کتاب (صلوات 197
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
پردازش اربعین حسینی http://safarzade.blog.ir/-
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
- کتاب (صلوات 197
- خشنودی اهل بیت(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم)
- آثار و برکات (صلوات بسیار زیاد است. ان شاء الله سعی کنیم تا خدا کمکمان کند که در کارها اهل تجارت نباشیم، بلکه کارهایمان به خاطر دوستی و محبت باشد. نه به خاطر ترس یا طمع.
- اگر کسی ذکر (صلوات را به خاطر ثواب نگوید، بلکه به خاطر خشنودی دل محمد و آل محمد بگوییم، این بهترین ارزش است. در (صلوات شعبانیه که از اعمال هر روز ماه شعبان آمده است: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی محمد و آل محمد صَلوةً کَثیرَةً تَکُونُ لَهُم رِضاً؛ خداوندا، بر محمد و آل او درود و (صلوات بفرستد، (صلوات فراوانی که موجب رضایت و خشنودی آنان باشد.
- همین که دل پیامبر و امام زمان و اهل بیت (عَلَیه السلام ) شاد و خشنود شود، بهترین چیز است. مگر عقلمان کم است که دنبال ثواب بگردیم؟!
- وقتی خود شخصیت تجلی می کند، چه داعی داریم که به دنبال ثواب بگردیم. مثل این که خود طرف اینجا حاضر است وما دنبال عکس او بگردیم. فرمود: با (صلوات بسیار خشنودی و رضایت دل محمد و آل محمد را فراهم می کنیم. راه را گم نکنیم.
- نجات از سقوط
- یکی از چیزهایی که انسان را از سقوط در جهنم و افتادن در آتش دوزخ حفظ می کند، ذکر شریف (صلوات است.
- پیامبر خدا(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) فرمودند: رَأَیتُ رَجُلاً فِی المَنامِ مِن اُمَّتی عَلَی الصِّراطِ یَرجُفُ اَحیاناً وَ یَحبُو اَحیاناً وَ یَتَعَلَّقُ اَحیاناً فَجاءَتهُ صَلاتُهُ عَلَیَّ وَ اَقامَتهُ عَلی قَدَمَیهِ حَتّی مَضی عَلَی الصِّراطِ؛ در خواب مردی از امت خود را بر پل صراط دیدم که سخت افتان و خیزان بود. گاه آویخته می شد و گامی به جلو بر می داشت و گامی به عقب می رفت. در این هنگام (صلوات فرستادن او بر من آمد و او را استوار داشت تا ازپل صراط بگذرد.
- معلوم می شود این شخص اهل گناه و معصیت بوده است و (صلوات بر پیامبر و آل او سبب نجات او شده است.
- (صلوات در حقیقت اتصال به پیامبر و اهل بیت(عَلَیه السلام ) است. هنگامی که اتصال پیدا شد، نور پیدا می شود و کسی که نور دارد، در آتش نمی افتد. ان شاء الله این اتصال را در ظاهر و باطن داشته باشیم و آن را حفظ کنیم.
- دفع عذاب از اهل قبور
- مرحوم میرزا حسین نوری، استاد حاج شیخ عباس قمی، در کتاب «دار السلام » در فضیلت (صلوات نقل کرده است که مادری می گوید: دختری داشتم، از دنیا رفت. شبی او را در خواب دیدم که در عذاب و سختی است. بدین خاطر بسیار متأثر شدم.
- بعد از مدتی دوباره او را در خواب دیدم. دیدم حال او خوب شده است و در رَوح و ریحان و جنت نعیم است. در یک باغ بهشتی و در یک رفاه و راحتی کامل به سر می برد.
- به او گفتم: تو که در عذاب بودی، چه شد که از آن نجات یافتی؟ گفت: یک روز یک مرد بزرگواری از این قبرستان عبور کرد. (صلوات هایی به اهل این قبرستان هدیه کرد. خداوند به برکت (صلوات های او عذاب از این قبرستان را برداشت و به جای آن نعمت و راحتی و خوشی به ما مرحمت کرد.
- بال هایی بر صراط
- در روایات آمده است که عبور از پل صراط بسیار مهم است؛ چون همۀ انسان ها باید از پل صراط عبور کنند.
- وَ اِن مِنکُم اِلّا وارِدُها کانَ عَلی رَبِّکَ حَتماً مَقضیاً؛ و هیچ کس از شما نیست، مگر این که در آن وارد می گردد. این امر همواره بر پروردگارت حکمی قطعی است.
- هر کس توانست از پل صراط عبور کند، نجات پیدا کرده و اهل بهشت است. در واقع اگر کسی بتواند به راحتی از این دنیا و از محبت و وابستگی به دنیا بگذرد، نجات پیدا کرده است. وگرنه اگر آلوده به دنیا باشد، گرفتار آتش می شود.
- «هر که از پل بگذرد خندان بود.» فَمَن زُحزِحَ عَنِ النّارِ وَ أُدخِلَ الجَنَّةَ فَقَد فازَ وَ ماَ الحیاةُ الدُّنیا الّا مَتاعُ الغُرورِ؛1پس هر کس را از آتش دور دارند و در بهشت در آورند، قطعاً کامیاب شده است وزندگی دنیا جز مایۀ فریب نیست.
- بسیاری در پل صراط سقوط می کنند و نمی توانند رد شوند. در روایات آمده است که یکی از چیزهایی که باعث می شود در پل صراط محفوظ بمانیم، (صلوات بر محمد و آل محمد است.
- پیامبر خدا(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) فرمودند: فرشته ای در کنار پل صراط هست که بال های خود را برای کسانی که در دنیا بر محمد و آل محمد (صلوات فرستاده اند پهن می کند. اگر بخواهند سقوط کنند، او به وسیلۀ بال های خود آن ها را حفظ می کنند.
- اگر می خواهید در پل صراط نلغزید، بر محمد و آل او بسیار (صلوات بفرستید. درود خداوند و مخلوقات عالم
- در میان روایات (صلوات، برخی دارای تعابیر بسیار بلندی است و آثار فراوانی برای این ذکر شریف بیان کرده اند.
- امام صادق(عَلَیه السلام ) فرمودند: اِذا ذُکِرَ النَّبیُّ(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) فَاَکثِروا الصَّلاةَ عَلَیهِ فَاِنَّهُ مَن صَلّی عَلَی النَّبیِّ(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) صَلاةً واحِدةً صَلَی الله عَلَیهِ اَلفَ صَلاةٍ فی اَلفِ صَفٍّ مِنَ المَلائِکَةِ وَ لَم یَیقَ شَیءٌ مِمّا خَلَقَهُ الله اِلّا صَلّی عَلَی العَبدِ لِصَلاةِ اللهِ عَلَیهِ وَ صَلاةِ مَلائِکَتِهِ؛
- چون نام پیامبر(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) برده شد، بسیار بر او (صلوات بفرستید؛ زیرا هر کس یک (صلوات بر پیامبر(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) فرستد، خداوند هزار بار در هزار صف از فرشتگان بر او (صلوات فرستد و چیزی از مخلوقات خدا باقی نمی ماند، جز آن که بر این بنده (صلوات بفرستد؛ برای آن که خداوند و فرشتگان بر او (صلوات فرستند.
- وقتی خدا و ملائکه بر گویندۀ این ذکر درود و رحمت بفرستند. در حقیقت همۀ عالم هستی درود و رحمت فرستاده اند. این است که همۀ ذرات عالم تبعیت می کنند.
- ببینید پیامبر خدا(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) چقدر عزیز است و چه جایگاه بلندی نزد خدا دارد که (صلوات بر او عالم را به جنب و جوش وا می دارد.
- بنابر این، بازتاب یک (صلوات این است که خداوند و ملائکه و همۀ مخلوقات و موجودات عالم بر انسان درود و رحمت می فرستند.
- زبانی که به ذکر شهادتین گشوده شد
- مرحوم آیت الله شهید دستغیب نقل کرده اند که جوانی را در موسم حج دیدند که بسیار (صلوات می فرستاد. در سعی و طواف و رفت و آمدها، همه جا مشغول این ذکر بود. دائم این ذکر بر لبان او جاری بود و یک امر غیر عادی می نمود.
پرسیدند: دلیل این که این ذکر همیشه بر زبان شما جاری است چیست؟
- گفت: با پدرم در مسیر حج بودیم.
- زمان های قدیم پیاده یا سوار بر مرکب به حج میرفتند و گاهی سفر شان شش ماه طول می کشید. گفت: در این سفر پدرم بیمار شد. معالجه ها سودی نبخشید و بیماری پدرم شدت گرفت و رو به قبله شد.من بر بالین پدرم بودم و او در حال احتضار و جان کندن. به او گفتم: بگو: «لا اله الا الله». شهادتین بگو. دیدم رنگ او سیاه شد و زبانش بند آمد.
- باید از خدا بسیار عاقبت به خیری بخواهیم که راه آن ارتباط و اتصال به اهل بیت(عَلَیه السلام ) است. کسی که مرتبط و متصل به اهل بیت(عَلَیه السلام ) شد، در عاقبت به خیری او شکی نیست. چنان که فاصله گرفتن از اهل بیت(عَلَیه السلام ) بدون شک موجب بدعاقبتی است.
- گفت: از این که پدرم زبانش بند آمد و نتوانست شهادتین را بگوید، بسیار متأثر و ناراحت بودم. در اوج ناراحتی و یأس دیدم که یک نقطۀ سفیدی در چهرۀ او پیدا شد و رنگش برگشت و نورانی شد و شروع کرد به گفتن شهادتین، و با چهره ای باز از دنیا رفت.من هم خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که با عاقبت به خیری از دنیا رفت.
- هم سفرها کمک کردند، او را غسل دادیم و کفن کردیم و به خاک سپردیم. ولی برای من جای سؤال بود که این دگرگونی ها در وقت جان دادن پدرم چه بود؟!
- چند روزی گذشت تا این که پدرم را در خواب دیدم که در یکی از باغ های بهشتی بود. از او پرسیدم: این تغییر حال در موقع جان دادن چه بود؟
- گفت: چون گناهانی داشتم، اعمال بدم باعث شد که در وقت جان دادن چهره ام سیاه شود. فرشته های عذاب آمدند و مرا بردند و من وحشت کردم. و آن حالت به من دست داد و زبانم بند آمد.
- داشتم ناامید می شدم، ولی یکمرتبه دیدم که فرشته های عذاب به کنار رفتند و پیامبر عظیم الشأن تشریف آوردند. آمدند نزدیک و فرمودند: ای کسی که در دنیا بر محمد و آل محمد زیاد (صلوات فرستاده ای، پاداش (صلوات ها را بگیر.
- این بود که فرشته های عذاب رفتند و من نجات پیدا کردم و رنگ چهره ام روشن شد و زبانم به ذکر شهادتین باز شد.
- «اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»