76مجلس سى و ششم2 : ان یرزقنى طلب ثارک مع حضرت  منصور من اهل بیت محمد صلى الله علیه و آله

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  2. 76مجلس سى و ششم2 : ان یرزقنى طلب ثارک مع حضرت  منصور من اهل بیت محمد صلى الله علیه و آله
  3. در سماء عالم بحار مجلسى است که جابر گفت خدمت رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم ) عرض کردم اول شى ء خلقه الله ما هو قال صلى الله علیه و آله نور نبیک یا جابر ثم خلق منه کل خیر .
  4. یعنى از رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم ) پرسیدم اولین مخلوق خدا چه بود؟ فرمود: اى جابر نور پیغمبرت بود سپس خداوند از آن نور تمام خیرات را آفرید.
  5. مراد از خیرات جمیع حیطه آفرینش است و این حدیث اگر چه پیغمبر را تنها واسطه فیض میگیرد اما بواسطه روایات دیگر دانسته میشود که تمام چهارده معصوم  در اینمقام شریکند
  6. ومؤ ید اینمطلب عبارتى از زیارت جامعه است که میفرماید: بکم فتح الله و بکم یختم یعنى فتح ابواب و ختم آنها بوسیله شما چهارده معصوم  بوده است
  7. و در قسمتى از حدیث دیگر که مفصل است حقتعالى به رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود: اى حبیبم و اى بزرگ رسولان و اول آفریدگان و آخر پیغمبرانم تو در قیامت صاحب مقام شفاعت خواهى بود .
  8. پس نور محمد (صل الله علیه وآله وسلم ) به سجده افتاد وقتى برخاست یکصد و بیست و چهار هزار قطره از نور وجودش چکید که از هر قطره اى خداى متعالى پیغمبرى را آفرید ((تا آخر روایت ))
  9. پس مقصود از ذکر این روایت اینست که تمام پیغمبران از نور وجود پیغمبر اسلام خلق شدند و در مقام گرفتن فیض هم باید از منبع فیض او کسب فیض کنند و چون انبیاء محتاج به گرفتن فیض از آن حضرت  میباشند پس ما بطریق اولى نمیتوانیم فیض را از مبداء حقتعالى بگیریم و محتاج بگرفتن فیض از آن حضرت  میباشیم چون سر تا پا ظلمت و تاریکى هستیم .
  10. چنانکه اگر آهنى را در کوره آهنگرى بگذارند تا صفات آتش بآن تاءثیر کند با آنکه ذات آهن با ذات آتش متفاوت است اما چون صفات آتش بآن سرایت نموده در این هنگام اگر آهن بگوید من سرخم ، من گرمم ، من میسوزانم ، من حرارت مى بخشم و تمام آثار و افعال آتش را بخود نسبت دهد صحیح است و دعوى باطلى نکرده است
  11. بنابراین ما هم وقتى اتصال خودمان را به محمد و آل او نزدیک کردیم کسب فیض الهى را بیش از پیش میتوانیم بکنیم .خداوند در قرآن هر یک از پیغمبران را به اسم خطاب کرد.
  12. یا آدم اسکن انت و زوجک فى الجنة .
  13. یا نوح اهبط بسلام منا و برکات .
  14. یا ابراهیم اعرض عن هذا.
  15. یا موسى فاخلع نعلیک .
  16. یا داود انا جعلناک خلیفة فى الارض .
  17. یا زکریا انا نبشرک بغلام .
  18. یا یحیى خذالکتاب .
  19. یا عیسى بن مریم اذکر نعمتى علیک .
  20. ولى درباره این پیغمبر او را باسم نخواند از بهر تعظیم بلکه با لقب خطاب میکند:
    یا ایها النبى ، یا ایها الرسول .
  21. و اگر در آیاتى هم اسم مبارک آن حضرت  برده شد غرض خطاب نبوده بلکه معرفى بدیگران بوده و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل در امم سابقه پیغمبران را باسم میخواندند و درباره این پیغمبر خدا منع فرمود تا او را باسم نخوانند لا تجعلوا دعا الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا اول آنحضرت  را یا محمد، یا اباالقاسم خطاب میکردند
  22. بعد از این آیه یا رسول الله ، یا بنى الله میگفتند. خداوند بجان هیچ پیغمبرى قسم نخورد مگر این پیغمبر که فرمود: لعمرک انهم لفى سکرتهم یعمهون بلکه به شهر و وطن پیغمبر هم قسم خورد لا اقسم بهذا البلد بالاتر از همه موجودات قرار داد و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین آنقدر مقام این پیغمبر بالا است که آفریدگار عالم هستى و تمام فرشتگان که تدبیر این جهان بفرمان حق بر عهده آنها گذارده شده بر او درود میفرستند
  23. اکنون که چنین است شما نیز با این پیام جهان هستى هماهنگ شوید اى کسانیکه ایمان آورده اید بر او درود بفرستید و سلام گوئید و در برابر فرمان او تسلیم باشید. ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما .
  24. او یک گوهر گرانقدر عالم آفرینش است و اگر بلطف الهى در دسترس شما قرار گرفته مبادا ارزانش بشمارید و مبادا مقام او را در پیشگاه پروردگار در نزد فرشتگان همه آسمانها فراموش کنید او یک انسانست و از میان شما برخاسته ولى نه یک انسان عادى بلکه کسى است که یک جهان در وجودش خلاصه شده است .
  25. در اینجا به نکاتى باید توجه کرد:
  26. اولا: صلوات بر حضرت  رسالت باید به ضمیمه آل باشد چنانچه در امالى شیخ صدوق به اسناد خود از ابان بن تغلب از حضرت  باقر علیه السلام از آباء گرامش از حضرت  رسالت نقل فرموده که من صلى على و لم یصل على آلى لم یجدریح الجنة و ان ریحها الیوجد من مسیر خمسماة عام .
  27. ثانیا: صلوات بر آن حضرت  در تشهد نماز واجب است و بدون آن نماز باطل است مگر فراموش کند که اگر محلش نگذشته باید برگردد و اگر گذشته بعد از نماز قضا کند و سجده سهو هم واجب است و در موقع ذکر اسم مبارک او باید صلوات فرستاد چنانچه در کافى از آن حضرت  روایت کرده که فرمود: من ذکرت عنده فلم یصل على فدخل النار فابعده الله .
  28. و در ثواب صلوات اخبار بسیار وارد شده که در کافى از حضرت  صادق (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: من صل على النبى صلوة واحدة صلى الله علیه الف صلوة فى الف صف من الملائکة لم یبق مما خلقه الله الا صلى على البعد لصلوة الله علیه و صلوة ملائکته فمن لم یرغب فى هذا جاهل مغرور قد برء الله منه و رسوله و اهل بیته .
  29. و نیز از آن حضرت  روایت فرموده : ما فى المیزان شى ء اثقل من الصلوة على محمد و آل محمد .در جامع الاخبار روایت میکند که رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم  ) فرمود که جبرئیل مرا ملاقات نمود و بشارت داد که حقتعالى میفرماید هر که بر تو صلوات فرستد من بر او صلوات میفرستم و هر که بر تو سلام کند من بر او سلام میکنم و من براى این بشارت سجده شکر بجا
  30. آوردم کلینى از حضرت  صادق (علیه السلام ) روایت میکند که رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم  ) فرمود هر که بر من صلوات فرستد حقتعالى و ملائکه بر او صلوات میفرستند.
  31. و در روایت دیگر است که رسول خدا فرمود: هر کس بر من یکبار صلوات فرستد حق تعالى بر او ده بار صلوات فرستد و هر که بر من ده بار صلوات فرستد حقتعالى بر او صد بار صلوات فرستد و هر که بر من صد بار صلوات فرستد بر او هزار بار صلوات میفرستد و هر کس را که خدا بر او هزار بار صلوات فرستد هرگز او را به آتش عذاب نخواهد کرد.
  32. بخش دوم : در معنى آل  ریشه آل از اهل است و مصغر آن اهیل مانند رجل که مصغر آن رحیل میباشد پس در اصل اهل بوده ها را قلب به همزه کردند و همزه را باعتبار حرکت ما قتل قلب بالف نمودند آل شد بدلیل آنکه آل به اهیل تصغیر میشود و در تصغیر هر کلمه به اصل خود راجع میگردد.
  33. کلمه اهل شمول بیشترى از آل دارد زیرا هم بر اشراف صادق است و هم بر غیر اشراف معنى آل دودمان است و جز به شرفا و اعلام و زعماى قوم و طایفه اطلاق نمیگردد و مقید زمان و مکان هم نیست
  34. مانند آل رسول که خاندان پیغمبر اسلام (صل الله علیه وآله وسلم ) و آل على که خاندان و عترت امیرالمؤ منین (علیه السلام ) میباشد. ((نقل از دائرة المعارف تشیع ))
  35. پس فرقى که میان آل و اهل در استعمال شده است آنست که آل در صاحبان شرافت خواه شرافت دنیوى باشد یا اخروى استعمال میشود مثل آل نبى (صل الله علیه وآله وسلم ) و آل فرعون ((لعنه اله )) و اهل بمطلق کسان اطلاق میشود مثل اهل سوق که در آنها شرافت منظور نیست و اهل بیت نبوت که در آنها شرافت منظور هست پس در استعمال آل اخص باشد و اهل اعم .
  36. صاحب بن عباد در کتاب معروف به المحیط فى علم اللغة آورده است که : آل الرجل قرابته و اهل بیته و تصغیر اهیل و اهل در لغت بمعنى کسان است و اهل بیت کسان خانه را گویند پس آل نبى و اهل بیت نبى یعنى کسان نبى و جمعیتى که رجوع و نسبتى باو داشته باشند.
  37. معنى اولاد..افضل المحققین شیخ زین الدین رحمة الله علیه در کتاب مسالک فرموده که جماعتى از اصحاب مثل شیخ ‌المحدثین شیخ مفید و قاضى بن براج و ابن ادریس را اعتقاد آنست که لفظ اولاد شامل اولاد اولاد و همچنین تا انقراض عالم میشود.
  38. لقوله تعالى یا بنى آدم - یا بنى اسرائیل که شامل جمیع بنى آدم و بنى اسرائیل میشود و از جهت اجماع بر تحریم حلیله ولد ولد لقوله تعالى و حلائل ابنائکم الذین من اصلابکم و از جهت دخول اولاد اولاد در قول خداى تبارک و تعالى یوصیکم الله فى اولادکم .
  39. بعد آنکه معنى آل و اولاد معلوم شد باید دانست صلواتى که در آن آل ذکر نشود خلاف شرع است
  40. در تفسیر حضرت  حسن عسکرى (علیه السلام ) وارد شده که حضرت  رسول (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمودند که در شب معراج قصرهایى را در بهشت بمن نشان دادند که دیوارهاى آن از طلا و نقره ساخته شده بود و بجاى گل مشک و عنبر بکار برده بودند ولى بعضى از آن قصرها کنگره هاى رفیعى داشت و بعضى نداشت
  41. از جبرئیل سبب آنرا سئوال کردم گفت آن قصرهایى که کنگره ندارد از آن کسانى است که بعد از نماز بر تو و آل تو صلوات نمى فرستند تا نمایان باشد که آنها قصر جماعتى است که صلوات نفرستاده اند.اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید