«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- -مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السلام ، ج.2.ص: 24
- بعد از نماز ظهر
- از اوقاتى كه دعا براى تعجيل فرج مولايمان صاحب الزمان- عجل اللّه فرجه الشريف- تأكيد بيشترى دارد بعد از نماز ظهر است: دليل و شاهد بر اين معنى روايتى است كه در «بحار» و «مستدرك» و «جمال الصالحين» از امام صادق عليه السلامآمده: هركس بعد از نماز صبح و ظهر بگويد: «اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم»، نمىميرد تا اينكه قائم عليه السلامرا ديدار كند. اين حديث در بخش سابق نيز گذشت. و من الأوقات الّتي يتأكّد فيها الدعاء بتعجيل فرج مولانا صاحب الزمان عجّل اللّه تعالى فرجه، بعد خصوص صلاة الظهر، و يدلّ على ذلك و يشهد له: 1051- ما روي في البحار، و المستدرك، و جمال الصالحين، عن الصادق عليه السلام: أنّ من قال بعد صلاة الفجر، و بعد صلاة الظهر:اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم، لم يمت حتّى يدرك القائم من آل محمّد عليهما السّلام و قد مرّ في الباب السابق أيضا.
- و نيز بر اين معنى دلالت دارد آنچه در بخش صلاة بحار به نقل از «فلاح السائل» سيّد اجل على بن طاووس قدّس سرّه آمده، سيّد فرمود: از مهمّات در تعقيب نماز ظهر اقتدا كردن به امام صادق عليه السلاماست در دعا براى حضرت مهدى عليه السلامكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله در روايات صحيح مژده به آمدنش داده و اينكه در آخر الزمان ظهور خواهد كرد. و يدلّ على ذلك أيضا ما روي في صلاة البحار، نقلا عن كتاب فلاح السائل للسيّد الأجلّ عليّ بن طاووس (ره)؛قال السيّد (ره): من المهمّات عقيب صلاة الظهر الإقتداء بالصادق عليه السلامفي الدعاء للمهديّ عليه السلامالّذي بشّر به محمّد رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم امّته في صحيح الروايات و وعدهم أنّه يظهر في أواخر الأوقات.
- چنانكه ابو محمد هارون الدنبلى، از ابو على محمد بن الحسن بن محمد بن جمهور قمى، از پدرش محمّد بن جمهور، از احمد بن الحسين سكّرى، از عبّاد بن محمد مداينى روايت كرده كه گفت: بر حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السلامدر مدينه وارد شدم، هنگامى كه از نماز واجب ظهر فراغت يافت درحالىكه دستهايش را به سمت آسمان بلند كرده بود 1052- كما رواه محمّد بن وهبان الدبيلي، عن أبي عليّ محمّد بن الحسن ابن محمّد بن جمهور العميّ، عن أبيه، عن أبيه محمّد بن جمهور، عن أحمد ابن الحسين السكّري، عن عباد بن محمّد المدائني، قال:دخلت على أبي عبد اللّه عليه السلامبالمدينة حين فرغ من مكتوبة الظهر و قد رفع يديه إلى السماء و هو يقول:
- مىگفت: «أي سامع كلّ صوت، أي جامع كلّ فوت، أي بارئ كلّ نفس بعد الموت، أي باعث، أي وارث، أي سيّد السّادات، أي إله الآلهة، أي جبّار الجبابرة، اى شنونده هر صدا! اى جمعكننده هر از دست رفته! اى برآورنده هر جنبنده پس از مرگ! اى برانگيزنده! اى وارث! اى آقاى آقايان! اى خداى خداوندگاران! اى درهم شكننده جبّاران!
- أي مالك (ملك) الدّنيا و الآخرة، أي ربّ الأرباب، أي ملك الملوك، أي بطّاش، أي ذا البطش الشّديد، أي فعّالا لما يريد، اى مالك (پادشاه) دنيا و آخرت! اى پروردگار پروردگاران! اى پادشاه پادشاهان! اى سخت كوبنده! اى به شدّت مؤاخذهكننده! اى آنكه هرچه بخواهد انجام دهد!
- أي محصي عدد الأنفاس و نقل الأقدام، أي من السّرّ عنده علانية، أي مبدئ، أي معيد! اى شمارنده نفسهاى خلق و گام زدنها! اى كسى كه سرّ نزد او آشكار است! اى پديدآورنده موجودات! اى بازگرداننده آنها!
- أسألك بحقّك على خيرتك من خلقك، و بحقّهم الّذي أوجبت لهم على نفسك أن تصلّي على محمّد و أهل بيته از تو مىخواهم به حقّ خودت بر برگزيدگان خلقت و به حقّى كه براى آنان بر خودت واجب شمردهاى كه بر محمد و خاندانش درود فرستى
- و أن تمنّ عليّ السّاعة بفكاك رقبتي من النّار و أنجز لوليّك و ابن نبيّك الدّاعي إليك بابنك و أمينك في خلقك و عينك في عبادك و حجّتك على خلقك عليه صلواتك و بركاتك وعده، و همين حالا بر من منت نهى و گردنم از آتش رها گردد، و وعده ولىّ خود و فرزند پيامبرت دعوتكننده به سويت و به اجازهات، و امين تو در خلايق و چشم تو در بندگانت و حجّت تو بر خلقت كه درود و بركاتت بر او باد،
- اللّهمّ أيّده بنصرك و انصر عبدك و قوّ أصحابه و صبّرهم و افتح لهم من لدنك سلطانا نصيرا و عجّل فرجه و أمكنه من أعدآئك و أعدآء رسولك يا أرحم الرّاحمين»؛ وعدهاى را كه به او دادهاى وفا كن، بار الها! به نصرتت تأييدش كن، و بندهات را يارى فرما و يارانش را نيرو بخش و شكيبايشان گردان و براى آنان از جانب خود حجّتى قرار ده كه هميشه يارشان باشد و فرجش را تعجيل كند، و بر دشمنانت و دشمنان پيامبرت توانايى بخش، اى بخشندهترين بخشندگان!
- راوى گفت: فدايت شوم! آيا چنين نيست كه براى خودت دعا كردى؟ فرمود: براى نور آل محمد عليهم السّلام و سابق ايشان و انتقامگيرنده از دشمنانشان به امر خداوند، دعا كردم. قلت: اليس قد دعوت لنفسك جعلت فداك؟قال: قد دعوت لنور آل محمّد، و سابقهم، و المنتقم بأمر اللّه من أعدائهم.
- عرضه داشتم: خداوند مرا فدايت سازد، هنگام خروجش كى خواهد بود؟ فرمود: هرگاه كسى كه خلق و امر به دست او است (- خدا) بخواهد. گفتم: پس آيا نشانهاى پيش از آن هست؟ فرمود: آرى. قلت: متى يكون خروجه، جعلني اللّه فداك؟ قال عليه السلام: إذا شاء من له الخلق و الأمر.قلت: فله علامة قبل ذلك؟
- نشانههاى متعددى دارد. گفتم: مانند چه؟ فرمود: بيرون شدن پرچمى از مشرق و پرچمى از مغرب و فتنهاى كه اهل زوراء را فرا مىگيرد، و خروج مردى از فرزندان عمويم زيد در يمن، و غارت شدن پرده كعبه. و خداوند آنچه بخواهد انجام مىدهد. قال عليه السلام: نعم، علامات شتّى، قلت: مثل ماذا؟ قال: خروج راية من المشرق، و راية من المغرب، و فتنة تظلّ أهل الزوراء، و خروج رجل من ولد عمّي زيد باليمن، و انتهاب ستارة البيت، و يفعل اللّه ما يشاء، إنتهى.
- علّامه مجلسى در «بحار» گفته ، و در «مصباح شيخ طوسى» و «بلد الامين» و «جنّة الامان» و «الاختيار» آمده: از امورى كه به تعقيب نماز ظهر اختصاص دارد: «يا سامع كلّ صوت ...» تا آخر دعا مىباشد، و در همه اين منابع به جاى (أى) (يا) آمده است. قال العلّامة المجلسيّ (ره) في البحار: نقلا عن مصباح الشيخ، و البلد الأمين، و جنّة الأمان، و الإختيار: ممّا يختصّ عقيب الظهر: يا سامع كلّ صوت، «إلى آخر الدعاء»، و في الجميع «يا» مكان «أي» في المواضع كلّها.إنتهى كلامه، رفع في الخلد مقامه.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 24
- مىگويم: هرچند كه سند حديث به حسب اصطلاح ضعيف است ولى به مقتضاى قاعده تسامح (- آسان گرفتن در دلايل اعمال مستحبى) كه در اصول فقه به اثبات رسيده، انجام آن به جا است، به همين جهت است كه مشايخ علماى ما- كه نامشان برده شد- بر آن اعتماد كردهاند. أقول: سند الحديث و إن كان ضعيفا بحسب الإصطلاح، لكن لا بأس به بمقتضى قاعدة التسامح، المقرّرة المثبتة في اصول الفقه، و لذلك عوّل عليه مشايخ علمائنا الّذين عرفت أسماءهم الشريفة، رحمهم اللّه تعالى.
- بههرحال از اين حديث و دعاى ياد شده چند مطلب استفاده مىشود: و كيف كان، فيستفاد منه و من الدعاء المذكور امور:
- اوّل: استحباب دعا درباره حضرت حجت عليه السلامو درخواست تعجيل فرج آن حضرت بعد از نماز ظهر. الأوّل: استحباب الدعاء في حقّ الحجّة عليه السلام، و مسألة تعجيل فرجه بعد صلاة الظهر.
- دوم: مستحب بودن بلند كردن دستها هنگام دعا كردن براى آن حضرت عليه السلام. الثاني: استحباب رفع اليدين حال الدعاء له عليه السلام.
- سوم: استحباب شفاعت خواستن از امامان عليهم السّلام و درخواست خود را با سوگند دادن به حق ايشان پيش از دعا و تقاضاى حاجت. الثالث: استحباب الإستشفاع بهم، و المسألة بحقّهم، قبل طلب الحاجة.
- چهارم: استحباب مقدم داشتن حمد و ثناى الهى پيش از عرض حاجت. الرابع: استحباب تقديم التحميد و الثناء على اللّه عزّ و جلّ.
- پنجم: استحباب مقدم داشتن درود و صلوات بر محمد و آل او عليه السلام پيش از طلب حاجت. الخامس: استحباب تقديم الصلاة على محمّد و آله عليهم السّلام على طلب الحاجة
- ششم: پاك كردن دل از گناهان به وسيله استغفار و مانند آن، تا از لوث آلودگىها پاكيزه شود و آماده اجابت گردد، كه درخواست مغفرت و آزادى از آتش بر اين امر دلالت دارد. و امّا امامان عليهم السّلام در مواردى درخواست مغفرت مىكردهاند با اينكه- به دلايل عقلى و نقلى و به اجماع- معصوم بودنشان ثابت است. وجوهى در توجيه آن بيان كردهاند كه اينجا مجال ذكر آنها نيست. السادس: تطهير النفس من الذنوب بالإستغفار و نحوه، ليكون نقيّا مستعدا للإجابة، يدلّ على ذلك طلبه المغفرة، و فكاك الرقبة من النار.و أمّا توجيه طلبهم عليهم السّلام ذلك، مع أنّهم مطهّرون معصومون إجماعا، و عقلا و نقلا، فقد قيل فيه وجوه ليس هنا محلّ ذكرها.
- هفتم: اينكه منظور از ولى- هرگاه كه بهطور مطلق ياد شود- در سخنان و دعاهاى امامان عليهم السّلام وجود مقدس مولايمان صاحب الزمان عليه السلاماست، در بخش پنجم نيز دلالت بر اين معنى گذشت. السابع: أنّ المراد بالوليّ المطلق في السنتهم و دعواتهم هو مولانا صاحب الزمان عليه السلام، و قد مرّ في الباب الخامس ما يدلّ عليه، و يأتي ما يدلّ عليه أيضا.
- هشتم: استحباب دعا كردن درباره اصحاب و ياران آن حضرت عليه السلام. الثامن: استحباب الدعاء في حقّ أصحابه و أنصاره.
- نهم: اينكه امام عليه السلامشاهد و ناظر كارها و افعال بندگان است، و هميشه آنها را مشاهده مىكند، دليل بر اين معنى جمله: «و عينك فى عبادك» مىباشد، شواهد ديگرى بر اين مطلب نيز قبلا گذشت. التاسع: كون الإمام شاهدا على أعمال العباد، مبصرا لهم و لأفعالهم، في كلّ حال، يدلّ عليه قوله: و عينك في عبادك، و قد مرّ ما يدلّ عليه أيضا.
- دهم: اينكه از جمله القاب مولايمان حضرت حجت عليه السلام: نور آل محمد عليهم السّلام مىباشد، در روايات نيز شواهدى بر اين امر هست كه محقق نورى برخى از آنها را در كتاب «النجم الثاقب» خود آورده است. العاشر: أنّ من ألقاب مولانا الحجّة عليه السلام: نور آل محمّد، و قد ورد في الروايات ما يشهد لذلك، و قد ذكر المحقّق النوري (ره) بعضها في كتابه المسمّى بالنجم الثاقب.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 25
- يازدهم: اينكه امام عصر- عجل اللّه فرجه الشريف- پس از امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين، ازهمه امامان- صلوات اللّه عليهم اجمعين- افضل است، بعضى از روايات نيز اين مطلب را تأييد مىكند. الحادي عشر: كونه أفضل من سائر الأئمّة عليهم السّلام بعد أمير المؤمنين، و الحسنين صلوات اللّه عليهم أجمعين، و يؤيّده بعض الروايات أيضا.
- دوازدهم: اينكه خداوند متعال زمان آن حضرت را تأخير انداخته و او را براى انتقام گرفتن از دشمنان خود و دشمنان پيغمبرش ذخيره نموده، و روايات در اينباره در حدّ تواتر است. الثاني عشر: أنّ اللّه عزّ اسمه قد ادّخره و أخّره للإنتقام من أعدائه و أعداء رسوله، و الروايات بذلك متواترة.
- سيزدهم: اينكه زمان ظهور آن جناب از امور مخفى است كه مصلحت الهى مقتضى پنهان بودن آن است، روايات در اين مورد نيز به تواتر رسيده است. الثالث عشر: أنّ زمان ظهوره من الامور الخفيّة الّتي اقتضت المصلحة الإلهيّة إخفاءها، و قد تواترت الروايات في ذلك أيضا.
- چهاردهم: نشانههاى ياد شده در اين حديث از علائم حتميّه نيست، زيرا كه امام صادق عليه السلامدر آخر سخن خود فرمودهاند: و خداوند آنچه بخواهد انجام مىدهد. الرابع عشر: أنّ تلك العلامات المذكورة ليست من العلائم المحتومة، لقوله عليه السلامفي آخر الكلام و يفعل اللّه ما يشاء.
- 3- بعد از نماز عصر
- سومين وقتى كه دعا براى تعجيل فرج حضرت صاحب الامر- عجل اللّه فرجه الشريف- تأكيد شده بعد از نماز عصر است. و من الأوقات المؤكّدة لذلك بالخصوص بعد صلاة العصر و يدلّ على ذلك:
- و دليل بر اين معنى روايتى است كه در كتاب «فلاح السائل» سيّد اجل على بن طاووس قدّس سرّه آمده، مرحوم سيد فرموده: از مهمّات پس از نماز عصر، اقتدا كردن به مولايمان موسى بن جعفر امام كاظم عليه السلامدر دعا كردن براى مولايمان حضرت مهدى- صلوات اللّه عليه- است، چنانكه محمد بن بشير ازدى، از احمد بن عمر بن موسى كاتب، از حسن بن محمد بن جمهور قمى، از پدرش محمد بن جمهور، از يحيى بن الفضل نوفلى روايت كرده كه گفت: در بغداد بر حضرت ابو الحسن موسى بن جعفر عليهما السّلام وارد شدم هنگامى كه نماز عصر را پايان داده بود، آنگاه دستهايش را به سوى آسمان بلند كرد و شنيدم كه مىگفت: 1053- ما روي في فلاح السائل للسيّد الأجلّ عليّ بن طاووس (ره) قال:و من المهمّات بعد صلاة العصر الإقتداء بمولانا موسى بن جعفر الكاظم عليه السلامفي الدعاء لمولانا المهدي صلوات اللّه عليه كما رواه محمّد بن بشير الأزدي عن أحمد بن عمر الكاتب، عن الحسن بن محمّد بن جمهور العمّي، عن أبيه محمّد ابن جمهور، عن يحيى بن الفضل النوفلي، قال:دخلت على أبي الحسن موسى بن جعفر عليه السلامببغداد، حين فرغ من صلاة العصر فرفع يديه إلى السماء، و سمعته يقول:«أنت اللّه لا إله إلّا أنت الأوّل و الآخر و الظّاهر و الباطن، و أنت اللّه لا إله إلّا أنت إليك زيادة الأشيآء و نقصانها،
- تويى خداوند هيچ معبود حقّى غير از تو نيست، اوّل و آخر و ظاهر و باطن هستى؛ و تويى خداوند هيچ معبود حقّى جز تو نيست، زياد و كم اشياء به تو برمىگردد؛
- و أنت اللّه لا إله إلّا أنت خلقت الخلق بغير معونة من غيرك و لا حاجة إليهم، و أنت اللّه لا إله إلّا أنت منك المشيّة و إليك البدء، و تويى خداوند هيچ خدايى غير از تو نيست، مخلوقات را آفريدى بىآنكه از غير خودت كمك بگيرى يا نيازى به آنها داشته باشى؛ تويى خداوند هيچ خدايى جز تو نيست، مشيّت از تو و ابتدا كردن از تو است؛
- و أنت اللّه لا إله إلّا أنت قبل القبل و خالق القبل، و أنت اللّه لا إله إلّا أنت بعد البعد و خالق البعد، و أنت اللّه لا إله إلّا أنت و تويى خداوند هيچ معبود ى جز تو نيست،
- تمحو ما تشآء و تثبت و عندك أمّ الكتاب، و أنت اللّه لا إله إلّا أنت غاية كلّ شيء و وارثه، و أنت اللّه لا إله إلّا أنت لا يعزب عنك الدّقيق و لا الجليل، پيش از قبل و آفريننده قبل هستى؛ و تويى خداوند هيچ معبود ى جز تو نيست، بعد از بعد و آفريننده بعدى، آنچه را بخواهى محو مىكنى و آنچه را مىخواهى اثبات مىنمايى، و نزد تو است امّ الكتاب؛ تويى خداوند هيچ خدايى جز تو نيست، پايان و وارث هر شىء هستى؛
- و أنت اللّه لا إله إلّا أنت لا تخفى عليك اللّغات و لا تتشابه عليك الأصوات، كلّ يوم أنت في شأن لا يشغلك شأن عن شأن، عالم الغيب تويى خداوند هيچ معبود ى جز تو نيست، هيچ كم و زياد و ريز و درشتى از تو پنهان نمىباشد؛ تويى خداوند هيچ معبود ى جز تو نيست، لغتها بر تو مخفى نمىماند و صداها بر تو مشتبه نمىشود، هر روز تو در كارى هستى و هيچ كارى از كار ديگر تو را مشغول نمىدارد، غيب و پنهانتر از آن را دانا هستى،
- و أخفى، ديّان الدّين، مدبّر الأمور، باعث من في القبور، محيي العظام و هي رميم. أسألك باسمك المكنون المخزون الحيّ القيّوم الّذي لا يخيّب من سألك به أن تصلّي على محمّد و آله، و أن تعجّل فرج المنتقم لك من أعدآئك و أنجز له ما وعدته، يا ذا الجلال و الإكرام» نگهبان دين و تدبيركننده امور، برانگيزنده مردگان از قبرها، زندهكننده استخوانهاى پوسيدهاى؛ از تو مىخواهم به نام در پرده مخزون حىّ قيّومت كه هركس تو را به آن بخواند نااميد نمىشود؛ اينكه بر محمد و آل او درود بفرستى و فرج انتقامگيرنده براى تو از دشمنانت را به زودى برسانى و آنچه به او وعده كردهاى وفا فرمايى، اى صاحب
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- جلال و اكرام.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 26