نهج البلاغه – متقین-  52- پرهيزگاران طالب حلالند «و طلبا فى حلال»

              بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم         

  1. نهج البلاغه – متقین-  52- پرهيزگاران طالب حلالند «و طلبا فى حلال»
  1.  ترجمه: و (مى‏بينى براى هر يك از متقيان) طلب كردن مال حلال را. ***
  2. شرح: از اوصاف ديگر آنها اين است كه هرگز به دنبال مال از طريق حرام نيستند، حتى اگر هديه‏اى براى آنها آورده شود، تا نفهمند از چه مالى است از آن استفاده نمى‏كنند.از اين فراز به دست مى‏آيد، پرهيزگاران اولا در طلب روزى هستند، و انسانهاى تنبل و تن‏پرور و سربار جامعه نيستند و ثانياً تلاشگرند ولى در مسير حلال، طلب روزى مى‏كنند ولى روزى حلال و طيب.اساساً خداوند متعال نيز به جز روزى حلال را براى بندگان خود تجويز نكرده است، گرچه همه چيز از او است ولى حق استفاده را فقط در امور طيب و حلال و پاكيزه داده است.
  3. در آيات مختلفى به خوردن اشياء طيب امر شده است: كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً «بخوريد از پاكيزه‏ها، و عمل صالح و نيك انجام دهيد»  اين آيه نشان مى‏دهد كه اجازه دادن خداوند به حق استفاده از طيبات منوط به انجام عمل صالح است. اگر از نعمتهاى پاكيزه‏ خداوند بخورى و سر به طغيان بردارى، تخلف از دستور ولى نعمت خود كرده‏اى و امر تو بدست او است تا با تو چه كند! كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حلالا طَيِّباً: «بخوريد حلال و طيب از آنچه در زمين است».  يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ: « (اى پيامبر) از تو سؤال مى‏كنند چه چيزى براى آنها حلال است، بگو حلال است براى شما طيبات و پاكيزه‏ها».  آنچه انسان با آن ارتزاق مى‏كند، از بزرگترين عوامل مؤثر در جسم و روان و نسل آدمى است، روحيات انسان متأثر از غذائى است كه مى‏خورد، بدن آدمى ساخته شده از چيزى است كه تناول مى‏كند.
  4. در حالات مرحوم محمدباقر مجلسى هم نقل شده كه در وقتى كه مادرش بر او باردار بود، مرحوم مجلسى اول (محمدتقى) پدر او گفته بود، هر چه من در خانه مى‏آورم بايد بخورى، نه چيز ديگرى، زيرا نمى‏خواهم غذاى مشتبهى بخورى، چون بر بچه مؤثر است،
  5. مرحوم مجلسى متول شده، و بزرگ مى‏شود، تا نوجوانى مى‏شود، روزى برحسب بازى و شيطنت بچه‏گانه چيزى شبيه ميخ بزرگ يا جوالدوزى كه به دست داشته در مشك يكى از آب‏كش‏ها فرو مى‏كند، و پا به فرار مى‏گذارد، خبر به پدر وى مى‏رسد و پس از اين كه خسارت را مى‏پردازد، به مادر وى مى‏گويد از تو سؤالى مى‏كنم بايد جواب صحيح بدهى مگر نگفتم از غير از آنچه من‏ مى‏آورم نخورى، گفت چنين كردم، گفت خير اگر چنين كرده بودى، اين اتفاق نمى‏افتاد خوب فكر كن چه خورده‏اى كه روى اين بچه اثر گذاشته، و امروز چنين كرده است، پس از مدتى فكر، گفت يادم افتاد روزى در حياط خانه خياطى مى‏كردم انارى از درخت همسايه به خانه ما افتاد و من با سوزن به درون آن فرو كرده و مقدار آبى از آن خورده بودم و چون به ياد حرف شما افتادم بقيه را نخوردم، مرحوم مجلسى گفت معما روشن شد، سوزن جوالدوز، و انار مشك شد!
  6. از رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) نقل شده: «العبادة سبعون جزءً و افْضَلُها جُزءً طَلَبُ الحلال»: «عبادت‏ هفتاد جز دارد و افضل آنها طلب روزى حلال است». يعنى به دنبال روزى حلال رفتن از بزرگترين عبادات است. و روى همين اصل
  7. در حديثى ديگر از پيامبر (صلى الله عليه و آله) رسيده: «العِبادَةُ مَعَ اكل الحرام كالبَناء عَلَى الرَّمل»:  «عبادت‏ با خوردن حرام مثل بنا ساختن بر زمين رملى و شنى است كه به هيچ وجه استقامت ندارد و ساختن ساختمان بر آن كارى عبث و بى‏فائده است».
  8. در روايت قدسى آمده كه «اى احمد (مراد پيامبر (صلى الله عليه وآله) است) عبادت‏ ده جزء است، نه جزء آن در طلب حلال است، پس اگر غذا خوردن و آشاميدن خود را طيب و پاكيزه كردى، در حفظ و حمايت من هستى».  
  9. بزنطى راوى معروف و صحابى حضرت رضا (عليه السلام) مى‏گويد: به حضرت رضا (عليه السلام) گفتم: «فدايت شوم از خداوند عزوجل بخواه، حلال روزى من گرداند، حضرت فرمودند: آيا مى‏دانى حلال چيست؟ گفتم آنچه در نزد ما كسب پاكيزه و طيب باشد، حلال است، حضرت فرمودند: بسيار على بن الحسين زين‏ العابدين (عليه السلام) مى‏فرمود: حلال رزق و قوت برگزيدگان است «الحلال قُوتُ المُطْطَفَين» سپس فرمودند: از خدا چنين بخواه «اسئلك من رزقك الواسع»: «از رزق و روزى واسع تو درخواست و طلب مى‏كنم».
  10. در روايت است كه وقتى پيامبر (صلى الله عليه و آله) از مردى خوشش مى‏آمد از او سؤال مى‏كردند، شغل و حرفه تو چيست؟ اگر مى‏گفت شغلى ندارم، مى‏فرمود «سقط من عينى»: «از چشم من افتاد». اين روايات اهتمام پيامبر (صلى الله عليه و آله) را به كسب و كار از طريق حلال روشن مى‏كند و اين كه حاضر نبودند، حتى لحظه‏اى يك فرد انگل و سربار جامعه باشد.
  11. در حديثى از پبامبر (صلى الله عليه و آله) آمده‏ «مَنْ اكتسب مالا مِنْ غير حِلّه كانَ زادهَ الى النار»: «كسى كه كسب مال از طريق غير حلال كند، آن مال زاد و توشه او بسوى آتش جهنم است». يعنى در مسير قيامت مال حلال زاد و توشه افراد بهشتى است، و مال حرام زاد و توشه افراد جهنمى و هر دسته از اينها با اين غذاى سفر، به مقصد خود بهشت و جهنم مى‏رسند.
  12. در حديثى ديگر از آن بزرگوار آمده‏ «مَنْ اكَلَ الحلال ارْبَعينَ يوماً نَوّر اللّه قَلْبَه»: «كسى كه چهل روز غذاى حلال بخورد، خداوند قلب او را نورانى كند». اين روايت ناظر به همان اثرى است كه گفتيم لقمه حلال بر روان و روح و قلب آدمى دارد، لقمه حلال تا چهل روز نورانيت در قلب ايجاد مى‏كند، و در مقابل لقمه حرام تاريكى و گرفتگى و افسردگى دل را به همراه دارد.
  13. استاد مى‏فرمودند در مسجد الحرام جوانى دامن مرا گرفت و گفت نمى‏دانم، چرا حال دعا در اين مكان پر عظمت كه همه حال دعا و انابة دارند من ندارم، گفتم: سفر اول اگر كسى بيايد، بايد از خود بى خود شود، از گناهانت استغفار كن، شايد مال حرام خورده‏اى، وگرنه كانون نورى كه هر فاقد نور را نورانى مى‏كند،
  14. چرا بايد قلب تو را نورانى نكند، جائى كه مركز نور است، چرا نور قلب را نبايد زياد كند. درست است كه در روايات داريم: «كل شى‏ء حلال حتى تعرف انه حرام»: تا علم به حرمت ندارد هر چيزى حلال است ولى اين از نظر حرمت تكليفى است، يعنى تا ندانى حرام نيست بخورى ولى اثر وضعى خود را دارد، چنانكه اگر ندانى شيشه‏اى شراب است و بخورى فعل حرام انجام نداده‏اى، ولى آيا مست نمى‏شوى!؟ مال حرام هم اگر علم نداشته باشد، به حرمت آن، ولى آن تاريكى را براى قلب خواهد آورد.
  15. و نيز از همان حضرت است كه براى خداوند فرشته‏اى است كه بر بام بيت المقدس ندا مى‏دهد در هر شب «من اكل حراما لم يقبل الله منه صرفا و لا عدلا و الصرف النافلة و العدل الفريضة»: «كسى كه حرام خورد خداوند صرف و عدل او را قبول نكند، و صرف نوافل و مستحبات و عدل فرائض و واجبات است».
  16. مولى على (عليه السلام) نيز فرمودند: «اى كميل زبان از قلب ظهور مى‏كند (يعنى هر چه در قلب است به زبان مى‏آيد و هر چه زبان مى‏گويد چيزى است كه از دل تراوش كرده است) و قلب از غذا پابرجا است،
  17. پس نظر كن، در آنچه قلب و جسم تو از آن تغذّى مى‏كند. اگر حلال نباشد خداوند تسبيح و شكر تو را قبول نمى‏كند.اين بزرگوارانى كه اين‏گونه توصيه مى‏كنند خود از عاملان به اين دستورات الهى بوده‏اند، و جا دارد پرهيزگاران به آنها اقتدا كنند.
  18. در احوالات پيامبر (صلى الله عليه و آله) آمده كه «امّ عبدالله خواهر شدّاد بن أوس قدح شيرى براى افطارى پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرستاد، حضرت توسط شخصى براى او برگردانده، فرمودند: اين شير كجا بوده گفت: از گوسفند است
  19. بار ديگر پيامبر (صلى الله عليه و آله) برگرداندند، و فرمودند گوسفند از كجا بوده، گفت از مالم خريدم، پس آن حضرت نوشيدند، فرداى آن روز امّ عبدالله نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله) آمد و گفت يا رسول الله من براى شما شير مى‏فرستم و شما برمى‏گردانيد؟! پيامبر (صلى الله عليه و آله) به او فرمود: انبياء و رسولان قبل از من اين گونه مأمور بودند كه چيزى نخورند مگر طيب باشد، و عملى نيز جز عمل صالح انجام ندهند».
  20. شايد از آيات و رواياتى كه پس از خوردن مال حلال و طيب، سخن از عمل صالح مى‏گويد بتوان استفاده كرد كه خوردن مال حلال خود مؤثر در انجام عمل صالح و ازدياد آن است. در مورد اوصياء اين نبىّ مكرّم (صلى الله عليه و آله) نيز چنين بوده است. در مورد امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه روزى «مصادف» غلام خود را خواستند و به او هزار دينار دادند، و فرمودند آماده سفر به مصر شو، زيرا خانواده ما زياد شده‏اند (گويا حضرت براى روزى خانواده خود در مضيقه بودند و دست به تجارت زدند) «مصادف» جنسى خريد و با تجار
  21. به طرف مصر رفت. وقتى نزديك مصر شد، قافله‏اى در خارج مصر به آنها رسيد، از آنها پرسيدند اوضاع تجارت چگونه است؟ و گفتند ما اين متاع را كه متاعى عمومى و مورد نياز همگان است داريم. افراد آن قافله گفتند، در مصر از اين متاع نيست، پس قسم خوردند، و عهد كردند كه متاع خود را نفروشند مگر به دو برابر قيمتى كه خود خريده‏اند (يعنى شى‏ء يك دنيارى را به دو دينار بفروشند). وقتى متاع را فروخته و پولها را گرفته، به مدينه بازگشتند،
  22. «مصادف» غلام حضرت وارد بر امام صادق (عليه السلام) شد در حالى كه دو كيسه كه در هر يك هزار دينار بود داشت، گفت: فدايت شوم اين سرمايه و اين هم رنج است، حضرت فرمودند: اين سود زيادى است، چگونه با متاع عمل كرديد!؟ جريان را «مصادف» گفت و اين كه چگونه قسم خوردند، حضرت فرمود: سبحان الله، قسم بر عليه مسلمانان مى‏خوريد كه به‏ ازاء يك دينار يك دينار سود بريد، سپس يكى از كيسه‏ها را گرفته و فرمودند اين رأس المال و سرمايه من كه به شما دادم، و نياز در اين سود براى ما نيست، سپس فرمودند: يا «مصادف»
  23. مِجالَدَةُ السُّيوفِ اهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الحلال؛ «اى «مصادف» فرود شمشيرها بر كالبد و بدن در مبارزه، آسانتر از طلب حلال است». جانم به فدايت اى رهبر جهانيان با اين كه نيازمند به پول براى خانواده خود بودى، راضى به اين معامله پرسود نشدى گرچه براى حضرت حرام نبود و از اين رو فقهاء مثل شيخ حرعاملى، در وسائل، فتوى به كراهت اين گونه معامله داده‏اند، در مكتب اين امام همام طلب مال حلال مشكلتر از شمشير خوردن است!
  24. اى برادر مواظب باش و به خيال زياده‏خواهى، حق و ناحق نكنى، اگر فكر مى‏كنى، با كلاه گذاشتن بر سر مردم رزق و روزيت زياد مى‏شود فكر درستى نيست و بدان كه، اگر معامله با طيب و رضايت برادر دينيت نبود، به فعل حرام مرتكب شده‏اى، و مالى كه از حرام آيد علاوه بر عذاب اخروى مالى بى‏بركت است، سعى كن حرمت مال مسلمان را نگاه دارى كه در روايت از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) رسيده‏ «حرمة مال المسلم كحرمة دمه»:
  25. «حرمت و احترام مال مسلمان مثل احترام و حرمت خون او است»،  مواظب باش با خوردن مالش خونش را نخورى!
  26. در حجة الوداع و سفر آخرى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) به حج رفتند، در خطبه‏اى كه ايراد كردند فرمودند: «ايُّها الناس انما المؤمنون اخْوَه و لا يحلّ لِمؤمِن مالُ اخيه الّا مِنْ طيب نفس منه»: «اى مردن مؤمنان برادرند و حلال نيست براى مؤمن (خوردن) مال برادر دينى خود مگر با رضايت او باشد».
  27. ودر(كنز العمال، خبر 16147 آمده است «لا يحلّ لامرى مسلم من مال اخيه شى‏ء الّا بطيب نفس منه» در قرآن نيز فرمود: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اموال خود را بين خود به باطل نخوريد، مگر اينكه تجارت و معامله با رضايت شما (صاحب مال) باشد».
  28. اى عزيز به خداوندى كه تو را خلق كرده، و تا حال روزى داده، بيشتر از آنچه بايد به دست تو رسد، نمى‏رسد، پس زياد خود را خسته مكن، به اميد خدا به سر كار خود رو و با كسب حلال امور خود بگذران، اگر حق را باطل كردى، و فكر كردى مال بسيار به هم زدى چه بسا در جائى از دست دهى كه خود نمى‏فهمى، و اگر حساب كنى مى‏بينى آن مقدار كه بنا بوده به تو رسد همان مقدار باقى مانده‏اى است كه در دست تو است.
  29. در مورد اين كه بيش از آنچه مقدر است به دست ما نمى‏آيد، حكايتى عرض كنم، در روايتى آمده كه روزى اميرالمؤمنين على (عليه السلام) داخل مسجد شدند، و به مردى گفتند: استر و مركوب مرا نگه دار، آن مرد هم لجام آن را سرقت كرده و قاطر را رها كرد، و رفت، پس از مدتى حضرت بيرون آمده، و در دستشان دو درهم بود، و خواستند به مرد دهند در عوض نگهدارى استر، ولى حضرت استر را بدون لجام يافتند؛ سپس به غلام خود دو درهم را دادند تا لجامى بخرد، غلام لجام استر حضرت را در بازار يافت، در حالى كه آن سارق به دو درهم فروخته بود، حضرت فرمودند: «انّ العَبْدَ لَيَحْرُمُ نَفْسَه المُرزَق الحلال بترك الصبر و لا يزداد على ما قُدِّرَ له»: «بنده نفس خود را محروم مى‏كند از روزى حلال به جهت عدم بردبارى ولى از آنچه براى او مقدر شده است زياده بهره نمى‏برد».
  30. صاحب وسائل از مرحوم كلينى نقل كرده كه امام باقر (عليه السلام) فرمودند: رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) در حجة الوداع فرمودند: «جبرئيل امين در قلب من القاء كرد كه: هيچ نفسى نمى‏ميرد مگر اين كه رزقش را كامل كند، پس پروا داشته باشيد از خدا و طلب و كسب خود را زيبا و (حلال) كنيد، و كندى رسيدن رزق، شما را سست نكند، كه با معصيت خدا آن را طلب كنيد، زيرا خداوند تبارك و تعالى ارزاق را
  31. به صورت حلال ميان خلقش تقسيم مى‏كند و به صورت حرام تقسيم نكند، پس كسى كه از خداوند بترسد صبر نمايد خداوند رزق او را از طريق حلال مى‏رساند و كسى كه هتك حجاب سرّ كرد و عجله نمود و رزق خود را از غير طريق حلال به دست آورد، خداوند حلال او را مى‏برد و روز قيامت او را به پاى ميز محاسبه خواهد كشيد».
  32. در روايتى ديگر صاحب وسائل از مرحوم شيخ مفيد در «مقنعه» نقل مى‏كند كه امام صادق (عليه السلام) فرمودند: رزق بر دو نحو تقسيم مى‏شود: يكى مى‏رسد به صاحبش اگر چه طلب نكند، و نوع دوم اين كه معلقّ به طلب و خواست او است، پس آنچه براى عبد مقدور قسمت شده عاقبت به او مى‏رسد گرچه تلاشى براى آن نكند، و آنچه به سعى و كوشش شخص تقسيم مى‏شود، پس سزاوار است شخص آن را از طريق مشروع درخواست كند، نه غير آن، پس اگر از جهت حرام طلب كرد و آن را يافت، همان رزق او محسوب شده، و روز قيامت محاسبه مى‏شود.
  33. نكته‏اى كه در پايان قابل تذكر است اين است كه بر زمامداران هر نظامى لازم است كه شرائط و زمينه‏هاى اشتغال به كسب حلال را آماده كنند تا كسى دست به كسبهاى كاذب و حرام نزند، بايد از قرآن ياد گيريم اگر در سوره نور مى‏فرمايد: «مرد و زن زناكار را صد ضربه شلاق زنيد» الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ  اين قانون است ولى زمينه‏هاى اين قانون را هم ذكر كرده كه ازدواج كنيد و زمينه ازدواج جوانهارا مهيا كنيد و از فقر نترسيد، خدا تأمين كننده است، بر روى‏ سأله حجاب و عدم چشم‏چرانى و عفيف بودن مرد و زن تكيه مى‏كند  و بسيار موارد تربيتى ديگر.
  34. ارائه روش های صحیح به قاعده لطف - در علم كلام بحث شده كه ارسال رسل و انزال كتب و وجود امام برحسب قاعده لطف است يعنى خداوند كه اين انسان را خلق كرده و رشد او را مى‏طلبد، خود بايد شرائط اين رشد را كه رسول و كتاب و وجود امام است، تأمين كند. چرا ما اين قاعده را در بقيه امور و نسبت به خودمان فراموش كرده‏ايم، اگر مى‏خواهيم فقر نباشد، بايد با فقر مبارزه كنيم اگر مى‏خواهيم فساد نباشد بايد روشهاى صحيح ديگر ارائه دهيم، زمانى بود كه جوانها به عكسهاى زنان آلوده و شخصيتهاى كاذب روى آورده بودند، و ما مى‏گفتيم اين كار صحيح نيست ولى حرف زدن كافى نبود، بايد چيزى ارائه مى‏داديم، و از اين رو در مجله مكتب اسلام اقدام به عكسهائى شد از مشاهد مشرفه و غيره كه اگر گفتند چه بزنيم، آنها را ارائه دهيم.
  35. اين قاعده كلى است، اگر كسى يا افرادى را منع از كارى كرديم، بايد زمينه آن را فراهم كنيم، اگر مثلا مى‏گوئيم آقا روى ديوار اعلاميه و پوستر نچسبانيد، بايد در هر رهگذرى تابلو اعلانات بگذاريم. اينها همه را گفتيم تا روشن شود بحث طلب حلال از مصاديق اين قانون كلى است كه بايد زمينه را براى آن ايجاد كنيم، اين بحث اجتماعى مفصّل و مهمى است كه به جهت اختصار به آن اشاره‏اى كرديم.
  36. مرحوم الهى در ذيل اين فراز (و طلبا فى حلال) چنين مى‏سرايد:

به روزى در پس كسب حلالند             به حشر آسوده زاندوه و وبالند

             دهد رزق حلال آسايش دل             شود بر طاعت دلدار مايل‏

             ستمكارى كه جوياى حرام است             ز خون مردمش عيش مدام است‏

             نبيند روى آسايش شب و روز             بسوزد عاقبت آن آتش افروز

  1. حرام از دل برد مهر و وفا را             كند ناپاك قلب باصفا را

             خرد را داور بيداد سازد             روان شاد را ناشاد سازد

             حرام آرد به دل صد فكر باطل             كند جان را زياد دوست غافل‏

             هر آن كو پيشه ناپاك دارد             به محشر جان خود غمناك دارد

             نيفتد طاير دولت به دامش             بريزد زهر، حسرت در مدامش‏

  1.  حرام اندوه و غمناكى فزايد             به جان پاك، ناپاكى فزايد

             حرام است آنچه يابى يا حلال است             به تقدير است و بيش و كم محال است‏

             همان به جز طريق دين نپوئى             حلال از سفره تقدير جوئى‏

  1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏2، ص: 213
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم        

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید