- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین - 82- گفتههاى او ملايم است «لينا قوله»
- ترجمه: (مىبينى پرهيزگار را كه) قول و سخن او نرم و توأم با محبت است (نه خشن و تند).***
- شرح: از صفات ديگر پرهيزگاران نرمسخنى آنها است. مفردات گويد «لين» ضد «خَشن» است قول لين يعنى سخن با نرمى در مقابل سخن خَشن و ناراحت كننده كه مانند لباسى ناراحت كننده فرساينده روح است. اولًا پرهيزگاران با آرامى و ثانياً بدون غلظت و درشتى سخن مىگويند و اين از واجبات دعوت و هدايت است،
- خداوند نيز به موسى (عليه السلام) و برادرش هارون دستور مىدهد كه با فرعون با نرمى سخن بگويند!
- «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى- فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى»: «اى موسى و هارون به سوى فرعون رويد، زيرا او طغيان كرده و با او سخن به نرمى گوييد، شايد متذكّر و ترسان شود».
- اين درس قرآن به همه افراد بشر است، كه در مقام هدايت تندى و درشتى نكنيد. بسيارى را ديدهايم كه هدايت كردن و راهنمائى كردن آنها چون با شدت و تندى بوده نه اثر مطلوب گذاشته، بلكه عكس نتيجه منفى داده و اين بيشتر در بين پيرمردها و پيرزنها مشهود است آنهائى كه ادعاى علم و تدين مىكنند، بارها ديده شده وقتى مىبينند جوانى نو رسيده استحبابى را در وضو و نماز رعايت نمىكند به شدت اعتراض مىكنند و با تندى مىخواهند اين مطلب را ياد او دهند در حالى كه خودشان هنوز نفهميده اين عمل مستحب است، حتى اگر واجب هم بود، اين طرزِ ارشاد نيست!
- تعجب نكنيد كه عملى را نمىدانند، مستحب است و واجب مىپندارند، براى نمونه دست بالا بردن براى تكبيرة الاحرام مستحب است ولى الان بطورى عادت شده كه اگر كسى فقط بگويد (اللّه اكبر) و دست را تا نزديك گوشش بالا نبرد، مىگويند نمازت باطل است و غير اين مستحب از مستحبات ديگر كه فكر مىكنند واجب است.
- يكى از خانمها روزى مىگفت: زن جوانى كه تازه ازدواج كرده بود، در ماه رمضان به مسجد آمده بود و احكام نماز جماعت را درست نمىدانست، و اشتباهى كرد و خودش گفته بود پس از مدتى طولانى، براى اولين بار به مسجد آمده، بعد از نماز، پيرزنى كه بىسواد بود و ادعاى تدين مىكرد، به او پرخاش كرد و گفت: چگونه زنى به سن و سال تو نبايد نمازش را درست بخواند و همينگونه صحبت كردن پيرزن با او موجب شد كه از مسجد برود و ديگر در آن مسجد ديده نشد. ما واقعاً مسؤوليم و بايد در آخرت جوابگو باشيم، اگر از ما روز قيامت بپرسند چه كسى به شما گفته بود اينگونه امر به معروف كنيد چه داريم بگوئيم.
- يك بار خودم شاهد بودم كه جوانى دعائى مىخواند و آخر آن «برحمتك يا ارحم الراحمين» نبود و او گفت يك وقت پيرمردى بلند شد و گفت آخر اين دعا «برحمتك يا ارحم الراحمين» ندارد اگر غريبهاى بيايد و بشنود اين طورى مىخوانى، مىگويد افرادى كه در اين مسجد مىآيند سواد ندارند، امام جماعت مسجد سواد ندارد كه به تو تذكر دهد، تو كه دقيق دعا را نمىتوانى بخوانى نخوان، آن قدر بد برخورد كرد كه خدا مىداند، من شرمنده شدم
- و گفتم اين جوان كه شايد 15 سال، هم نداشت عوض اين كه از او تقدير شود، اينگونه با او برخود مىشود در حالى كه اگر هم اشتباه كرده بود بايد درست تذكر به او داده مىشد.
- چقدر بايد زحمت كشيده شود تا جوانى به مسجد كشيده شود و ما اينگونه به راحتى آنها را از دست مىدهيم، بسيارى از مسجد راندگان و كسانى كه به مكتبهاى الحادى روى آوردند، به واسطه همين برخوردها و اين به اصطلاح مسلمانهائى بوده كه اين چنين سخن گفتند، آنهائى كه شروط دعوت را نمىدانستند.
- ما اگر خود را پيرو ائمه (عليهم السلام) و امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) مىدانيم چرا به چگونگى دعوت به حق و كيفيت برخورد و سخن آنها توجه و اقتدا نمىكنيم، مگر همين دو بزرگوار در سن كوچكى نبودند كه وقتى مشاهده كردند پيرمردى وضوى اشتباه مىگيرد نزد او رفتند و گفتند شما مسنتر از ما هستيد، ببينيد كدام يك از ما بهتر وضو مىگيريم و شما قضاوت كنيد، وقتى وضو گرفتند، پيرمرد اختلافى مشاهده نكرد و گفت متوجه اشتباه خود شدم شما هر دو بسيار خوب وضو گرفتيد و مىخواستيد مرا آگاه كنيد و از اين برخورد كه دو كودك با او كردند، بسيار سپاسگزارى كرد،
- حال اگر آن دو بزرگوار مىخواستند با تندى و سرزنش كردن به او وضو گرفتن ياد دهند، شايد امكان نداشت از اين طريق هدايت شود و او اينگونه مطلب را بپذيرد خصوصاً افراد مسن كه عمرى اينگونه وضو گرفتهاند و عمرى به اشتباه رفتهاند، تا بشود مىخواهند سعى كنند، عمل خد را تصحيح كنند، تا نمازهاى آنها صحيح شود.
- در قرآن نيز خوانديم اگر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مىخواستند با تندى و غلظت با مردم
برخورد كنند، مردم از گرد او پراكنده مىشدند، گرچه سخن حق باشد ولى كيفيت بيان و تبيين مطلب بسيار در پذيرش آن مؤثر است، نرم سخنى مايه جذب و انعطاف افراد است و اين روش در برخورد ائمه (عليهم السلام) نيز بسيار مشاهده شد تاريخ نمايانگر آن است.
در فراز قبل نيز گذشت كه در صفات رسول الله (صلى الله عليه و آله) فرمودهاند، آن حضرت تندخود و خشن و فريادزن نبوده است.
متاب اى پارسا روى از گنهكار | به بخشايندگى در وى نظر كن | |
اگر من ناجوانمردم به كردار | تو بر من چون جوانمردان گذر كن | |
بايد سعى كنيم اينگونه برخورد نرم را در امر به معروف و نهى از منكر مراعات كنيم كه تندگوئى و تندخوئى چيزى جز لجاجت طرف مقابل را به همراه ندارد.
واعظ، اگر چه امر به معروف واجب است | طورى بكن كه قلب گنهكار نشكند | |
- مرحوم خوئى در شرح خود ذيل همين فراز از كتاب نفيس كافى نقل مىكند كه امام صادق (عليه السلام) فرمودند، اميرالمؤمنين (عليه السلام) بسيار مىفرمودند: « لَيَجْتَمِعُ فى قلبِكَ الافتَقار الىَ النّاس و الاستغناء عنهم فيكون افتقارك اليهم فى لين كلامِك و حسن بشرك و يكون استغناؤك عنهم فى نزاهة عرضك و بقاء عزِّك»:
«بايد در دل تو نياز به مردم و بىنيازى از آنها پيدا گردد پس نياز تو به آنها در نرمى زبان و خوشروئى باشد و بىنيازى تو از آنها در حفظ آبرو و نگهدارى عزّت تو باشد».[4]
- عاليترين دستور معاشرت و برخورد با مردم را على (عليه السلام) بيان كرده است و حاصل آن اين است كه: انسان بايد در دل دو عقيده داشته باشد: يكى آنكه درمعاشرت به همنوع محتاج است زيرا طبعاً اجتماعى آفريده شد و در بقاء خود به آنهااحتياج دارد پس لازم است نرم گفتار و خوش برخورد باشد،
- ديگر آنكه محتاج به نيازمند به آنها نيست و بايد به خود اعتماد كند و خدا را روزى دهنده بندگان داند. پس نبايد تملق و چاپلوسى كند و خود را پيش مردم خوار و زبور نمايد؛ بلكه در عين خوشروئى و شيرينسخنى عزت نفس و مناعت طبع خويش را بايد حفظ كند. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص: 4
- دستوراتى كه اسلام براى سخن گفتن دارد، اشاره كنيم:
- درکلمه مجید 485 مرتبه قال آمده.. آداب سخن گفتن.را ما باید از قرآن یاد بگیریم
- آداب و شيوه بيان سخن عَلَّمَهُ الْبَيَانَ (الرّحمن، 4) به او بيان آموخت. قدرت بيان و سخن گفتن، هديه الهى به انسان است و قرآن براى شيوه بيان دستوراتى داده است،
- با مردم سخنى نرم بگو.- وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَآءَ رَحْمَةٍ مّن رَّبّكَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلًا مَّيْسُوراً.. و اگر به انتظار رحمتى از پروردگارت كه به آن اميدوارى، از آنان اعراض مىكنى، پس با آنان سخنى نرم بگو. (اسراء، 28
- قرآن دربارهى چگونگى سخن گفتن با مردم، دستورهايى دارد، از جمله:
- سخنى نرم. گفتار بايد قابل عمل باشد. «قَولًا مَيسوراً»
- سخنى ملايم. «قولًا لَيّناً» گفتار بايد نرم باشد و مهربانانه باشد. «قولًا ليّناً»
- سخنى آسان. «قولًا كريماً» گفتار باید كريمانه و بزرگوارانه باشد. «قولًا كريماً»
- سخنى استوار. «قولًا سَديداً» مستدل و محكم باشد. «قولًا سديداً»
- سخنى معروف . «قولًا معروف اً» پسنديده و به اندازه باشد. «قولًا معروف اً»
- سخنى رسا.«قولًا بَليغاً» گفتار بايد شيوا و رسا و واضح وشفاف باشد. «قولًا بليغاً»
- زيبا، نيكو و مطلوب باشد. «قولوا للناس حسناً»
- بهترينها گفته شود. «يقولوا الّتى هى احسن»
- حتّى مجادلات و گفتگوهاى انتقادى، به بهترين وجه باشد. در گفتار بهترين مطلب و شيوه را انتخاب كنيم. «جادلهم بالّتى هى احسن»
- 1- گفتار بايد همراه با كردار باشد وگرنه قابل سرزنش است. «لِمَ تَقولون مالا تَفعلون»
- 2- گفتار بايد همراه باتحقيق باشد. (هدهد به سليمان عليه السلام گفت: خبرى قطعى و تحقيق شده آوردهام) «بِنَباءٍ يَقين»
- 3- گفتار بايستى دل پسند باشد. «الطّيّب مِن القَول»
- با همه اقشار خوب سخن بگوييم، نه تنها با افراد و گروههاى خاص. «قولوا للنّاس حُسناً»
«يقولوا الّتى هىَ احسن»
- در گفتار هيچ گونه لغو و باطلى در كار نباشد. «اجتَنِبوا قَول الزّور» و «عن اللَّغو مُعرضون»
- خداوند در سوره آل عمران درباره نرم خويى پيامبر سخن گفته و مىفرمايد: اگر تند خو و سخت دل بودى مردم از اطرافت پراكنده مىشدند.
- نسبت به پدر و مادر سخن تند نگوييم. پدر ومادرپس از توحيد مطرحند، انگيزهى دعوت فرزندان به توحيد در آنان زنده مىشود. «قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»
- در شيوهى تبليغ گاه مىبايست براى تكان دادن افكار عمومى و ايجاد لرزه بر اندام مردهى جامعه، دست به كار تازهاى زد. چنانچه موسى عليه السلام آن برخورد تند را با جانشين معصوم خويش انجام داد و يا حضرت على عليه السلام در هنگام خطبه خواندن سيلى محكمى به صورت خود زدند، تا مردم را توجّه دهند
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم