نهج البلاغه - امیر المومنین – خطبه متقین 5- مسئله ارزاق و انواع روزىها
- مسئله ارزاق و انواع روزىها «فقسم بينهم معايشهم و و ضعهم من الدنيا مواضعهم».
- ترجمه: پس روزى و وسائل آسايششان را بين آنها تقسيم فرموده و هركس را در دنيا (با حكمت و مصلحت) در مرتبهاى (كه سزاوار او دانست از قبيل فقر و غناء و خوشى و بدى و مانند آنها) قرار داد.
- شرح: پس از اين كه خداوند موجودات را خلق كرد و درمسير تكامل و هدايت قرار داد، على (عليه السلام) مىفرمايد: معيشتهاى آنها يعنى آنچه به سببش زندگى را سپرى مىكنند، اعم از ارزاق و خيرات و منافع و نعمتها به آنها اعطاء نمود و هريك را به مقتضاى حكمت بالغه و مصلحت كامل در موضعى كه صلاحيت او را داشت نهاد؛ يكى را در فقر يكى را در ثروت، يكى را در عصر و يكى را در يسر، يكى را در سعه و يكى را در تنگى.
- اين كلام على (عليه السلام) در واقع روح آيه 32 سوره زخرف است كه حضرت جسم، يعنى الفاظ آن را رها كرد و روح را قبض نموده است. خداوند در اين آيه مىفرمايد: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»: «ما تقسيم كرديم بين آنها معيشتها و وسائل مورد نياز در زندگى دنيوى را و بعضى را بر بعضى ديگر از حيث مال و جاه برترى داديم».
- در ذيل اين بحث نكته قابل ملاحظه است:
- 1شگفتىهاى جهان ارزاق: اگر در نظام ارتزاق موجودات مختلف از منابع طبيعى دقت و انديشه شود، نكات جالب و شگفتانگيزى از قدرت خداوندى بر ما روشن مىگردد:
- الف) اولين مطلب اين كه مواد غذايى روى كره زمين با اين كه محدود است، ولى تمام نمىشود، زيرا گردش دورانى مواد غذايى در موجودات چنان تنظيم شده كه اگر ميليونها سال مورد بهرهبردارى قرار گيرد، تغيير محسوسى در آن ديده نمىشود آب دريا به بخار تبديل شده و بعد به صورت باران برمى گردد، درختان مواد غذايى را از زمين گرفته و سپس برگها و شاخههاى آنها پوسيده و به كود و مواد غذايى مورد نياز گياهان بدل مىشود، حيوانات كه از مواد غذايى استفاده كرده، پس از مدتى خاك شده و جزء مواد غذايى زمين مىگردند، انسان اكسيژن تنفس كرده و گاز كربن پس مىدهد و درختان برعكس گازكربن گرفته و اكسيژن پس مىدهند.
- اين مبادلات و گردش دورانى دائماً در حال تكرار است و لذا سفره پايانناپذير الهى دائماً گسترده و مخلوقات از اين خوان نعمت بهرهگيرى مىكنند.
- يكى از شعرا در اين زمينه مىگويد:
- ب) دومين مطلب چگونگى تهيه روزى براى حيوانات مختلف است، بعضى گياهان مواد غذايى و رطوبت را از زمين مىگيرند، بعضىها از آب (گياهان شناور) بعضى از هوا، و بعضى از طريق وابستگى به گياهان ديگر (مانند بسيارى از پيچكها).
- حيوانات اعماق درياها در جايى زندگى مىكنند كه مطلقاً گياهى نمىرويد، چرا كه آخرين اشعه نور آفتاب در اعماق ششصد تا هفتصد متر به كلى محو مىشود و بعد از آن شبى ظلمانى و جاودانى بر آب دريا حاكم است، ولى خداوند روزى آنها را در سطح آب دريا طبخ و آماده كرده و براى آنها به اعماق دريا مىفرستد، گياهانى كه در لابلاى امواج در مقابل نور آفتاب به صورت بسيار زياد پرورش مىيابند، بعد از رسيدن و دادن سهميه موجودات زنده سطح دريا، سنگين مىشوند و به اعماق دريا فرومىروند همچنين بقاياى موجودات زنده سطح دريا به صورت يك موجودات آسمانى به سوى موجودات زنده اعماق دريا فرستاده مىشود.
- گاهى مرغان هوا را نصيب ماهى دريا مىكند و گاه ماهيان دريا را نصيب مرغان هوا، گاه گياهان را غذاى حيوانات قرار مىدهد و گاه حيوانات را غذاى گياهان گوشتخوار و گاهى از باقيمانده و تفاله غذا يك نوع غذاى لذيذى براى نوع ديگر مىسازد.
- براى نمونه بعضى از نهنگهاى دريايى بعد از تغذيه از ماهيان مختلف، بقاياى اين حيوانات در لابلاى دندانشان باقى مىماند، از اين رو به ساحل آمده دهان خد را همچون غارى باز كرده و دستهاى از پرندگان ساحلى وارد آن شده و بقاياى گوشتهاى لابلاى دندانها را كه غذاى لذيذى براى آنها محسوب مىشود، بيرون كشيده و مىخورند و عملًا مسواك بسيار جالبى به دندانهاى اين حيوان مىزنند، آن هم در عالم همكارى ناسپاسى نكرده و تا آخرين پرنده از دهانش خارج نشده، دو فك خود را برهم نمىنهد و بعد از تميز شدن داندانهايش دهان را برهم بسته و راهى اعماق دريا مىشود. كافى است براى درك بيشتر علم و حكمت خداوندى در تدبير ارزاق انسان در سه دوره جنينى و شيرخوارگى و غذاخورى بينديشيم كه چگونه در مرحله اول از طريق سيستم پيچيده بند ناف و جفت و پيوند مستقيم با خون مادر و بعد از تولد و در مرحله شيرخوارگى كه نه دندانى براى جويدن و نه معده و روده آمادهاى براى پذيرفتن غذاهاى خشن بود از طريق شير مادر كه غذايى ملايم و مملو از مواد حياتى بود روزى او را فراهم نمود، شيرى كه نه سرد و نه گرم، نه شيرين و نه شور، نه محتاج به جويدن و نه محتاج به فعاليت معده براى هضم بود.
- در مرحله سوم هم انواع غذاهاى مطبوع را براى انسان فراهم نمود و زنگى را در وجود او به نام احساس قرار داد تا گرسنگى و تشنگى را دريابد و به سراغ اين مواد حياتى رود و بهترين موقع هم براى صرف غذا همين وقت است كه زنگ در درون وجود انسان به صدا درآيد به قول دانشمند معروف روسى (پاولف): «غذاى طبيعى و مفيد، غذايى است كه با اشتها و لذت صرف شود».
- امام صادق (عليه السلام) در حديث معروف مُفَضَّل مىفرمايد: «اى مفضّل! درست بينديش در كارهايى كه در انسان قرار داده شده، از قبيل غذاخوردن، خوابيدن و آميزش جنسى و تدبيرى كه در آنها است. خداوند براى هريك از آنها در طبيعت آدمى، محرك و انگيزهاى قرار داده تا به سوى آن تحريك شود. گرسنگى، انسان را به سوى غذايى مىفرستد كه حيات بدن و قوامش در آن است. و خستگى خوابى را مىطلبد كه راحت بدن و تجديد قوا در آن است و شهوت جنسى او را به آميزشى دعوت مىكند كه دوام نسل و بقاى نوع آدمى در آن است».
- هرگاه انسان اين تحركات را نداشت و مىخواست از طريق تفكر و به خاطر نياز بدن به سراغ اين امور برود، چيزى نمىگذشت كه بر اثر سستى و كوتاهى هلاك مىشد، ولى خداوند بزرگ براى هريك از اين نيازمندىهاى مهم و ضرورى محركى در طبع آدمى قرار داده است كه او را به سوى اين امور مىراند.
- در خاتمه بايد گفت تمام شگفتىهاى دستگاه آفرينش دلالت بر عقل و تدبير گستردهاى حاكم بر سيستم خلقت مىكند كه هر كدام ما را در راه خداشناسى و معرفت آن مدبر يارى مىكند.
- 2. آيا روزى مقسوم است؟ در بعضى آيات دارد كه خداوند تقسيم روزى مىكند (قسمنابينهم معيشتهم): «خداوند بين مردم تقسيم معيشت مىكند
- و او متكفل رزق هر جنبندهاى است: (وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها ...): «هيچ جنبندهاى در زمين نيست، الا اين كه روزى او به عهده خداوند است.»
- در بعضى ديگر از آيات آمده كه وسعت و تنگى روزى به خواست خدا است: (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ): «آيا نديدند كه خداوند هر كه را بخواهد صاحب روزى وسيع مىكند و هركه را خواهد تنگ روزى گرداند».
- در روايات اسلامى هم به اين معنا اشاره شده است على (عليه السلام) مىفرمايند: «و قدر الارزاق فكثرها و قللها و قسمها على الضيق و السعة»[1]: «خداوند ارزاق را مقدّر ساخته و زياد و كم نموده و برحسب تنگى و وسعت معيشت آن را تقسيم كرده است».
- اكنون اين سؤال پيش مىآيد كه اگر چنين باشد، تلاش و كوشش براى تحصيل معاش و روزى و برنامهريزى براى بهبود وضع اقتصادى مفهومى نخواهد داشت،
- ولى با توجه به ساير آيات و روايات هنگامى كه همه در كنار يكديگر چيده شود، پاسخ اين سؤال روشن مىگردد كه منظور از تضمين رزق از سوى خداوند و تكفل و تعهد و تقسيم آن فراهم آوردن زمينهها است، زمينههايى در خارج از وجود انسان و زمينههايى در درون وجود او كه هرگاه دست به دست هم دهند، انسان سهم خود را از روزى دريافت مىكند، اين درست به آن مىماند كه حقوق كاركنان يك شركت از طرف رئيس آن شركت تعيين مىشود، ولى هرگز در خانه آنها نمىآورد، بلكه آنها بايد شخصاً بروند، و ليست حقوق را پركنند، و حق خود را دريافت دارند.
- اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه خداوند براى اين كه مردم در عالم اسباب گم نشوند و روزى را نتيجه منحصر به فرد تلاش و كوششهاى خود به تنهايى ندانند،
- گاه به اشخاصى روزى مىرساند كه تلاش چندانى نكردهاند و گاه روزى را از كسانى مىگيرد كه تلاش فراوان داشتهاند، تا روشن سازد در پشت اين دستگاه قدرت ديگرى حاكم است، (ولى نبايد فراموش كرد كه اين در حقيقت يك استثناء است، اما اصل اساسى همان تلاش و كوشش است).
- و شايد به خاطر همين مطلب است كه در حديثى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) آمده است:«وَاعْلَمُوا انَّ الرّزقَ رِزْقان: فَرِزْقُ تَطْلُبُونَهُ وَ رِزْقُ يَطْلُبكُمْ فَاطْلُبُوا ارْزاقَكُم مِنْ حَلالِ فَانّكُم انْ طَلَبْتُموُها مِنْ وُجُوهِها اكَلْتُموُها حَلالًا وَانْ طَلَبْتُموُها مِنْ غَيْرِ وُجُوهِها اكَلْتُمُوها حَراماً ...»
- «بدانيد رزق دو گونه است: رزقى كه شما به دنبال آن مىرويد و رزقى كه آن به دنبال شما مىآيد بنابراين رزق را از طريق حلال طلب كنيد كه اگر از طريق صحيح آن را بطلبيد، آن را به صورت حلال مىخوريد و اگر از غير طريق صحيح بطلبيد همان را به صورت حرام مىخوريد».
- اين دو گونگى روزى در واقع دليل بر جمع ميان آيات و رواياتى است كه روزى را مقسوم و تضمين شده مىشمرد و آيات و رواياتى كه نقطه مقابل آن جد و جهد و تلاش را شرط بهرهگيرى از روزى معرفى مىكنند.
- به علاوه آگاهى بر اين دو گونگى رزق سبب مىشود كه افراد حريص از حرص باز ايستند و مؤمنان خود را آلوده كارهاى حرام براى طلب روزى نكنند و محرومان نيز به ياس و نوميدى كشيده نشوند.
- 3. آيا روزى همه تأمين شده است؟ در آيات فوق اين حقيقت به خوبى منعكس بود كه خداوند روزى همه موجودات زنده را برعهده گرفته و هر جا باشند، روزى آنها را مىرساند، ولى اين سؤال پيش مىآيد پس چرا در دنياى كنونى و در طول تاريخ گروهى از گرسنگى مرده و مىميرند، آيا روزى آنها تأمين نشده است؟!
- در پاسخ اين سؤال بايد به اين نكات توجه كرد كه اولًا: تأمين روزى به اين معنى نيست كه آن را براى انسان عاقل با شعور فراهم ساخته به درب خانهاش بفرستند، يا لقمه كنند و در دهانش بگذارند، بلكه زمينه فراهم شده است و تلاش وكوشش انسان شرط تحقق و به فعليّت رسيدن اين زمينهها است، حتى مريم (عليها السلام) در آن شرايط سخت درد وضع حمل كه خداوند روزىاش را به صورت خرماى تازه (رطب) بر شاخسار خشكيده نخلى كه در آن بيابان بود، ظاهر ساخت، مأمور شد حركتى كند و مخاطب به جمله «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ ...»: «تو اى مريم تكانى به اين درخت بده تا رطب تازه بر تو فرو ريزد» شد.
- ثانياً: اگر انسانها در گذشته و حال غصب حقوق ديگران كنند و روزىهاى آنها را به ظلم از آنها بگيرند، دليل بر عدم تأمين روزى انسانها نيست، و به تعبير ديگر علاوه بر مسئله تلاش و كوشش، وجود عدالت اجتماعى نيز شرط تقسيم عادلانه روزىها است. و اگر گفته شود خداوند چرا جلو ظلم ظالمين را نمىگيرد؟ مىگوئيم اساس زندگى بشر بر آزادى اراده است تا همگى آزمايش شوند، نه بر اجبار و اكراه، وگرنه تكاملى صورت نخواهد گرفت.
- ثالثاً منابع زيادى براى تغذيه انسانها در همين كره خاكى وجود دارد كه بايد با هوش و درايت آنها را كشف و به كار گرفت. و اگر انسان در اين زمينه كوتاهى كند، مقصّر خود اوست. ما نبايد فراموش كنيم مناطقى از آفريقا كه مردمش از گرسنگى مىميرند، گاهى از غنىترين مناطق جهان است، ولى عوامل ويرانگرى كه در بالا به آن اشاره شد، آنها را به اين روز سياه نشانده است.
- اين بحث فشرده را با سخنى از على (عليه السلام) به پايان مىرسانيم فرمود: «انْظُر الَى النَّملَةِ فِى صِغَرِ جُثَّتِها وَلَطافَةِ هِيئَتِها لا تَكادُ تَنالُ بِلَحْظِ البَصَرِ وَلا بِمُسْتَدْرَكِ الفِكْرِ كَيْفَ دَبَّتْ عَلى ارْضِها وَصُبَّتْ عَلى رِزْقِها تَنْقُلُ الحَبَّة الى جُحْرِها وَتَعُدُّها فِى مُسْتَقَرَّها تَجْمَعِ فى حَرَّها لِبَردِها وَفى وِرْدِها لِصَدْرِها مَكْفُولَةٌ بِرِزْقِها مَرْزُوقَةٌ بِوِفْقِها لا يَغْفلُها المَنّانُ وَلا يَحْرُمُها الدَّيّانُ وَلَوْ فِى الصفا اليابِسِ وَالْحَجَرِ الجامِسِ»
- : «نگاه كنيد به مورچه با كوچكى جثه و نازكى اندامش كه به نگاه با گوشه چشم ديده نمىشود، يعنى وقتى دقيق نظر كنيم آن را مىبينيم. و به انديشه درك نمىگردد، چگونه مسير خود را مىپيمايد و براى به دست آوردن روزىاش مىشتابد، دانه را به لانهاش انتقال مىدهد، و آن را در انبارش (براى روز سختى) آماده مىگذارد و در تابستان براى زمستان و هنگام آمدن (روزهاى گرم) براى وقت بازگشتن (روزهاى سرد) دانهها را گرد مىآورد، خداوند ضامن روزىاش بوده، مناسب حال راه روزىاش را گشاد، پروردگار- بسيار نعمت دهنده- از آن غافل نيست و خداوند جزادهنده، آن را محروم و بىبهره نمىگرداند و اگرچه در سنگ خشك (كه چيزى از آن نمىرويد) و سنگ سخت (كه از جايى به جايى حركت داده نمىشود) باشد».
- گستردگى و تنگى رزق در آيات فوق آمده بود كه خداوند روزى را براى هر كس بخواهد گسترده و براى هر كس بخواهد تنگ مىكند. اين تعبير كه در آيات فراوانى تكرار شده، ممكن است اين توهم را ايجاد كند كه نظام روزى نظامى است كه به كلى از دست انسان خارج است. بنابراين اگر گروهى متنعم و گروه ديگرى محروماند همه به خواست خدا است و كارى از ما ساخته نيست. و اين مىتواند دستاويزى مناسب براى كسانى باشد كه اصل مذهب را زير سؤال مىبرند و آن را مولود حركتها و طرحهاى استعمارى مىپندارند!
- ولى اگر در همان آيات و روايات اسلامى دقت كنيم و در عوامل تنگى و گستردگى روزى بينديشيم، تفسير اين آيات و اسرار اين مطلب كاملًا روشن و سمپاشىها برچيدهمى شود. كراراً گفته شده كه تعبير «مشيت الهى» مفهومش اراده بىحساب و كتاب نيست، بلكه ارادهاى است آميخته با حكمت.
- حكمت خدا ايجاب مىكند كه هركس تلاش و كوشش و فداكارى بيشترى داشته باشد، روزىاش را گستردهتر گرداند: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى»: «انسان بهرهاى جز نتيجه تلاش و كوشش خود ندارد» «و كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»: «هر انسانى در گرو اعمال و كوششهاى خويش است».
- هر كس تقوا پيشه كند خداوند گشايشى به كار او مىدهد و از آنجا كه انتظار ندارد روزىاش مىبخشد «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» آرى تقوا موجب حاكميت عدالت اجتماعى، و عدالت اجتماعى سبب گسترش روزىها است.
- اين بحث را نيز با حديثى از على (عليه السلام) به پايان مىرسانيم كه فرمود: «ان الاشياء لما ازدوجت ازدوج الكسل و العجز فنتجا بينهما الفقر»[2]: «هنگامى كه در آغاز موجودات باهم ازدواج كردند، تنبلى و ناتوانى هم با هم عقد زوجيت بستند، پس فرزندى از آنها متولد شد به نام فقر).
- مرحوم الهى در ذيل اين فراز ( فقسّم بينهم معايشهم ووضعهم من الدنيا مواضعهم) گويد:
خلق بخشد خاك را لطف خدا | تا خورد آب و برويد صد گيا | |
چون گياهش خورد حيوان گشت | گشت حيوان لقمه انسان و رفت | |
باز خاك آمد شداكالبشر | چون جدا شد از بشر روح و بصر | |
ذرهها ديدم دهانشان جمله باز | گر بگويم خوردشان گردد دراز | |
جمله عالم آكل و مأكول دان | باقيان را مقبل و مقبول دادن |
بناى عدل را ستوار بنهاد | به هركس هرچه لايق بود آن داد | |
چو خوش گفت آن سخنسنج حقيقت | ز ايزد بر روانش باد رحمت | |
جهان چون چشمو خطو خالو ابروست | كه هرچيزى بهجاى خويش نكوست | |
چوخوش ترتيبى آن نظمآفرين داد | كه بر حسن نظامش آفرين باد | |
كيانى نظم امكان بىكم و كاست | چو طبق علم ربانى بياراست | |
ز تأثير سبب وآنگه مسبّب | مقامات خلايق شد مرتّب | |
اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج1، ص: 77