10-شرح زیارت عاشورا... ازمجلس چهار  علل نامگذارى ابا عبدالله - خداوند شفاعت مرا بایشان نرساند.مردى او را مى کشد.

-بسم الله الرحمن الرحیم       

-اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

10-شرح زیارت عاشورا... ازمجلس چهار

  1.  علل نامگذارى ابا عبدالله - خداوند شفاعت مرا بایشان نرساند.مردى او را مى کشد که رخنه در دین خواهد کرد و بخداى بزرگ کافر خواهد شد. آنگاه فرمود:
  2. خداوندا من درحق این فرزند ازتو سؤ ال میکنم آنچه را که ابراهیم در حق ذریه خود سئوال کرد.خداوندا تو دوست دار ایشان را
  3. و دوست بدار هر که ایشان را دوست میدارد و لعنت کن هر که ایشان را دشمن میدارد و لعنتى چنان که زمین و آسمان پر شود.
  4. دانستیم که اسم امام حسین و کنیه اش از طرف خدا بوده و هر دو آنها در اول تولد نهاده شده است .علل نامگذارى ابا عبدالله
  5. ابا عبدالله بمعنى پدربندگان خداست و علت و جهت اینکه آنحضرت پدربندگان خدا شد چند چیز است که ذیلا ذکر مینمائیم .
  6. علت اول این مسلم است که اول چیزى را که خداى تعالى خلق فرمود نور وجود مبارک محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله بود
  7. که خودش ‍ فرمود :  اول ما خلق الله نورى ، و آن روایاتى که میگوید: اول ما خلق الله العقل درمجردات است نه در بین تمام اشیاء عالم .
  8. پس بطور قطع میتوان گفت اول خلقت عالم امکان نور مبارک آنحضرت بوده است و در روایات زیادى گواه براین مطلب است .
  9. ازجمله روایت علامه مجلسى ازحضرت امیرالمؤ منین علیه السلام نقل کند : خدا بود وهیچ خلقى با او نبود. پس اول چیزى که خلق کرد.
  10. نورحبیب خود محمد بود قبل از آنکه 1-لوح و 2- قلم و3- عرش و 4- کرسى و 5- آسمانها و 6- زمین و 7- بهشت و 8- جهنم و 9- ملائکه 10- آب و 11- خاک و12- آدم و 13-حوا بیافریند. چهارصد و بیست و چهار هزار 424000 سال. پس چون نور محمد پیغمبرما صلى الله علیه و آله را خلق فرمود 1000هزار سال  نزد پروردگار خود ایستاده بود
  11. واورا بپاکى یاد، و حمد و ثناى او را مینمود و حقتعالى نظر رحمت بسوى اوداشت و به او فرمود: مراد و مقصود من از خلق عالم تویى.
  12. اراده کننده خیر و سعادت تویى . برگزیده خلق من توی .حال که معلوم شداول ما خلق الله نور وجود مبارک پیغمبر بود، با بیانى ازمرحوم
  13. شیخ جعفر شوشترى که در کتاب وسایل المحبین دارد میگوئیم حسین علیه السلام نیز اول ما خلق الله بوده است .
  14. اومیفرماید که پیغمبر خدا فرمود: حسین منى و انا من حسین ، و در روایت دیگر است که : انا من حسین و حسین منى .
  15. پس وقتى حسین از پیغمبر و پیغمبر از حسین شد باید هر زمان که پیغمبر بوده حسین نیز بوده باشد.
  16. اگرمراد ازحسین منى اینست که پیغمبرفرماید حسین از نسل من است و از من بوجود آمده میگویم این گفته بایدخصوصیتى نداشته باشد،
  17. بلکه درباره امام حسن علیه السلام نیز گفته شود یعنى بفرماید: حسن و حسین منى و انا من حسن و حسین ،
  18. حال آنکه این جمله حسین منى فقط درباره حضرت حسین علیه السلام گفته شده است و نه درباره امام حسن علیه السلام.
  19. با این بیانى که شد میگوئیم اگر خداوند همه موجودات عالم را به واسطه نور پیغمبر خلق فرموده باید به واسطه حسین هم خلق شده باشد
  20. زیرا حسین از پیغمبر و پیغمبر از حسین است . پس حسین پدرهمه موجودات عالم است و باید به اوابا عبدالله گفته شود.
  21. علت دوم : وجهتى که حسین علیه السلام ابا عبدالله ، پدر بندگان خدا شد براى قیامش بود چون اگرآنحضرت قیام نمى فرمود.
  22. با نقشه هایى که بنى امیه کشیده بودند یکنفر گوینده لا اله الا الله باقى نمیماند و گروه گروه از دین و آئین محمدى صلى الله علیه و آله بر میگشتند،
  23. ودرنتیجه اسلام آخرین لحظات عمر خود را تسلیم مظالم دولت اموى میکرد.حسین علیه السلام  دید اگر قیام نکند ارکان اسلام از جاى کنده شده
  24. ومقدسات آن دستخوش هوى و هوس بنى امیه واقع میشود و میلیونها جمعیت که با هزاران خون دل و فداکاریهاى گران،
  25. ازتیه ضلالت و حضیض مذلت خانه بدوشى ، یغماگرى و بت پرستى نجات یافته و به شاهراه سعادت ابدى رسیده اند،
  26. اینک دراثر دلخواه معاویه و یزید فوج فوج از دین خارج شده بلکه از جاده بشریت و آدمیت نیز بیرون میروند.
  27. عترت آل محمد صلى الله علیه و آله ناموس بزرگ الهى مورد ایذاء واذیت واقع وهزاران مسلمان تحت نفوذ ظالمانه بنى امیه دچار شکنجه وعذابند.
  28. ابن ابى الحدید (درجلد سوم شرح نهج )نقل کند که روزى عمربن خطاب به مغیره گفت: تو از روزى که کورشدى با این چشم چیزى دیده اى؟
  29. مغیره گفت نه، عمر گفت : بخدا قسم که بنى امیه اسلام را کورخواهند کرد آنچنان که چشم تو کور شده است و چنان آنرا کور میکنند،
  30. که دیگراسلام نمیداند کجا میرود و کجا مى آید، مثال معروفیست: ویل لمن کفرنَمرُود، بنى امیه با اسلام چه معامله اى کردند که این گونه مذمت شدند.
  31. شمه اى ازکارهاى بنى امیه
  32. دستور معاویه براى جعل حدیث: ابن ابى الحدید (درجلد سوم شرح نهج ) نقل کند که معاویه به عمال خود نوشت؛ مبادا شهادت یکنفر شیعى را قبول کنید.
  33. درجمیع بلاد نوشت مبادا شهادت یکنفر شیعى را قبول کنید. شیعه عثمان را بخود نزدیک .هرکه درفضایل عثمان روایت کرد گرامى بدارید،
  34. ودرمجالس خود عثمان را فوق العاده احترام کنید. حدیثى را که روایت کرده با اسم خودش ، پدرش و عشیره اش براى من بفرستید.
  35. عمال معاویه به فرمان ودستوراوعمل وآنقدرحدیث جعلى درفضایل عثمان براى او فرستادند که خود معاویه گفت کافى واین عمل همه راغنى کرد.
  36. علم و فضل و زهدعلى علیه السلام را کسى انکار نکرده وتا امروز نیزهمه نویسندگان عالم از شیعه و سنى و افراد غیرمسلمان فضایل او.
  37. مناقب على علیه السلام را قبول دارند، در صورتیکه آنها سواد نداشته و حتى زبان عربى ساده که زبان خودشان بود نمیدانستند.
  38. ازابوبکر پرسیدند درسوره عبس: وفاکهة وابا.اب ، چه معنى دارد؟ ابوبکر گفت کدام آسمان بر سرم سایه و کدام زمین مرا بر دوش گیرد اگربگویم نمیدانم .
  39. ازعمر معنى آنرا پرسیدند؛ گفت : هرآیه اى که معنى آن روشن است و میدانید به آن عمل کنید و هر کدام را نمیدانید به حال خود گذارید.
  40. وقتى این موضوع را به على علیه السلام گفتند حضرت فرمود: سبحان الله . آیا نمیدانید اب گیاهى را گویند که حیوان از آن نفع میبرد؟!
  41. -اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید