کتاب  شفاء الصدور ص :81 فایده بعث الفاظ سند زیارت و جزییات وکمیات آن در سند مزار قدیم رمزى به اين فرق شد

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/        

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

وبلاگ صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»

  1. کتاب  شفاء الصدور ص :81
  2. فایده بعث الفاظ سند زیارت و جزییات وکمیات آن در سند مزار قدیم
  3. رمزى به اين فرق شد و اما در ذيل خبر صفوان فرموده هر گاه تورا حاجتى رسد بخوان اين زيارت  را بهر جا كه باشى و دعا كن به اين دعا و سئوال كن از خداى حاجت خود را كه برآورده شود و اين هر دو فقره سندند در عموم. بلكه ثانى اقوى است. چه در اول لفظ يوم دارد كه بظاهر مخصوص به روز است و اثبات اراده مطلق وقت محتاج بتجشم [1] كلفت [2] استدلال و استشهاد است و اين اگر چه بحمد لله سهل است ولى در خبر صفوان است اذا حدث لك حاجة و اين اطلاق شرط يا شرطيت بنابر اختلاف مقرر در اصول شامل جميع اوقات است و از اين جا اشكالى متولد مى‏شود كه در فقره زيارت  شريفه در دو جا ذكر شده كه هذا يوم و ظاهر او اشاره بيوم حاضر است و اين در غير روز عاشورا  صحيح نيست و از اين جهت در زاد المعاد و تحفة الزائر مروج مجلسى مذكور است كه از اين ترخيص استفاده مى‏شود كه جايز است اين لفظ را تبديل كند و بجاى او يوم قتل الحسين بگويند.
  4. اين مطلب از چند وجه محل نظر است.
  5. اول اين كه بسيار بعيد مى‏نمايد كه اين لفظ بايد بدل شود و در اين اخبار مكرره كه در فضل او روايت شده ابدا اشعارى و ايمائى به اين تغيير نشده باشد و احتمال اين كه نفس ترخيص كافى است در جواز تبديل محلّ منع است چنانچه ظاهر مى‏شود و ارباب نظر البته مى‏دانند كه اين از قبيل‏ اسماء بديل يشهد ان‏لا اله الا اللّه‏[3] نيست
  6. چه در آنجا بر خصوصيت آن عمل و فضل او دليلى نيست بلكه عدم خصوصيت قطعى است و در اينجا ظاهر خبر علقمة و خبر صفوان خصوصيت نفس اين زيارت  و اين الفاظ شريفه است.
  7. دوم اين كه ظاهر نقل سيف اين است كه صفوان عين آن زيارت  كه علقمة حديث كرده بود، در حرم امير المؤمنين در غير روز عاشورا  خواند و ابدا تصرفى نكرد و تغييرى‏ نداد

________________________________________________

  1. [1] تكلّف‏

[2] رنج بردن‏

[3] برخى از اخبارى مسلكان افراطى معتقدند كه حق هيچگونه تصرفى هيچ موقعيتى در كلام معصومين عليهم السلام  نداريم. مثلا امام صادق عليه السلام  پس از وفات فرزندش حضرت اسماعيل روى كفن او مرقوم فرمود:اسماعيل يشهد ان لا اله الا اللّه،

افراطيون از اخبارى در مرگ هر كسى و لو نامش حسن يا فاطمه باشد معتقدند بايد نوشت‏اسماعيل يشهد انّ لا اله الا اللّه.

  1. و اگر في الجمله تصرفى و سر موئى تخلفى داشت، البته تنبيه مى‏كرد و الا لازم آيد يا خيانت كه وثاقت مانع اوست يا نسيان كه اصل دافع اوست.
  2. سوم آن كه ظاهر اخبار ادعيه خاصه و زيارات مخصوصه آن است كه در الفاظ معينه و ترتيب مقرر در آنها اثرى است كه در غير آن ترتيب و غير آن الفاظ بدست نمى‏آيد و براى هر مقامى عبارتى مهيا است كه آنان كه بر اسرار و آثار او واقف نيستند از نيل وجه خصوصيت محجوبند و در اخبار كثيره تصريح به اين خصوصيت شده و نهى از تغيير بر وجهى كه اگر آن نهى نبود جزم به عدم ضرر او داشتيم ولى با التفات به اين نواهى در موقعى قطع به عدم مدخليت آن هيئت يا نمى‏توان پيدا كرد يا كم پيدا مى‏شود و اين از قبيل آنست كه بعد از روايت ابان [1] در امر اصبع كه بين علماء مشهور است ديگر قياس اولوّية قطعيه يا متعسر است يا متعذّر اگر چه در نظر اين بى‏بضاعت شق ثانى معيّن است از آن جمله خبريست كه شيخ صدوق در كمال الدين و سيد اجلّ رضى الدين بن طاوس در مهج نقلا عنه آورده‏اند كه عبد الله بن سنان از صادق آل محمّد عليهم السلام  آورده كه فرمود: زود است كه برسد شما را شبهه و بمانيد بى‏علم و بى‏امام هدايت كننده و نجات نيابيد در آن شبهه، مگر آن كه دعاى غريق را بخوانيد. گفتم چگونه است دعاى غريق.
  3. فرمود: مى‏گوئى:يا اللّه يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك.
  4. من گفتم: يا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبى على دينك. امام فرمود: درست است كه خداى عز و جل مقلب القلوب و الابصار است، ولى تو چنانچه من مى‏گويم: بگو: يامقلب القلوب ثبّت قلبى على دينك.
  5. و از آن جمله خبرى است كه در خصال از اسمعيل بن الفضل، روايت كرده كه از صادق آل محمد پرسيدم: اين آيه مباركه را فسبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها.

_______________________________________________

  1. [1] ابان گويد به امام عرض كردم چه ميفرمايى درباره مردمى كه يك انگشت از انگشتان زنى را قطع كند؟ حضرت فرمود ده شتر بايد ديه بپردازد، گفتم دو انگشت؟ فرمود بيست شتر، گفتم سه انگشت؟ فرمود سى شتر گفتم چهارانگشت؟ فرمود بيست شتر، گفتم سبحان اللّه. 3 انگشت، سى شتر. چهار انگشت، بيست شتر؟ در عراق اين سخن را مى‏شنيديم و مى‏گفتيم آن را شيطان گفته.

حضرت فرمود: آرام باش اين حكم رسول خداست كه فرمود زن مساوى با مرد است تا ثلث ديه و اگر از ثلث گذشت در زن نصف مى‏شود، سپس فرمود: اى ابان تو مرا با قياس مؤاخذه مى‏كنى؟ در صورتى كه در سنت اگر قياس راه يابد دين نابود مى‏شود.

      1. شفاءالصدور ص :  83
  1. فرمود: فرض است بر هر مسلمان كه قبل از طلوع شمس ده بار و قبل از غروب شمس ده بار بگويد:وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو حىّ لا يموت بيده الخبر هو على كل شئ قدير.
  2. اسمعيل مى‏گويد كه من گفتم:لا اله الا اللّه وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و يميت و يحيى فقال يا هذا لا شك في انّ اللّه يحيي و يميت و يميت و يحيى و لكن قل كما اقول.
  3. و در كافى ثقة الاسلام  سند به علاء بن الكامل مى‏رساند كه صادق آل محمد عليهم السلام  در تفسير كريمه: و اذكر ربك في نفسك تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول‏ فرمود آن ذكر وقت شام ‏لا اله الا اللّه وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و يميت و يحيى و هو على كل شيئ قدير، است. علا مى‏گويد: گفتم: بيده الخير.
  4. فرمود: درست است كه خير به دست اوست، ولى تو بگوى، چنانچه من به تو مى‏گويم.
  5. و اين مقوله اخبار كشف از خصايصى مى‏كند كه دست تصرف كوتاه مى‏شود. و مؤيد اين سخنى است كه جماعتى از اهل حكمت برهانيه يونانيه و طايفه از اصحاب حكمت يمانيه ايمانيه مثل ارسطو و افلاطون و فيثاغورس و أبوعلى بن سينا و حضرت استاد البشر خواجه نصير طوسى قدس سره القدوسى و خاتم الحكماء و المجتهدين سيد اجل داماد و جماعت ديگر از فضلاء محققين مثل خفرى و انطاكى و غير ايشان قائل شده‏اند كه حروف را خواصى است و آثارى و كمالاتى و به حسب طبيعت بانقسام بر عناصر اربعه مختلف‏اند و به حسب تعلق بكواكب سبعه تفاوت دارند و حرف بمنزله جسد است و عدد بمنزله روح است
  6. و هر حرف را سه نشاة است. چه گاهى فلكى است و او حرف علوى طبيعى روحانى حقيقى است و گاهى وسطى است، و او عالم تلفظ و منطق است و گاه رقمى خطى است و او را سفلى مى‏نامند و هر حرفى را جسمى است و روحى و نفسى و قلبى و عقلى و قوه كليه و قوه طبيعيه عدد صورت جسم است و ضربش در مثلش روح و ضربش در سه مثلش نفس و در چهار مثل قلب و تمام ظهور قلب عقل است و مربع عقل كه ضربش است در نفسش قوه كليه و ضرب قوه كليه در ده قوه طبيعيه اوست.
  7. مثلا حرف «با» جسم او 2، روحش 4، نفسش 12، قلبش 16، عقلش 136 قوه - طبيعيه‏اش 18496، قوه كلّيّه‏اش 184960 [1] و. براى هر يك از اين‏ها حكمى است و هر حرفى به اختلاف هر يكى از مراتب اثرى دارد. و همچنين براى هر حرفى لوازمى و مراتبى ذكر مى‏كنند كه ما در صدد حكايت آن اقوال نيستيم و اين كتاب هم گنجايش آنها را ندارد. ولى محض اشاره همين مختصر ذكر شد و قياس ساير احكام بر اين مى‏شود
  8. و در اخبار اهل عصمت اشاره به اعتبار حروف و استفاده مطالبى از حروف نورانيه شده. بلكه سيّد اجل داماد رفع اللّه قدره در «جذوات» ادعاى تواتر اخبار اهل بيت در اين باب كرده و خواص ادعيه و اوراد و اذكار و اعداد. آنها را مرتب بر اين امر كرده و ما اگر چه از سرّ اين امور محجوبيم، ولى بعد از اتفاق اين طائفه از علماء و حكماء البته شك در اعتبار الفاظ مخصوصه مى‏كنيم و تا آنها ادا نشود برائت يقينه حاصل نمى‏شود و از اين جا دانستى كه اين وجه را جداگانه مى‏توان وجهى بحساب آورد و بعد از ملاحظه اين وجوه البته براى كسى كه خواص و آثار مترقبه از زيارت عاشورا  راغب است لازم است كه از لفظ ماثور تخطى نكند و بهمان وجه روايت، هذا يوم بگويد.
  9. چه اصل برائت در احراز آثار واقعيه و خواصّ نفس الامريّه عمل دخلى ندارد و غايت او رفع عقاب يا انقباض است در واجب و مستحب اگر در او جارى باشد. چنانچه در محل خود تقريبى از او كرده‏ايم و اشكال سابق بعد التامل مسرحى در وادى صحت ندارد.
  10. چه اشاره بر سه وجه مى‏شود، به حضور واقعى و حضور ذهنى و حضور ذكرى و در اين زيارت  چون از اوّل تا آخر ذكر سيد الشهداء و مصائب كربلا و وقايع عاشور است صورت ذهنيه او حاضر و نصب العين زاير است. چه مانع دارد هم او را اشاره كند و بگويد هذا يوم كذا.
  11. و از آنچه گفتيم معلوم شد كه بر فرض تسليم جواز تغيير و تماميت دليل ترخيص در افاده اين حكم تغيير اول كافى است و در كلمه ثانيه رعايت قانون احتياط قاضى است كه اشاره بهمان يوم عاشوراى مذكور سابق نمايند، و هذا يوم بگويند كه البته مجزى و صحيح و عربى فصيح است و تغيير بى‏سبب مخرج عمل از آثار خود است يا قطعا يا احتمالا و بايد احتراز كرد.

__________________________________________________

  1. [1] همانطور كه مؤلف محترم رضوان اللّه عليه خود اعتراف مى‏كند حروف را خواص و آثارى است كه از سر آن محجوب و بى‏اطلاعيم ما هم هر چه كوشش كرديم كه تا منظور از «تمام ظهور قلب را» كه عقل است بفهميم مفهوم نشد و همچنين معلوم نشد عدد 136 از كجا آمد چنانكه مرحوم مؤلف هم در توضيح آن خلط فرموده چنانكه مربع عقل را قوّه كليه قلمداد كرده و ده برابر قوّه كليه را قوّه طبيعيه ناميده ولى چند سطر بعد از آن در توضيح قبل، مرحوم آيت اللّه حاج سيد مصطفى خمينى هم در قرآن الكريم خود به آثار و خواص حروف اشاره كرده و ميگويد مرحوم آيت اللّه امام جمعه ابهرى به خواص حروف واقف بود و كتابى را در همين زمينه به من نشان داد (تفسير قرآن الكريم جلد اول 119)
  2. و اصح به اعتقاد قاصر اقتصار بر لفظ روايت است در هر دو موضع و عمده ادله فعل صفوان است و اللّه العالم و هو العاصم.
  3. فائده:
  4. سيد اجل رضى الدين بن طاوس رضى الله عنه در مصباح الزائر، بعد از روايت حديث زيارت عاشورا و ذيل روايت منقوله در مصباح بتمامه مى‏فرمايد:
  5. قال على بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاوس هذه الزيارة نقلناها باسنادنا من المصباح الكبير و هو مقابل بخط مصنفه رحمه الله و لم يكن في الفاظ الزيارة الفصلان اللذان يكرر ان ماة مرّة و انا نقلنا الزيارة من المصباح الصغير فاعلم ذلك انتهى.
  6. و صريح اين عبارت آن است كه دعاى لعن و سلام  در نسخه سيد نبوده و بعض بيخبران كه نسبت به سيد داده‏اند كه در نسخه مصباح مأة مرّة بعد از دعاى لعن و سلام  نيست و از اين جهت يكدفعه خواندن كفايت مى‏كند. وجهى ندارد و ظاهر بلكه متيقن آنست كه نسخه حاضره در خدمت سيد رضى الله عنه سقطى داشته اگر چند مقابله با خط شيخ شده بود. چه سهو و نسيان به منزله طبيعت ثانيه انسان است و تطابق سائر نسخ مصباح و ساير كتب مؤلفه مزار كه اعلام علماء شيعه رضى الله عنهم تأليف فرموده و از او نقل كرده‏اند و نيز نقل اين فقره وجودش در مصباح صغير به اعتراف سيد ره كه مختصر مصباح كبير است. شاهد صدق اين دعوى است و به هيچ وجه جاى دغدغه و تأمّل ندارد.
  7. فائده‏
  8. اگر چه مكررا تلويحا اشاره كرديم، محض ايضاح و اعلان جديدا مى‏نويسيم كه دانستى كه خواندن دعاى صفوان در عمل زيارت عاشورا شرط نيست و عمل بدون او تمام است. بلى به جهت احراز فضيلت خاصه و ثواب مخصوص بسيار خوب است پس التزام به او در عمل اگر بوجه خصوصيت و اعتقاد شرطيت باشد، خالى از اشكال نيست
  9. فائده:
  10. سابقا اشاره كردم و مجددا تصريح مى‏كنم كه اگر چه ذيل حديث علقمة مخصوص است بيوم و بظاهره دليل جواز قرائت زيارت  در شب نيست. چنانچه فقره هذا يوم و هذا اليوم، در اين زيارت  مؤكد اين ظاهر است. ولى ذيل حديث صفوان كه مى‏گويد:
  11. اذا حدث لك حاجة... تا آخر آنچه گذشت، نص در عموم ازمانى است و نافى خصوصيت ليل و استعمال يوم در مطلق شب و روز.
  12. يعنى در صرف زمان در لغت عرب و اخبار اهل البيت عليهم السلام  پيش از حد احصاء و مصرح به فقها و ادباست پس لفظ روايت علقمة منافى نيست و عبارت متن زيارت  نيز منافاتى ندارد چه اشاره به روز عاشورا  است اگر چه حاضر نباشد يا اشاره بوقت حاضر است و چون تشريع عمل ابتدا براى زيارت  روز عاشورا  بوده استعمال لفظ يوم در زيارت  شريفه و از آن مطلق زمان اراده كردن غايله ندارد و الله العالم بحقايق احكامه.
  13. فائده:
  14. اگر چه مختار در كيفيت قرائت زيارت عاشورا  معلوم شد، ولى اگر كسى بخواهد به احتياط عمل كند.
  15. اولى اين كه اوّلا سلام ى بجانب قبر سيد الشهداء عليه السلام  بكند و لعن زياد بر قاتلان آن حضرت كند بهر لفظ كه بخواهد آنگاه دو ركعت نماز كند پس زيارت عاشورا  را بخواند با لعن و سلام  و نماز و دعاى صفوان كه البته اگر چنين كرد، عمل بمقتضاى روايت مذكور قطعا كرده و يقين ببرائت حاصل نموده.
  16. «اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید