بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
82..مجلس چهل و یکم 2: فاسئل الله الذى اکرمنى بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنى البرائة من اعدائکم ان یجعلنى معکم فى الدنیا و الاخرة و ان یثبت لى عندکم قدم صدق فى الدنیا و الاخرة .
ولى ترا خبر دهم از کسى که از او هم (بلعم باعور) بدتر است دشمن ما خانواده از چنین شخصى بدتر است پست ترین مؤمن با اینکه در میان مؤمنین پست وجود ندارد میتواند دویست نفر را شفاعت کند ولى اگر هفت آسمان و هفت زمین و هفت دریا درباره دشمن خانواده شفاعت کند پذیرفته نخواهد شد،
- این شخص را که ذکرى کردى از دنیا خارج نمى شود مگر اینکه توبه نماید و یا اینکه خداوند او را بلایى در بدنش مبتلا میکند که گناهانش از بین برود تا خداوند را بدون گناه ملاقات کند شیعیان ما همانا عاقبت به خیرند.
- آنگاه پدرم پیوسته میفرمود دوست بدار دوست آل محمد را گر چه فتنه جو و متبکر باشد و دشمن بدار دشمن آل محمد را اگر چه پیوسته روزه دار و شب زنده دار باشد.
- بدترین مردم کیانند؟ محمد بن سلیمان دیلمى از پدرش نقل کرد که سماعة بن مهران خدمت حضرت صادق (علیه السلام ) رسید حضرت ازو پرسید بدترین مردم کیانند؟ جواب داد ما هستیم . سماعة گفت آنجناب خشمگین گردید که دو گونه اش بر افروخته شد، تکیه داده بود حرکت کرده راست نشست فرمود سماعة بدترین مردم در نظر مردم کیانند؟
- گفتم سوگند بخدا شما دروغ نگفتم بدترین مردم در نظر مردم ما هستیم زیرا آنها ما را کافر و رافضى میدانند. درین هنگام بمن نگاهى کرده فرمود چگونه خواهید بود آنروز که شما را بسوى بهشت و آنها را به طرف آتش برند آن زمان بسوى شما نگاه کنند و بگویند چه شد کسانیکه از اشرار مى شمردیم اینک در جهنم نمى بینیم .
- سماعة اگر از هر یک از شما گناهى سر زند قیامت بپاى خود به پیشگاه خدا میرویم و براى او شفاعت میکنیم . شفاعت ما را قبول میفرماید، سوگند بخدا ده نفر از شما به جهنم وارد نمى شوند. به خدا سوگند پنج نفر هم وارد نمى شوند، بخدا قسم سه نفر از شما هم به جهنم وارد نمى شوند بخدا قسم یکنفر هم وارد نمى شود، کوشش و جدیت کنید در بدست آوردن درجه هاى بهشت و دشمن ان خود را بوسیله ورع و پرهیزکارى به اندوه مبتلا کنید
- من میر ملک فقرم و عشق است عسکرم ..... ارض است سیرگاه و سماوات لشکرم
آلوده ام اگر به کثافات معصیت ..... آسوده ام چو من از محبان حیدرم
با دوستى حیدر و اولاد او مرا ..... کى خوف باشد ز مجازات محشرم
زاهد تو با ولاى على از چه میکنى ..... تخویف از جهنم و احراق و آذرم
وز رستخیز خوف نباشد مرا بدل ..... شافع على بود چو بدرگاه داورم
امروز دلم چو بود مهر مرتضى ..... در روز حشر عرش شود سایه سرم
فردا چو سر ز خاک برآرم من اى ودود ..... دستم رسان بدامن آل پیمبرم
یا رب گواه باش که از نسل فاطمة ..... هفت است و چار سرور و هادى رهبرم
جز بر امام غائب و حى پور عسکرى ..... پیرى و مرشدى نبود، هیچ در برم
یا رب ز جرم و معصیتم در گذر که نیست ..... غیر از امید عفو تو امید دیگرم
- همه ما ناگزیر در معرض امتحان قرار میگریم . خداوند متعال در سوره محمد آیه 31 میفرماید: و لنبلونکم حتى نعلم المجاحدین منکم و الصابرین و نبلوا اخبارکم .
- بعدی چرا خداوند مردم را آزمایش میکند؟ در زمینه مسئله آزمایش الهى بحث فراوانى شده ، نخستین سئوالى که پیش میآید اینست که مگر آزمایش براى این نیست که اشخاص چیزهاى مبهم و ناشناخته را بشناسند و از میزان جهل و نادانى خود بکاهند پس اگر چنین است خداوندى که علمش به همه چیز احاطه دارد و از اسرار درون و برون هر کس و همه چیز آگاه است چرا امتحان میکند مگر چیزى بر او مخفى است که با امتحان آشکار شود.
- پاسخ این سئوال مهم در اینجا باید جستجو کرد که مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایشهاى ما بسیار متفاوت است آزمایشهاى ما همانست که در بالا گفته شد یعنى براى شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل ست اما آزمایش الهى در واقع همان پرورش و تربیت است .
- توضیح اینکه در قرآن متجاوز از بیست آیه ، مورد امتحان را بخدا نسبت داده است این یک قانون کلى و سنت دائمى پروردگار است که براى شکوفا کردن استعدادهاى نهفته و از قوه بفعل رساندن آنها و در نتیجه پرورش دادن بندگان آنان را میآزماید یعنى همانگونه که فولاد براى استحکام بیشتر در کوره میگذارند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در کوره حوادث سخت پرورش میدهند تا مقاوم گردد.
- در واقع امتحان خدا بکار باغبانى پرتجربه شبیه است که دانه هاى مستعد را در سرزمینهاى آماده میپاشد این دانه ها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد میکند، تدریجا با مشکلات میجنگد و با حوادث پیکار مینماید، در برابر طوفانهاى سخت و سرماى کشنده و گرماى سوزان ایستادگى بخرج میدهد تا شاخه گلى زیبا و تا درختى تنومند و پرثمر ببار آید که بتواند بزندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
- سربازان را براى اینکه از نظر جنگى نیرومند و قوى شوند به مانورها و جنگهاى مصنوعى میبرند و در برابر انواع مشکلات مانند: تشنگى ، گرسنگى ، گرما، سرما و حوادث دشوار و موانع سخت قرار میدهند تا ورزیده شوند و اینست رمز آزمایشهاى الهى .
- آزمایشهاى خدا همگانى است از آنجا که نظام حیات در جهان نظام تکامل و پرورش است و تمامى موجودات زنده مسیر تکامل را میپمایند حتى درختان استعدادهاى نهفته خود را با میوه بروز میدهند همه مردم از انبیاء گرفته تا دیگران طبق این قانون عمومى میبایست آزمایش شوند و استعدادات خود را شکوفا سازند،
- گر چه امتحانات الهى متفاوت ، یعنى بعضى مشکل و بعضى آسان است ، قهرا نتایج آنها نیز با هم فرق دارد، اما به هر حال آزمایش ، براى همه است . قرآن مجید درین باره میفرماید: احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون . (عنکبوت - 1)
- پس از ذکر این مقدمه معلوم شد که برائت و بیزارى از دشمن ان اهل بیت و مخالفت با آنها و صلح و مسالمت با اهلبیت و هر کس که با آنها در صلح است از امتحانات بزرگ الهى است که درین جمله از زیارت میخوانیم سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولى لمن والاکم و عدو لمن عاداکم
- و لذا در شب عاشورا اصحاب حضرت سیدالشهداء بیش از هزار نفر بودند که از مدینه و مکه به کمک و یارى آن حضرت آمده بودند ولى پس از خواندن آن خطبه و فرمایشات گهربار آن حضرت همه رفتند و هفتاد و چند نفر باقى ماندند و از آن اطراف اشخاصى که بجنگ پسر پیغمبر از کوفه به کربلا آمده بودند شب عاشورا از لشکر پسر سعد جدا شده ملحق به لشکر پسر پیغمبر شدند که یکى از آنها حر بن یزید ریاحى بود.
- براى روشن شدن مطالب این مجلس خوب است که به مطالب مجلس بیست و چهارم رجوع شود.
- در تذکره سبط ابن جوزى از احمد بن حصیب روایت کرده که گفت من منشى سیده مادر- مادر متوکل بودم پس روزى خادمى از جانب سیده نزد من آمد و کیسه اى آورده بود و هزار اشرفى در آن بود بمن گفت که خانم و سیده من میگوید که این وجه را که از پاکیزه ترین مالهاى منست در بین مستحقین تقسیم کن و نام آنها را براى من بنویس که بعدا از مالهاى خوبم بین آنها تقسیم کنم .
- ابن حصیب گفت آمدم از رفقاى خودم نام مستحقین را پرسیدم و در نامه اى نوشتم و سیصد اشرفى از آنها را بین ایشان تقسیم کردم و بقیه اشرفیها نزد من باقى ماند. نصف شب صداى در خانه من بلند شد پرسیدم کیست ؟ گفت فلان مرد علوى هستم که منزلم در همسایگى خانه شما است او را اجازه ورود دادم به خانه ما آمد، پرسیدم چه کار دارى ؟ گفت گرسنه ام یک اشرفى باو دادم شکر خدا را کرد و از من ممنون شد و رفت زوجه ام بمن گفت این مرد چه کسى بود که در اینوقت شب بخانه ما آمد گفتم فلان مرد علوى که همسایه ما میباشد بمن اظهار گرسنگى کرد و من هم یک اشرفى باو دادم ،
- زوجه ام گریه کرد و گفت آیا حیا نکردى که مثل چنین مردى را که روى بتو آورده یک اشرفیها که باقى مانده باو بده ، سخن زن چنان بر من اثر کرد که فورى برخاستم و به در خانه او رفتم و بقیه پولها را باو دادم چون بخانه برگشتم پشیمان شدم که اگر این خبر به متوکل رسد از دشمنى که با علویین دارد مرا بقتل میرساند.
- زوجه ام بمن گفت مترس و توکل بر خدا کن و پناه به جد علوى ببر. درین سخن بودیم که در خانه ما را زدند و مشعلها و چراغها بدست غلامان ظاهر شد و گفتند سیده مادر متوکل ترا میطلبد، فورى نزد او حاضر شو. من ترسان برخاستم و روانه شدم چون اندکى راه رفتم رسولان در پى یکدیگر میآمدند تا رفتم پشت پرده سید
- و خادم بمن گفت سیده پشت پرده است با او صحبت کن ، من شنیدم که صداى گریه سیده بلند است بمن گفت اى احمد خدا بتو و زوجه ات جزاى خیر بدهد، در اینساعت خوابیده بودم ، خواب دیدم که پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم ) نزد من آمد فرمود که خداوند به تو جزاى خیر دهد، معنى این کلام چه چیز است ؟
- احمد میگوید من قضیه را براى او نقل کردم و او گریه میکرد و بعد به غلامانش دستور داد که یکصد هزار اشرفى با لباسهاى فاخر آوردند و بمن گفت اینها را در بین سادات علوى و آن مرد که به او دادى و زوجه ات تقسیم کن آنها را گرفتم اول آوردم در خانه آن مرد علوى را کوبیدم از خانه بیرون آمد و گریه میکرد از سبب گریه اش پرسیدم گفت چون بمنزل خود آمدم زوجه ام پرسید که آیا چه کردى ؟
- آگاهش کردم بمن گفت برخیز دو رکعت نماز بخوانیم و در حق سیده و احمد و زوجه اش دعا کنیم ، پس نماز خواندیم و دعا کردیم و خوابیدیم رسول خدا (صل الله علیه وآله وسلم ) را در خواب دیدم که فرمود شکر خدا را بجا آورد درباره احسانى که بتو کردند و درین ساعت هم براى تو چیزى میآورند تو قبول کن .
- خیلى جاى تعجب است که متوکلى که قاتل حضرت حضرت على الهادى (علیه السلام ) بود چند مرتبه قبر حضرت سیدالشهدا ء (علیه السلام ) را خراب کرد و آب بر آن بست ، مادرش بواسطه ولایت و دوستى اهلبیت این مقام را داشته باشد. اینست که در این جمله از زیارت میخوانیم : و بالبرائة من اشیاعهم و اتباعهم انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولى لمن والاکم و عدو لمن عاداکم .
- پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:
- من مات على حب آل محمد مات شهیدا
- من مات على حب آل محمد مات تائبا
- من مات على حب آل محمد مات مؤ منا مستکمل الایمان الا و
- من مات على حب آل محمد بشره ملک الموت ثم منکر و نکیر الا و
- من مات على آل محمد یزف الى الجنة کما تزف العروس الى بیت زوجها الا و
- من مات على حب آل محمد فتح له فى قبره بابان الى الجنة الا و
- من مات على حب آل محمد مات على السنة و الجماعة الا و
- من مات على بغض آل محمد جاء یوم القیامة مکتوبا بین عینیه ایس من رحمة الله الا و
- من مات على بغض آل محمد مات کافرا الا و
- من مات على بغض آل محمد لم یشم رایحة الجنة .
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم