(مىبينى پرهيزكار را كه)امورش آسان و به اصطلاح خفيف المؤوْنه است. ***
شرح: از صفات ديگرمتقيانسادگى امور و كمخرجى آنها است. آنها با مسائل، ساده و آسان برخورد مىكنند، نه با سختى و شدت و تكلّف، و اين ناشى از روح بلند و ايمان قوى آنها است.
گاهى انسان افرادى را مىبيند كه وقتى مىخواهند از خانه خارج شوند، يا به ميهمانى روند، يا مسافرتى كنند، بسيار ساده امور خود را ترتيب مىدهند و سريع به كار خود مىرسند
ولى بعضيها براى يك ميهمانى رفتن آن قدر خود را در چهارچوب آداب و رسوم تجملاتى محصور مىكنند و جدا خود را به تكلف و زحمت مىاندازند، مسافرت رفتن آنها نيز با مشقت و زحمت همراه است، بايد حتماً چند چمدان از اين طرف لباس ببرند و چند چمدان سوغاتى خريده از آن طرف بياورند،
به زيارت حج و طوافخانه كعبه مىروند ولى تجملات و تكلّفات آنها را ببين چه قدر است، برعكس انسان خفيف المؤونة و ساده كه با يك كيف كوچك به سفرى چند ماهه مىرود و بازمىگردد و خود را مقيد به اين قيود و آداب زائد نكرده است.
انسان پرهيزكار در معامله با مرد آسان مىگيرد، در قرض دادن و كارهاى خير ديگر سختگيرى نمىكند، در گرفتن طلب و قرض خود شدت به خرج نمىدهد،
در مسائل ازدواجبسيار راحت برخورد مىكند، و از تنگ نظرى به دور است نه خود را به زحمت مىاندازد و نه ديگران را به دردسر.
و همين نيك نفسى و خوش حسابى با مردم موجب مىشود، كه رحمت الهى بر او نازل شده و خداوند نيز با او همانگونه محاسبه كند.
براى اين كه سهل الامر بودن و در مقابل آن سختگير بودن روشن شود، حديثى را از تفسير برهان كه در ذيل آيه 21 سوره رعد وارد شده است نقل مىكنيم، خداوند در آيه 18 همين سوره در مورد كسانى كه دعوت حق را اجابت نكردند مىفرمايد: أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ: «براى آنها حساب سخت و جايگاهشان جهنم است كه بسيار بد جايگاهى است».
و در آيه 21 همان سوره درباره كسانى كه دستورات خداوند را عمل كرده و خاشع شدند مىفرمايد: يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ: «از سختى و بدى حساب مىترسند».
حمّاد بن عثمان گفت:مردى بر امام صادق (عليه السلام) وارد شد و از يكى از اصحاب او شكايت كرد، در همان موقع آن مردى كه از اصحاب بود، سررسيد، حضرت به او فرمودند: چرا فلانى از تو شكايت مىكند! گفت چون تمام حقّم را از او مىخواهم بگيرم (تا دينار آخر را مىخواهم در سر وقت بگيرم) حضرت با حالت غضب نشستند و فرمودند: تو گمان مىكنى وقتى تا آخرين حقّت را گرفتى بدى نكردهاى، و كار سوئى انجام ندادهاى! آيا نديدهاى قول خداوند را كه از قول افراد نيك حكايت مىكند:يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ: آيا فكرمىكنى از خدا مىترسند كه ظلم بر آنها روا دارد، نه به خدا قسم نمىترسند مگر از اين كه خداوند تا آخرين چيز آنها را محاسبه كند اينگونه حساب را خداوند عزوجل به حسابى (سوء الحساب) ناميده است.
از آيات قرآن به خوبى استفادهمىشود كه مردم در قيامت به دو گروه تقسيم مىشوند: گروهى هستند كه خداوند حساب آنها را به آسانى و سهولت رسيدگى مىكند و هيچگونه سختگيرى در موردشان نخواهد كرد فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ- فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً
و به عكس كسانى هستند كه با شدّت به حساب آنها رسيدگى مىشود و ذره مثقال آن مورد دقت قرار مىگيرد، چنانكه درباره بعضى از شهرها كه مردم آن سركش و گنهكار بودند، مىفرمايد:فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً و يا در آيه 18 سوره رعد فرمود:أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ:
به خاطر اين است كه عدهاى در زندگى دنيا و رسيدگى به حساب ديگران فوق العاده سختگيرند، و به اصطلاح مو را از ماست مىكشند و سعى دارند حق خود را تا آخرين دينار به هر قيمتى كه شده بگيرند، و به هنگامى كه خطائى از ديگرى سر زده، تا آخرين حدّ ممكن او را مجازات كنند، اينها كسانى هستند كه در زندگى كمترين گذشت حتى در مورد زن و فرزند و برادر و دوستان ندارند،
و از آنجا كه زندگى جهان ديگر بازتاب و انعكاس از زندگى اين جهان است، خداوند نيز در حساب آنها چنان سختگيرى مىكند، كه بايد در برابر هر كارى كه كردهاند، جوابگو باشند، بى آنكه كمترى گذشتى درباره آنها شود!
امّا به عكس، كسانى هستند آسانگير و پرگذشت و بزرگوار، مخصوصاً به هنگامى كه در برابر دوست و آشنا و يا كسانى كه بر آنها حق دارند و يا افراد ضعيف قرار مىگيرند، آن قدر بزرگوارند كه سعى مىكنند، در بسيارى از موارد خود را به تغافل زنند و گناهان بعضى را ناديده بگيرند،
البته گناهانى كه نسبت به آنهاجنبه شخصى دارد، خداوند در مورد اينگونه اشخاص آسان مىگيرد و آنها را مشمول عفو بىپايان و رحمت وسيع خود قرار مىدهد و با حساب يسير و آسان آنها را محاسبه مىكند و اين درسى است بزرگ براى همه انسانها، مخصوصاً كسانى كه مصدر كارى هستند و با گروه زيادى سر و كار دارند.
اگر ما در محاسبات خود سختيگرى نكنيم خداوند نيز حساب ما را آسان مىگيرد و بلكه بدون حساب وارد بهشت مىكند، و بدون حساب روزى مىدهد يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ
اگر انسان سهل الامر و خفيف المؤونه شد كارهاى او را خداوند سريع سامان مىدهد، گاهى انسان تعجب مىكند از بعضى افراد كه چگونه كارهاى زندگى آنها سريع و راحت حلّ مىشود، گويا دست خداوند قبل از رسيدن او گره را باز كرده است،
حتى ديده شده چنين افرادى مرگ و كارهاى بعد از مرگشان به راحتى انجام مىگيرد و مىگويند چه مرگ راحتى كرد و چگونه كارها و قرضهايش سريع انجام و پرداخت شد، اينان هم خود سبكبار و سبكبالند و به راحتى به سوى آخرت پرواز مىكنند و هم بار مردم را سبك مىكنند و تكليفى به دوش ديگران نمىگذارند، ديگران را براى كار خود به زحمت نمىاندازند.
امام صادق(عليه السلام) در روايتى مىفرمايند: «تكلّف در هر بابى و موردى از اخلاق و سيره صالحين نيست و خداوند متعال به پيامبرش فرمود: «قل لا اسئلكم عليه من اجر و ما انا من المتكلفين»: «بگو بر امور رسالت خود اجر و پاداشى از شما نمىخواهم و من از افراد متكلّف سختگير نيستم».»
زندگی آرام - مسائل را آسان و زمينهها را فراهم سازيم. امام سجاد (علیه السلام) نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را با هم خواندند. سؤال شد چرا بيفاصله خوانديد؟ فرمود: بچهها با من بودند و كار من برايآسانگيري و سرعتبخشي براي كودكان بود و به نماز واجب اكتفا كنيد:
رسول الله (صل الله علیه وآله ) فرمود:" افرادي در قيامت دست خالي هستند و در دادگاه ميگويد: خدايا من هيچ عملي ندارم، ليكن هرگاه به كسي وام مي دادم و نداشت كاري به او نداشتم. خداوند ميفرمايد: اكنون كه تو هم كار خيري نداري، من هم كاري به تو ندارم" محجة البيضاء، ج 3، ص 186.
رواياتي داريم كه كسي كه سهل البيع و سهل الشرا است، محبوب خداوند است. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ((صل الله علیه وآله )): غَفَرَ اللَّهُ لِرَجُلٍ كَانَ قَبْلَكُمْ كَانَ سَهْلا إِذَا بَاعَ سَهْلا إِذَا اشْتَرَي سَهْلا إِذَا قَضَي سَهْلا إِذَا اسْتَقْضَي وسائلالشيعة، ج 17، ص 450.
امام فرمود:«أَكْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَيْرِهِ»اين است كه مىتوانى نان و آب گوشت بخورى، نان و نمك بخورى. مىتوانى عيد براى بچهات لباس بهتر بخرى سخت بگيرى. گاهى وقتها سخت گيرى بد است. حالا ميانه روى آن خوب است.
سختگيرىهاى نامشروع -اين سخت گيرى غير اسلامى است و خلاف شرع است ولى بعضى سخت گيرىها لازم است، به خاطر آن عوامل نفوذى و زمينهاى است كه منافقين به وجود آوردند. ولى سخت گيرىهاى ديگر به خاطرنداشتن اسلام درست و يا بدبين كردن مردم نسبت به اسلام است.
يكى از اصحاب پيامبراز سر خانهى كسى بالا رفت و ديد در خانه مردى نشسته و مىخواهد شراب بخورد گفت: شراب مىخورى؟ و مرد گفت: من يك گناه كردم و تو سه گناه از ديوار بالا آمدى، قرآن مىگويد:«وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْابْوابِها» (بقره/ 189) از در بياييد داخل (و اين معناى عميقترى دارد و آن اين است كه كار را از راهش وارد شويد)
حضرت شعيب برای داماد جملهاى فرمودكه براى پدر زنها مفيد است «وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْك» (قصص/ 27) و اين توصيهى پدر زن به داماد در قرآن مىباشد كه حضرت شعيب فرمود: كه بنا ندارد سخت گيرى كند بر دامادش. يعنى مهريهاى طلب كرد كه به واسطهى آن حضرت موسى به مشقت نيفتد.
كمى سخت گيرى -(خصال صدوق، ج 2، ص 626) اميرالمؤمنين (علیه السلام ) فرمود: به بچه هايتان نماز ياد بدهيد و مؤاخذه كنيد كه چرا نماز نخوانديد. يك تشر بزن، خوب نماز مىخواند. گوشواره برايش نخر. دوچرخه و موتور و كفش برايش نخر. عكس العمل نشان بده، بى تفاوت نباش يعنى وقتى 8 ساله شدند، كمى سخت گيرى كن.
آسانگيرى دستورات، كارى حكيمانه است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» به همين دليل، در نمازهاى مستحب، برخى ارفاقها و تسهيلاتى وجود دارد كه در نمازهاى واجب نيست. اين آسانگيرى، براى جذب بيشتر افراد است. از جمله اينكه: 1- نماز مستحب را، هم مىتوان ايستاده خواند، هم نشسته.2- در نمازمستحب، مىتوان فقط سوره حمد را خواند وبه ركوع رفت.3- در نماز مستحب، شكّ ميان ركعت اوّل و دوّم، نماز را باطل نمىكند و نمازگزار مىتواند تصميم بر هر كدام بگذارد.4- انجام كم و زيادهاى اشتباهى در نماز مستحب، سجده سهو ندارد. 5- براى نمازهاى واجب، بهتر است انسان به مسجد برود ولى درباره نوافل، چنين دستورى نيست.
اين سادهگيرىها براى تشويق افراد به اين عبادتهاى سازنده است. حتى اگر نماز مستحب را كسى در وقتش نتوانست بخواند، قضاى آنرا مىتواند انجام دهد، كه در اينصورت، طبق حديث، خداوند به فرشتگان مباهات كرده و مىفرمايد: به بندهام بنگريد! چيزى را كه بر او واجب نكردهام، قضا مىكند!
آسانگيري و سرعتبخشي براي كودكان بود و به نماز واجب اكتفا كنيد: