امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین - 85- 86- نيكى‏اش رو آورده و شرش رخ برتافته!«مقبلا خيره مدبرا شره»

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین - 85- 86- نيكى‏اش رو آورده و شرش رخ برتافته!«مقبلا خيره مدبرا شره»
  4. ترجمه: (پرهيزگار را مى‏بينى كه) خير و نيكى او روى كرده و شَرّ و پليدى او پشت كننده است ...***
  5. شرح: در فرازهاى قبل در مورد خير و شرّ بحث شد و اينكه صدور كار نيك و خير از آنها مورد انتظار است و كار بد و زشت و شرّ از آنها مورد انتظار نيست. مردم از ناحيه آنها در امنيت كامل هستند، و حال مولى على (عليه السلام) مى‏فرمايند: «نه اينكه كار خير از آنها مورد انتظار است بلكه كارهاى نيك آنها پيوسته به سوى مردم روان است و نه اينكه مردم از كار زشت آنها و شرور آنها در امانند، بلكه كارهاى پليد و ناپسند آنها از مردم پشت كرده و گريزان است خيرات آنها در روى كردن به مردم، زياد و زيادتر مى‏شود و شرور آنها كم‏كم از مردم دور مى‏شود، نسبت خير و شر عكس است هر چه خير نزديكتر مى‏شود، شرّ دورتر و كمرنگتر مى‏گردد، و هر چه شرّ نزديكتر مى‏شود خير دورتر مى‏گردد».
  6. انسان بايد خيرش بدون درخواست به كسى برسد، انسان بايد خيراتش مانند آب رودخانه‏اى باشد كه، خود عبور مى‏كند تا مردم هر وقت بخواهند از آن استفاده‏كنند نه اينكه وقتى آب خواهند آب دهد.
  7. اگر نيازمندى را ديدى، مگذار شخصيت خود را به خاطر سؤال و طلب از تو خرد كند، مگذار سيلى ذلت صورت او را سياه كند، تو خود در رفع نيازش اقدام كن.
  8. مردى به رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) گفت: يا رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) همسايه‏اى دارم كه ديگ غذا بر بار مى‏گذارد و مرا از آن نمى‏دهد حضرت فرمودند: «آن كس به من ايمان نياورده است»!
  9. چرا بايد همسايه اظهار عجز و گرفتارى و گرسنگى كند، تا به او كمك كنيد، قبل از اينكه دست به اين كار زند، شما كه ادعا مى‏كنيد، پيرو پيامبريد، اقدامى در حق او كنيد.
  10. قرآن از صفات مؤمنين، سرعت در خيرات و سبقت در آنها را مى‏شمارد «أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخيراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ»
  11. در جاى ديگر مى‏فرمايد: «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»: «با انجام كارهاى نيك به سوى مغفرت و آمرزش از طرف پروردگارتان سرعت گيريد».
  12. در روايتى آمده است: «التبّرعُ بِالمعروف  و الاعطاءُ قَبلَ السّؤال مِن اكْبَر السُّؤدَد»: «نيكوئى كردن بدون درخواست و عطا كردن پيش از سؤال و درخواست، از بزرگترين كرامتها و آقائيها است».
  13. از حكيمى پرسيدند: آقائى و سرورى چيست؟ گفت: نيكوئى با قوم خود و تحمّل گناه  گفتند شرّ چيست؟ گفت: رنج بازداشتن و عطا دادن گفتند مجد و بزرگوارى چيست؟ گفت: غرامت كشيدن و مكارم اخلاقى را بنا نهادن.
  14. نگذاريد زمانه چنان شود كه پرهيزگاران واقعى فرياد غربت سر دهند، نگذاريد كه على گونه‏ها مانند على (عليه السلام) بر سر مردم فرياد زنند : «وَ قَد اصْبَحْتُم فى زَمَن لا يَزْدادُ الخير فيه الّا ادباراً»:
  15. «شما در زمانى صبح كرده‏ايد و زندگى مى‏كنيد كه خير و نيكى جز عقب‏ماندگى چيزى ببار نمى‏آورد! و شر و بدى عامل پيشروى است!»[6]
  16. يعنى برخلاف حالات و صفات متقين عمل مى‏كنيد، و اين ننگ يك جامعه است كه مركزى براى شرور باشد.
  17. زشت است براى جامعه‏اى كه مركز اجحافها، ظلمها، تعديها و خالى از نيكيها و درستيها و صداقتها و محبتها و صميميتها باشد.
  18. در آيه‏ى قرآن شريفه به جاى كلمه «مال» از كلمه «خير» استفاده شده شايد به آن خاطر باشد كه مال و ثروت، مايه‏ى خير و نيكى‏ است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام يا علاقه‏ى زياد به مال يا ترجيح دادن مال بر كمالات فردى و نيازهاى اجتماعى و يا استثمار مردم براى تحصيل آن است.  إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّة
  19. (خداوندا!) براى ما در اين دنيا و در آخرت، خير و نيكى‏ مقرّر كن كه ما به سوى تو رهنمون و بازگشت كرده‏ايم. (خداوند) فرمود: عذابم را به هر كس كه بخواهم (و مستحقّ باشد) مى‏رسانم، و (لى) رحمتم همه چيز را فرا گرفته است، پس به‏زودى آن (رحمتم) را براى كسانى كه تقوا دارند و زكات مى‏دهند و آنان كه به آيات ما ايمان مى‏آورند، مقرّر مى‏دارم.
  20. قرآن در يك كلمه معرّفى مى‏شود، (خير، خوبى، مايه‏ى نيكى وسعادت. يك كلمه بجاى صد كلمه) «قالُوا خَيْراً» دعوت قرآن، دعوت به خير و نيكى‏ است.
  21. «اخيار» جمع «خير» به معناى اهل خير و نيكى‏ است. وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ «ص/48»و اسماعيل و يَسَع و ذوالكفل را كه همه از نيكانند، ياد كن.که خیر که خضلت همه انبیاء است.
  22. در قرآن، خير و نيكى‏ به خدا نسبت داده شده، امّا شرّ و بدى نسبت داده نشده و به صورت فعل مجهول آمده است. أَ شَرٌّ أُرِيدَ ... أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
  23. در صورتى كه كلمه «عُرف» را به معناى خير و نيكى‏ بدانيم، نظير آيه «وأمر بالعرف».امر به حیر ونیکی می شود.
  24. و عده‏اى هم مى‏گفتند حق مى‏گويد: «قالُوا خَيْراً» حرفهايش خوب و خير است و آنها كه در دنيا نيكى كنند: «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا فى هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَهٌ» در آخرت هم خير و نيكى‏ مى‏بينند: «لَدارُ الْآخِرَهِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ».در این صورت خوب وخیر وحق یک معنا پیدا می کند.
  25. علامت دوست و دشمن اين است. «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَه» (آل‏عمران/ 120) چه قرآنى داريم! چقدر زنده! اگر به شما حَسَنه، يعنى خير ونيكى‏ برسد، «تَسُؤْهُم» ناراحت هستند. اگر به شما بد برسد، شادى مى‏كنند. شادى مى‏كنند. «إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَهٌ يَفْرَحُوا بِها» اصلًا «فَرَح» شادى مى‏كنند.
  26. و مى‏فرمايد دشمن : «وَ ما تُخْفى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ» (آل‏عمران/ 118) اين ظاهرش است، لبخند مى‏زند، كف مى‏زند. آنچه در دلش است بيشتر از اينهاست. يعنى سر تا پا وجودش بغض است. وجودش بغض است. قرآن مى‏گويد: اگر ديدى بغض دارند، غيظ دارند كوتاه نيا. این دشمن شر است. به آنها بگو: «مُوتُوا بِغَيْظِكُم» (آل‏عمران/ 119) اين آيه‏ى قرآن است.
  27. از مرحوم دكتر بهشتى نقل شده است كه به آمريكا مى‏گويد از ما عصبانى باش، و از اين عصبانيّت بمير، اين حرف دكتر بهشتى نيست. سخن قرآن است. قرآن مى‏گويد «مُوتُوا بِغَيْظِكُم» از غيظ بميريد. نمى‏گويد: «موتوا بغضبِكُم» بين غيظ و غضب فرق است. غضب يعنى عصبانى است. غيظ يعنى سر مى‏رود. ديگر مى‏پوكد.واین شر است .
  28. در قرآن، خير و نيكى‏ به خدا نسبت داده شده، امّا شرّ و بدى نسبت داده نشده و به صورت فعل مجهول آمده است. أَ شَرٌّ أُرِيدَ ... أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
  29. در تبلیغ رسالت رسول اکرم : و عده‏اى هم مى‏گفتند حق مى‏گويد: «قالُوا خَيْراً» حرفهايش خوب و خير است و آنها كه در دنيا نيكى كنند: «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا فى هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَهٌ» در آخرت هم خير و نيكى‏ مى‏بينند: «لَدارُ الْآخِرَهِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ».
  30. ملاك خير وشر، آسانى و سختى و يا تمايلات شخصى نيست، بلكه مصالح واقعى ملاك است ونبايد به پيشداورى خود تكيه كنيم. «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»
  31. آيات مربوط به ربا، بدنبال آيات انفاق آمد، تا دو جهت خير وشر را كه توسط مال و ثروت پديد مى‏آيد مطرح كند. انفاق يعنى دادن بلاعوض و ربا يعنى گرفتن بلاعوض. هر آثار خوبى كه انفاق دارد، مقابلش آثار سوئى است كه ربا در جامعه پديد مى‏آورد.
  32. واسطه خير براي اصلاح بين مردم‏ (در كارهائي كه وساطت خوب است و مرضي خدا است، نه مثل واسطه شدن در اجراي حدود، زيرا خداوند مي‏فرمايد: وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَة نور/ 2.
  33. واسطه خير براي : پيامبر (صل الله علیه وآله) فرمود:" هر كه قدمي براي اصلاح بين مردم بردارد، ملائكه بر او درود مي‏فرستند تا برگردد و ثواب شب قدر را مي‏برد. و هر كه براي جدايي دو مسلمان كاري كند، بر عكس مورد لعنت خدا واقع مي شود و در دوزخ عذابش مضاعف مي‏گردد".
  34. كار خير دلالي به كار خير: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه وآله ): الدَّالَّ عَلَي الْخَيْرِ كَفَاعِلِه‏ بشاره‏المصطفي، ص 137.
  35. اگر همه چيز حق باشد، مى‏شود كندوى عسل، و اين انتخاب نشانه‏ى عالم اختيار است، پس در عالم اختيار بايد خير وشر وجود داشته باشد.
  36. رفق؛ يعني مداراه، شفقه؛ يعني محبت، نصح؛ يعني خير خواهي‏، و حلم؛ يعني ضبط النفس عن هيجان الغضب، صبر ؛ يعني مقاومت در برابر مشكلات.
  37. اخلاق در زندگي باعث شيريني، رشد و نجات است. تقوا، راستگويي، امانتداري، خوش زباني، خير خواهي‏، پاكيزگي، گذشت، بردباري، وظيفه‏شناسي، نجابت، عفّت، كم توقعي، نرم خويي، رعايت اقتصاد، شجاعت و ايثار و ... امتياز يك انسان است‏
  38. مرحوم الهى، اين عارف سوخته، در ذيل اين فراز (بَعيداً فحشه لَيّناً قَولُه غائبا مُنْكَرهُ حاضِراً معروف ه مُقبلا خيرهُ مُدبراً شرّه) چنين سروده است:

نيايدزشت حرفى بر زبانش‏

 

بود زيبا سخن شيرين دهانش‏

نهان از جان پاكشزشت رفتار

 

عيان از وى نكوئى در همه كار

  1. هر آن خوبيت، باشد روبرويش‏
 

هر آن بد، پشت گرداند زكويش‏

درخت هستيش شيرين دهد بَر

 

كجا تلخى بر آرد ناى شكر

  1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏2، ص: 493
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
 

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید