- بسم الله الرحمن الرحیم
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.
- 77..مجلس سى و هفتم :1 اللهم اجعلنى عندک وجیها بالحسین علیه السلام فى الدنیا و الاخرة .پروردگارا مرا بواسطه محبت و شفاعت حسین علیه السلام نزد خودت در دو عالم وجیه و آبرومند گردان
- وجهى ، بفتح واو و کسر جیم ، مرد نیکوروى صاحب قدر و جاه و بزرگ قوم .وجیهه ، بفتح واو کسر جیم مؤ نث وجیه زن خود و داراى قدر و جاه و مقام فرهنگ عمید الوجیه ، مهمتر قوم ، خوشگل ، زیبا، فرهنگ لاروس .
- پس معنى عبارت چنین میشود: خدایا مرا بواسطه محبت و دوست داشتن حسین در دو عالم صاحب قدر و جاه و مقام قرار بده .
- در اینجا میگوئیم خدایا فطرس در شب ولادت حسین (علیه السلام ) خود را به قنداقه حسین مالید خدا از تقصیرات او درگذشت و بمقام اولش رسید و میگفت کیست مثل من و حال آنکه من آزاد کرده حسینم خدایا ما هم یکعمر حسین حسین گفتیم و خود را به قبر و ضریح او مالیدیم نمیدانیم با ما چه معامله اى خواهى کرد.
- در دعایى که روز سوم شعبان میخوانیم میگوئیم : و عاد فطرس بمهده فنحن عائذون بقبره من بعده خدایا فطرس را بواسطه پناه بردنش به گاهواره حسین بمقام اولش برگردانیدى ما هم بعد از فطرس بقبر حسین پناهنده میشویم و میگوئیم : اللهم اجعلنى عندک وجیها بالحسین علیه السلام فى الدنیا و الاخرة .
- خدایا چه قدر و منزلت و چه مقام و آبرومندى بالاتر از این که پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) فرمود: اللهم انى احبهما و احب من یحبهما.یعنى پروردگار من دوست میدارم حسن و حسین را و دوست میدارم آنکسى را که دوست میدارد آنها را
- و همچنین فرمود: احب الله من یحب حسینا. خداوند دوست میدارد هر کسى را که حسین را دوست بدارد.
- در روایت است که روزى پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) از راهى میگذشت دید طفلى با حسین نشسته اظهار محبت و ملاطفت باو میکند پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) آن طفل را گرفته اظهار مهربانى باو نمودند از آن حضرت علت را سئوال کردند
- فرمودند: انى احبه لانه یحب ولدى الحسین لانى راءیت انه یرفع التراب من تحت اقدامه و یضعه على وجهه و اخبرنى جبرئیل انه یکون من انصار فى دفعة کربلا .یعنى : من او را دوست میدارم بجهت آنکه او پسرم حسین را دوست میدارد زیرا که دیدم خاک از زیر قدمهاى حسین بر میداشت و بر چشمان خود میمالید و جبرئیل بمن خبر داد که این طفل در واقعه کربلا از یاران حسین خواهد بود.
- پس ما امیدواریم زیرا که حسین علیه السلام را دست داریم ، پیغمبر خدا هم دوست دار ما میگردد و باین سبب هم خدا دوست دار ما میگردد ((وسایل المحبین شیخ جعفر ص 97))
- محاسبه شیخ جعفر شوشترى با نفس خود : او در کتاب وسایل المحبین خود حساب دقیقى با نفس خود دارد که سرانجام بواسطه محبت حسین در دنیا و آخرت نزد حقتعالى محترم و آبرومند میگردد.
- میگوید چنین یاد دارم که وقتى سنین عمرم به شصت سال رسید فکر کردم و به نفس خود خطاب نمودم که اى نفس شصت سال از عمر تو گذشت و سرمایه جوانى که اغراشیاء است بباد فنا دادى چه تحصیل زاد و توشه اى براى سفر آخرت خود ننمودى وقتى دوران جوانى چنین بگذرد در دوران پیرى و علیلى و ناتوانى چه خواهى کرد و چه متاعى از دنیا براى این سفر پرخطر خود برداشتى .
- امیرالمؤ منین علیه السلام همه شب در دوران خلافتش در کوفه با صداى بلند که همه مى شنیدند میفرمود: تجهز و ارحمکم الله فقد نودى بالرحیل .
- اى مردم بار سفر آخرت خود را ببندید که بانگ رحیل قافله بلند شد چه در این سفر عقبه هاى سختى در پیش است که خواه ناخواه باید از آن بگذرند.
- اى نفس آیا بگوشت نرسیده که حقتعالى در قرآن میفرماید: ان ربک لبا المرصاد.
بدان اى نفس که به همین زودى تو را بر مرکب چوبین سوار کنند و بطرف خانه وحشتناک قبر ببرند آیا براى آن منزل پرخوف و خطر چه ص 737 - اى نفس اگر بگویى که داراى ایمانى هستم که شرط قبولى ، ص 737،میگویم که آیا ایمان لفظى را میگویى که خیلى از منافقین و مردم بد عمل هم این ایمان را دارند چه اکثر مردم میگویند ما مسلمان و باایمان هستیم و اگر کسى بآنها بگوید که شما مؤ من نیستید بدشان میآید.
- و اگر ایمان واقعى را میگویى حضرتان ما براى اینکه گول و فریب شیطان را نخوریم تمام علائم ایمان را براى ما تعیین فرمودند که کوچکتر و پست تر از همه آنها اینست که هر چه براى خودت میخواهى براى برادر دینى هم بخواهى و هر چه براى خودت نمیخواهى براى او نخواهى آیا این صفت در تو موجود است مسلما جواب منفى خواهى داد.
- قرآن میفرماید: اءلم یاءن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله .گویند فضل که یکى از قطاع الطریقها بود به واسطه شنیدن این آیه شخص خوبى شد که شرح آن مفصل است
- قرآن میفرماید: انما المؤ منون الذین اذ اذکر الله وجلت قلوبهم و اذ اتلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا على ربهم یتوکلون الذین یقمیون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون اولئک هم المؤ منون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم .
- اى نفس در موقع خواندن آیات الهى چقدر از خوف الهى ترسان میشوى و چقدر بر ایمان تو افزوده میشود تو که مثل آن مرده شویى هستى که اگر روزى صد مرده بشوید ابدا بفکر مرگ و عالم آخرت نیست بلکه بفکر پول گرفتن از صاحب مرده است چگونه آیات الهى بر تو اثر خواهد کرد مسلما اگر این آیات بتو اثر میکرد وضع روحیه تو بهتر از اینها میشد.
- اى نفس اگر بگویى که یکى از چیزهایى که باعث نجات قبر و قیامت من میشود اخلاق و صفات حسنه است مانند سخاوت و عدالت و امثال آن میگویم آنها هم در تو نیست زیرا که اى نفس وقتى بخواهى در راه خدا بدهى ده تومان را چند قسمت میکنى که به هر فقیرى پول کمى بدهى و لباسى که میخواهى به فقیرى بپوشانى بعد از آنکه کاملا استفاده کردى و دیگر پوشیدن او را خوش ندارى آنوقت بفقیر و محتاج میدهى و غذایى که مانده شد و دیگر مورد استفاده تو نیست به گرسنه اى میدهى این را سخاوت نمیگویند مگر نشنیده اى که خدا در قرآن میفرماید: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون .
- با وجود آنکه قرآن میخوانى و آیات آنرا روز و شب مى شنوى که میفرماید: مثل الذین ینفقون اموالهم فى سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سابل و فى کل سنبلة مائة حبة .
- مثل یک درهمى که تو در راه خدا انفاق کنى مانند دانه گندمى است که در زمین بکارى هفت خوشه بدهد که هر خوشه آن یکصد دانه داشته باشد معذلک آخر آیه میفرماید: والله یضاعف لمن یشاء باز هم خدا بیش از اینها بتو میدهد پس تو از صفت سخاوت چه بهره اى دارى
- سخاوت را حاتم طایى داشت که در قصرى می نشست که چهل در داشت اگر فقیرى از تمام درها میآمد و چیزى میخواست باو میداد و باو نمیگفت که من ساعتى پیش به تو اکرام کردم و بعد از آنکه از چهل در میآمد و میگرفت حاتم باو میگفت خجالت نکش اگر میخواهى مجددا این چهل در را تجدید کن او شخص مشرکى بود و این سخاوت را داشت تو که مسلمان و شیعه اثنى عشرى هستى چه مقدار از آن سخاوت در تو هست .
- اى نفس اگر بخواهى بگویى داراى اعمال صالحه هستم از قبیل نماز و روزه و حج و سایر اعمال دیگر جواب ترا خواهم داد که نماز و روزه و حج آنقدر شرایط سنگینى دارد که معلوم نیست یک نماز و حج ما قبول شود و در صورت قبولى آنقدر دیونى به مردم داریم چه مالى و چه اخلاقى مانند غیبت و تهمت که اعمال صالحه ما بین آنها تقسیم میشود و چیزى براى ما نمیماند بلکه گاهى که اعمال خوب ما تمام شد اعمال زشت آنها را بما میدهند و ما باید جزاى زشت آنها را ببریم .
- آیا چقدر اعمال صالحه داریم که در آن ریا و عجب نباشد بنابراین اى نفس نمى توانى بخودت وعده دهى و امیدوار باشى که یک عمل تو مورد قبول الهى واقع شده باشد.
پس از آنکه نفسم ماءیوس شد و نتوانست جوابم را بگوید ناگاه بخود آمده گفت یکى از وسایل قرب الهى که امیدوارى برحمت او است در من هست و من امیدوارم که او دست گیرى از من کند و دیگر دوستى نبى اکرم و شیعه بودن ائمه اطهار میباشد که این هم خیلى امیدوار هستم که آنها شفاعتى از من بکنند چه آنها سبیل اعظم و صراط اقوم و کهف حصین اند و جواب آنها کشتى نجاتند که فردا از شیعیان خودشان دست گیرى کنند. - من جواب او را دادم که امت پیغمبر و شیعه بودن فرع پیروى از احکام این پیغمبر و متابعت از ائمه معصومین میباشد پس تو در چه چیزى از امور زندگى پیروى از این پیغمبر را کردى و کدامیک از سنت این نبى گرامى و حضرتان را بجا آوردى تو که در تمام امور زندگى پیرو بیگانگان میباشى و تمام کردار و رفتارت را میخواهى مثل بیگانگان قرار دهى سنت پیغمبر در امور زندگى تو چه نقشى دارد گذشته از همه اینها اخبارى که در علامات شیعه به ما رسیده کدامیک از آنها در تو موجود است .
- بعد از آنکه دستم از همه جا کوتاه شد و نفسم را از هر درى مایوس گردانیدم خطاب باو کردم و گفتم اى نفس یک راه نجات براى تو میباشد که اگر توانستى ازین راه وارد شوى همه چیز براى تو خواهد بود و الا راهى براى تو باقى نیست و آن باب حسینى است زیرا که جدش پیغمبر فرمود: حسین مصباح الهدى سفینة النجاة
- بلکه فرمود او بابى است از ابواب بهشت یعنى هر که دوست حسینم باشد باید ازین در وارد بهشت شود ناگفته نماند که همه حضرتان ما کشتى نجاتند که فرمود: مثل اهل بیتى کمثل سفینة نوح من رکب فیها نجى و من تخلف عنها غرق .
- اى نفس آن نجات دهنده حسین است که پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) درباره اش فرمود: حسین مصباح الهدى و سفینة النجاة پس در سفر دریا ما محتاج به کشتى هستیم که لاعلاج باید سوار شویم و آن کشتى اهل بیت پیغمبر میباشد که فرمود: اهل بیت من کشتى نوح هستند و عجب تشبیه خوبى پیغمبر فرموده چون کشتى نوح وقتى در آب افتاد که دنیاى مسکونى آنروز در آب بود فقط کشتى نوح با آنها که در کشتى بودند نجات یافتند
- امروز هم در دنیاى گمراهى و بدبختى فقط کشتى نجات از این مهالک اهل بیت پیغمبرند که فرمود: من رکب فیها بخى و تخلف عنها غرق بعد از این گفتگوها نفسم خطاب بمن کرده گفت این مطالبى که شما گفتید بسى مرا امیدوار کرد
- و بر خود لازم دانستم که خود را به کشتى نجات حسینى برسانم تا او مرا نجات دهد ازین غرقاب مهالک و گمراهى اگر چه همان قسم گفته شد هیچیک از علائم ایمان در من نیست ولى اگر از باب حسینى وارد شوم مسلما مؤ من خواهم بود زیرا آن بزرگوار فرمود: انا قتیل العبرة ما ذکرت عند مؤ من الا بکى و اغتم لمصابى .
- یعنى من کشته شده اشک چشمم نزد هیچ مؤ منى یادآور نمى شوم مگر آنکه مصائب من گریه میکند و مغموم میشود و این گریه مصائب حضرت سیدالشهدا ء از صفات جمیع انبیاء بوده است .
- اول : چون اینرا در خود دیدم قدرى بخود امیدوار شدم و گفتم یک علامت از علائم ایمان در من پیدا شد، آنهم علامتى که در پیغمبران بوده است .
- دوم : علامت خوبى که در خود دیدم این بود که در ایام عاشورا حالت حزن و اندوه گریه اى براى من پیدا میشد که در سایر ایام سال این حالت در من پیدا نمیشد و دیدم که ائمه ما فرموده اند: شیعتنا خلقوا من فاضل طنینا و عخبوا بنور ولایتنا یفرحون بفرحنا و یحزنون بحزننا .پس یک صفت از صفات شیعیان در من پیدا شد و ممکنست از اینراه بگویم من شیعه هستم .
- سوم : وقتى که از باب حسینى وارد شدم در خودم کمال ایمان را ملاحظه کردم زیرا در باب زیارت آن حضرت وارد شده که : من زاره کمن زار الله فى عرشه . البته که خدا جا و مکانى ندارد پس این عبارت کمال تقرب بخدا را میرساند و این مقام براى کسى که ایمان نداشته باشد و یا ایمانش مستودع باشد ممکن نخواهد بود
- و یا در اخبار زیارت آن حضرت وارد شده وقتى که زائر مراجعت میکند ملکى از جانب پروردگار باو میگوید که خدایت سلام میرساند و میفرماید عملت را از سر بگیر که گذشته هایت را بخشیدم پس وقتى انسان را خدا سلام میرساند دیگر ممکن نیست که او بى ایمان باشد.
- چهارم : اگر چه در اعمال خود نظر کردم دیدم عملى ندارم که باعث نجات من شود و من را ببهشت رساند اما در اخبار باب حسینى که نظر کردم دیدم که فرموده اند: من بکى او ابکى او تباکى و حبت له الجنة و در خود دیدم که این حالات در من هست پس خداوند مرا بواسطه حضرت حسین به بهشت خواهد برد پس اگر عملى ندارم که تحویل خدا بدهم که موجب بهشت شود از راه گریه بر حسین علیه السلام به بهشت میروم .
- پنجم : در باب زیارت حسین علیه السلام دیدم وارد شده که زائر حسین از شافعان روز محشر درباره ده نفر یا صد نفر پس من گیرم از آن اشخاصى نباشم که صد نفر را شفاعت کنم لااقل ممکنست که نجاتى براى من باشد.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم