مجلس سى و ششم1 :ان یرزقنى طلب ثارک مع حضرت منصورمن اهل بیت محمد صلى الله علیه و آلهو از خدا درخواست میکنم که روزى من گرداند تا با حضرت منصور ازاهل بیت محمد صلى الله علیه و آله((یعنى حضرت ولى عصر))خون خواه تو باشم .
شرح لغات : رزق به فتح راء روزى دادن است و رزق به کسر راء نفس روزى است . حضرت بمعنى پیشوا در امور دین و دنیا است و بعبارت دیگر به برنامه هاى دینى اعم ازحکومت و اجراى حدود و احکام الهى تحقق میبخشد.
حضرت صادق(علیه السلام )به مفضل فرمودند اى مفضل حضرت منصبى است الهى و خلافتى است ربانىکه خداوند هر طور که مصلحت بداند و در هر مورد که حکمت ایجاب نماید آنرا قرار میدهد وکسى را نمیرسد که بگوید چرا در صلب حسین (علیه السلام ) قرار داده شد و در صلب حضرت حسن (علیه السلام ) قرار داده نشد
و به تعبیر دیگرحضرت بخورشیدى میماند که با اشعه زندگى بخش خودهمه موجودات زنده را حیات میبخشد وبیمنه رزق الورى .طلب ثارک :یعنى طلب خونخواهى تو را بکنم .
حضرت سیدالشهداء علیه السلامعظمتى دارد که هیچکس جز خدایتعالى نمى تواند آن رابیان کند و فضل و ثوابش را شرح دهد زیرا عظمت خون و اهمیت خونخواهى هر کس به قدربزرگى صاحب آنست و همانطور که شخص نمیتواند مقام و منزلت حسین (علیه السلام ) را کاملابشناسد همچنین نمى تواند عظمت و اهمیت خونخواهى آنجناب را درک کند.
براى اینکه بتوانیم درحد استعداد و ظرفیت خود آن عظمت را دریابیم در این زیارت از خدامیخواهیم که ما را از خونخواهان آن حضرت قرار دهد و این سعادت بزرگ را بما روزىفرماید.
مع حضرت منصور من اهل بیت محمد(صل الله علیه وآله وسلم ) در رکاب حضرت نصرت یافته ازاهل بیت محمد (صل الله علیه وآله وسلم ) اهل در لغت بمعنى خانواده وفامیل و افراد خاندان آمده است و گاهى بمعنى سزاوار و شایسته ذکر شده و همچنین بهگروهى اطلاق میشود که پیوند جامعى با هم دارند.
قرآن کریم آنان را که با پیغمبرى عقیده اند و باو ایمان دارنداهل او ذریه او میداند و کسانى که فرزند نسبى او باشند در صورت ایمان نیاوردن ازاهل او بیرون میداند همچنانکه در داستان نوح که فرزندش فرد ناشایسته اى بودخدایتعالى فرمود: انه لیس من اهلک . او از اهل تو نیست .
و همچنین قرآن کریم گاهى آنان را که یک مسیر حرکت میکنند و یا یک روش و مرام دارند و یاپیروى از یک کتاب آسمانى مینمایند و یا پیرو یک مکتب غیرآسمانى هستنداهل همان روش بخصوص دانسته مانند اهل کتاب ،اهل تقوى ، اهل نار، اهل دوزخ ، اهل بهشت و غیره و این معنىاهل است .
اهل بیت پیغمبر چه کسانى هستند؟این موضوع در قرآن مجید کاملا تصریح شده که در آیه تطهیر میفرماید: انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس و یطهرکم تطهیرا. اشاره بر اینکه خدا جز این منظور نداردکه پلیدى را از شما اهل بیت ببرد حالا باید دیداهل بیت چه کسانى هستند؟
از روایاتى که در شاءننزول آیه وارد شده تاءیید میشود که آیه شریفه در شاءنرسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلامنازل شده و لذا رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود: بار خدایا اینهااهل بیت و عترت من هستند.و در روایات زیادى آمده که ائمه هدى از اهل بیت میباشند.
ابوسعید خدرى میگوید: ازرسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) سئوال شد که حضرتان بعد از شما چند نفرند؟فرمود: دوازده نفر از اهل بیتم .
بنابراین روایات و روایات دیگرى که دوازده حضرت را بنامآنها ذکر کرده است رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم ) حضرت مهدى را هم که آخرین حضرت است ازاهل بیت خود خوانده است .
مع حضرت منصورمن اهل بیت محمد (صل الله علیه وآله وسلم ) در رکاب حضرت نصرت یافته ازاهل بیت محمد (صل الله علیه وآله وسلم ) که حضرت عصر عجل الله تعالى فرجه باشد. و اختصاص آن حضرت بهلقب منصور از جهت آنست که طلب خون حضرت سیدالشهدا ء در عهده شمشیر عاملگیرآن حضرت میباشد چنانچه در آیه 31 سوره اسرى میفرماید: و منقتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فىالقتل انه کان منصورا.
اخبار زیادى داریم که این آیه مبارکه در موردقتل حضرت سیدالشهدا ء ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) نازل شده که ولى خون حضرت حسین (علیه السلام ) حضرت قائم است و اگر جمیع آنها را بکشداسراف در قتل نشده است
و در بعضى از اخباراست که بعضى از رواتسئوال کردند کسانیکه در زمان حضرت بقیة الله هستند کهقاتل نبودند براى چه آنها را میکشند جواب دادند که چون راضىبفعل آنها هستند. ((والراضى بفعل قوم کالداخل فیهم))
و در بحار از تفسیر عیاشى نقل میکند که حضرت باقر (علیه السلام ) فرمودند: هو الحسین بن علىقتل مظلوما و نحن اولیائه و القائم منا اذا قام طلب بثارالحسین فیقتل و حتى یقال قد اسرف فى القتل.در اینجا چند اشکال متوجه میشود:
اولا: راضى بقتل را نباید قصاص کرد فقط در عقوبت شریکفاعل است .
ثانیا: باید سهم دیه آنها را رد کرد چه اگر جماعتى یکنفر کشتند ولىمقتول میتواند تمام آنها را بکشد مشروط بر اینکه دیه آنها را بدهند. مثلا اگر ده نفر یکنفر رابکشند باید به هر یک از وارث این ده نفر نه عشر 10/9 دیه بدهند.
جواب تمام این اشکالات به این است که حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) مسلما جزواهل بیت رسول خدا بوده و محبت نسبت بآن حضرت از ضروریات دینست و کسانى که راضىبه قتل او هستند منکر ضرورىدین میباشند، پس چنین کسى کافر و مرتد و واجبالقتل میباشد. پس زمان رجعت آنها را زنده میکنند و حضرت از آنها انتقام میکشد.
ولى خون حضرت حسین (علیه السلام ) حضرت قائم استاز حضرت محمد باقر علیه السلام سئوال کردند((فلم سمى القائم قائما))به چه جهت لقبحضرت مهدى قائم شد؟ فرمود: چون جدم حسین علیه السلام را شهید کردند ملائکهآسمانها بخروش آمدند عرض کردند خدایا انتقام این مظلوم را از ظالمان بکش .
خطاب رسیدانظروا الى ضحضاح العرش چون نظر کردند پرده هاى نور از عرش الهى برداشته شدو حضرتان که از ذریه حسین علیه السلام بودند دیدند که یکى از آنها به نماز ایستادهخطاب رسید که بذلک انتقم منهم اوست که انتقام میکشد از قتله حضرت سیدالشهدا ء و هرکس از بنى امیه که راضى بقتل آن حضرت بودند.
شرح صلى الله علیه و آلهان یرزقنى طلب ثارک مع حضرت منصور من اهل بیت محمد صلى الله علیه و آله این جمله در دو بخش شرح داده میشود. بخشاول :صلى الله علیه یعنى خداوند سلام و درود بر پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) میفرستد. بخشدوم : در معنى آل پیغمبر که چه کسانى هستند.
حقتعالى در سوره احزابآیه 57 میفرماید:ان الله و ملائکته یصلون على النبى یاایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما.
در چند آیه قبل از این آیه بحثهایى پیرامون حفظ حرمت پیغمبر و عدم ایذاء او آمده در اینآیه مورد بحث نخست سخن از علاقه خاص خداوند فرشتگان نسبت به پیغمبر میگوید بعددرین زمینه دستور به مؤ منان میدهد.
حقتعالى در قرآن ، هر پیغمبرىرا بنحوى ستوده و مخصوص به کرامتى گردانیده . مثلاحضرت آدم را به سجود ملائکه اکرام فرمود: اسجدو لادم
و حضرت موسى رابهکلام خودو کلم الله موسى تکلیما.
داود را بخلافت تعیین فرمود یا داود اناجعلناک خلیفة فىالارض
سلیمان را به منطقالطیر انا علمناه منطق الطیر
و عیسى را بهابراءمرض و احیاءموتىتخصیص فرمود که : ابرى الاکمه و الابرص و احیى الموتى باذن الله
ولىپیغمبر اکرم دربارهاش فرمود:ان الله و ملائکته یصلون على النبىازین تعریف بایددانست
که فرق این پیغمبر با سایر پیغمبران چقدر بوده است
و گویند مراد از صلواتخدا بر پیغمبر ثنا و مدح بر آنحضرت است و از بسیارى ستایش حقتعالى بود که مسمىبه محمد شد یعنى بسیار ستوده شده و از بسیارى ستایش او بود
حقتعالى را که مسمىبه احمد شد، یعنى بسیار ستاینده . کانه حقتعالى میفرماید بسیار ترا ستودیم که محمدگشتى و بسیار تو ما را ستودى که احمد شدى .
در حکمت اینکه حقتعالى برحبیبش صلوات میفرستد بعضى گفته اند که خداوند ملائکه رابسجود حضرت آدم ماءمور ساخت ولى بسجود پیغمبر ماءمور نشدند اگر چه سجده آدم همبه واسطه نور پیغمبر در صلب آدم بود ولى بر حسب ظاهر پیغمبر مسجود واقع نشد و ازاین مطلب تفضیل آدم بر پیغمبر ظاهر میشد
پس حقتعالى فرمود اى ملائکه اگر بشما گفتمبر آدم سجده کنید من خودم اول بر محمد صلوات فرستادم و شما مؤ منین بدون حاجت داشتنبآن حضرت صلوات بر آن بزرگوار میفرستد ملائکه و انسانها که در دنیا و آخرت احتیاجبر آن حضرت دارند بطریق اولى باید بر او صلوات فرستند.
علت صلوات امت بر آن حضرتفخر رازى در اسرارالتنزیل میگوید که سبب در امر به صلوات امت بر آن حضرت آنست که روح انسانى بواسطه ضعف جبلى مستعدبقبول انوار و فیوضات الهى نتواند بود مگر وقتى که علاقه استفاضه میان خود وارواح انبیاء را مستحکم نماید تا انوار فیض از عالم غیب بر ارواح انبیاء منعکس شده و بعدابه واسطه ایشان بما رسد
چنانچه در موقع تابیدن آفتاب به اطاق انعکاس نور برسطح اطاق و جدران آن ممکن نیست مگر وقتى که نور به واسطه آئینه اى که صفاى جبلى وشفافیت دارد انعکاسش بر سطح اطاق و جدران آن بیفتد پس ارواح انبیاء علیهم السلامواسطه فیض الهى بین ما و او میباشند و مسلما هر پیغمبرى که مقامش بالاتر است منبع فیضالهى بیشتر خواهد بود تا جایى که همه انبیاء باید کسب فیض از او بنمای