- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین - 85- 86- نيكىاش رو آورده و شرش رخ برتافته!«مقبلا خيره مدبرا شره»
- ترجمه: (پرهيزگار را مىبينى كه) خير و نيكى او روى كرده و شَرّ و پليدى او پشت كننده است ...***
- شرح: در فرازهاى قبل در مورد خير و شرّ بحث شد و اينكه صدور كار نيك و خير از آنها مورد انتظار است و كار بد و زشت و شرّ از آنها مورد انتظار نيست. مردم از ناحيه آنها در امنيت كامل هستند، و حال مولى على (عليه السلام) مىفرمايند: «نه اينكه كار خير از آنها مورد انتظار است بلكه كارهاى نيك آنها پيوسته به سوى مردم روان است و نه اينكه مردم از كار زشت آنها و شرور آنها در امانند، بلكه كارهاى پليد و ناپسند آنها از مردم پشت كرده و گريزان است خيرات آنها در روى كردن به مردم، زياد و زيادتر مىشود و شرور آنها كمكم از مردم دور مىشود، نسبت خير و شر عكس است هر چه خير نزديكتر مىشود، شرّ دورتر و كمرنگتر مىگردد، و هر چه شرّ نزديكتر مىشود خير دورتر مىگردد».
- انسان بايد خيرش بدون درخواست به كسى برسد، انسان بايد خيراتش مانند آب رودخانهاى باشد كه، خود عبور مىكند تا مردم هر وقت بخواهند از آن استفادهكنند نه اينكه وقتى آب خواهند آب دهد.
- اگر نيازمندى را ديدى، مگذار شخصيت خود را به خاطر سؤال و طلب از تو خرد كند، مگذار سيلى ذلت صورت او را سياه كند، تو خود در رفع نيازش اقدام كن.
- مردى به رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) گفت: يا رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) همسايهاى دارم كه ديگ غذا بر بار مىگذارد و مرا از آن نمىدهد حضرت فرمودند: «آن كس به من ايمان نياورده است»!
- چرا بايد همسايه اظهار عجز و گرفتارى و گرسنگى كند، تا به او كمك كنيد، قبل از اينكه دست به اين كار زند، شما كه ادعا مىكنيد، پيرو پيامبريد، اقدامى در حق او كنيد.
- قرآن از صفات مؤمنين، سرعت در خيرات و سبقت در آنها را مىشمارد «أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخيراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ»
- در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»: «با انجام كارهاى نيك به سوى مغفرت و آمرزش از طرف پروردگارتان سرعت گيريد».
- در روايتى آمده است: «التبّرعُ بِالمعروف و الاعطاءُ قَبلَ السّؤال مِن اكْبَر السُّؤدَد»: «نيكوئى كردن بدون درخواست و عطا كردن پيش از سؤال و درخواست، از بزرگترين كرامتها و آقائيها است».
- از حكيمى پرسيدند: آقائى و سرورى چيست؟ گفت: نيكوئى با قوم خود و تحمّل گناه گفتند شرّ چيست؟ گفت: رنج بازداشتن و عطا دادن گفتند مجد و بزرگوارى چيست؟ گفت: غرامت كشيدن و مكارم اخلاقى را بنا نهادن.
- نگذاريد زمانه چنان شود كه پرهيزگاران واقعى فرياد غربت سر دهند، نگذاريد كه على گونهها مانند على (عليه السلام) بر سر مردم فرياد زنند : «وَ قَد اصْبَحْتُم فى زَمَن لا يَزْدادُ الخير فيه الّا ادباراً»:
- «شما در زمانى صبح كردهايد و زندگى مىكنيد كه خير و نيكى جز عقبماندگى چيزى ببار نمىآورد! و شر و بدى عامل پيشروى است!»[6]
- يعنى برخلاف حالات و صفات متقين عمل مىكنيد، و اين ننگ يك جامعه است كه مركزى براى شرور باشد.
- زشت است براى جامعهاى كه مركز اجحافها، ظلمها، تعديها و خالى از نيكيها و درستيها و صداقتها و محبتها و صميميتها باشد.
- در آيهى قرآن شريفه به جاى كلمه «مال» از كلمه «خير» استفاده شده شايد به آن خاطر باشد كه مال و ثروت، مايهى خير و نيكى است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام يا علاقهى زياد به مال يا ترجيح دادن مال بر كمالات فردى و نيازهاى اجتماعى و يا استثمار مردم براى تحصيل آن است. إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّة
- (خداوندا!) براى ما در اين دنيا و در آخرت، خير و نيكى مقرّر كن كه ما به سوى تو رهنمون و بازگشت كردهايم. (خداوند) فرمود: عذابم را به هر كس كه بخواهم (و مستحقّ باشد) مىرسانم، و (لى) رحمتم همه چيز را فرا گرفته است، پس بهزودى آن (رحمتم) را براى كسانى كه تقوا دارند و زكات مىدهند و آنان كه به آيات ما ايمان مىآورند، مقرّر مىدارم.
- قرآن در يك كلمه معرّفى مىشود، (خير، خوبى، مايهى نيكى وسعادت. يك كلمه بجاى صد كلمه) «قالُوا خَيْراً» دعوت قرآن، دعوت به خير و نيكى است.
- «اخيار» جمع «خير» به معناى اهل خير و نيكى است. وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ «ص/48»و اسماعيل و يَسَع و ذوالكفل را كه همه از نيكانند، ياد كن.که خیر که خضلت همه انبیاء است.
- در قرآن، خير و نيكى به خدا نسبت داده شده، امّا شرّ و بدى نسبت داده نشده و به صورت فعل مجهول آمده است. أَ شَرٌّ أُرِيدَ ... أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
- در صورتى كه كلمه «عُرف» را به معناى خير و نيكى بدانيم، نظير آيه «وأمر بالعرف».امر به حیر ونیکی می شود.
- و عدهاى هم مىگفتند حق مىگويد: «قالُوا خَيْراً» حرفهايش خوب و خير است و آنها كه در دنيا نيكى كنند: «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا فى هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَهٌ» در آخرت هم خير و نيكى مىبينند: «لَدارُ الْآخِرَهِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ».در این صورت خوب وخیر وحق یک معنا پیدا می کند.
- علامت دوست و دشمن اين است. «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَه» (آلعمران/ 120) چه قرآنى داريم! چقدر زنده! اگر به شما حَسَنه، يعنى خير ونيكى برسد، «تَسُؤْهُم» ناراحت هستند. اگر به شما بد برسد، شادى مىكنند. شادى مىكنند. «إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَهٌ يَفْرَحُوا بِها» اصلًا «فَرَح» شادى مىكنند.
- و مىفرمايد دشمن : «وَ ما تُخْفى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ» (آلعمران/ 118) اين ظاهرش است، لبخند مىزند، كف مىزند. آنچه در دلش است بيشتر از اينهاست. يعنى سر تا پا وجودش بغض است. وجودش بغض است. قرآن مىگويد: اگر ديدى بغض دارند، غيظ دارند كوتاه نيا. این دشمن شر است. به آنها بگو: «مُوتُوا بِغَيْظِكُم» (آلعمران/ 119) اين آيهى قرآن است.
- از مرحوم دكتر بهشتى نقل شده است كه به آمريكا مىگويد از ما عصبانى باش، و از اين عصبانيّت بمير، اين حرف دكتر بهشتى نيست. سخن قرآن است. قرآن مىگويد «مُوتُوا بِغَيْظِكُم» از غيظ بميريد. نمىگويد: «موتوا بغضبِكُم» بين غيظ و غضب فرق است. غضب يعنى عصبانى است. غيظ يعنى سر مىرود. ديگر مىپوكد.واین شر است .
- در قرآن، خير و نيكى به خدا نسبت داده شده، امّا شرّ و بدى نسبت داده نشده و به صورت فعل مجهول آمده است. أَ شَرٌّ أُرِيدَ ... أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
- در تبلیغ رسالت رسول اکرم : و عدهاى هم مىگفتند حق مىگويد: «قالُوا خَيْراً» حرفهايش خوب و خير است و آنها كه در دنيا نيكى كنند: «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا فى هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَهٌ» در آخرت هم خير و نيكى مىبينند: «لَدارُ الْآخِرَهِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ».
- ملاك خير وشر، آسانى و سختى و يا تمايلات شخصى نيست، بلكه مصالح واقعى ملاك است ونبايد به پيشداورى خود تكيه كنيم. «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»
- آيات مربوط به ربا، بدنبال آيات انفاق آمد، تا دو جهت خير وشر را كه توسط مال و ثروت پديد مىآيد مطرح كند. انفاق يعنى دادن بلاعوض و ربا يعنى گرفتن بلاعوض. هر آثار خوبى كه انفاق دارد، مقابلش آثار سوئى است كه ربا در جامعه پديد مىآورد.
- واسطه خير براي اصلاح بين مردم (در كارهائي كه وساطت خوب است و مرضي خدا است، نه مثل واسطه شدن در اجراي حدود، زيرا خداوند ميفرمايد: وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَة نور/ 2.
- واسطه خير براي : پيامبر (صل الله علیه وآله) فرمود:" هر كه قدمي براي اصلاح بين مردم بردارد، ملائكه بر او درود ميفرستند تا برگردد و ثواب شب قدر را ميبرد. و هر كه براي جدايي دو مسلمان كاري كند، بر عكس مورد لعنت خدا واقع مي شود و در دوزخ عذابش مضاعف ميگردد".
- كار خير دلالي به كار خير: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صل الله علیه وآله ): الدَّالَّ عَلَي الْخَيْرِ كَفَاعِلِه بشارهالمصطفي، ص 137.
- اگر همه چيز حق باشد، مىشود كندوى عسل، و اين انتخاب نشانهى عالم اختيار است، پس در عالم اختيار بايد خير وشر وجود داشته باشد.
- رفق؛ يعني مداراه، شفقه؛ يعني محبت، نصح؛ يعني خير خواهي، و حلم؛ يعني ضبط النفس عن هيجان الغضب، صبر ؛ يعني مقاومت در برابر مشكلات.
- اخلاق در زندگي باعث شيريني، رشد و نجات است. تقوا، راستگويي، امانتداري، خوش زباني، خير خواهي، پاكيزگي، گذشت، بردباري، وظيفهشناسي، نجابت، عفّت، كم توقعي، نرم خويي، رعايت اقتصاد، شجاعت و ايثار و ... امتياز يك انسان است
- مرحوم الهى، اين عارف سوخته، در ذيل اين فراز (بَعيداً فحشه لَيّناً قَولُه غائبا مُنْكَرهُ حاضِراً معروف ه مُقبلا خيرهُ مُدبراً شرّه) چنين سروده است:
نيايدزشت حرفى بر زبانش | بود زيبا سخن شيرين دهانش | |
نهان از جان پاكشزشت رفتار | عيان از وى نكوئى در همه كار | |
| هر آن بد، پشت گرداند زكويش | |
درخت هستيش شيرين دهد بَر | كجا تلخى بر آرد ناى شكر |
- اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص: 493
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم