نهج البلاغه – امیر المومنین – متقین 67- خشوع قلب ‏ «خاشعا قلب ه»

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. نهج البلاغه – امیر المومنین – متقین 67- خشوع قلب «خاشعا قلب ه»
  2. ترجمه: (مى‏بينى پرهيزگاران  را كه) قلب ش خاشع است. ***
  3. شرح: در اين فراز بار ديگر مولى سخن از خشوع متقيان مى‏فرمايد، در مرتبه اول عبادت را متذكر شد و اينجا خشوع قلب  و خاضع در برابر عظمت الهى است و اين خشوع قلب ى زائيده درك عمظمت الهى است و مسلماً خشوع قلب  نيز ساير اعضاء را به خضوع وامى‏دارد.
  4. چون درباره خشوع قبلا به تفصيل بحث كرده‏ايم، در اين جا به اختصار بيان مى‏كنيم امام صادق (عليه السلام) در روايتى مى‏فرمايند:
  5. «خداوند متعال به حضرت عيسى بن مريم (عليه السلام) چنين وحى كرد: يا عيسى! از ديدگانت اشك بريز و قلب ت را خاضع گردان و دو چشم خود را با ميل اندوه و حزن سرمه بكش در هنگامى كه اهل بطالت و خوشگذرآنهامى خندند، در كنار قبور مردگان بايست و آنها را با نداى بلند صدا زن، شايد از آنها پندگيرى و بگو من در زمره ملحق شوندگان به شما، ملحق خواهم شد».
  6. در روايتى ديگر آمده كه خداوند متعال به موسى و هارون (عليهم السلام) وحى رساند كه: «انّما يَتَزَيّن لى اوليائى بالذُّلّ و الخُشُوعِ و الخوفِ الّذى يَنْبت فى قُلوبِهِم فَيَنظُر على أجْسادِهم»: «دوستان من با خشوع و ذلت‏ درونى و خوفى كه در قلب هاى آنها مى‏رويد خود را براى من زينت مى‏دهند، و سپس آثار آن بر بدنهاى آنها نيز نمودار مى‏شود.[1]

علامت خاشع‏

  1. در روايتى رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) علامت خاشع را چهار چيز مى‏شمارند:

«امّا عَلامَةُ الخاشِع فاربَعَةٌ: مُراقبة فى السرِّ العلانية و رُكوبِ الجميلِ و التفكّرُ لِيومِ القِيامَة و المناجاةُ للّه».

«علامت خاشع چهار چيز است: 1- در پنهان و آشكار مراقبت مى‏كند كه عملى برخلاف رضاى خداوند انجام ندهد. 2- هميشه بر پشت كارهاى نيك رسول شده و آنها را انجام مى‏دهد. 3- تفكر براى روز قيامت. 4- مناجات با خداوند متعال».

  1. با علامات و نشانه‏هاى فوق كه در چهره و قول و فعل او ظاهر است مى‏توان بر گوهرى در درون او به نام «قلب  خاشع» اطلاع پيدا كرد و خوشا به چنين صدفهائى كه چنين درّهائى در درون خود مى‏پرورانند كه برق آن درّها در آسمان وجودشان و صفحه اعضاء و جوارحشان نمودار مى‏گردد.
  2. خاشع‏، در نماز احساس ملاقات با خداوند را دارد. «الْخاشِعِينَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ»
  3. امام صادق عليه السلام فرمود: تلاوت نياز به سه چيز دارد: قلب  خاشع‏ و بدن فارغ و موضع خالى.
  4.  صحنه‏هاى قيامت، چشم‏ها را خاشع‏ و دلها را منقلب  مى‏سازد. «تَتَقلب  فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ»
  5. در آيات قبل، چهار كمال‏ براى متّقين بيان شد: «أَوَّابٍ» توبه كار، «حَفِيظٍ» حافظ خود و حدود الهى، «خشيت» ترس از خدا، «قلب  منيب» داراى دلى خاضع و خاشع‏ و در اين آيه، براى بهشت چهار ويژگى عنوان شده است: «سلام» امنيّت و سلامتى، «خلود» ابديّت و جاودانگى، «ما يشاءون» تنوّع و كاميابى، «لدينا مزيد» گستردگى و وسعت نعمت‏ها.
  6. اگر اين قرآن را بر كوهى نازل كرده بوديم، بى شك آن كوه را از خشيت خداوند، خاشع‏ و فرو پاشيده مى‏ديدى. ما اين مثال‏ها را براى مردم مى‏زنيم، شايد بيانديشند.
  7. - چگونه است كه كوه با آن صلابت، در برابر عظمت قرآن خاشع‏ است، امّا قلب  برخى انسان‏ها، از سنگ سخت‏تر؟ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً ... - كسانى كه در دنيا تنها خداوند را عبادت كردند: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ»، تنها به او توكّل كردند: «عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا»، تنها نسبت به او خاشع‏ بودند و از احدى نهراسيدند: «لا يَخْشَوْنَ أَحَداً»، تنها از او كمك خواستند: «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» و ...،
  8. بسيار از تلخى‏ها، استعدادهاى ما را شكوفا مى‏كند، حالت صبر و مقاومت را در ما رشد مى‏دهد و دل انسان را خاضع و خاشع‏ مى‏سازد. «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ»
  9. در آيات متعدّد مى‏خوانيم: مردگان پس از مبعوث شدن، با چشم‏هاى خاشع‏ و اشك‏آلود به اطراف خود نگاه مى‏كنند وذلّت عجيبى آنان را با قهر فرامى‏گيرد.
  10. هنگام نماز، بايد حضور قلب  و تمركز فكر داشت. خوبست نگاه انسان به جاى سجده باشد و با خشوع قلب ى ادا شود. قرآن، مؤمنانى را رستگار مى‏داند كه در نمازشان «خاشع‏» باشند، يعنى به خدا و عظمت او متوجّه و آگاه باشند و متناسب با آن احساس عظمت، حالت روحى و جسمى داشته باشند.
  11. نماز به همه وجود انسان آرامش مى‏بخشد، چشمها را خاشع‏ و خاضع مى‏گرداند، نفس  سركش را رام، دلها را نرم و تكبر و بزرگ‏منشى را محو مى‏كند.«تَسْكيناً لِاطْرافِهِم، تَخْشيعاً لِابْصارِهِم، تَذْليلًا لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفيضاً لِقُلُوبِهِم، ازالَةً لِلْخَيْلاءِ عَنْهُم انْ اوْ حَشَتْهُم الْوَحْشَة آنَسَهُمْ ذِكْرك‏»
  12. خاشع‏ بودن در نماز، آنست كه نمازگزار، دلش با خدا و توجّهش به آفريدگار باشد، آرامش بدنى داشته باشد، و واقعاً خود را در برابر خدايى كه از هر شخصيّت و مقامى برتر و از هر قدرتمندى تواناتر است، حسّ كند.
  13. خشوع، حالت قلب ى انسان در عبادت و نتيجه توجّه كامل به مقام بندگى در آستانِ الهى است. آنكه نياز و عجز خود را مى‏داند و عظمت و كمال‏ الهى را مى‏شناسد و در عبادت، خود را در برابر آن خداى بى همتا و آگاه مى‏يابد. حالتى متناسب با اين «حضور» پيدا مى‏كند، در اين حالت قلب ، خاشع‏ مى‏شود، نگاه افتاده مى‏گردد و توجّه از هر چيز ديگر بريده و به معبود متوجّه مى‏شود.
  14. چشم‏ها بايد خاشع‏ باشد، كمر در ركوع خم شود، دست‏ها هنگام گفتن «اللَّه‏اكبر» بالا بيايد، گردن، صاف ودر ركوع كشيده شود، به هر حال در نماز همه اعضا به نحوى در خدمت ياد خدا هستند.
  15. قرآن مى‏فرمايد: «و انّها لكبيرة الّا على الخاشعين» نماز بار سنگينى است مگر براى افراد خاشع‏.پيدا كرده است اكنون اين دل كه خانه خداوند است، بايد غبارروبى شود، بايد تكانى خورده زنگ‏هايش همه پاك شود. و براى اين كار محلى مناسب لازم است، كجا بهتر از سرزمين مشعر، جايى كه هيچ وسيله‏اى براى سرگرمى و مشغول شدن قلب  و روح وجود ندارد، و اين قلب  فرارى در اين سرزمين همانند حيوان وحشى است كه در كوچه بن‏بست قرار گرفته چاره‏اى جز توجه به خدا ندارد، زيرا نه لباسى است و نه مسكنى نه غذا‏يى و نه تشريفات و نورى. واى بر افرادى كه در اين سرزمين هم، دل به خدا ندهند و حق است كه قرآن به آنان خطاب فرمايد: «ألم يأن للّذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه»؛ آيا هنوز وقت آن نشده است كه دل‏هاى مؤمنين براى ياد خدا خاشع‏ و آماده شود؟
  16. توقف در سرزمين ايثار و تسليم، چقدر روح ايثار در تو پيدا شده است؟ اگر در روحيه و حالات خود رشد و تحول و شكوفايى ديدى، خدا را شكر كن. و اگر هيچ تغييرى در تو پيدا نشد بايد تجديد نظر نمايى و آيه قرآن را با خود زمزمه كنى كه: «ألَم يَأن لِلّذين آمنوا أن تخشَع قُلوبهم‏»، آيا هنوز وقت آن نرسيده است كه دل‏هاى مؤمنين در برابر خداوند خاشع‏ و نرم شود؟!
  17. «چرا پيراهنت را وصله مى‏كنى؟ فرمود: قلب  را خاشع‏ مى‏كند و مؤمنان از آن الگو مى‏گيرند.»
  18. «انسان‏ها از قبرها بيرون مى‏آيند، در حالى كه چشمهايشان (از وحشت) خاشع‏ و به زير افتاده است و همچون ملخ‏هاى پراكنده (بى‏هدف) به هر سو مى‏دوند.»
  19. ه) قلب ى كه در برابر خداوند، خاشع‏ است.
  20. اما مؤمنان خاشع‏ و اهل نمازند: «فى صلاتهم خاشعون»، «على صلاتهم دائمون» و «على صلاتهم يحافظون»

- صحنه‏هاى قيامت، چشم‏ها را خاشع‏ و دلها را منقلب  مى‏سازد. «تَتقلب  فيه القلوب والابصار»- نماز بى نشاط: «قاموا كُسالى»؛

  1. . كوهها در برابر هر دو خاشع‏ هستند: قرآن وامام حسین علیه السلام
  2. نزول قرآن كريم اگر بر كوه بود خاشع‏ و ذليل مى‏شد: لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَ تِلْكَ الامْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ حشر/ 21.
  3. در بعد مذكور بايد خاشع‏ باشد. حديثى داريم كه آدم منافق كسى است كه ظاهر خاشعى دارد. ظاهرش نشان مى‏دهد كه خيلى با تقواست اما در درون دين ندارد. از آخرت بسيار دم مى‏زند، اما خودش معتقد نيست. بسيار از خلق دم مى‏زند، اما گندم خلق را آتش مى‏زند و لذا حديث داريم: اگر قيافه‏ى حق به جانبى دارد، خشوعش زياد شده است، اما عمل نيست، اين خطرناك است. اين نشانه‏ى نفاق است. قلب  سالم قلب ى است كه آرامش دارد. چون مى‏داند كه بيهوده نيست‏
  4. پس در مورد انسان نمونه از نظر قرآن، در سوره مؤمنون مى‏فرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مومنون/ 2- 1) يا در جاى ديگر داريم كه مى‏فرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/ 9) اگر گفتند: قرص را بخورى خوب مى‏شوى، آمپول هم بزنى خوب مى‏شوى، پس معلوم است تركيبات و تأثيرات اين دو يكى است. در اين جا هم معلوم مى‏شود كه تركيبات مؤمنون و زكاها يكى است، چون هر دو موجب رستگارى مى‏شوند. همينطور كسانى كه در نمازشان مؤدب و خاشع‏ هستند.
  5. در ابتدا مى‏خواهم به امام و رزمندگان و خانواده هاى شهدا و جانبازان و اسيران سلام گرمى بكنم. «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» (مومنون/ 8) مؤمن چند صفت دارد. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مومنون/ 1)، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/ 9) «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» يكى از صفات مؤمنان اين است كه امانات و پيمان‏ها را مراعات مى‏كنند. «الَّذينَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مومنون/ 2) مؤمنان كسانى هستند كه در نماز حال دارند و خاشع‏ هستند و از لغو دورى مى‏كنند و حق الناس و زكات مى‏دهند و نسبت به مسائل شهوانى خودشان را حفظ مى‏كنند و اگر شهوتى در بين بود، فقط ازدواج مى‏كنند و غير از اين نيست. امانات و عهد را مراعات مى‏كنند. بيت المال‏ امانت است و در حفظ بيت المال‏ افراد كمى مراعات مى‏كنند و كسانى كه پشت ماشين خودشان مى‏نشينند با زمانى كه پشت ماشين بيت المال‏ مى‏نشينند فرق دارند. افراد زيادى هستند كه ماشين خودشان را مى‏خوابانند و از ماشين بيت المال‏ استفاده مى‏كنند. اگر ماشين شخصى باشد، در انتخاب جاده با ماشين بيت المال‏ فرق مى‏گذارند. در ماشين شخصى، جاده‏ى ناهموار را انتخاب نمى‏كنند، اما ما در استفاده از آب و برق و قير و خودكار و گونى و ميز و نيمكت و كتاب كه جز اموال بيت المال‏ است كوتاهى مى‏كنيم.
  6. پيغمبر ديد كسى نماز مى‏خواند و با ريش هايش بازى مى‏كند. فرمود: اگر دل او خاشع بود، با دستش با ريشش بازى نمى‏كرد. اين نشان دهنده‏ى اين است كه دلش هم با خدا نيست. حديث داريم، امامان ما وقتى نماز مى‏خواندند، اگر يك پرنده روى دوششان مى‏نشست، چنان صاف ايستاده بودن كه حتى اين پرنده، تكان نمى‏خورد. اگر زنبور عسل آن جا بود، تكان نمى‏خورد، فقط اگر باد مى‏آمد، عباى اين‏ها را تكان مى‏داد.
  7. ما از آيات قرآن را براى زندگى‏مان درس بگيريم.هنر است  يك چيزى بگويم. به اميرالمومنين گفتند: فلانى را تحويلش نگرفتى، رفت به سمت معاويه، حضرت فرمود: «وَ إِنَّها لَكَبيرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعينَ» (بقره/ 45)
  8. اين‏ «إِنَّها لَكَبيرَهٌ» براى نماز است. يعنى نماز سنگين است، مگر براى افراد خاشع‏! ، حكومت من هم سنگين است مگر براى افراد خاشع‏! خوب! خيلى‏ها طرفدار على بودند، بدعاقبت شدند. على را رها كردند. در انقلاب ما هم همين طور هستند. خيلى‏ها طرفدار امام بودند، از امام بريدند. طرفدار انقلاب بودند، از انقلاب بريدند.

پناه بردن به خدا از قلب  غير خاشع‏

  1. يكى از خطرات خود علم بى خاصيت است بخوانيد ببينيم‏ «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» يكى از خلق‏ها خودمان از علم «أَعُوذُ بِكَ يَا رَب مِنْ ... وَ مِنْ قلب  لَا يَخْشَعُ» (كافى/ ج 2/ ص 585) پناه مى‏برم از قلب ى كه خشوع ندارد سنگدل است.
  2. قرآن مى‏فرمايد اگر مى‏خواهيد بدانيد كه خاشع‏ هستيد يا نه اگر نماز را با عشق خوانديد پيداست كه خاشع‏ هستيد و اگر نماز برايتان سنگين بود پيداست كه خاشع‏ نيستيد «وَإِنَّهَا لَكَبِيرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ» (بقره/ 45) نماز سنگين است مگر براى آنهايى كه دلشان نسبت به خدا خشوع دارد.
  3. درتكامل معنوى زن مسلمان مرد مسلمان زن مؤمن مرد مؤمن هر دو اهل قنوت باشند هر دو صادق باشند هردو صابر باشند هردو خاشع‏ باشند هردو راه فقرا پول بدهند هردو روزدار باشند هردو خودشان را حفظ كنند هر دو ياد خدا باشند
  4. قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام): قرآن خواندن قلب  خاشع‏ مى‏خواهد و بدنٍ فارغ و موضع خالٍ. يعنى آدم بايد يك آرامشى داشته باشد. كسى كه قرآن مى‏خواند بايد با حضور قلب  قرآن بخواند. توجه داشته باشد و شيوه خواندش هم اين باشد: يكى اينكه با وضو قرآن بخوانيم‏ «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه/ 79) يعنى با دست بى وضو روى قرآن نگذاريد شايد هم معنايش اين باشد: تماس نمى‏گيرند با معارف قرآن‏ «إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» مگر دلهاى پاك. يعنى آنتن هر جورى بود نمى‏تواند موج بگيرد آنتن مخصوص جهت مخصوص مى‏خواهد تا امواج را در هوا بگيرد. روح پاك مى‏خواهد تا معارف قرآن را بتواند درك كند. «قارِئُ الْقُرْآنِ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثَهِ أَشْيَاءَ قلب  خَاشِعٍ‏ وَ بَدَنٍ فَارِغٍ وَ مَوْضِعٍ خَالِ» (بحارالأنوار، ج 82، ص 43)
  5. خدايا همه مراجع، همه علما، همه امتى كه در مقابل كفر، كفرستيز هستند، نسبت به مؤمنين خاشع‏ هستند، نسبت به استكبار قوى، خدايا اين ستون‏ها را در پناه حضرت مهدى حفظ بفرما. رزق ما را حلال قرار بده. به بى‏دين‏ها، دين مرحمت بفرما
  6.  اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید