- سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
- نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
- وبلاگ صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
- «اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
- کتاب شفاءالصدور – شرح زیارت عاشورا - میرزا تهرانی – ص : 483
- تذييل از معارف واقامه تعزیه و نوحه و سینه زنی
- آنچه متعارف است بحمد الله در بلاد شيعه از اقامه تعزيه و اجتماع در مجالس و نشر اعلام و نصب خيام و تشبيه و تمثيل هيئت وقايع عاشورا و در بعض بلاد هند از تمثيل ضريح مقدس و غير ذلك از قبيل لبس جامههاى سياه و تعطيل اسواق در روز عاشورا__________________________________________________
- [1] و أبو الحسين جرّار نيكو گفته آنجا كه گويد: باز مىآيد عاشورا و مرا به ياد مصيبت حسين مىاندازد كه اى كاش باز نمىآمد كاش چشمى كه در آن روز براى سرزنش (شادى) سرمه مىكشد بىدرد نباشد و دستى كه براى شادى خضاب كند با دست من از بند جدا باد، هان در آن روز حسين كشته شده پس پدرش سزاوارتر است به غمخوارى (براى او).
- و راه افتادن دسته و لطمه و نوحه و آنچه از اين قبيل است، جميع اينها مشروع است و راجح در شريعت مطهره و دليل بر عموم اين مدعى بر دو طريق اقامه مىشود.
- طريق اول: بر مسلك علماء اماميه و فقه اهل البيت عليهم السّلام
- و اين مطلب اگر چه بر اصولى ما محتاج بدليل نيست از غايت وضوح ولى ما اشاره اجماليه به بعض موارد اشتباه مىكنيم در ضمن اقامه دليل بر عموم.
- بدان كه اخبار متواتره وارد شده در استحباب بكاء بر سيد الشهداء عليه السّلام و تذكر مصاب او و ابكاء، بلكه تباكى يعنى گريه به خود بستن و به جهت اظهار حزن به صورت باكى در آمدن نه چنانكه بعض قاصرين توهم كردهاند كه مراد رياى در گريه است، چه بالضروره بكاء بر سيد الشهداء عبادت است و رياء در عبادات مثل قياس در ادله و ربا در معاملات به هيچ وجه جايز نيست و علاوه بر اين اخبار كثيره وارد است در احياى امر ائمه عليهم السّلام و فضل جلوس در مجالسى كه احياى امر ايشان در آن مجالس مىشود و همچنين در اخبار متعدده وارد شده كه جزع بر همه چيز مكروه است جز جزع بر سيد الشهداء.
- و در اخبار وارد شده كه ايّام عاشورا ايام مصيبت و حزن اهلبيت است و هم وارد شده كه به حزن ما محزون شويد و به سرور ما مسرور و حث [1] بر تجديد عزاى آن امام غريب و اقامه مراسم عزادارى نيز وارد شده و تجويز لطمه خدود و شق ثياب هم آمده.
- و از اين اخبار به عموم و خصوص جواز همه اين افعال مذكوره و استحباب و رجحان اينها معلوم مىشود يا بالاصاله يا از باب مقدمه و توضيح اين مطلب با رعايت اختصار به نقل بعض احاديث اين باب و تطبيق اجمالى بر امور مذكوره است.
- شيخ صدوق در امالى مسندا از حضرت رضا عليه السّلام نقل كرده:من ذكر مصابنا و بكى لما ارتكب منا كان معنا في درجتنا يوم القيمة و من ذكر بمصابنا فبكى و ابكى لم تبك عينه يوم تبكى العيون و من جلس مجلسا يحيى فيه امرنا لم يمت قلبه يوم تموت القلوب [2].
__________________________________________________
- [1] برانگيختن و واداشتن
- [2] كسيكه معصيتهاى ما را يادآورى كند و بگريد بر آنچه بر ما وارد كردند با ما در رتبه ما است در روز قيامت و كسيكه ما را ياد كند و بگريد و بگرياند چشمش در آن روزى كه
- و همين خبر را در عيون نقل كرده از آنجا كه فرمود:من ذكر بمصابنا ليكن لفظ او من تذكر مصابنا است.
- و در امالى شيخ سند به معاوية بن وهب مىرساند كه صادق آل محمّد فرمود:كل الجزع و البكاء مكروه سوى الجزع و البكاء على الحسين [1].
- و در كامل الزيارة به دو سند از صادق آل محمد عليهم السّلام نقل كرده: ما ذكر الحسين بن على عند أبي عبد اللّه في يوم قط فراى أبو عبد الله مبتسما في ذلك اليوم و الليل [2].
- و در قرب الاسناد سند به حضرت صادق عليه السّلام مىرساند كه با فضيل بن يسار فرمود مىنشينيد و حديث مىكنيد. عرض كرد بلى فداى تو گردم.قالانّ تلك المجالس احبّها فاحيوا امرنا يا فضيل فرحم اللّه من احيا امرنا يا فضيل من ذكرنا او ذكرنا عنده فخرج من عينه مثل جناح الذباب غفر الله له ذنوبه و لو كانت اكثر من زبد البحر [3].
- و در امالى صدوق رضى الله عنه سند به حضرت رضا عليه السّلام مىرسد كه با إبراهيم بن ابى محمود فرمود محرم ماهى بود كه اهل جاهليت قتال را در او حرام مىكردند و خون ما در او حلال شد و حرمت ما هتك و ذريه و نساء ما در او سبى شدند و آتش در خيام ما افروخته شد و به غارت برده شد آنچه ما در آنها داشتيم و رعايت نشد براى رسول خدا در حقّ ما حرمتى. همانا روز قتل حسين مقروح [4] كرد جفون [5] ما را فرو ريخت اشكهاى ما را و ذليل كرد عزيز ما را در زمين كرب و بلا و به ارث داد كرب و بلا را به ما تا روز قيامت:فعلى مثل الحسين فليبك الباكون فانّ البكاء عليه يحط الذنوب العظام.
__________________________________________________
- چشمها مىگريد نخواهد گريست، و هر كه در مجلسى بنشيند كه امر ما در آن مجلس زنده مىشود قلبش در آن روزى كه قلوب مىميرد، نمىميرد
- [1] هر گونه ناشكيبائى و گريه ناروا است، مگر ناشكيبائى و گريه بر حسين عليه السّلام
- [2] هيچگاه در خدمت امام صادق عليه السّلام يادى از حسين (علیهالسلام) نشد كه آن روز و آن شب كسى حضرتش را با لبخند ببيند
- [3] من آن مجالس را دوست دارم، زنده كنيد امر ما را اى فضيل، خدا رحمت كند كسى را كه امر ما را زنده كند، اى فضيل هر كه را ياد كند يا اينكه ما را پيش او ياد كنند و از چشمش به اندازه بال پشه اشك خارج شود، خدا گناهانش را بيامرزد اگر چه بيش از كف دريا باشد
- [4] زخمى
- [5] پلكهاى چشم.
- آنگاه فرمود پدرم چنان بود كه هر وقت ماه محرم مىآمد با حالت خنده ديده نمىشد و كأبت و حزن بر وى غلبه مىكرد تا ده روز از محرم مىگذشت چون روز دهم مىشد آن روز، روز مصيبت و حزن و بكاى او مىشد و مىفرمود:هو اليوم الذي قتل فيه الحسين.
- و در امالى نيز سند به حضرت رضا مىرساند كه هر كه در روز عاشورا ترك كند سعى در حوائج خود را، خداى تعالى حوائج دنيا و آخرت او را قضا كند و هر كه روز عاشورا روز مصيبت و حزن و بكاى او باشد روز قيامت روز فرح و سرور او شود. و در بهشت به ملاقات ما قرير العين [2] گردد،
- و هر كه روز عاشورا را روز بركت نام كند و براى منزل خود چيزى ذخيره كند خداى بركت ندهد در آنچه ذخيره كرده و در روز قيامت حشر شود با يزيد و عبيد الله بن زياد و عمر بن سعد.
- و در عيون و امالى سند به ريان بن شبيب مىرساند كه: حضرت رضا عليه السّلام در ذيل حديث مفصّل فرمود:يا بن شبيب ان سرك ان تكون معنا في الدرجات العلى من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و عليك بولايتنا فلو انّ رجلا تولّى حجرا لحشره الله معه يوم القيمة [2].
- و در كامل الزيارة سند به ابى هارون مكفوف مىرساند كه: وارد شدم بر حضرت صادق فرمود: شعرى بخوان براى من در مرثيه حسين. من خواندم. فرمود: نه چنين بلكه چنانچه خودتان شعر مىخوانيد و چنانچه مرثيه مىكنى او را نزد قبرش. فانشدته امرر على جدث الحسين و قل لأعظمه الزكية. چون گريست ساكت شدم فرمود و بخوان
- خواندم. ثم قال زدنى فانشدته يا مريم قومى و اندبى مولاك و على الحسين فاسعدى ببكاك [3] پس بگريست
و زنها بگريستند و به هيجان آمدند،چون زنان ساكت شدند فرمود: يا ابا هارون هر كس ده شعر در مرثيه حسين بخواند بهشت براى اوست
و يك يك كم كرد تا به يك رسيد و فرمود:من انشد في الحسين فبكى فله الجنة ثم قال من ذكره فبكى فله الجنة.
ابا هارون هر كس ده شعر در مرثيه حسين بخواند بهشت براى اوست
- و يك يك كم كرد تا به يك رسيد و فرمود:من انشد في الحسين فبكى فله الجنة ثم قال من ذكره فبكى فله الجنة.
__________________________________________________
- [1] چشم روشنى
- [2] اى پسر شبيب اگر دوست دارى با ما در درجات بالا باشى در بهشت در غم ما غمگين و در شادى ما شادمان باشد و بر تو باد دوستى ما زيرا بىگمان اگر كسى سنگى را دوست بدارد خداوند او را در روز قيامت با آن محشور مىكند
- [3] اين ابيات از سيد حميرى است و أبو الفرج اصبهانى در كتاب اغانى ذكر كرده برخى از آنها را (منه نور الله قلبه
- و هم در كامل الزيارة است كه هر سرّى را ثوابى است جز گريه درباره ما يعنى پنهان كردن هر امرى را ثوابى است، جز گريه بر ما كه اعلان به او به جهت تعظيم شعار اسلام و احياى امر ائمه انام مطلوب است.
- و مجلسى عليه الرحمة احتمال داده كه بجاى سر شىء باشد و معنى ثواب نداشتن گريه آن است كه او را ثواب محدودى نيست. و اين به غايت بعيد است، بلكه شايسته نيست ذكر او در كتاب علمى و حقّ همان معنى اول است كه از خود آن علامه نيز استفاده شده و در ثواب الاعمال
«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»