امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین – - در ميان غافلان از ذاكران است‏..77- و در ميان ذاكران از غافلان نيست‏

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین –
  4. - در ميان غافلان از ذاكران است‏..77- و در ميان ذاكران از غافلان نيست‏
  5. «ان كان فى الغافلين كتب فى الذاكرين و ان كان فى الذاكرين لم يكتب من الغافلين»

 

  1. فرق منزل تفكّر و تذكر: بدان كه تذكر از نتائج تفكّر است، و از همين روى منزل تفكّر را بر منزل تذكر مقدّم دانسته‏اند. خواجه عبداللّه انصارى اين عارف بزرگ مى‏فرمايد: «التَّذكر فَوقَ التّفكر فَانّ التّفكر طَلَبٌ و التّذكر وُجُودٌ»: «تذكر فوق تفكّر است، زيرا كه تفكّر طلب محبوب است و تذكر، حصول مطلوب».
  2. تا انسان در سختى طلب، و رنج جستجو است از مطلوب محجوب است و وقتى به وصال محبوب رسيد آرام مى‏گيرد.

معرفت و تذكر از تفكّر صحيح پديدار مى‏شود.

  1. از اين رو فرمودند، يك ساعت تفكّر بهتر از هفتاد سال عبادت است، چه بسا يك ساعت تفكّر دريچه‏هائى از معارف به روى مالك بگشايد كه عبادت هفتاد سال نگشايد، يا انسان را چنان متذكر محبوب نمايد كه از مشقت‏ها و زحمت‏هاى چندين ساله اين مطلوب حاصل نشود.
  2. ذكر حقيقى و ياد تمام و كمال آن است كه به تمام مملكت وجود انسان نفوذ كند و ظاهر و باطن و سرّ و علن را فرا گيرد.
  3. اگر قلب به ياد حق تپيد، حركت و سكون اين كشتى كه هر آن در تلاطم طوفانها است به دست خداوند مى‏شود كه‏ «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها».
  4. عارف عامل امام خمينى (رحمه الله) در كتاب چهل حديث خود مى‏فرمايند «شيخ عارف كامل ما جناب شاه‏آبادى- روحى فداه- مى‏فرمودند: شخص ذاكر بايد در ذكر مثل كسى باشد كه به طفل كوچك كه زبان باز نكرده مى‏خواهد تعليم كلمه را كند، تكرار مى‏كند تا اينكه او به زيان مى‏آيد و كلمه را اداء مى‏كند ...».
  5. آرى آن قدر بايد ذكر لفظى بگويد تا زبان قلب گشوده شود، وقتى زبان قلب گشوده شد، در اين مرحله زبان از قلب تبعيت مى‏كند و كار ذكر براحتى انجام مى‏پذيرد.
  6. فوائد ذكر:
  7. ذكر، كليد نيكو شدن قلب است- مولى فرمودند: «اصْلُ صَلاح القَلب اشْتِغالُه بِذكر اللّه»: «اصل و ريشه نيكو شدن قلب مشغول بودن آن به ياد خداوند است».
  8. در جاى ديگر فرمودند: «مُداوَمَة الذكر قُوتُ الارواح و مِفْتاحُ الصَّلاح»: «دوام ذكر و ياد حق طعام و غذاى روحها و كليد نيكوئى است».
  9. ذكر، حيات قلبها است. مولى على (عليه السلام) فرمودند: «فى الذكر حياة القلوب»: «در ياد خداوندوند حيات و زندگى قلبها است»
  10. رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) نيز فرمودند: «بذكر اللّه تَحيى القلوبُ و بِنسيانهِ مَوتُها»: به ياد خداوند قلبها زنده مى‏شود و به فراموشى از يادخدا مى‏ميرند».
  11. ذكر، غذاى نفوس است؛ مولى فرمودند: «ذكر اللّه قُوت النُفُوس و مُجالَسةُ المحبوب»: « ياد خداوند غذاى نفوس و همنشينى محبوب است».
  12. در جاى ديگر فرمودند: «مداومُة الذكر قُوت الارواح»: «دوام ذكر غذاى روحها است».
  13. ذكر، نور قلبها است، مولى فرمودند: «ثمرُ الذكر استنارة القلوب»: « فائده و ميوه ذكر نورانيت قلبها است».

ذكر برطرف كننده زنگار قلبها است.

  1. على (عليه السلام) فرمودند: «انّ اللّه سبحانه جعل، الذكر جلاءً للقلوب تسمع به بعد الوقرة و تُبْصَرُ به بعد العشوة و تنقاد به بعد المعانده ...»: «خداوند ياد خود را جلا دهنده قلبها قرار داد، (بعد از برطرف شدن زنگار غفلت) با ذكر حق قلبها مى‏شنوند، بعد از اينكه گوش آنها سنگين بود و مى‏بينند بعد از اينكه خوب نمى‏ديدند و رام مى‏شوند بعد از اينكه عناد ميورزيدند ...».
  2. ذكر شفاء قلبها است: رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «ذكر اللّه شِفاء القُلوب»
  3. و دردعاى كميل مولى است: «يا مَنْ اسْمُهُ دَواء وَ ذكرهُ شِفا»: «اى كسى كه اسم او دواء و يادش شفا است».
  4. در جاى ديگر رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) مى‏فرمايند: «بر شما است كه به ياد خداوند باشيد كه شفاء است و بپرهيزيد از ياد كردن مردم و (دلبستن به آنها) كه مَرَض و بيمارى است».
  5. ذكر كليد انس است- مولى فرمودند: «الذكر مِفتاحُ الانس»
  6. در جاى ديگر فرمودند: هنگامى كه ديدى خداوند تو را با ياد خود مأنوس مى‏كند، تو را دوست داشته است هنگامى كه ديدى خداوند تو را به مخلوق و خلقش مأنوس مى‏كند و تو را از ياد خودش به وحشت مى‏اندازد تو را دشمن داشته است.
  7. ذكر دور كننده شيطان است مولى فرمودند: «ذكر اللّه مَطْردة الشَّيطان»: «ياد خداوند دور كننده و طرد كننده شيطان است»
  8. در جاى ديگر فرمودند: «ذكر اللّه رأس مال كلّ مؤمن و ربحُهُ السلامةُ مِنَ الشّيطان»:«ياد خداوند سرمايه هر مؤمن و سود آن سلامتى از شيطان است».
  9. ذكر امان از نفاق و دوروئى است، در ضمن بحث گذشت كه منافقين با خدا خدعه مى‏كنند و «لا يذكرون اللّه الّا قليلا»:«ياد خداوندوند نمى‏كنند يا بسيار كم مى‏كنند»، ولى از آنها پذيرفته نيست.
  10. مولى نيز مى‏فرمايند: «مَنْ اكَثَرَ ذكر اللّه فَقَد بَرى‏ء مِنَ النّفاق»:«كسى كه ياد خداوند را زياد كند از نفاق دور مى‏شود و از آن در امان است».
  11. ذكر باعث محبت به خدا مى‏شود- رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «مَنْ اكثَرَ ذكر اللّه احَبَّه»:

«كسى كه ياد خداوند را زياد كند، او را دوست دارد» (زيرا ياد كردن محبوب از روى محبت است و زياد كردن ياد او بر محبت مى‏افزايد)».

  1. ذكر مايه مصون بودن از اشتباه و خطا است. رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) فرمودند: خداوند سبحان مى‏فرمايد: «وقتى دانستم در اكثر مواقع بنده من، مشغول به من و ذكر من است درخواست و او را به خود بيشتر مشغول مى‏كنم و وقتى بنده‏اى چنين شد اگر بخواهد بين او و بين خطاى او مانع مى‏شوم، آنها اولياء حقيقى من هستند، آنها قهرمانان حقيقى هستند ...»
  2. ذكر اطمينان و آرامش قلبها است ... قرآن مى‏فرمايد أَلا بِذكر اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
  3. مولى نيزمى‏فرمايند: «ذكر اللّه جلاء الصدور و طمأنينة القلوب»: «ياد خداوند جلاء سينه‏ها و آرامش قلبها است».
  4. در مناجات ذاكرين امام سجاد (عليه السلام) مى‏فرمايند: «فَلا تطمئن القلوب الّا بِذكراك»: «قلوب آرامش نمى‏يابند مگر به ياد تو»
  5. در مناجات عارفين نيز مى‏فرمايند: «الهى فاجْعَلْنا من الذّين تَوَشَحت (تَرَسَّخَت) اشجار الشوق اليك فى حدائق صدورهم ... وَ اطمأنَّت بالرجوع الى ربّ الارباب انْفُسُهُم وَ تَيَقَّنَتْ بالفوز و الفلاح ارواحُهُم؛ خداى من قرار بده ما را از كسانى كه درختهاى شوق به سوى تو در باغهاى سينه‏هايشان رسوخ كرده ... و نفْسهاى آنها به رجوع به ربّ الارباب آرامش پيدا كرده و ارواح آنها به رستگارى و سعادت يقين پيدا كرده است».
  6. ذكر مايه شرح صدر است؛ مولى على (عليه السلام) مى‏فرمايند: «الذكر يشرح الصدر»: «ياد خداوند موجب وسعت سينه و شرح صدر است» (و از مشكلات استقبال كرده و ناراحت نمى‏شود).
  7. مرحوم الهى در ذيل اين دو فراز (ان كان فى الغافلين كتب فى الذاكرين و ان كان فى الذاكرين لم يكتب من الغافلين) چنين گويد:

اگر با غافلان يك عمر بنشست‏

 

بياد روى جانان بود پيوست‏

  1. و گر با ذاكران آميخته جانش‏
 

نَبُد غافل زيار مهربانش‏

كه نامش از وفاداران نگارند

 

به راه دين  زهشياران نگارند

  1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏2، ص: 435
  2. - اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
 

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید