نهج البلاغه - متقین - 30- طلب آزادى از عذاب رستاخیز«یطلبون الى الله تعالى فى فکاک رقابهم» 2- شاخه‏هاى اسارت و آزادى‏ ا

سم الله الرحمان الرحیم

                اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. 30- طلب آزادى از عذاب رستاخیز«یطلبون الى الله تعالى فى فکاک رقابهم» 2- شاخه‏هاى اسارت و آزادى
  2. اقسام اسارت براى اسارت مى‏توان شاخه‏هاى بسیارى در حدّ هر صفت رذیله و روش نادرست به حساب آورد، از جمله اقسام اسارت مى‏تواند از اسارت در چنگال هوى و هوس و گناه و معصیت، تشریفات، آداب و رسوم غلط، قیود دست و پاگیر امور ازدواج دخترها و پسرها، اوهام و خرافات و صفات رذیله اخلاقى مثل طمع، بخل، حسد و غیره نام برد؛ و در مقابل آزادى از هر یک از اینها، شاخه‏اى از آزادى است، اینها امورى است که هر انسان در طول زندگى به خوبى با روح خود لمس مى‏کند.
  3. انسانهائى که به دنبال امیال نفسانى بوده، و نفس بر گردن آنها ریسمانى افکنده، و به هر سو مى‏کشد، یا فردى که در گرداب گناهان غوطهور است، چگونه ادعا مى‏کند، آزاد است، و طعم آزادى را چشیده است؟! آزاد آن است که اگر طوفان هوا و هوس و شهوات به او روى آورد او طوفان شکن باشد، نه طوفان شکننده او، باید چون یوسف (علیه السلام) تن به هوسهاى زلیخاها نداد، چنانکه یوسف (علیه السلام) تن به او و به مقاماتى که ممکن بود، بواسطه مراوده با او به دست آورد، نداد، او به بردگى رفت و به زندان افتاد ولى آزادى خود را به زندان نینداخت، زبان حال و قال او این بود که‏ « (رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ»: «پروردگار من زندان محبوبتر است براى من از آنچه مرا به سوى آن مى‏خوانند»، زندانى تن بهتر از زندانى روح و حریّت است که آنها مى‏طلبند.
  4. ازبردگى یوسف تا حرّیتش  - در روایتى از امام صادق (علیه السلام) آمده: «یُوسُفُ الصِّدیقُ الامین لم یَضْرُرْ حُریَّتَه أَنْ استُعِبدَ وَ قُهرَ وَ اسِر ...»: «یوسف راستگو و امین، حرّیتش با بردگى و اسارت خدشه‏ دار نشد ...»
  5. ازشاخه‏هاى اسارت و آزادى‏ - خداوند این گونه افراد را به عنوان الگو براى ما معرفى کرد، تا حجّت بر ما تمام شود، و بدانیم مى‏توان چنین بود، نگوئید پیامبر بود زیرا تا چنین نشد پیامبر نشد، و نظیر یوسف صدیق (از این جهت) در افراد عادى هم براى اتمام حجت بوده و هستند و خواهند بود.
  6. نفسهای شما  درگرو اعمال شماست - در خطبه‏اى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) (که درباره ماه رمضان ایراد فرمودند) چنین مى‏خوانیم: «... ایها الناس ان انفسکم مرهونة باعما لکم ففکوها باستغفارکم ...»: «اى مردم روان ها و نفسهاى شما در گرو اعمال شما است، پس با استغفار و توبه رهایشان کنید ...».
  7. غل و زنجیر نفس با استغفار باز ‏شود - آری نفس ما و حریت آن در گرو اعمال ما است، اعمال زشت و گناهان ما غل و زنجیرهاى دست و پاى نفس ما هستند که با استغفار باز مى‏شوند و نفس آزاد مى‏گردد.
  8. در حقیقت مرده‏اند انسانهائى که دچار تشریفات و تجملات غلط و چشم و هم چشمیها شده‏اند، و اگر خانه آنها کذائى و مبلمان آن بهمانى نباشد، کسر شأن احساس مى‏کنند در حقیقت مرده‏اند و خود نمى‏دانند، آداب و رسوم غلط که مى‏گوید شأن من نیست به دیدن فلانى روم، زیرا بزرگترم یا با این سن و سال نمى‏شود به نزد کم‏ سنى رفت و علم آموخت، یا حتماً باید هدیه من که براى فلانى مى‏برم، بالاتر از هدیه او باشد، که منزل مبارکى من مى آورد هو غیره، زنجیر بردگى است که با دست خود به گردن خود افکنده‏ایم
  9. انسان دچار شرایط سخت اسیر واقعی است -  شرایط سخت ازدواج که خود پیش پاى خود گذارده‏ایم، و جامعه را از نعمت ازدواج محروم کرده و دخترها و پسرها را به مراکز فساد کشانده‏ایم، چیزى جز بند نیست که به دست و پاى خود بسته‏ایم، مهریه‏هاى سنگین و توقعات‏ زیاد و این که داماد حتماً دکتر و یا مهندس و داراى منزل و ماشین باشد یا عروس بسیار زیبا و از خانواده ثروتمند باشد،
  10. همین اسیر بودن موجب شده بدبختى ماست که و دختران و پسران ما به راه فساد روند و آبروى خانواده‏ها بر باد رود و تا این قیود دست و پاگیر در برابر ما باشد و توجه به صداقت و شرافت و دیانت و عفّت عروس یا داماد نشود و محور انتخاب جمال و ثروت باشد باید در این گرداب دست و پا زنیم و از این اوضاع بنالیم؛
  11. باید اسیر باشیم،تا وقتى عقل برما حاکم نست و اوهام و خرافات و رمل و اسطرلاب و فال و فالگیر و کف‏بین سرنوشت ما را تعیین کند، باید جامعه‏اى عقب مانده باشیم، تا وقتى ضوابط و عقل بر ما حاکم نیست باید اسیر باشیم،
  12. تا زمانى که صفات رذیله مثل طمع و بخل و حسد و غیره حاکم بر ما باشد، عبد اینها هستیم، و چه خوش فرمود مولى الاحرار على (علیه السلام) «لا یَسْتَرِقَنّک الطمع و قد جَعَلک اللّه حرّاً»: «مواظب باش طمع تو را برده خود نکند که خداوند تو را آزاد قرار داده است».
  13. سؤال: آیا انسان آزاد است یا مجبور؟ مرز آزادى تا کجاست؟ پاسخ: خداوند، انسان را آزاد آفریده است و به او اختیار داده تا کارهایش را انتخاب کند.
  14. آزادی انسان  دلیل دارد : بعضى گفته‏اند: انسان در کارهایش مجبور است و گمان مى‏کند که آزاد است، امّا دلایل بسیارى بر اختیار انسان وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:
  15. الف) دلیل برانسان آزاد آفریده شده - هر انسانى در کارهاى خود گاهى دچار تردید و شک مى‏شود که آیا انجام دهد یا ندهد؟ همین شک، دلیل بر آزادى اوست که مى‏تواند کارى را انجام دهد و مى‏تواند انجام ندهد.
  16. ب) گاهى انسان‏ها به کار یکدیگر انتقاد دارند. انتقاد نیز دلیل آن است که کسى که کار را انجام داده، مى‏توانسته انجام ندهد.
  17. ج) هر انسانى در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشیمان شده است و همین پشیمانى دلیل آن است که مى‏توانسته انجام ندهد و لذا با خود مى‏گوید: اى کاش انجام نمى‏دادم!
  18. د) همه مردم فرزندان خود را تربیت مى‏کنند و یا به معلّم و مربّى مى‏سپارند و این دلیل آن است که فرزند انسان مى‏تواند مسیر کج را رها و به راه حق برود.
  19. بنابراین شک، انتقاد، پشیمانى و تربیت، دلیل آزدى انسان است. علاوه بر آنکه آزادى خواسته تمام انسان‏ها بلکه حیوانات است. شما اگر گربه‏اى را در قفس کنید، هر نوع غذا براى او در قفس قرار دهید، باز ناراحت است و ترجیح مى‏دهد در کوچه و خیابان ساده‏ترین غذا را بخورد امّا در قفس نباشد.
  20. در بهشت نیز اگر آزادى نباشد، مؤمن رنج مى‏برد و لذا مؤمنان هنکامى که وارد بهشت مى‏شوند، خدا را به خاطر آزادى در بهشت سپاس مى‏گویند: «ألحمدُ لِلّه الّذى نَتبَوّء من الجنّة حیث نشاء»
  21. با این همه، انسان بنده خداست و باید به دستورات او عمل کند و اگر آزادى مرز نداشته باشد و انسان اختیار خود را به نفس و تمایلات شخصى یا تمایلات دیگران بدهد او را به دره هلاکت سقوط خواهد داد.
  22. آزادى باید در چارچوب فرامین خدا و عقل باشد تا سبب سلب آزادى دیگران نشود.
  23. 1- انسان، آزاد است و حقّ انتخاب دارد. تمام آیاتى که مى‏فرماید: انسان دنیا را خرید و آخرت را فروخت، دلیل این هستند که انسان مجبور نیست، بلکه اختیار دارد و خود با فکر و مقایسه، مى‏سنجد و انتخاب مى‏کند. «اشْتَرَوُا»
  24. خداوند مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است،) ولى با هم اختلاف کردند پس برخى از آنان ایمان آورده و بعضى کافر شدند. (و باز) اگر خدا مى‏خواست (مؤمنان و کافران) با هم پیکار نمى‏کردند، ولى خداوند آنچه را اراده کند انجام مى‏دهد. (و اراده حکیمانه‏ى او بر آزاد گذاردن مردم است.)
  25. سنّت و قانون خداوند، آزاد گذاشتن انسان است. او مى‏تواند مردم را به اجبار به راه حقّ وادار کند، امّا رشد واقعى در سایه آزادى است. در این آیه دو بار مى‏خوانیم که اگر خدا مى‏خواست، اختلاف و نزاعى میان مردم ایجاد نمى‏شد. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ»
  26. بنده دیگرى مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است. لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگویند وفریاد آزادى از بندگى خدایان دروغین و طاغوت‏ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایى، با طنین توحید «لا اله الّا اللّه» آشنا سازند«لاتکن عبد غیرک و قد جعلک اللّه حراً»
  27. صاحبخانه کیست؟ آیا بنده است ِیا آزاد ؟! - امام کاظم علیه السلام از در خانه‏ى شخصى بنام «بُشر» مى‏گذشت، متوّجه سر و صدا و آواز لهو ولعبى شدند که از خانه بلند بود. از کنیزى که از آن خانه بیرون آمده بود پرسیدند صاحبخانه کیست؟ آیا بنده است؟! جواب داد: نه آقا، بنده نیست آزاد است. امام فرمود: اگر بنده بود این همه نافرمانى نمى‏کرد. کنیز سخن امام را وقتى وارد منزل شد به صاحبخانه باز گفت. او تکانى خورد و توبه کرد. «6» از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: اوّلین درجه تقوا و بندگى خدا آن است که انسان‏ خودش را مالک نداند.«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ»
  28. انسان در انتخاب راه خدا یا شیطان، آزاد است. «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ ... وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ»
  29. نذر فرزند آزاد برای خدا (بیاد آور) هنگامى که همسر عمران گفت: پروردگارا! همانا من نذر کرده‏ام آنچه را در رحم دارم، براى تو آزاد باشد (و هیچ‏گونه مسئولیّتى به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیت‏المقدّس کند،) پس از من قبول فرما، که براستى تو شنواى دانایى. » إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحرّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیم‏
  30. اندیشه‏ى آزاد و شخصیّت مستقل، شعار قرآن است. «لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً»
  31. حقّ واجب در آزادی تفکر در قرآن است - رسول‏خدا صلى الله علیه و آله درباره‏ى این آیه فرمودند: هیچ مرد وزن مسلمان، آزاد یا بنده‏اى نیست مگر آنکه حقّ واجبى از خداوند بر گردن اوست و آن اینکه قرآن را فراگیرد و در قرآن تفکّر کند.
  32. سنّت الهى، آزادى‏ دادن به همه است و گرنه خداوند مى‏توانست منافقان را کر و کور کند. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
  33. بزرگ‏ترین نعمت آزادى‏ از سلطه‏ى طاغوت‏ها، از بزرگ‏ترین نعمت‏هاست. چنانکه خداوند از میان همه نعمت‏ها، نام آن را برده است. «نَجَّیْناکُمْ»
  34. آزادى‏ امروز - بیان سختى‏ها و تلخى‏هاى گذشته، لذّت آزادى‏ امروز را چندین برابر مى‏کند. «یَسُومُونَکُمْ ... یُذَبِّحُونَ ... یَسْتَحْیُونَ»
  35. آنها آزادى‏ خود را از دست دادند - بنى‏اسرائیل بعد از حضرت موسى علیه السلام، به خاطر قانون شکنى و رفاه طلبى، مجدّداً تحت سلطه و فشار طاغوت قرار گرفته، آزادى‏ و سرزمین خود را از دست دادند. آنها براى نجات از آوارگى و خارج شدن از زیر یوغ طاغوت، تصمیم به مبارزه گرفتند و از پیامبر خویش اشموئیل خواستند براى آنها فرمانده و امیرى را انتخاب کند تا به رهبرى او با طاغوت مبارزه کنند، ولى با همه این ادعاها وقتى دستور صادر شد، همه آنها جز اندکى به میدان نبرد پشت کرده و از آن دستور سرپیچى نمودند. بقره 246
  36.  
  37. آزادى و نجات درپذیرش رهبر الهی  - اگر مى‏خواهید به آزادى و نجات برسید، باید رهبر الهى را بپذیرید. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً»
  38. توبه در حال اختیار و آزادى‏ ارزش دارد، نه در حال اضطرار یا مواجهه با خطر. «إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ»
  39. مرحوم الهى قمشه‏اى در ذیل سه فراز گذشته از خطبه‏ فَهُم حانُونَ عَلى اوساطهم مَفْتَرشُونَ لِجِباهِهم وَ اکُفِّهم وَ رُکَبِهم وَ اطْرافِ اقْدامِهِم یَطْلُبُونَ الى اللّهِ تَعالى فى فکاک رِقابِهم‏ چنین مى‏سراید:

کمان سازند آنان سرو قامت‏

 

ز شوق طاعت و خوف قیامت‏

جبین ماه را بر خاک سایند

 

به سجده ذات سبحان را ستایند

که ایزدشان به لطف خود کند شاد

 

شوند از آتش قهر وى آزاد

 

 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 32-

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید