- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین 103- نفس او در زحمت104- مردم از او در راحت105- خود
را براى آخرت به سختى مىاندازد106- مردم را در آسايش قرار مىدهد
- «نفس ه منه فى عناء و الناس منه فى راحة ا تعب نفس ه لا خرته و اراح الناس من نفس ه»
- ترجمه: نفس او در سختى، و مردم از او در آسايشند، نفس خود را براى آخرت خويش به تعب افكنده و مردم را از خود در راحتى قرار مىدهد.***
- شرح: پرهيزگار وقتى ببيند مردم مشكل دارند، خود را به زحمت مىاندازد و چه بسا بىخوابى را بر خود تحمل مىكند تا مشكل آنها را حل كند. چنان عمل كرده كه وقتى مردم دچار مشكلى مىشوند، خود به سوى او مىآيند و گوئى او باز كننده گره و حلّال مشكلات است، دائماً به دنبال كارهاى مردم است، تا مردم راحت باشند، گرچه خود ناراحت باشد، ولى اين ناراحتى نه به خاطر امور دنيوى و وجهه پيدا كردن است، بلكه براى خدا و توشه برگرفتن براى آخرت است.
- او به بقاء مىانديشد و بقاء در آخرت است. بينش و انديشه او چنين عملى را به او توصيه مىكند، زيرا بينش او بينشى توحيدى است كه خدمت به خلق را بعد از عبادت خالق افضل چيزها مىشمارد. در روايتى از امام عسكرى (عليه السلام) رسيده كه «دو خصلت است كه بالاى آن چيزى نيست.
- يكى ايمان به خداوند و دوّمى نفع رساندن به برادران دينى و انسانى» «خصلتان ليس فوقهما شىء الايمان باللّه و نفع الاخوان».
- پرهيزگار مىداند نفس او امر كننده به پليديها است (امّاره به سوء) و دشمنى شناخته شده است و از اين رو توجه به خواهشهاى آن نمىكند، تا به سختى افتد، سختى او مايه راحتى مردم و راحتى او مايه ناراحتى مردم است، او ظلم به احدى نمىكند و جز آسايش خلق به چيزى نمىانديشد.
- از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه از پدران خود نقل كردند، در وصيت و سفارش نبىاكرم (صلى الله عليه و آله) به على (عليه السلام) است كه فرمودند: «يا على افضل الجهاد مَنْ اصبَحَ لايَهُمّ بِظُلم احَد»:
«اى على با فضيلتترين جهاد اين است كه فرد صبح كند و اهتمام به ظلم احَدى نداشته باشد».
- نظر پرهيزگاران به آخرت است زيرا آن سراى باقى و محل استقرار ابدى است وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ و هر عاقلى خانه اقامت خود را آباد مىكند، نه منزلگاههاى ميان راه را،
- مولى على (عليه السلام) مىفرمايند: «مَنْ عَمَر دارَ اقامته فهو العاقل»: «كسى كه خانه اقامتى خود را بنا كند و آباد سازد، او عاقل است».
- در جاى ديگر مىفرمايند: «انّك مخلوق للاخرة فاعمل لها، انّك لم تُخْلَق للدنيا فازهد فيها»:
«تو اى انسان، براى آخرت آفريده شدهاى، (تا آنجا سكونت كنى) پس براى آنجا عمل انجام بده و براى دنيا و سكونت در آن آفريده نشدهاى،پس در آن زاهد باش.
- زاهد باش و براى آن كار مكن (هدف را آخرت قرار بده!)» آرى به فرموده
- مولى على (عليه السلام) هر كس همت خود را براى آخرت قرار داد، به آرزوى خود رسيد «مَنْ جعل كلّ همّه لَاخرته ظفر بالمأمول» و هر كس براى دنيا و به قصد دنيا فعاليت كرد دچار خسارت شد.
- گاهى آدم جانش را قربانى مىكند. مىگويند علامت مؤمن اين است كه خودش در زحمت بيفتد و بقيه مردم راحت باشند و گاهى هم آبرويش را ميان بگذارد. امام فرمود: «اگر آبرويى داشتم، در قبول قطعنامه با خدا معامله كردم.»
- ایمان براى آخرت کافی نیست : برای رضای خدا چه کردی برای بندگاه خدا چه کردی رفع رفع نیاز چه کسی رابرای خدا انجام دادی خودت را بری چه کسی به زحمت انداختی؟؟
- مردم از او در راحت : (متّقين) كسانى هستند كه در راحت ورنج انفاق مىكنند وخشم خود را فرو مىبرند و از (خطاى) مردم مىگذرند، و خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد.
- فقير را رد نكن ولى آنها كه با آسايش و راحتى، تحصيلات عاليه مىپيمايند، فردا پشت ميزها به مردم و اهل درد ژست گرفته و تندى مىكنند، چون او هرگز دردى را لمس نكرده.
- مرحوم الهى، در ذيل «نفسه منه فى عناء و الناس منه فى راحة» چنين گويد:
| كه جويد در خراب خويشتن گنج | |
| جهان را نوش باش و خويش را نيش | |
| كه مردم را به آسايش رسانى | |
- و در ذيل «ا تعب نفسه لا خرته» گويد:
| كه يابد ملك جاويدان در اين راه | |
| كه آسايد در اقليم روان شاد | |
| روان را جاودان دارد به پستى |
| پرستش كن وصال دوست بگزين | |
| كز اينجا رفت بايد تا بَر يار | |
| به منزل چون رسى گردد فراموش | |
| در آن دولتسراى جاودانى | |
- و در ذيل «و اراح الناس من نفسه» گويد:
| نشاند فتنه دور زمان را | |
| وجودش خلق را شاديست چون گنج | |
| وجودت نوش شايد بود نِى نيش |
| نشايد گشت درد مستمندان | |
| به زنجير ستم پابند گردى | |
| تو را آسيب دوران نفشُرَد حلق | |
| به كار خلق كن گر پاك خوئى | |
|
- اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص: 593
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم