کتاب  شفاءالصدور  – شرح زیارت عاشورا - میرزا تهرانی – ص: 418 تنها فضیلت معاویه به لسان نبی الکرم (صلی الله علیه وآله وسلم )-در فضائل معاويه : لا اعرف فضيلة الا لا اشبع اللّه بطنك.

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/        

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

وبلاگ صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»

  1. کتاب  شفاءالصدور  شرح زیارت عاشورا - میرزا تهرانی – ص: 418
  2. تنها فضیلت معاویه به لسان نبی الکرم (صلی الله علیه وآله وسلم )-و ابن خلكان در ترجمه نسايى صاحب خصايص آورده كه از او پرسيدند در فضائل معاويه  چه روايت دارى؟ گفت: لا اعرف فضيلة الا لا اشبع اللّه بطنك. و نسائى را ابن خلكان به حافظ و امام عصر في الحديث ستوده. و از أبو سعيد صاحب تاريخ مصر نقل كرده: كان اماما في الحديث ثقة ثبتا. و اين نحو از ارسال او البتّه حجت است و او از اصحاب سنن است و كتاب او يكى از صحاح سته است بنابر مشهور
  3. و ابن حجه حموى در ثمرات الاوراق از حضرت امام حسن‏ عليه السّلام در مجلس مفاخره نقل كرده:انشدكم اللّه و الاسلام أ تعلمون انّ معاويه  كان يكتب الرسائل لجدى فارسل إليه يوما فرجع الرسول و قال هو ياكل فرد الرسول ثلث مرات كل ذلك و هو يقول هو ياكل فقال النبى لا اشبع اللّه بطنه اما تعرف ذلك في بطنك يا معوية [1].
  4. و سيد شهيد قدس سره السعيد از تاريخ يافعى آورده كه معاويه  به دعاء پيغمبر مبتلا شد به مرض جوع و اين از مسلمات و متواترات است كه معاويه  چندان مى‏خورد كه خسته مى‏شد و سير نمى‏شد مى‏گويند يك شتر درست مى‏خورد. قال الراغب و ابن ابى الحديد و غيرهما: كان معوية ياكل حتى يربع ثم يقول ارفع ما شبعت اكلت حتى مللت و قال الشاعر:

و صاحب لي بطنه كالهاويه            كانّ في امعائه معاويه  [2]و قال السنائى:هست چون معده معاويه  آز          كه به خاك از تو دست دارد

  1. بازدر مختصر ربيع الابرار كه موسوم به روض الاخيار است مى‏گويد: كانت العرب لا يعرف الالوان انما طعامهم اللحم يطبخ بماء و ملح حتى كان زمن معاويه  فاتخذ الالوان و تنوّق فيها و ما شبع مع كثرة الوانه لدعاء رسول اللّه [3].

__________________________________________________

  1. [1] شما را به خدا و اسلام قسم ميدهم آيا ميدانيد كه معاويه  نامه براى جدم مى‏نوشت روزى پى او فرستاده‏اى فرستاد برگشت و گفت او مشغول خوردن بود، تا سه مرتبه فرستاده را برگرداند در تمام آنها مى‏گفت او مشغول خوردن است، پس پيغمبر فرمود: خدا شكمش را سير نگرداند، اين حالت را در شكمت نمى‏شناسى اى معاويه ؟

[2]... گفته‏اند كه معاويه  آنقدر مى‏خورد تا از خوردن باز مى‏ماند سپس مى‏گفت بردار، سير نشدم، آنقدر خوردم كه خسته شدم و شاعر گفته:

من همنشينى دارم شكمش همچون جهنم است، مثل اينكه معاويه  در اندرون اوست‏

[3] عرب گونه‏گونى (و تنوع در غذا) را نمى‏شناخت و منحصرا غذايشان گوشت بود كه با آب و نمك پخته مى‏شد، تا زمان معاويه  شد، او غذاها را متنوع و نيكو مى‏ساخت ولى با گونه‏گونى آن هرگز سير نشد به جهت نفرين رسول خدا.

  1. و عجب است كه مسلم در صحيح خود اين خبر را نقل كرده و احاديثى چند نقل كرده متقاربة المضمون كه رسول خداى فرمود: خدايا من بشرى هستم كه عرضه رضا و غضبم اگر بر امت خود نفرينى كنم او را رحمت و بركت براى ايشان كن. و اين فقره ظاهراست كه وضع شده به جهت اصلاح حال معاويه  و لن يصلح العطّار ما فسد الدهر [1]. چه نمى‏تواند شد كه پيغمبر معصوم از خلل و زلل بر كسى نفرين كند و نفرين او بركت و رحمت براى او باشد و البتّه آن وجود قدسى و هيكل نورانى به اتمام بحر و كمال تالّه بر كسى بى‏استحقاق غضب نخواهد كرد. چنانچه صريح:ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى 53: 3 - 4«» دليل عموم اين دعوى است. بر فرض تسليم صدق اين اخبار به جهت جدل مى‏گوئيم اگر راست باشد بايد معاويه و حكم از امت بيرون باشند چه اثر دعاى آن جناب در حقّ هر دو ظاهر شد ببدى چنانچه در حال حكم گذشت. و از يافعى و زمخشرى و صاحب روض الاخيار و ابن حجّه و غيرهم در حقّ معاويه  شنيدى بنابراين بايد اين دو نفر از كافران باشند و شدت اهتمام عثمان بحال حكم و برگردانيدن او به مدينه كشف از حال او هم خواهد كرد و الحر يكفيه الإشارة.
  2. خبر داد پیامبر که غیر دین بمیرد –
  3. و در نهج الحق از ابن عمر روايت كرده كه به حضرت پيغمبر آمدم شنيدم كه فرمود: برآيد بر شما مردى كه بر غير سنت من بميرد پس معاويه  برآمد و اخبار متواتره متكاثره در كفر و نفاق مبغض امير المؤمنين عليه السّلام وارد شده كه در طرق صحيحه اهل سنت هم منقول است و ذيل حديث متواتر غدير خم:اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه
  4. كافى است و عداوت و سبّ او از امير المؤمنين اظهر از آن است كه بتوان شرح داد و هيچكس از اهل سنت نديده‏ام كه منكر اين عمل باشند جز ابن خلدون در مقدمه تاريخ كه استبعادى تمام مى‏كند از سب معاويه امير المؤمنين عليه السّلام   را. و اين اگر چه انكار متواتر است چه اين بى‏بضاعت با قلت اطلاع و عدم اسباب در زياده از صد كتاب از كتب اهل سنت به نقل و رؤيت ديده‏ام و شنيده‏ام كه معاويه سبّ امير المؤمنين كرد بلكه خود ابن خلدون در ذيل اخبار معاويه  تصريح به اين كرده كه مغيرة بن شعبه سب كرد و در قتل حجر بن عدى نوشته كه سبب قتل معاويه  او را اباى از سب امير المؤمنين بوده ولى با اين همه معلوم مى‏شود كه اعتراف دارد كه سب منكر و موجب خروج از اسلام است چون صغرى ثابت شد تواتر كبرى را به شهادت او اثبات مى‏كنيم و كفر معاويه  برهانى و مسلم الطرفين مى‏شود و الحمد للّه على وضوح الحجّة

__________________________________________________

  1. [1] آنچه را روزگار فاسد كند عطر فروش نمى‏تواند اصلاحش كند
  2. و اين مقام اگر چه جاى‏ بسط زياد دارد ولى رعايت اختصار موجب سكوت است. و در اخبار كثيره بطرق معتبره بلكه دعوى تواتر مى‏شود كرد كه پيغمبر فرمود به عمار:تقتلك الفئة الباغيه. [1] و أبو العاليه جهنى از لشكر معاويه  او را كشت و چون در جماعت شاميان غوغا شد معاويه  گفت عمار را كسى كشته كه او را طعمه سيوف و رماح ما كرده و آن على است. چون اين سخن به سمع همايون رسيد فرمود كه اگر چنين است بايد حمزه را هم رسول خدا كشته باشد.
  3. خلاصه، اخبار و آثار بر ذم معاويه  بيش از حد احصاست و از بعض متتبعين فضلاى هند حكايت شده كه دويست خبر از طرق معتمده اهل سنت نقل كرده و خلاف بين او و بين امير المؤمنين عليه السّلام چون خلاف بين أبو جهل و پيغمبر بالضروره ثابت است و جمع بين متضادين محال است پس يا بايد محبت او داشت و عداوت على عليه السّلام   يا بعكس. ولى اهل سنت اختيار شق اول كرده‏اند چنانچه از كتب علماى ماوراءالنهر نقل شده كه در تسنن شرط است كه به قدر نارنجه عداوت على در قلب باشد و ابن خلكان در وفيات الاعيان پرده از روى كار برداشته، در ترجمه على بن جهم ناصبى از خطيب بغدادى نقل كرده كه وى متدين فاضل بود آنگاه مى‏گويد: و كان مع انحرافه عن على ابن ابى طالب و اظهاره التسنن مطبوعا مقتدرا على الشعر.
  4. و از اينجا دو فايده به دست مى‏آيد: يكى اينكه نصب منافى تدين نيست و ديگر اين كه اظهار تسنن به انحراف از امير المؤمنين عليه السّلام   است چه ظاهر اين است كه لفظ و اظهاره التسنن عطف تفسير انحراف است، پس معلوم مى‏شود كه تسنن مشروط به انحراف و بغض آن جناب است و اين استفاده‏اى است لطيف [2] از اين جهت سيد محقق شهيد ثالث نضر اللّه وجهه در مجالس المؤمنين نسبت داده به ابن خلكان در ترجمه مذكوره كه عداوت اميرالمؤمنين على عليه السّلام   شرط تسنن است

_________________________________________

  1. [1] تو را گروه ستمگر مى‏كشد

[2] غير از دو فايده‏اى كه مؤلف محترم رحمة اللّه ذكر فرموده به مطلب ديگرى هم اشاره شده و آن اينكه در گذشته در شيعه شعر و ادب موفق به سزايى داشته و در بين اهل تسنن چندان رونقى نداشته از اين رو اين جمله در بين دانشمندان اهل سنت معروف بوده كه «ادب رافضى» در اينجا هم مى‏خواسته بگويد با اينكه شعرا و ادبا شيعى مذهب هستند اين مرد سنّى است ولى شعر خوب مى‏سرايد.

  1. و متأخرين اهل‏ سنت مثل صاحب تحفه در باب مكايد از كتاب مذكور راه استفاده را نفهميده تخطئه نقل و تكذيب ناقل كرده‏اند. و بنا بر اين البتّه دعاى حديث متواتراللهم عاد من عاداه‏ شامل حال عموم اهل سنت مى‏شود. مگر اينكه متشبث به ذيل حديث مسلم شده مدعى شوند كه نفرين پيغمبر از اسباب مغفرت است نه مايه بعد از رحمت الهى چه پيغمبر العياذ باللّه به غلبه غضب و طبيعت بشريت كه دستخوش سهو و نسيان و عرضه ملاعب شيطان است كار فرمايد چون با خود آيد تدارك نمايد.
  2. و في الحقيقه اين اخبار را به جهت توجيه فعل عمر كه موافق نقل بخارى و مسلم منع از دوات و قرطاس كرد و العياذ باللّه نسبت هذيان به عقل كل و امام رسل داد، افتراء و وضع كردند تا معلوم شود كه پيغمبرى مانع از هجر و هذيان نيست. قلم اينجا رسيد و سر به شكست. آدمى چون به اين حد از جهل برسد و كارش در عناد و تعصب به اين مقام بكشد ديگر تخاطب او مناسب اهل علم و دانشمندان نيست.
  3. اوّلياتى معاویه - بالجمله معاويه  را اوّلياتى چند است كه از كتب تواريخ بدست مى‏آيد:
  4. اول كسى است كه وضع بريد (حالت پستی) كرد.
  5. و اول كسى است كه بنياد ديوان خاتم گذارد و اين چنان بود كه در حقّ كسى صد هزار درهم نوشته بود مكتوب را باز كردند و دويست هزار كردند. از اين جهت ديوان خاتم را قرار داد و ساير خلفا متابعت كردند
  6. و اول كسى است كه اتخاذ مقصوره در مسجد كرد به بدعت
  7. و اول كسى است كه خطبه نشسته خواند به بدعت.
  8. و اول كسى است كه بر منبر در ملاء ناس اخراج ريح كرد چنانچه راغب مى‏گويد
  9. و اول كسى است كه نقض عهد را بى محابا اظهار كرد. چنانچه بعد از مصالحه با امام حسن عليه السّلام   در مسجد كوفه بر فراز منبر گفت: انّى شرطت للحسن شروطا و كلها تحت رجلى [1].
  10. و اول كسى است كه با حديث‏ الولد للفراش و للعاهر الحجر [2] مخالفت كرد.
  11. و اول كسى است كه سبّ امير المؤمنين عليه السّلام را ترويج كرد.

__________________________________________________

  1. [1] من (در عهدنامه) به نفع حسن بن على شرايطى را پذيرفته بودم كه همه آنها در زير پاى منند (به هيچكدام از تعهداتم عمل نخواهم كرد)

[2] فرزند از آن (صاحب) بستر است و نصيب زانى سنگ است.

  1. و اول كسى است كه در قتل ذريه پيغمبر اقدام كرد و امام حسن عليه السّلام   را مسموم كرد، چنانچه در كتب تواريخ معتمده اهل سنت است و در قصيده ابن عبدون است كه مى‏گويد:

و في ابن هندو في ابن المصطفى حسن            اتت بمعضلة الالباب و الفكر

فبغضنا قائل ما اغتاله احد            و بغضنا ساكت لم يؤت من حصر [1]

  1. و اول كسى كه بيعت براى پسر خود گرفت كه  يزيد را خليفه كرد و وزر او را بر گردن گرفت.
  2. و اول كسى است كه خواجگان به جهت خدمت خاص خود مقرر كرد.
  3. و اول كسى است كه طيب معروف را غاليه نام نهاد.
  4. و اول كسى است كه اذن داد كه كعبه را مجرد از كسوت كنند چه قبل ازو رسم چنان بود كه جامه كعبه را به تدريج مى‏پوشانيدند بدون اينكه از او تجريد نمايند.
  5. و اول كسى است كه احياى رسم اكاسره كرد و در مجلس بر سرير نشست.
  6. و اول كسى است كه رعيت او با او بازى كردند و حشمت او را نگاه نداشتند.
  7. و اول كسى است كه در اسلام قتل به صبر كرد چنانچه با حجر بن عدى نمود.
  8. و اول كسى است كه در اسلام سرى را به نيزه زد چنانچه با عمرو بن حمق كرد.
  9. و اول كسى است كه در بيعت استخلاف كرد و حجاج متابعت او كرده ايمان بيعت را اختراع نمود، چنانچه اين جمله از تواريخ اهل سنت معلوم مى‏شود
  10. و در همين مذكورات بدع و فتن وى آن قدر ظاهر مى‏شود كه حاجت به بيان نيست. و من لم يستضئ بمصباح لم يستضى باصباح [2].

__________________________________________________

  1. [1] ماجراى پسر هند و فرزند مصطفى امام حسن عليه السّلام   براى افكار ما و خردها مشكل آفريده است،

[2] كسى كه از نور چراغ بهره نگيرد، روشنى روز نيز برايش كارساز نيست.

«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید