون» تنوّع و كاميابى، «لدينا مزيد» گستردگى و وسعت نعمتها.
- اگر اين قرآن را بر كوهى نازل كرده بوديم، بى شك آن كوه را از خشيت خداوند، خاشع و فرو پاشيده مىديدى. ما اين مثالها را براى مردم مىزنيم، شايد بيانديشند.
- - چگونه است كه كوه با آن صلابت، در برابر عظمت قرآن خاشع است، امّا قلب برخى انسانها، از سنگ سختتر؟ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً ... - كسانى كه در دنيا تنها خداوند را عبادت كردند: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ»، تنها به او توكّل كردند: «عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا»، تنها نسبت به او خاشع بودند و از احدى نهراسيدند: «لا يَخْشَوْنَ أَحَداً»، تنها از او كمك خواستند: «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» و ...،
- بسيار از تلخىها، استعدادهاى ما را شكوفا مىكند، حالت صبر و مقاومت را در ما رشد مىدهد و دل انسان را خاضع و خاشع مىسازد. «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ»
- در آيات متعدّد مىخوانيم: مردگان پس از مبعوث شدن، با چشمهاى خاشع و اشكآلود به اطراف خود نگاه مىكنند وذلّت عجيبى آنان را با قهر فرامىگيرد.
- هنگام نماز، بايد حضور قلب و تمركز فكر داشت. خوبست نگاه انسان به جاى سجده باشد و با خشوع قلب ى ادا شود. قرآن، مؤمنانى را رستگار مىداند كه در نمازشان «خاشع» باشند، يعنى به خدا و عظمت او متوجّه و آگاه باشند و متناسب با آن احساس عظمت، حالت روحى و جسمى داشته باشند.
- نماز به همه وجود انسان آرامش مىبخشد، چشمها را خاشع و خاضع مىگرداند، نفس سركش را رام، دلها را نرم و تكبر و بزرگمنشى را محو مىكند.«تَسْكيناً لِاطْرافِهِم، تَخْشيعاً لِابْصارِهِم، تَذْليلًا لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفيضاً لِقُلُوبِهِم، ازالَةً لِلْخَيْلاءِ عَنْهُم انْ اوْ حَشَتْهُم الْوَحْشَة آنَسَهُمْ ذِكْرك»
- خاشع بودن در نماز، آنست كه نمازگزار، دلش با خدا و توجّهش به آفريدگار باشد، آرامش بدنى داشته باشد، و واقعاً خود را در برابر خدايى كه از هر شخصيّت و مقامى برتر و از هر قدرتمندى تواناتر است، حسّ كند.
- خشوع، حالت قلب ى انسان در عبادت و نتيجه توجّه كامل به مقام بندگى در آستانِ الهى است. آنكه نياز و عجز خود را مىداند و عظمت و كمال الهى را مىشناسد و در عبادت، خود را در برابر آن خداى بى همتا و آگاه مىيابد. حالتى متناسب با اين «حضور» پيدا مىكند، در اين حالت قلب ، خاشع مىشود، نگاه افتاده مىگردد و توجّه از هر چيز ديگر بريده و به معبود متوجّه مىشود.
- چشمها بايد خاشع باشد، كمر در ركوع خم شود، دستها هنگام گفتن «اللَّهاكبر» بالا بيايد، گردن، صاف ودر ركوع كشيده شود، به هر حال در نماز همه اعضا به نحوى در خدمت ياد خدا هستند.
- قرآن مىفرمايد: «و انّها لكبيرة الّا على الخاشعين» نماز بار سنگينى است مگر براى افراد خاشع.پيدا كرده است اكنون اين دل كه خانه خداوند است، بايد غبارروبى شود، بايد تكانى خورده زنگهايش همه پاك شود. و براى اين كار محلى مناسب لازم است، كجا بهتر از سرزمين مشعر، جايى كه هيچ وسيلهاى براى سرگرمى و مشغول شدن قلب و روح وجود ندارد، و اين قلب فرارى در اين سرزمين همانند حيوان وحشى است كه در كوچه بنبست قرار گرفته چارهاى جز توجه به خدا ندارد، زيرا نه لباسى است و نه مسكنى نه غذايى و نه تشريفات و نورى. واى بر افرادى كه در اين سرزمين هم، دل به خدا ندهند و حق است كه قرآن به آنان خطاب فرمايد: «ألم يأن للّذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه»؛ آيا هنوز وقت آن نشده است كه دلهاى مؤمنين براى ياد خدا خاشع و آماده شود؟
- توقف در سرزمين ايثار و تسليم، چقدر روح ايثار در تو پيدا شده است؟ اگر در روحيه و حالات خود رشد و تحول و شكوفايى ديدى، خدا را شكر كن. و اگر هيچ تغييرى در تو پيدا نشد بايد تجديد نظر نمايى و آيه قرآن را با خود زمزمه كنى كه: «ألَم يَأن لِلّذين آمنوا أن تخشَع قُلوبهم»، آيا هنوز وقت آن نرسيده است كه دلهاى مؤمنين در برابر خداوند خاشع و نرم شود؟!
- «چرا پيراهنت را وصله مىكنى؟ فرمود: قلب را خاشع مىكند و مؤمنان از آن الگو مىگيرند.»
- «انسانها از قبرها بيرون مىآيند، در حالى كه چشمهايشان (از وحشت) خاشع و به زير افتاده است و همچون ملخهاى پراكنده (بىهدف) به هر سو مىدوند.»
- ه) قلب ى كه در برابر خداوند، خاشع است.
- اما مؤمنان خاشع و اهل نمازند: «فى صلاتهم خاشعون»، «على صلاتهم دائمون» و «على صلاتهم يحافظون»
- صحنههاى قيامت، چشمها را خاشع و دلها را منقلب مىسازد. «تَتقلب فيه القلوب والابصار»- نماز بى نشاط: «قاموا كُسالى»؛
- . كوهها در برابر هر دو خاشع هستند: قرآن وامام حسین علیه السلام
- نزول قرآن كريم اگر بر كوه بود خاشع و ذليل مىشد: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَ تِلْكَ الامْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ حشر/ 21.
- در بعد مذكور بايد خاشع باشد. حديثى داريم كه آدم منافق كسى است كه ظاهر خاشعى دارد. ظاهرش نشان مىدهد كه خيلى با تقواست اما در درون دين ندارد. از آخرت بسيار دم مىزند، اما خودش معتقد نيست. بسيار از خلق دم مىزند، اما گندم خلق را آتش مىزند و لذا حديث داريم: اگر قيافهى حق به جانبى دارد، خشوعش زياد شده است، اما عمل نيست، اين خطرناك است. اين نشانهى نفاق است. قلب سالم قلب ى است كه آرامش دارد. چون مىداند كه بيهوده نيست
- پس در مورد انسان نمونه از نظر قرآن، در سوره مؤمنون مىفرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مومنون/ 2- 1) يا در جاى ديگر داريم كه مىفرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/ 9) اگر گفتند: قرص را بخورى خوب مىشوى، آمپول هم بزنى خوب مىشوى، پس معلوم است تركيبات و تأثيرات اين دو يكى است. در اين جا هم معلوم مىشود كه تركيبات مؤمنون و زكاها يكى است، چون هر دو موجب رستگارى مىشوند. همينطور كسانى كه در نمازشان مؤدب و خاشع هستند.
- در ابتدا مىخواهم به امام و رزمندگان و خانواده هاى شهدا و جانبازان و اسيران سلام گرمى بكنم. «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» (مومنون/ 8) مؤمن چند صفت دارد. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مومنون/ 1)، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/ 9) «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» يكى از صفات مؤمنان اين است كه امانات و پيمانها را مراعات مىكنند. «الَّذينَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مومنون/ 2) مؤمنان كسانى هستند كه در نماز حال دارند و خاشع هستند و از لغو دورى مىكنند و حق الناس و زكات مىدهند و نسبت به مسائل شهوانى خودشان را حفظ مىكنند و اگر شهوتى در بين بود، فقط ازدواج مىكنند و غير از اين نيست. امانات و عهد را مراعات مىكنند. بيت المال امانت است و در حفظ بيت المال افراد كمى مراعات مىكنند و كسانى كه پشت ماشين خودشان مىنشينند با زمانى كه پشت ماشين بيت المال مىنشينند فرق دارند. افراد زيادى هستند كه ماشين خودشان را مىخوابانند و از ماشين بيت المال استفاده مىكنند. اگر ماشين شخصى باشد، در انتخاب جاده با ماشين بيت المال فرق مىگذارند. در ماشين شخصى، جادهى ناهموار را انتخاب نمىكنند، اما ما در استفاده از آب و برق و قير و خودكار و گونى و ميز و نيمكت و كتاب كه جز اموال بيت المال است كوتاهى مىكنيم.
- پيغمبر ديد كسى نماز مىخواند و با ريش هايش بازى مىكند. فرمود: اگر دل او خاشع بود، با دستش با ريشش بازى نمىكرد. اين نشان دهندهى اين است كه دلش هم با خدا نيست. حديث داريم، امامان ما وقتى نماز مىخواندند، اگر يك پرنده روى دوششان مىنشست، چنان صاف ايستاده بودن كه حتى اين پرنده، تكان نمىخورد. اگر زنبور عسل آن جا بود، تكان نمىخورد، فقط اگر باد مىآمد، عباى اينها را تكان مىداد.
- ما از آيات قرآن را براى زندگىمان درس بگيريم.هنر است يك چيزى بگويم. به اميرالمومنين گفتند: فلانى را تحويلش نگرفتى، رفت به سمت معاويه، حضرت فرمود: «وَ إِنَّها لَكَبيرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعينَ» (بقره/ 45)
- اين «إِنَّها لَكَبيرَهٌ» براى نماز است. يعنى نماز سنگين است، مگر براى افراد خاشع! ، حكومت من هم سنگين است مگر براى افراد خاشع! خوب! خيلىها طرفدار على بودند، بدعاقبت شدند. على را رها كردند. در انقلاب ما هم همين طور هستند. خيلىها طرفدار امام بودند، از امام بريدند. طرفدار انقلاب بودند، از انقلاب بريدند.
پناه بردن به خدا از قلب غير خاشع
- يكى از خطرات خود علم بى خاصيت است بخوانيد ببينيم «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» يكى از خلقها خودمان از علم «أَعُوذُ بِكَ يَا رَب مِنْ ... وَ مِنْ قلب لَا يَخْشَعُ» (كافى/ ج 2/ ص 585) پناه مىبرم از قلب ى كه خشوع ندارد سنگدل است.
- قرآن مىفرمايد اگر مىخواهيد بدانيد كه خاشع هستيد يا نه اگر نماز را با عشق خوانديد پيداست كه خاشع هستيد و اگر نماز برايتان سنگين بود پيداست كه خاشع نيستيد «وَإِنَّهَا لَكَبِيرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ» (بقره/ 45) نماز سنگين است مگر براى آنهايى كه دلشان نسبت به خدا خشوع دارد.
- درتكامل معنوى زن مسلمان مرد مسلمان زن مؤمن مرد مؤمن هر دو اهل قنوت باشند هر دو صادق باشند هردو صابر باشند هردو خاشع باشند هردو راه فقرا پول بدهند هردو روزدار باشند هردو خودشان را حفظ كنند هر دو ياد خدا باشند
- قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): قرآن خواندن قلب خاشع مىخواهد و بدنٍ فارغ و موضع خالٍ. يعنى آدم بايد يك آرامشى داشته باشد. كسى كه قرآن مىخواند بايد با حضور قلب قرآن بخواند. توجه داشته باشد و شيوه خواندش هم اين باشد: يكى اينكه با وضو قرآن بخوانيم «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه/ 79) يعنى با دست بى وضو روى قرآن نگذاريد شايد هم معنايش اين باشد: تماس نمىگيرند با معارف قرآن «إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» مگر دلهاى پاك. يعنى آنتن هر جورى بود نمىتواند موج بگيرد آنتن مخصوص جهت مخصوص مىخواهد تا امواج را در هوا بگيرد. روح پاك مىخواهد تا معارف قرآن را بتواند درك كند. «قارِئُ الْقُرْآنِ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثَهِ أَشْيَاءَ قلب خَاشِعٍ وَ بَدَنٍ فَارِغٍ وَ مَوْضِعٍ خَالِ» (بحارالأنوار، ج 82، ص 43)
- خدايا همه مراجع، همه علما، همه امتى كه در مقابل كفر، كفرستيز هستند، نسبت به مؤمنين خاشع هستند، نسبت به استكبار قوى، خدايا اين ستونها را در پناه حضرت مهدى حفظ بفرما. رزق ما را حلال قرار بده. به بىدينها، دين مرحمت بفرما
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم