78..مجلس سى و هفتم 2: اللهم اجعلنى عندک وجیها بالحسین  علیه السلام فى الدنیا و الاخرة .

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.

78..مجلس سى و هفتم 2: اللهم اجعلنى عندک وجیها بالحسین  علیه السلام فى الدنیا و الاخرة .

    1. و از جمله فضایل زیارت آن حضرت  اینست که زائر آن حضرت  از جمله کسانى که در بالاى عرش الهى با خدا تکلم کند من که داراى این مقام نیستم ولى لااقل ممکنست طرف خطاب ملکى واقع شوم و یا به زائر حسینى گفته میشود تو ساقى کوثر باش و دیگران را آب بده پس من به همین قدر قانع هستم که از تشنگان محشر نیستم
    2. و از این آیه هم نیستم که در جهنم میگویند: ان افیضوا علینا من الماء اى بهشتى ها به ما آب دهید اگر چنانچه نمازهاى من قبول درگاه الهى نشود در روایات فضیلت زائر حسین  وارد شده که خداوند هفتاد هزار ملک موکل قبر آن حضرت  کرده که دائما نماز میخوانند و ثواب آن را براى زائرین قبر حسین  مینویسند نمازى را که ملک بخواند با نمازهاى ما خیلى فرق دارد پس ممکن است ثواب اینگونه نمازهاى درست دست مرا بگیرد.
    3. اگر چنانچه زکوة من قبول نشود یا به واسطه دیگرى قبول نشود زائر حسین ى زکوة دهنده را دارد چه در خبر است که زائر حسین  در هر زیارتش ثواب هزار زکوة مقبوله را دارد.
    4. و اما اگر حج من قبول نشود زائر حسین  را ثواب حج و عمره هاى متعدد باو میدهند در بعضى روایات حسین (علیه السلام ) مطابق یک عمره است و در بعضى از روایات مطابق یک حج و در بعضى روایات 22 حج و 80 حج و یکصد حج و در بعضى از روایات مطابق صدهزار حج .
    5. و در بعضى اخبار زیارت حسین  (علیه السلام ) هر قدمش ثواب یک حج را دارد و در روایت دیگر هر قدمى که بر زمین میگذارد و بر میدارد ثواب صد حج و عمره مقبوله در نامه عملش مینویسند
    6. و در بعضى از اخبار ثواب دو حج و در بعضى ثواب سى حج و در بعضى ثواب صد حج و در تمام اینها ثواب حجى که با پیغمبر بجا آورده باشد. بعد باز بالا میرود زائر حسین (علیه السلام ) ثواب حجى را دارد که خود پیغمبر بجا آورده باشد،
    7. بلکه در خبریست که پیغمبر فرمود هر که حسینم را زیارت کند ثواب نود حج و نود عمره ایکه من بجا آورده باشم باو خواهند داد این اختلافات روایات براى اختلاف معرفت زائرین خواهد بود.
    8. پس اگر تو هم قبول نشد ممکنست از راه زیارت حسین  (علیه السلام ) ثواب اینهمه حج در نامه اعمال تو نوشته و ثبت شود.
    9. اما صدقه : در روایت است که زیارت حضرت  حسین  (علیه السلام ) برابر ثواب هزار صدقه مقبوله است .
    10. اما روزه : ثواب زیارت حسین (علیه السلام ) مقابل اجر هزار صائم و روزه دار را دارد.
    11. اما اعانت در راه خدا در خبر است هر که زیارت آنحضرت  را کند مثل کسى است که هزار اسب در راه خدا داده باشد که همه بازین و لجام بوده باشد.
    12. اما جهاد در راه خدا، در خبر است که زیارت حسین  (علیه السلام ) ثواب هزار شهید از شهداء بدر را دارد بلکه در خبر دیگریست که زیارت آنحضرت  ثواب هزار بنده آزاد کردن را دارد بلکه در بعضى از روایات هر قدمى ثواب یک بنده آزاد کردن از اولاد اسماعیل را خواهد داشت
    13. بلکه وارد شده که از هر قطره زائر خدا هفتاد هزار ملک خلق میکند که تسبیح و تقدیس خدا را کنند و ثوابش را در نامه عمل زائر بنویسند.
    14. حسین  نجات دهنده از آتش است : مرحوم حاج ملا محمدباقر بیرجندى در کتاب کبریت احمر نقل میکند که یکى از معاصرین ما که مدتى عمر خود را صرف حکومت دولتى نموده بعد از آنکه از آن شغل کناره گیرى نمود و توبه کرد براى من نقل نمود که در خواب دیدم به واسطه شغلم در عذابهاى سختى گرفتارم و درهاى آتش به روى من باز است بمن گفتند که براى خود شفیعى بجوى گفتم در اینجا از کجا شفیع بجویم گفتند بگو: یا حسین ، یا حسین ، چون این اسم را مکرر گفتم شخصى نورانى پیدا شد دست مرا گرفت و از آتش بیرون آورد و از آن وقت نذر کرده ام که مجلس روضه اى داشته باشم و حالا در هفته یکروز در منزل روضه خوانى دارم . بعدی 
    15. هر که حسین  را زیارت کند آنحضرت  هم بعد از وفات او را زیارت میکند.
      مرحوم علامه مجلسى در مزار بحار نقل میکند که مردى از مشایخ عرب که اسم او على بن محمد بود در هر ماه یکمرتبه بزیارت حسین  (علیه السلام ) میرفت ولى در زمان پیرى مدتى این زیارت را ترک کرد تا یکمرتبه به هر قسمى بود بزیارت آنحضرت  مشرف شد، شبى حضرت  سیدالشهدا ء را در خواب دیدم آن حضرت  فرمود
    16. اى على بن محمد تو که با ما خوب بودى چرا بما جفا کردى گفتم یا سیدى پیر شدم و دستم از مال دنیا تهى گشته نمى توانم مرکبى اجاره کنم آقا یک روایتى از شما بما رسیده میل دارم از خود شما بشنوم و آن اینست که شما فرموده اید هر که مرا در حیاتش زیارت کند من هم بعد از وفاتش او را زیارت میکنم صحیح است یا خیر فرمود صحیح است گفتم اگر او در آتش باشد فرمود اگر در آتش هم باشد او را نجات میدهم .
    17. اى خواننده عزیز مناسب دیدم که یکى از معجزات حضرت  حسین  علیه السلام را راجع باین موضوع ذکر کنم هر چند مطلب بطول میانجامد ولى نظر باینکه چشم دوستان حسینى را روشن میکند خوب و ارزنده است .
    18. مرحوم حاج شیخ على اکبر نهاوندى در کتاب راحة الروح از کتاب دارالسلام آقا شیخ محمود عراقى نقل میکند که شخص بزرگ وثقه و جلیل القدرى بنام حاج سید عبدالرحیم ((کرهرودى عراقى )) در اواسط سال 1350 به اراده حج بیت الله از قریه ((کرهرود)) بیرون رفت و در مراجعت از مکه معظمه با کشتى از راه بوشهر آمد و وقوف وى و همراهانش در کشتى طول کشید بطوریکه کسان ایشان از آمدنشان ماءیوس شدند بلکه خبر وفات ایشان رسید تا اینکه پس از زمانى طولانى کشتى ایشان بساحل دریا رسید. ((
    19. آقاى شیخ محمود عراقى صاحب کتاب دارالسلام )) میگوید من در آن زمان طفلى بودم که بحد بلوغ نرسیده بودم ولى بعد از آنکه به حد رشد رسیدم و مراتبى از علم و تحصیل نمودم اتفاقا شبى با سید مذکور در مجلسى بودیم و پس از تفرقه اکثر اهل مجلس با آن سید صحبت میکردیم تا اینکه یکى از غرائب و وقایعى که خود او مشاهده کرده بود براى ما ذکر نمود
    20. گفت در بازگشت از سفر مکه کشتى ما در اثر اختلاف هوا خراب شده از راه رفتن باز ماند تا اینکه ذخیره غذایى ما به آخر رسید و خوف گرسنگى و تلف شدن ما را اذیت میکرد تا اینکه به فضل خداوند و خوبى وضع هوا کشتى ما بساحل شهر مخا رسید که شهرى واقع در یکى از جزایر دریاست .
    21. چون اهل کشتى باین شهر رسیدند براى رفع خستگى و ذخیره غذا از کشتى بیرون آمده به شهر مخا رفتند و توقف کشتى در آنمکان تا سه روز طول کشید و اهل کشتى در این باب به نزد ملاح شکایت کردند که ما مدتى است در دریا مانده ایم و سایر حجاج بخانه هاى خود رفته اند و خبر مرگ ما را برده اند با اینحال این توقف براى ما خوب نیست ،
    22. ملاح کشتى دعوت ما را اجابت کرد شخصى را روانه شهر کرد بعد از اطلاع از شهر مخا دسته دسته بساحل دریا براى سوار شدن به کشتى آمدند باین ترتیب که اول خود را بکشتى کوچک سوار میکردند تا به کشتى بزرگ برسد و بآن کشتى سوار شوند تا آنکه از حجاج چند نفرى باقى ماندند که از جمله ایشان سیدى از اهل یکى از بلاد خراسان بود
    23. که حاج سیدحسین  نام داشت و مردى عالم و عابد و بزرگوار بود و با جمعى از ارحام و بزرگان خودش بود و بقدرى آن سید خوش اخلاق و مهربان بود که همه اهل کشتى فریفته اخلاق او شده بودند بعد از آنکه کشتى کوچک را سوار شدند دست ایشان از ساحل و کنار دریا دور شد، باد و طوفانى شدید درگرفت و کشتى کوچک را آورده چنان بر کشتى بزرگ زد که آن کشتى کوچک شکسته و افرادیکه در آن نشسته بودند و در دریا افتادند و غرق شدند
    24. در این حال ضجه و ناله کسان ایشان در کشتى بزرگ بلند شد و همه کشتى براى حاج سیدحسین  که با آن کشتى کوچک بود میگریستند و ناله میکردند در این هنگام ملاح کشتى به شاگردانى که براى نجات دادن غریق خیلى استاد و ماهر بودند دستور داد که براى نجات آن غریقها خود را در آب بیندازند و به هر وسیله که شده آن غریقها را نجات دهند ولى افسوس که بواسطه بدى هوا و کولاک دریا نشد که آنها را نجات دهند
    25. مگر یک نفر از ایشان که آن هم مرده بود ملاح و کشتى چون از نجات غریقها ماءیوس شدند کشتى را حرکت دادند، اتفاقا هوا هم موافقت کرده کشتى با کمال ملایمت روانه گردید لکن کسان سید مذکور و همراهانش از غصه و اندوه مفارقت او گریان و نالان بودند تا آنکه صبح صادق از افق دریا طالع گردید فریضه صبح را ادا کردیم و هوا که روشن گردید
    26. ملاح بر عرشه کشتى بالا آمد و شادان و خندان اهل کشتى را بشارت داد که اگر چه شب گذشته چند نفر از ما در دریا غرق شدند لکن در عوض این مصیب خداوند بر ما منت گذاشت و هوا موافقت نمود مسافت پیچیده روز را در مدت یک شب طى کردیم و اینک ساحل دریا و زمان خروج از کشتى نزدیک شده است
    27. اهل کشتى از این بشارت بسى خوشحال شدند و قدرى خواب کردند تا آفتاب بالا آمده ناگاه جلوى کشتى ما چند نفرى در کنار دریا نمایان شدند که پارچه اى بالاى نیزه زده بما اشاره میکردند و ملاح کشتى را بطرف آنها حرکت داد و نزدیکى آنها لنگر انداخت چون ملاحظه کردیم دیدیم سید جلیل القدر حاج سید حسین  مذکور که در شب گذشته در ساحل شهر مخا که تا اینجا هیجده منزل مسافت داشت غرق شده بود از میان آن جمعیت برخاست اهل کشتى از دیدار او بسى خوشحال شدند و گریه شوق چشمان آنها را فرا گرفت
    28. شرح حال را از آنها پرسیدیم با زبان عربى به ملاح گفتند که دیشب اوایل شب کنار دریا نشسته بودیم و آتشى بر افروخته ماهى کباب مینمودیم که ناگاه آوازى شنیدیم که میگفت هذا ودیعة للحسین  یعنى این امانت حسین  است این مرد را در حلقه ما گذاشت و دیگر کسى را ندیدیم چون مشاهده حال او و لباسش را کردیم دانستیم که او شخص غریق است پس از آنکه قدرى او را معالجه کردیم و بحال آوردیم از حالش پرسیدیم
    29. چون عربى زبان نبود فهمانید که اهل این کشتى بوده و در شب گذشته در ساحل شهر مخا غرق شده باو گفتیم غم مخور ما آن کشتى را میشناسیم و محل عبور او از همین جا میباشد چون بیاید ما ترا به آنها میرسانیم تا آنکه روز بعد بر آمد و این کشتى نمایان گردید و اگر چه این مسافت در ظرف یک شب بعید است لکن از مشاهده علامت دانستیم که همان کشتى است که او مسافر آن بوده است .
    30. پس اهل کشتى سید را نزد خود بردند و کسانش دور او جمع شدند و پس از خوشحالى زیاد حرکت کرد پس از آنکه اهل کشتى گریه شوق زیادى کردند از سید پرسیدند که پس از غرق شدن چه باعث نجات شما شد.
    31. گفت که چون آن کشتى کوچک در اثر طوفان و صدمه و سوراخ شدن در آب غرق شد من چون شناگرى میدانستم ماءیوس نشدم شروع به شنا کردم که خود را از آب بیرون آوردم دیدم که شاگردان ملاح جستجوى مرا میکنند لکن در غیر محل هستند و هوا هم قدرى تاریک شده و پس دست بلند کرده آواز دادم که مرا در این نقطه دریابید ناگاه موج دریا مرا فرو برد و دیگر بار غرقم نمود دوباره بازحمت زیاد خود را از آب بیرون آورده دیدم
    32. هوا تاریکتر شده است و خود را از کشتى دورتر دیدم باز نفس تازه کرده آواز برآوردم باز موج دریا مرا غرق کرد تا آنکه دفعه سوم خارج شدم و از مشاهده تاریکى هوا و دورى از یابندگان در جستجوى من بودند
    33. ماءیوس ‍ شده متوجه به سمت کربلا و عزیز زهرا حسین  بن على علیه السلام شدم عرض کردم یا جداه یا ابا عبدالله ادرکنى مرا دریاب و عیال و اطفال مرا چشم براه مخواه این بگفتم و دیگر بار صدمه موج غرق شده و دیگر حال خود را ندانستم تا آنکه خود را در میان حلقه اعراب دیدم پس اهل کشتى از این معجزه و امر غریب در حیرت شدند.
    34. حاج سید عبدالرحیم مذکور گفت که با حاج سیدحسین  بودیم تا آنکه از کشتى بیرون آمدیم و در شهر بوشهر تا شیراز و از شیراز تا اصفهان با او همخرج و همسفر بودیم و در اصفهان هم خواست که ما در مسافرت به خراسان از او دیدن نمائیم پس در اصفهان از ایشان جدا شدیم و توفیق مسافرت مشهد حضرت  رضا (علیه السلام ) هم هنوز نشده و بعدا هم خبرى از ایشان دانسته نشد.
    35. در مآثرالاثار است که آقا شیخ محمود عراقى از مجتهدین مسلم دارالخلافه تهران بود و در مسجد آغا بهرام به حضرت جماعت و ترویج احکام مشغول بوده و تقریرات درس شیخ انصارى را از فقه و اصول مفصلا نوشته و در این سنوات کتابى بنام دارالسلام کتابى که مرحوم نهاوندى اتفاق فوق را از آن نقل کرده است در احوالات حضرت  حجت نوشته که این کتاب بچاپ هم رسیده است .
    36. باز این چه شورش است که در خلق عالم است ..... باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
    37. باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین ..... بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
    38. این صبح تیره باز دمید از کجا کزو ..... کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
    39. گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب ...... کاشوب در تمامی ذرات عالم است
    40. گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست ..... این رستخیز عام که نامش محرم است

          در بارگاه قدس که جای ملال نیست ..... سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید