- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین -96- عدم ضرر به همسايه «لا يضر بالجار»
- ترجمه: پرهيزگار ضرر و زيان به همسايه نمىزند. ***
- شرح: كمترين حقی كه هر فرد نسبت به انسان دارد، اين است كه انسان ضرر به او نرساند و از جمله، همسايه است كه بايد از ضرر و زيان همسايه ديگر مصون باشد،
- مولى على (عليه السلام) مىفرمايند پرهيزگار كسى است كه ضرر به همسايه خود نمىرساند و نه تنها ضرر نمىرساند كه اينگونه پرهيزگار ان به همسايه توجه و عنايت مىكنند.
- حق همسايه همچون حقارحام و بستگان نزديك انسان است، زيرا هر همسايه حقی بيشتر ازحقبرادرى اسلامى كه همه مسلمانها دارند، دارد، كسى كه در حقاو تقصير كند و به او ضرر و زيانى رساند گناهكار و تجاوز پيشه است.
- در ضمن مطالب قبل وقتى درباره مسئله صله رحم و ارتباط با افراد صحبت مىشد، روايتى گذشت كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «همسايهها سه گروهى: گروهي سه حقدارند، (حقهمسايگى، حقاسلام و حقخويشاوندى) و گروهى دو حقدارند (حقاسلام و حقهمسايگى) و گروهى يك حقدارند و آن كافر است كه فقط حق همسايگى دارد».
- پيامبر (صلى الله عليه و آله) حتى براى كافر نيز حقهمسايگى قرار دادهاند، در جاى ديگر فرمودند: «رفتار خود
را با همسايه ات نيكوگردان (و حقهمسايگى را اداء كن) آن وقت مؤمن هستى «احْسِنْ مُجاوَرةَ مَنْ جاوَرَك تَكُنْ مُؤْمناً»:
- «مؤمن آن است كه در مرحله عمل، ايمان خود را به اثبات رساند»، در جاى ديگر فرمودند: «كسى كه ايمان به خدا و روز معاد دارد، همسايه خود را اذيت نمىكند «مَن كانَ يؤمن باللّه و اليوم الآخر فلا يُؤذ جارَه».
- ) خداوند در قرآن كريم مىفرمايد: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ»: خدا را عبادت كنيد و هيچ چيز را شريك او قرار ندهيد و به والدين (پدر و مادر) و خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايه نزديك و همسايه دور و دوست و همنشين و واماندگان در سفر و بردگانى كه مالك آنها هستيد احسان كنيد ...»
- خداوند بعد از امر به پرستش خود، دومين چيزى را كه مورد اهميت قرار مىدهد، احسان به كسانى است كه در آيه مىشمارد، و از جمله آنها «الجارُذى القُربى والجارُ الجُنُب» است.
- «الجار ذى القربى» يعنى همسايگان نزديك از نظر مكانى، بعضى خواستهاند همسايگان خويشاوند را بگويند، ولى بعيد به نظر مىرسد، زيرا از خويشاوندان با عبارت «ذى القربى» تعبير شده است پس يا همسايگان مكانى يا همسايگانى كه از نظر مذهب و دين با انسان نزديك هستند مراد است.
- و«الجار الجنُنُبْ» يعنى همسايگان دور خواه مكانى و خواه آنها كه از نظر كيش و آئين و مذهب از انسان دور هستند.
- و بطور كلى همه همسايگان را در برمىگيرد، خواه نزديك و خواه دور، خواه مسلمان و خواه غير مسلمان، در تفسير نمونه ذيل آيه مىگويد: طبق پارهاى از روايات تا چهل خانه از چهار طرف همسايه محسوب مىشوند
- كه در شهرهاى كوچك تقريباً تمام شهر را در برمىگيرد (چون اگر خانه هر انسانى را مركز دايرهاى فرض كنيم كه شعاع آن از هر طرف چهل خانه باشد، با يك محاسبه ساده درباره مساحت چنين دايرهاى روشن مىشود كه، مجموع خانههاى اطراف آن را تقريباً پنج هزار خانه تشكيل مىدهد، كه مسلماً شهرهاى كوچك بيش از اين خانه ندارند).
- حقجوار و همسايگى آنقدر در اسلام مورد تأكيد قرار گرفته كه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله) مىفرمايند: «ما زال جبرئيل يوصينى بالجار حتّى ظَنَنْتُ انّه سَيُوَرّثه»:
- «جبرئيل دائماً مرا سفارش به همسايه مىكرد به طورى كه گمان كردم او ارث مىبرد.
- اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيز در وقت شهادت فرمودند: «اللّه اللّه فى جيرانكم فانه وصية نبيكم مازال يوصى بهم حتّى ظَنَنّا انه سَيُوَرّثهم»: «خدا را در مورد همسايگان در نظر بگيريد و نيكو همسايگى كنيد، زيرا سفارش پيامبر (صلى الله عليه و آله) شما اين بود و مرتب سفارش براى آنها مىكرد به طورى كه گمان كرديم ارث مىبرد».
- و اين كلمات نشان دهنده نزديكى حقهمسايه به حقنزديكان است، زيرا نزديكان به حسب نزديكيشان ارث مىبرند.
- رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «حرمت و احترام همسايه بر انسان مثل حرمت و احترام مادر انسان است».
- مردى به نزد رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) آمد و گفت يا رسول الله (صلى الله عليه و آله) من قصد خريد خانه كردم كجا دستور مىدهيد بخرم؟ در «جَهينه» يا «مزينه» يا «ثقيف» يا «قريش»، فرمودند:«الجار ثُم الدار، الرفيق ثُمّ السفر»: «همسايه سپس خنه، رفيق سپس سفر!».
- مولى على (عليه السلام) هم فرمودند: «سَلْ عن الجار قبل الدار»: «از همسايه قبل از خانه سؤال كن!».
- اين روايات نشان دهنده اهتمام به همسايه نيك است به طورى كه اول مىگويد همسايه را بنگر سپس خانه يعنى در خريدن خانه تنها موقعيت خانه و امكانات آن را در نظر نگير بلكه به همسايه آن بنگر، زيرا بسيارى از روحيات او ممكن است به تو منتقل شود، خانواده تو با همسايه رفت و آمد مىكنند و اخلاق و روحيات آنها در خانواده شما مؤثر است.
- همسايه بد- لقمان حكيم فرمود: «صخره سنگين و آهن را حمل كردم و هر بارى سنگين است، ولى چيزى سنگينتر از همسايه بد حمل نكردم!»[13] آرى سنگينى و تحمل همسايه بد از آهن و كوهها بيشتر و سختتر است.
- رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) فرمودند: اى على، چهار چيز است كه كمرشكن است، يكى از آنها همسايه بد است.[14]
- رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) فرمودند: سه چيز است كه مادر فقرها است، (هر چه انسان هم مال داشته باشد اگر يكى از اينها باشد باز فقير است) و يكى از آنها همسايهاى است كه چشمش مواظب تو و قلبش آگاه از تو است، اگر حسنه و نيكى ببيند پنهان كرده، اظهار نمىكند و اگر گناه و بدى ببيند، اظهار و پخش مىكند.
- مولى على (عليه السلام) فرمودند: «همسايه بد بزرگترين سختى و شديدترين بلا است «جار السوء اعظم الضرّاء و اشَدّ البلاء».[16]
- پس اى عزيز حال كه دانستى بايد از همسايه بد مواظب باشى، خود از اينگونه همسايهها براى ديگران مباش، كه
- رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) فرمودند: از ما نيست كسى كه همسايه او از شر او ايمن نباشد» «ليس منّا مَنْ لَم يَأمن جارُ بوائقَه».
- ) مردى از انصار نزد رسول گرامى (عليه السلام) آمد و گفت: خانهاى از بنى فلان خريدهام و نزديكترين همسايه به من كسى است كه اميد خير از او ندارم و از شرّ او ايمن نيستم.
- راوى مىگويد: رسول اكرم (صلى الله عليه وآله)، على (عليه السلام) و سلمان و ابوذر (و يكى ديگر را كه فراموش كردهام و به گمانم مقداد بود) را دستور دادند، با صداى بلند در مسجد ندا دهند، ايمان ندارد كسى كه همسايهاش از شرور او در امان نيست و سه بار ندا دادند».
- (صاحب ميزان الحكمة مىگويد: نسيان و فراموشى از راوى بوده و نفر چهارم «عمرو بن عكرمة» بود.
- آفرين باد بر چنين مكتبى كه اينگونه ارزشهاى انسانى را زنده مىكند، چه كسى توانسته مثل امام سجاد (عليه السلام) و پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) درباره رعايت همسايه سخن گويد؟!
- امام سجاد (عليه السلام) در رساله حق وق خود كه پنجاه حقرا براى هر انسانى مىشمارند، درباره حقهمسايه چنين مىفرمايند: حقهمسايه اين است كه در غياب (آبروى) او را حفظ كنى و در حضور احترامش را نگه دارى، و در هر حال يار و مددكارش باشى، در پى عيبجوئى او نباشى، براى پيدا كردن بديهايش كنجكاوى نكنى،
- اگر تصادفاً و بدون قصد و تعقيب، به عيبى در او برخوردى، بايد سينهات دژى محكم و پردهاى مستحكم باشد كه با سر نيزه هم نتوان بدان راز دست يافت، اگر با كسى راز مىگويد، گوش مده، او را در سختيها وامگذار، در نعمت بر او رشك و حسد مبر، از خطايش بگذر، لغزشش را ناديده گير، اگر نادانى كرد تو بردبارى كن، مسالمت را از دست مده، زبان بدگويان را از او بگردان، دغل كارىِ نصيحتگو (ىِ منافق) را بر او فاش گردان و با وى خوشرفتار باش!
- رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) نيز مىفرمايند: اگر از تو كمك خواست ياريش كن، اگر از تو قرض خواست به قرض او بده و اگر نيازمند شد، به او برگردان (و ببخش) و اگر به او خير رسيد تبريكش گوى و اگر مريض شد به عيادتش برو و اگر مصيبتى به او رسيد، تعزيت و تسليتش ده، و اگر فوت كرد به دنبال جنازهاش برو
- و ديوار خانه خود را طورى بلند مكن كه راه باد را بر او ببندد مگر به اجازه او باشد و اگر ميوهاى خريدى، به او هديه كن و اگر نكردى (به هر دليلى بود) پنهانى به خانهات وارد كن و مواظب باش فرزندانت بيرون نبرند، كه فرزندان او احساس نقص و كمبود كنند و با دود ديگ خود كه پخت و پز مىكنى، او را اذيت مكن، مگر اينكه مقدارى هم به او دهى!
- رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند: به من ايمان نياورده است كسى كه سير بخوابد و همسايه او شكمش گرسنه باشد، و همچنين به من ايمان نياورده است كسى كه شب را به روز آورد و پوشيده باشد ولى همسايهاش بدون لباس باشد. «ما آمَنَ مَنْ باتَ شبعان و جارُه طاو، ما آمَنَ بى مَنْ باتَ كاسِياً و جارُه عار».
- در روايتى آمده كه با همين كمكها كه از زيادى غذا و خرما و برگ درخت و لباس و غيره به ديگران مىكنيد: غضب پروردگار را خاموش مىنمائيد.
- در حديث بسيار جالب امام هفتم (عليه السلام) مىفرمايند: حُسن جوار و همسايگى خوب آن نيست كه اذيت به او نكنى، بلكه آن است كه صبر بر اذيتهاى او داشته باشى«ليس حُسنُ الجوار كَفُّ الاذى ولكن حُسنُ الجَوار الصّبرُ عَلَى الاذى».
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم