«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
کتاب شفاء الصدور ص:
- وجه اوّل
- اين كه در صحرائى يا بام بلندى بر اين دو تكبير بگويند و اشاره به قبر مقدس سيد الشهداء بكنند و زيارت را بخوانند و صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام و دعاى اللّهمّ خصّ... و دعاى سجده بخوانند و دو ركعت نماز كنند. بلكه مىشود گفت: اگر تكبير هم نگويند ضرر ندارد. بنابراين كه تكبير و صعود سطح يا رفتن در صحرا و اشاره به قبر مقدس از آداب اين عمل است، نه از قوام او. بلكه محقق متبحر آقا محمد على كرمان شاهانى قدس سره در مقامع فرموده: در زيارت از بعيد جائز است متوجه بقبله شوند چنانچه جائز است، متوجه به قبر شريف شوند. ولى اين احتمال كه عدم اعتبار اين امور باشد خلاف ظاهر روايت است خصوصا اشاره و تكبير كه عمل مركب از او است و ثواب مترتب بر او بلى احتمال سقوط صعود بر سطح يا خروج بصحرا بىوجهى نيست.
- و توضيح اين وجه بنحوى كه رفع غواشى اوهام و تسهيل مسالك افهام كند آن است كه ظاهر روايت چنانست كه بعد از آن كه امام عليه السلام دستور العمل روز عاشورا را بمالك يا عقبة بن قيس داد كه بر بام بلندى بر آى، يا بصحرائى برو و اشاره كن علقمة بن محمد نيز در آن وقت حاضر بود و استدعا كرد دعائى مخصوص به او تعليم شود كه در وقت اشاره بخواند و اكتفا بمطلق سلام نكرده باشد.
- و امام در جواب او حاجت او را قرين نجاح فرموده. اين دعا را كه عبارت از زيارت عاشورا باشد تعليم كرد و ظاهر است كه در عمل سابق نماز بعد از ايماء بوده و چون دعا را در حال ايما استدعا كرده معلوم مىشود كه نماز را بعد از زيارت بايد خواند و اين قرينه واضحه و دلالت جليه است بر مطلوب چه اگر زيارت را بعد از نماز و ايماء بخوانند عملى مستقل شود و ربطى با نجاح مقصود علقمة نخواهد داشت. و شريعت سوال و جواب و طريقه محاوره مقتضى آن اين است كه سائل خواهش مطلبى كند و جواب از او ندهند نفيا و اثباتا و مطلبى ديگر كه بالمرة اجنبى از مقصود او باشد، بىتنبيه بر اجنبيت و مباينت بر وجهى كه موهم ارتباط باشد در جواب بگويند البته اگر اين نوع كلام در لسان غير امام ديده شود ركيك و مستهجن خواهد بود تا چه رسد به كلام امام
- كه امام كلام و مشرع فصاحت [1] و ينبوع محاسن است تعالى شانه عن ذلك علوا كبيرا بنابر اين لفظ أومأت در عبارت سوال به معنى اراده ايماء است يا ايماء به معنى نفس توجه و انصراف است بجانب قبر مقدس اگر چه اين تأويل ثانى در عبارت مصباح بعيد است كه در او مذكور است كه أومأت إليه من بعد البلاد بالتسليم و معلوم است كه مراد ايماء به سلام است كه محصل او اشاره و سلام كردن است و نيز ظاهر است كه علقمة به حسب سياق و سباق خبر چنانچه اشاره كرديم دعاى خاص براى زيارت خواسته نه بعد از زيارت و در اين جا دقيقهاى است كه لفظ جواب را هم نص در مطلوب مىكند و اين آنست كه در بعض نسخ مصباح و تمام نسخ كامل الزيارة قلت يا فقل عند الإيماء است و در بعض نسخ هم كه بعد الإيماء وارد شده. اولا وثوق بصحت آنها نيست و بر فرض صحت مراد بعد ارادة الإيماء است يا بعد التوجه به قرينه وجوب انطباق سوال بر جواب.
- و بايد دانست كه مراد از اين ايماء اگر مطلق توجه و اشاره باشد خروج بصحراء و صعود بر سطح لازم نيست و اگر اشاره بسوال باشد چنانچه از تعريف بلام استفاده مىشود و سوال مبنى بر دستور العمل سابق است كه مىگويد چون من آن كار را كه فرموديد كردم دعائى بايد بخوانم البته لازم خواهد بود بر فرض لزوم ظاهر اين است كه خصوص صحرا را خاصيتى نباشد. بلكه مراد مكان واسع و فضاى گشاده است هر چه باشد و البته اولى و اقرب به احراز واقع اعتبار اين خصوصيت است كه يا بر بامى بلند واقع شود و يا در مكانى وسيع و از شواهد توجهى كه ما براى حديث كردهايم اين است كه در نسخه كامل الزيارة چنين است:
- اذا أنت صليت الركعتين بعد ان تؤمى إليه و قلت عند الإيماء هذا القول فانك اذا قلت ذلك فقد دعوت.
- چه صريح اين روايت آنست كه اگر نماز كنى بعد از ايماء و در حال ايماء اين كلام را بگوئى اين ثواب را دارى و لفظ من بعد الركعتين كه در كامل الزيارة است اقرب آن است كه به تحريف كتاب حادث شده باشد و لفظ حديث همان من بعد التكبير است كه در نسخ مصباح است و متأمل بصير و ناقد خبير شك ندارد كه اين حديث منقول در كتابين يك حديث است اگر چه مختلف نقل شده و در متن و سند او به حسب اختلاف ناقل يا تعدد نقل يا اشتباه رواة تغييرى دست داده ولى ظن معتبر به اتحاد حديث هست
_________________________________________________
- [1] آبشخور فصاحت.
- و نسخ مصباح غالبا اصحّ از نسخ كامل الزيارة هستند بلكه چنانچه بعض ناقدين گفتهاند كتاب كامل الزيارة از كتب مقروئه مسموعه معروضه بر مشايخ نيست كه در خصوصيات كلمات در صورت معارضه با نسخه مصباح كه حرز [1] علماء و تميمه فقهاء بوده پهلو تواند زد و مكافئه تواند كرد علاوه بر اين كه وجوه ديگر در ارجاع اين كلمه به فقره عبارت مصباح بعد خواهد مذكور شد.
- بالجمله در عبارت كامل الزيارة معلوم است كه جزاء شرط نيل مثوبات عظيم شده و شرط صلوة بعد از ايماء و دعا اعتبار شده و اين قرينه واضحه مىشود براى عبارت مصباح كه جزاء در آن عبارت هم فانك اذا قلت خواهد بود و لفظ فقل اگر چه بظاهر قبل از تأمل متوهم مىشود كه او جزا است و بنا بر اين ظاهر مىشود كه دعاء بعد از نماز است ولى متامل در اطراف عبارت و ناظر در سابق و لاحق كلام شك نخواهد كرد كه لفظ فقل توطئه جزاء است و حقيقت جزاء فانك اذا قلت است چه نماز و ايماء سابقا در صدر حديث مذكور بود و سوال از صرف دعاء واقع شده و ذكر اين شرط محض احراز جميع اجزاء و شرايط عمل است و بعيدا محتمل است كه مراد از اذا أنت صليت اذا أنت اردت الصّلوة باشد و اگر چنين بود كه اولا بايد ايماء كند و سلام كند و بعد نماز كند و زيارت صحيح نبود كه بفرمايد بعد الإيماء چه ظاهر بعديت مقارنه است و با فصل صلوة بايد بعد الصلوة بگويند و بنابر نسخه عند الإيماء كه مطابق نسخه كامل الزيارة است امر اظهر و خطب اسهل است [2].
__________________________________________________
- [1] بازوبند به عنوان حرز
[2] مىتواند بود كه بر فرض تسليم تفضلى اراده وقوع زيارت بعد از صلوة به حمل تكبير در نسخه مصباح بر ركعتين كه نسخه كامل است به ادعا جواز او استعمال تكبير به معنى صلوة بجهت اينكه افتتاح صلوة است و از اركان او، اگر چه اين دعوى اصغاء نيست بگوئيم چون حال فعلى مخاطب بعد از قبر شريف بوده در مقام آداب زيارت اگر چه اراده عموم داشته ولى رعايت خصوصيت مقام و توجيه خطاب به كسيكه مبتلاى به بعد است، حكم زيارت بعيد را بيان كرده و چون افضل براى بعيد تقديم نماز زيارت است چنانچه از صحيحه هشام و صحيحه مرسله ابن أبي عمير و روايت سليمان بن عيسى از پدرش كه كلينى و شيخ از حضرت صادق نقل كرده است معلوم ميشود كه امر به تقديم صلوة زيارت در آنها فرموده نماز زيارت را در
- و از شواهد جليه و ادله قطعيه اين توجيه فهم سيف بن عميره راوى جليل الشان است كه مناقب او را شنيدى چنانچه در ذيل حديث شيخ قدس سره بود كه روايت كرده سيف كه صفوان بعد از فراغ از زيارت امير المؤمنين عليه السلام متوجه به قبر سيد الشهداء شد كه در حرم مطهر پشت بقبله واقع مىشود.
- و از حضرت صادق عليه السلام نقل كرد كه زيارت سيد الشهداء در اينجا مستحب است آن وقت زيارت علقمة را خواند و دو ركعت نماز گذاشت و دعاى يا اللّه يا اللّه يا اللّه را تا بآخر تلاوت نمود چه شك نيست كه صفوان در آن مكان زيارت را اول خوانده و بعد نماز كرده و سيف گفته كه خبر علقمة همين بود و احتمال اين كه مراد از زيارت تمام اين عمل باشد كه مشتمل بر نماز باشد و نماز ثانى نماز ديگرى است كه براى وداع امير المؤمنين عليه السلام خوانده مقطوع الفساد است. چه علاوه بر اين كه اطلاق لفظ زيارت و اراده عمل مركب از نماز و دعا خلاف ظاهر است و مجاز است دو وجه است كه موجب قطع خواهد شد يكى آن كه لفظ «فدعا» صريح است كه مراد همان تلاوت زيارت و خواندن اوست و جايز نيست در طريقه تعبير و لا ينبئك مثل خيبر كه دعا بالزيارة بگويند و اراده نماز كنند ديگر اين كه اشاره كرديم كه انصراف بجانب قبر سيد الشهداء در حرم شريف مستلزم استدبار قبله است و اگر آن عمل مشتمل بر صلوة بود لازم آيد كه نماز پشت بقبله شده باشد و اين ضرورى الفساد است چه از معلومات مذهب است كه بدون عذر كسى پشت بقبله نماز مستحب را هم نخواهد كرد و از اين مطلب حاجت به بيان و استدلال ندارد و چون عمل صفوان معلوم شد كه چنين بوده و سيف فهميده كه خبر علقمة نيز مفيد اين بود دليل ديگر متولد شد كه اوثق دلائل است.
__________________________________________
اينجا مقدم فرموده.
- و مؤيد آن است كه اوّل خبر نيز در احكام بعيد است و در سوال علقمة هم حال بعد مقدم، پس وجهه كلام بجانب بيان و به حال بعيد خواهد بود و ذكر قريب براى استطراد و تعليم است و على هذا در حال قرب، تأخير، معين و در حال بعد، بر قياس ساير زيارات، تخيير است و تقديم اولى است.
- و شايد مؤيد اين نيز باشد تعبير از توجه به قبر شريف به «ايماء» كه اين فقره نسبت به قريب غير مانوس است و در اخبار آنچه ديده شده غالبا نسبت به بعيد است و الله العالم بحقايق احكامه (منه نور الله قلبه).
- و آن اين است كه صفوان در ذيل روايت كرده از حضرت صادق همين عمل كه خود كرده با آن ثوابها كه شنيدى و يقينا اين دو عمل نيست پس بحمد للّه و له المنة ثابت و معلوم شد كه وجه حق كه مدلول امارات حاليه و مقاليه است اين احتمال است كه ما ذكر كرديم و از اين جهت اكابر علماء نيز اين احتمال را اختيار كردهاند چنانچه از شيخ مفيد قدس الله نفسه الزكية و اعلى رتبته العليه حكايت شده كه در مزار دستور العمل تلاوت زيارت را چنين داده كه اوّل زيارت را بخوانند، با لعن و سلام و دعاها. و بعد از او نماز كنند و در يكى از كتب قديمه مزار كه از مصنفات بعض قدماء علماء است و نسخه عتيقه از او ديده شده. چنين ثبت است:
- زيارت يوم عاشورا من قرب او بعد ينبغى ان يزار الحسين صلوات اللّه عليه يوم عاشورا بهذه الزياره و ان حصنت في مشهده صلى اللّه عليه فتصير إليه و تقف على قبره و تجعل القبله بين كتفيك و تكبر اللّه تعالى و تزوره بهذه الزّيارة و ان كنت في غير مشهده فابرز إلى الصّحراء او اصعد إلى سطح مرتفع في دارك حيث كنت من البلاد و كبر اللّه و اوم إلى الحسين عليه السلام و قل بعد التكبير.
- آنگاه زيارت را با اختلافى يسير با نسختين مذكورتين ايراد كرده كه ما در فوائد خاتمه باب إن شاء الله حكايت مىكنيم و بعد از او نيز مىگويد:
- ثم تصلى ركعتين إلى اخر ما قال. و اين عبارت نص در مطلوب ما است اگر عين الفاظ حديث باشد يا علقمة. ثانيا نقل به معنى كرده باشد كه در مسئله فصل الخطاب و برهان قاطع است و اگر فهم خود مصنف باشد كه ظاهر اين است كه از معاصرين صاحب احتجاج باشد، كه او از مشايخ ابن شهرآشوب است، چه هر دو بلا واسطه از سيد عالم عابد أبي جعفر مهدى بن أبي الحرب الحسينى المرعشى روايت مىكنند نيز مؤيد مطلوب و شاهد مدّعا است.
- و همچنين است عبارت منهاج الصلاح آية الله العلامة ادام الله اكرامه كه فرموده كه مستحب است كه زيارت شود امام حسين عليه السلام روز عاشورا از دور و نزديك پس مىگويد: السلام عليك و... تا آخر دعاى سجده را كه بذلوا مهجهم دون الحسين... باشد. نقل فرموده و چون منهاج مختصر مصباح است معلوم مىشود كه عمل را همين مقدار دانسته و تكبير و ساير لوازم را نيز از آداب و مستحب در مستحب شمرده كه قوام عمل بآنها نيست. چنانچه غالب علماى محقّقين كه اهل انتقاد و نظرند اين گونه
- خصوصيات را در اشباه و نظاير اين عمل از مستحبات حمل بر ادب مىكنند و شرط كمال مىدانند و از اين جهت ما در اول تقرير اين وجه به تبعيت محققين تقويت عدم اعتبار اين شرايط كرديم و ترك ذكر صلوة در كلام علامه به جهت آنست كه در كليه زيارات دو ركعت نماز مستحب است. و درين زيارت خصوصيتى نيست و مثل اين دو است. عبارت محكيه از مزار شيخ معظم جليل المنزله محمد بن المشهدى رحمه الله كه در نقل اين زيارت اقتصار بر متن زيارت كرده، مطابق نسخه مصباح و تكبير و نماز و ساير لوازم را اسقاط كرده و شهيد رضى الله عنه در محكى مزار خود فرموده از زيارات مخصوصه زيارت روز عاشورا است قبل از زوال شمس از دور يا نزديك پس اگر بخواهى كه زيارت كنى حسين عليه السلام را در اين روز ايما كن بجانب او به سلام و جهد و مبالغه كن در لعن بر كشندگان او و آن كه با او محاربت كرده پس بگو وقت ايما السلام عليك يا ابا عبد اللّه و روايت را تا آخر دعاى سجده ايراد فرموده پس از اتفاق افهام اين طايفه از اكابر فقهاى شيعه رضى الله عنهم كه ملابست [1] فهم معانى دقيقه و ممارست حل الفاظ عويصه [2] كتاب و سنت كردهاند بر آنچه ما استظهار كرديم و قرائين متعدده بر او ذكر نموديم تواند بود كه منصف غير مغشوش الذهن جزم به اين معنى نمايد و از اساطين فقهاى عصر كه اين بىبضاعت بر مذاهب ايشان مطلع شده والد فحل محقق ما جزاه الله عن العلم و اهله خير الجزاء و وفاه من خزائن رحمته اوفر الانصبا بر آنچه ما اولا ذكر كرديم قولا و عملا استمرار داشت و اكنون سيّد اجل استاد دام ظله العالى بر اين طريقه براى رفتار مستقر است و بر احتياجات منسوبه به آن جناب به هيچوجه عمل نمىفرمايد.
- تنبيه: آنچه از حديث شريف بر مىآيد كفايت مطلق تكبير است، كه به يك تكبير نيز محقق مىشود. ولى چون در اخبار كثيره از ابواب زيارات اعتبار صد تكبير شده شايد بتواند فقيه متحدس [3] حدس بزند كه صد تكبير گفتن در اول كليه زيارات مستحب است. چنانچه از بعض فقهاى معاصرين در كتاب مزار او حكايت شده و در خصوص زيارت عاشورا كفعمى [4] عليه الرحمة نيز تعيين صد تكبير كرده و شايد بهمين
______________________________
- [1] مصاحبات و ممارسات
[2] مشكل
[3] متحدس - حدس زننده
[4] شيخ إبراهيم بن على بن حسن در 840 در كفعم از آبادىهاى جبل عامل متولد شد و
- جهت باشد يا از جاى ديگر استفاده تعدد كرده و بهر صورت خواندن صد تكبير اولى و احوط است گو اگر زياده از يكى را تا صدم بقصد قربت مطلقه بخواند، البته اوفق و اوثق است و اللّه العالم بحقايق احكامه.
- وجه ثانى:
- از محتملات روايت كه بعد از احتمال مذكور اقرب از ساير محتملات است آن كه اولا توجّه به قبر سيد الشهداء كرده سلام ى بهر لفظ كه مىخواهند بكنند و لعن بر اعداى آن حضرت و قتله او و دو ركعت نماز بكنند و زيارت عاشورا را بخوانند تا آخر دعاى سجده و بعد از دعا نمازى بجاى بيارند و غايت آنچه بر اين احتمال بشود استدلال كرد آنست كه بعض از اجله علماى معاصرين دام تأئيده تقريب كردهاند كه ظاهر عبارت مصباح:«اذا أنت صلّيت الرّكعتين فقل...»
- اين است كه به حكم تأخّر جزاء از شرط قرائت دعا بعد از صلوة باشد و صريح در اين معنى است روايت كامل الزّياره كه گفته بعد الرّكعتين ولى دانستى كه صدر و ذيل خبر نصند در خلاف اين معنى چه صدر خبر متضمّن فضل مطلق زيارت بود كه نماز بعد از اوست بتصريح خود خبر شريف و مكرّر اشاره كرديم كه تمنى علقمة تعليم دعائى بود كه در حال زيارت بخواند و جواب منزّل بر او است و ظهور مقام مقدّم بر ظهور كلام است باتفاق عقلا در وجوه استفاده و كيفيّات فهم معانى و دانستى كه صفوان نماز را نيز در آخر خواند و سيف از روايت علقمة هم او را فهميده بود و صفوان نيز فضل او را روايت كرد و اين جمله هر يك برهانى است قاطع در دفع اين وجه به تفصيلى كه به مراجعه آنچه مذكور شد البته واضح خواهد شد و اعاده خالى از افاده است و اين كه بعضى گمان كردهاند كه مراد از ركعتين در نسخه كامل الزيارة تكبير باشد از باب تسميه كامل باسم جزء تكلّفى است فاسد و تعسفى [1] است بارد. بلكه اولى همان حمل بر غلط نسخه است و عدم وثوق بصدور اين لفظ از امام عليه السلام
______________________________________
- در سال 905 ه ق وفات يافت، از ادبا و محدثين شيعه كه معروفترين اثرش كتاب جنة الامان الواقية و جنة الايمان الباغية معروف به مصباح كفعمى و درباره ادعيه است آن را در سال 895 تأليف كرد. يكى از برادران او شمس الدين محمد بن على جبعى متوفى 886 ه ق جد اعلاى شيخ بهائى است
- [1] زور گويى
- به اين جهت و البته با فرض عدم وثوق بصدور تا چه رسد بوثوق به عدم صدور از حجيت نصيبى ندارد ولى بر فرض صدور نيز بايد تأويلى كرد چه ظهور ساير اجزاء كلام بر او مقدّم است و اختلاف ثواب اين دو عمل موجب توهّم تعدّد نشود چه اوّل ثواب مطلق زيارت است و ثانى ثواب خصوصيّت است من حيث الخصوصيّه و چون مطلق در ضمن مقيّد موجود است البته آن ثواب مذكور اوّل نيز در اين فرد موجود است و اين فرد اكمل و قسم افضل از او خواهد شد چنانچه ضمان و كفالت اداء حاجات مخصوص بروايت صفوان است كه مشتمل بر دعاى وداع زيارت است به شرحى كه سابقا اشارت شد.
- وجه سوم:
- آن كه زيارت و دعا بتمام اجزائهما دو دفعه خوانده شود يكبار قبل از نماز و يكبار بعد از نماز و اين احتمال در بحار مذكور است و شايد وجه او آن باشد كه ايماء بعد از نماز را غير از ايماء سابق اعتبار كرده و از حديث استفاده مىشود كه در حال ايماء بايد اين دعا را خواند و اين اعمال را بجاى آورد و فساد اين وجه از آنچه در تقريب وجه اوّل و ردّ وجه ثانى مشروحا تقرير كردهايم ظاهر مىشود چه يقينا اين ايماء همان ايماء سابق است كه بايد قبل از نماز واقع شود و در حال او بايد اعمال مذكوره ادا شوند.
- وجه چهارم:
- اين كه زيارت عاشورا را بخواند تا و آل نبيّك آنگاه نماز كند و بعد از او لعن و سلام و دعاى اللّهمّ خصّ و دعاى سجده و دعاى صفوان را بخواند و تقريب اين وجه آنست كه در حديث گفتهاذا أنت صلّيت الرّكعتين بعد ان تومى إليه بالسلام
- و مراد از سلام خصوص اين سلام متن زيارت عاشورا باشد و هذا القول اشاره باشد بلعن و سلام و ساير اجزاء آتيه و اين وجه نه چندان بعيد است كه بتوان شرح داد اگر چه در بحار مذكور است چه هيچ قاعده مقتضى اراده خصوص اين زيارت از سلام مذكور و اراده لعن و سلام از هذا القول نيست چه اين تفكيكى است بغايت ركيك.
- وجه پنجم:
- آن كه مراد از سلام زيارت و لعن و سلام باشد و هذا القول اشاره به دعاى اللّهم خصّ باشد و اين وجه از وجه سابق ضعيف تر و سخيف تر است.
- وجه ششم:
- اين كه نماز را بعد از لعن كنند و قبل از سلام و معيّن اراده سلام و دعاهاى بعد از او از لفظ هذا القول اين است كه مراد از سلام خصوص زيارت است و در صدر روايت مذكور بود كه بعد از سلام جهد و مبالغه كند در لعن بر قاتلان آن حضرت و اين جا چون دستور العمل همان كار سابق است بايد سلام گفته و لعن واقع شود آنگاه نماز كنند و ساير ادعيه را بخوانند كه از آن جمله سلام است صد مرتبه و هر با بصيرتى بعد از مراجعه به آنچه ما ذكر كرديم مفاسد اين احتمال را درمىيابد چه واضح و روشن است كه اشاره بخصوص سلام و ما بعد وجهى ندارد و اگر ميزان مبالغه در لعن قتله است قبل از نماز بايد نماز را بعد از سجده بخوانند يا قبل از سجده چه دعاى اللّهم خصّ مشتمل بر لعن است و اگر التفات به او نكنند چه مضايقه دارند از اين كه ملتزم شوند كه بگويند مبالغه در لعن در متن زيارت واقع شده و نماز بعد از او واقع شود.
- «اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»