شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص10 امروز هم اتباع همان اقوام عوض آنکه از خواندن تاریخ متنبه گردند

. سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

  1. شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص10
  2. امروز هم اتباع همان اقوام عوض آنکه از خواندن تاریخ متنبه گردند و از دیدن قبور و نام نیک و بد آنها پند گرفته هوشیار گردند و از اعمال زشت خود دست بر دارند پیوسته باب تهمت را بروی فرد و افراد باز می کنند مانند بقایای خوارج و نواصب آن أیادی مرموز بیگانه پرست پیوسته مشغول عمل اند.
  3. گاهی حمله بعلیامیر المؤمنین علیه السلام و اهل بیت از عترت طاهره می نمایند مانند مردوخ(مردود)و امثال او از مصریها و دمشقیها و غیره گاهی حمله بعلماء و مبلّغین شیعه نموده که چرا تبعا لرسول اللّه مروّج طریقه عترت و اهل بیت رسالت می باشند آنها را بأنواع تهمتهای گوناگون بهر کس هرچه بتوانند نسبت بدهند بمقتضای حال او از قبیل جمع مال و بی امانتی در حقوق مسلمین و گاهی بی قیدی در دین و بی عفتی در اخلاق موهون و متّهم می نمایند تا عقیده و اعتماد جامعه را سست و بآنها بدبین نمایند تا اثر از کلامشان رفته و محبتشان از دلها خارج گردد آنگاه بنتیجۀ خود که حیران و سرگردان نمودن عوام است موفق گردند زمینه را برای غلبه بیگانگان آماده نمایند.
  4. غافل از آنکه همان طوری که تهمتهای بانبیاء و اوصیاء بلااثر ماند و محبوبیت آنها روز بروز در جامعه زیادتر شد امروز هم تهمتهای بعلماء و وعاظ و مبلغین که خوشه چین خرمن آن ذوات مقدسه هستند بلااثر روز بروز در دلهای مردم بیشتر جا دارند تا دشمنان بفهمند من کان لله کان الله له 1) کسی که با خدا باشد خدا با اوست( . خدای متعال در آیه 32 سوره 9(توبه):فرماید یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ وَ یَأْبَی اللّٰهُ إِلاّٰ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکٰافِرُونَ ( دشمنان دین می خواهند که فرونشانند نور خدای را(که آن چراغ درخشندۀ علم و دین و حجة داله بر وحدانیت او)بنفس تیره و گفتار جاهلانه و با دهنهای خود(یعنی بتهمتها و تکذیبها که بر زبانها جاری نمایند)خاموش کنند و نمی خواهد خدای متعال مگر آنکه تمام گرداند دین روشن خود را گرچه مکروه طبع کافران و دشمنان دین مبین اسلام باشد.)چراغی را که ایزد بر فروزد .....گر ابله پف کند ریشش(بلکه ریشه اش)بسوزد
  5. خلاصۀ کلام فحش و تهمت که عادت دیرینۀ مردمان بی مایه و عنود است اگر شخصی باشد قابل تحمّل و گذشت و عفو و اغماض است ولی اگر تهمتها نوعی باشد قابل تحمّل و گذشت نیست.
  6. سکوت در اینجا بی معنی و جز عجز دلیلی ندارد.
  7. عینا مثل آن می ماند که دو نفر هم نبرد در مقابل هم قرار گیرند دست یکی را ببندند و بگویند صلاح نیست جنگ کنی صبر و تحمل و سکوت بنما تا ایجاد نفاق و دوئیت نگردد ولی دست طرف را باز بگذارند که هرچه می خواهد بکند.
  8. قطعا در مقابل این قبیل اشخاص اگر سکوت شود علاوه بر ثبوت عجز باعث گمراهی بی خبران گردد و البته چنین سکوتی جرم بزرگ است برای آنکه در حدیث است که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود اذا ظهرت البدع فللعالم ان یظهر علمه و اذا کتم فعلیه لعنة الله (3) زمان ظهور بدعتها بر عالم است که علم خود را در دفع بدعتها ظاهر نماید و اگر کتمان و خودداری نماید پس لعنت خدا بر او باد.)البته در امور شخصی انسان باید با تحمل و با گذشت باشد ولی در امور عمومی بر خلاف باید خیلی صریح اللهجه و سخت و سمج باشد،
  9. این درس عمل را از اجداد خود دارم که زیر بار امثال معاویه و یزید نرفتند قیام و مقاومت در مقابل ظلم و بی قانونی نمودند و فرمودند الموت خیر من رکوب العار ..ص :17
  10. بدیهی است هر مظلومی که قادر از دفاع باشد و دفاع از حق خود ننماید خصوصا وقتی که مانعی در بین نباشد قطعا بسکوت خود کمک یار ظالم خواهد بود.
  11. در اینجا ممکن است مورد سؤال بعضی قرار گیرم که چه واداشت مطالبی که بین شما و برادران اهل تسنن در سی سال قبل مورد بحث قرار گرفته الحال بنشر آن اقدام نموده اید.
  12. البته ایرادی است بجا نظر بآنچه قبلا عرض کردم که داعی طالب شهرت و خودنمائی نبوده و بآفات شهرت و خودنمائی کاملا واقفم(چنانچه عملا هم همه دیده اند)تاکنون زیاده از 30 جلد کتاب در فنون مختلفه نوشته ام و ابدا بفکر تظاهر نبوده ام ولی اخیرا جهاتی محرک داعی در طبع و چاپ این کتاب گردیده.
  13. از اطراف قلم های خیانتکار مفسدان و لسان بازیگران بنای جولان را گذاردند چون میدان را خالی دیدند هرچه خواستند گفتند و هرچه توانستند نوشتند-آری ......مهر درخشنده چه پنهان شود ..... شب پره بازیگر میدان شود
  14. مخصوصا در مصر(که یکی از مراکز علمی و شهرهای دانش اسلامی امروز بحساب آمده)متأسفانه ایادی مرموزی جدّا بکار پرداختند نفیا و اثباتا خودنمائی ها نمودند و بوسیله نشر کتب و مقالات امر را بر عوام و بی خبران مشتبه نموده و برادران موحد جعفری را در نظر برادران حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی مشرک و کافر و غالی معرفی نمودند.
  15. ولی بعضی از آنها که نمی توانم خود را راضی نمایم و آنها را جزء ایادی مرموز بحساب آورم چون اهل علم و قلم می باشند(و داعی بتفاسیر و کتب و مجلات علمی آنها علاقه مند و مأنوس می باشم)روی عادت خلفا عن سلف بسیار مؤدب و در لفافه و گاهی از ادب خارج علنی و بر ملا کتابهائی مشتمل بر تهمت های ناروا و دروغهای شاخدار مانند(السنّة و الشیعة)نشر داده و نیشهائی بعالم تشیّع زده و می زنند، ص :18
  16. ولی بر عکس بعض از آنها چنان لکه های تاریخی برای خود در تألیفات گذاردند که هرگز پاک نگردد و بعد از گذشت سالها و قرنها دانشمندان بیطرف آنها را مردمان مغرض یابی اطلاع از وقایع تاریخی بشناسند.

غرض ورزی دکتر هیکل مصری

  1. مانند دکتر محمد حسین هیکل مؤلف کتاب حیات محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلّم که غرض رانی یا بی اطلاعی خود را در نوشتن آن کتاب ظاهر نموده!!.
  2. چون علی القاعده رسم است کسی که زندگانی فردی از رجال روحانی یا سیاسی را می نویسد باید از حین ولادت تا دم مرگ تمام وقایع زندگانی او را ضبط نماید و الا اگر نقصانی در آن تاریخ باشد نویسنده را یا بی اطلاع و یا مغرض می خوانند و بزرگترین نقص برای مورّخ آنست که در نوشتن تاریخ اعمال غرض نماید.
  3. در تاریخ زندگانی رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم یک روز مهمّی بوده و آن هیجدهم ذی حجة الحرام سال دهم هجرت است که پیغمبر از سفر مکه(حجة الوداع) برگشته و در صحرای بزرگی بنام غدیر خم که منزلگاه نبوده هفتاد هزار جمعیت حاج یا بعقیده بعض از اکابر علماء عامه مانند امام ثعلبی در تفسیر و سبط ابن جوزی در تذکره و دیگران یکصد و بیست هزار جمعیت را در آن صحرا سه روز نگاهداشته وقت ظهری بعد از نماز منبر رفته خطبه ای خوانده عهد و پیمانی با مردم بسته و امت را امر ببیعت با علی بن أبی طالب(علیه السلام)نموده و آن سه روز از روزهای مهم تاریخی زندگانی رسول اللّه بوده است
  4. نمی دانم چرا آقای دکتر هیکل در کتاب تاریخ زندگانی رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم وقایع تاریخی آن روز بزرگ را ذکر ننموده(یا بقول بعضی در چاپ اول نقل نموده و در چاپ دوم محو نموده)؟!!
  5. اگر بگویند در تاریخ زندگانی رسول اللّه همچو روزی نبوده قطعا خلاف فرموده اند برای آنکه علماء بزرگ سنی عموما و کسانی که مراتب علمی آنها بمراتب از آقای  دکتر هیکل بالاتر بوده در کتب معتبره خود ثبت و ضبط نموده اند. ص :19
  6. برای کشف حقیقت و پی بردن باسناد حدیث غدیر این روز مهم تاریخی از کتب اکابر علمای عامه مراجعه کنید به ص 600 تا ص 624 همین کتاب تا بدانید چنین روزی وجود داشته و بسیار مهم هم بوده است.
  7. پس چرا ایشان ننوشتند قطعا نمی توانم بگویم بی اطلاع از تاریخ بوده اند زیرا کسی که بمقام استادی و وزارت فرهنگ می رسد این اندازه بی اطلاع از تاریخ نخواهد بود آن هم تاریخ اسلام پس حتما غرض ورزی گردیده و تحت تأثیر عادت قرار گرفتند و خیال نمودند بننوشتن ایشان یا امثال ایشان حق از میان می رود و حال آنکه ایشان خود را ضایع نمودند و الاّ محال است حق از میان برود. نیست خفّاشک عدوی آفتاب ….او عدوی خویش آمد در حجاب
  8. هزار و سیصد سال متجاوز است که امویها و خوارج و نواصب و اتباع آنها خواستند این چراغ را خاموش کنند نتوانستند چگونه آقای هیکل و امثال آنها چنین قدرتی دارند قطعا جز فضاحت در دنیا و آخرت نتیجه ای نصیب آنها نخواهد گردید.
  9. بقول امام شافعی(محمد بن ادریس)که گوید تعجب است از حالات علی بن أبی طالب(علیه السلام)که دشمنان آن حضرت از روی بغض و کینه فضایل او را پنهان می دارند دوستان او از راه تقیه و ترس از اعادی حقایق را اظهار نمی دارند مع ذلک تمام کتابها از دوست و دشمن پر است از فضائل و مناقب آن حضرت پس معلوم می شود حق و حقیقت هیچ گاه زیر پرده نمی ماند مانند آفتاب که اگر چند روزی زیر پردۀ ضخیم ابر بماند عاقبت ظاهر خواهد گشت.
  10. بدیهی است مورخ و نویسنده هر کس و دارای هر عقیده باشد قلم که بدست گرفت باید بیطرفانه بنویسد و اگر خیلی بی طاقت و عصبانی و ناراضی از پیش آمد تاریخی می باشد پاورقی بدهد و مخالفت خود را ظاهر کند(چنانچه بعضی نمودند)نه آنکه بکلی ترک نقل نموده و خود را مغرض معرفی کند-واقعا جای بسی تأسف است که جزئیات زندگانی آن حضرت حتی امور داخلی خانوادگی را که اخلاقا نباید بنویسد مانند شوخی و مزاحی که با عایشه در بستر بیماری نموده نوشته است ولی یک چنین واقعۀ مهمی که در حضور هزاران نفر صورت وقوع یافته ترک نموده!نعوذ بالله من التّعصب و العناد خلاصه از این قبیل نویسندگان که تحت تأثیر عادت قلم فرسائی کرده اند بسیار می باشند. ص :20
  11. ولی بعض از آنها تندتر رفته و قلمهای شکستۀ خود را بر خلاف حق و حقیقت روی ورق پاره ها آورده و حقایق را مستور و باسلام و اهل بیت پیغمبر بجنگ برخاسته اند.
  12. واقعا جای بسی تأثر است افراد دانشمندی که بمقام استادی در جهات علمی و ادبی برسند بدون تفکر روی عادت کتابهائی بنویسند و مطالبی در آن درج نمایند که بکلّی خالی از حقیقت و صرف افترا و هر بیننده ای را بتعجب آورد که چگونه مرد دانشمندی سند بی اطلاعی یا غرض ورزی خود را در دسترس عموم قرار داده؟!
  13. احمد امین مصری و فجر الاسلام
  14. مانند احمد امین نویسندۀ معروف مصری که دو کتاب از تألیفات او بنام فجر الاسلام و ضحی الاسلام بدست ما رسیده با مقدمه ای که دکتر طه حسین بر آن نوشته و در آخر آن مقدمه صریحا می گوید(بدون ترس و خوف می گویم که من و احمد امین با هم متحدیم تا حقایق را مجرد نموده در معرض عموم قرار دهیم؟!)باید به آقای طه حسین گفت اشتباه کرده و از تاریخ عبرت نگرفته اید که از هزار سال قبل تا بحال برادران شما قوی تر از شماها اتحاد نمودند نتوانستند نور ولایت را خاموش کنند برای آنکه در قرآن فرماید وَ اللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکٰافِرُونَ مطالبی که در این کتاب نوشته شده هرگز از قلم یک عالم متدین سنی و مرد دانشمند مطلع منصفی جاری نمی گردد زیرا از لابلای اوراق این کتاب عین عقایدی که قرنها خوارج و نواصب نوشته اند و تهمتهائی که بعالم تشیّع زده اند ظاهر و هویدا می باشد.
  15. و کاملا بی اطلاعی از عقاید ملل یا غرض رانی نویسنده بارز و آشکار است.
  16. ولی شنیده ام بواسطۀ جوابهائی که داده شده و فشارهائی که بمؤلّف وارد آمده در چاپ جدید بعض مطالب را حذف نموده اند. ص :21
  17. چون چاپ ثانوی را ندیده ام نمی توانم قضاوت در چگونگی آن بنمایم ولی همین قدر می دانم عقلا و منطقا بلکه دینا حذف کردن تهمتها-تنها مفید تام نیست بلکه باید صریحا بنویسند آنچه قبلا نوشتیم خالی از حقیقت بوده.
  18. ثانیا بر فرض صحت در کتاب عربی حذف کردن جبران خسارتهائی که از ترجمه فارسی آن اگر ببعض جوانان پارسی زبان بی خبر بی خرد وارد آمده نمی نماید.
  19. لذا ما ناچار شدیم برای بیداری آن دسته جوانانی که اگر تحت تأثیر کلمات فریبندۀ این قبیل نویسندگان بی مغز قرار گرفته اند با نشر این کتاب کشف حقایق نمائیم.
  20. جواب کاشف الغطاء باحمد امین در کتاب اصل الشیعة
  21. خوشبختانه وقتی که آن کتاب را مطالعه نمودم که کتاب مقدّس اصل الشیعة و اصولها تألیف آیة اللّه مجاهد فخر الشیعة و ناصر الشریعه حضرت آقا شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطاء (1)دامت برکاته از نجف اشرف در جواب او منتشر شده بود.
  22. 1) مرحوم آیة اللّه کاشف الغطاء از مفاخر اکابر علمای شیعه و از مراجع تقلید ساکن نجف اشرف بودند در تابستان گذشته جهت تغیر آب و هوا بکرند در خاک ایران آمدند متأسفانه صبح دوشنبه هیجدهم ذی القعدة الحرام 1373 بعد از ادای نماز صبح بسکته قلبی دار فانی را وداع گفته جامعه مسلمین بالخصوص شیعیان از این ضایعه اسفناک متألم و متأثر گردیدند. جنازۀ آن مرحوم قدس سرّه با تشییع عمومی ملی و احترامات دولتین ایران و عراق بنجف اشرف حمل در مقبره مخصوصی در وادی السلام دفن گردید.
  23. (الحق کتابیست بسیار عالی و متین و ساده و بر هر فرد شیعه لازمست یک جلد از آن کتاب را در منزل داشته باشد و باهل بیت خود بیاموزد تا بحقیقت مذهب خود آشنا شده فریب بازیگران را نخورند).
  24. خداوند متعال توفیق کامل عنایت فرماید بفاضل دانشمند معاصر شاهزاده والا تبار علی رضا میرزا خسروانی که برای استفاده فارسی زبانها بپارسی ترجمه نموده اند بنام(ریشه های شیعه و پایهای آن).
  25. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید