شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص22 علاوه بر احمد امین نویسندگان دیگری در مصر و دمشق چون محمّد ثابت

. سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

  1. شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص22
  2. علاوه بر احمد امین نویسندگان دیگری در مصر و دمشق چون محمّد ثابت در الجولة فی ربوع شرق الادنی و عبد اللّه قصیمی در الصّراع بین الاسلام و الوثنیة-و محمّد کرد علی در اقوالنا و افعالنا-و محمّد سید گیلانی در شریف رضی-و شیخ محمّد خضری در محاضرات تاریخ الامم الاسلامیة-و موسی جار اللّه در الوشیعة فی نقد عقاید الشیعة- و دکتر طه حسین در العثمان-و دیگران بنوشتن کتاب ها و مقالات و مجلات و جرائد قلوب شیعیان را جریحه و بتهمتهای بسیار و اهانتهای بی شمار بین برادران مسلمان (سنی و شیعه)کدورتها ایجاد می نمایند. ص :22
  3. عجبا عدّه ای از فضلاء ایرانی هم دانسته یا ندانسته یعنی بضررهای آن واقف بوده یا نبوده این قبیل کتب را ترجمه بپارسی نموده و در دست رس جوانان ظاهر مسلمان بی خبر از مبادی اسلام و تشیّع قرار داده و آنها را بمبانی عالیه دین و مذهب مشکوک نموده.
  4. این کتاب ما برای مصر و مصریها و احمد امین و امثال آنها آماده نشده چه آنکه آنها دیدۀ انصاف را بسته و عینک بدبینی زده و با نظر تعصّب و عناد حقایق را می نگرند.
  5. خداوند متعال در آیۀ 84 سوره 17(بنی اسرائیل فرماید وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مٰا هُوَ شِفٰاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لاٰ یَزِیدُ الظّٰالِمِینَ إِلاّٰ خَسٰاراً ( و ما آنچه از قرآن فرستیم شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمانست و لکن ظالمان را بجز زبان چیزی نخواهد افزود.).
  6. پس نشر این کتاب برای بیداری جوانان نارس و برادران بی خبر پارسی زبان می باشد که فریب فریبندگان را می خورند چه آنکه دستگاه هائی در همین طهران بکار افتاده که گردانندگان آنها بصورت شیعه ولی در پس پرده بعقیدۀ وهابیها و نواصب و بقایای خوارج و طرفداران امویها می باشند که علاوه بر نشریات فاسده با نطق و گفتارهای فریبنده بنام طرفداری از اتحاد اسلام جوانان بی خبر را منحرف و متزلزل می نمایند.
  7. (که یکی از آن نشریات مرتب برای داعی می آمد چون هرکجا سراب را آب و مطالب را وارو نشان می دادند داعی در جواب برمی آمدم و آنها ناچار می شدند جواب را در نشریه خود منتشر کنند چون این عمل بر خلاف میل و رویه و عقیده آنها بود بعدها از آن نشریات برای داعی نفرستادند تا از جوابهای داعی مصون بمانند و رویه خود را که اشتباه کاری بر بی خبران باشد عملی نمایند).
  8. لذا لازمست آن جوانان بی خبر با کمال بی طرفی با دیدۀ انصاف بدون تعصب و عناد این کتاب را دقیقانه مطالعه نمایند تا بدانند آن قبیل اشخاص در خارج و داخل تنها قاضی رفته اباطیلی بنام حق انتشار دادند.
  9. و بفهمند که آنها ایادی مرموزی هستند که برای از هم پاشیدن اساس قومیت و ملیت ما فعالیتهائی می نمایند بلکه بی دینانی هستند مستقیما یا غیر مستقیم دست نشانده بیگانگان و مرتبط با دستگاههای جاسوسی آنها که بقول امروزیها افراد حسّاس ستون پنجم بیگانگان اند که وظیفه آنها در این مملکت تولید نفاق و اختلاف در بین جوانان شریف و ملّت نجیب ایرانی می باشند.
  10. این قبیل اشخاص در لباسهای مختلف مشغول انجام وظیفه اند حتّی در لباس مقدّس روحانیّت(که بحمد اللّه ملت بخوبی آنها را می شناسند)مانند گرگی که بجلد میش رفته یا دزدی که عمامه بسر گذارده برای ربودن گوهر گران بهای ایمان مردم خودنمائی می کنند.
  11. چنانچه در نیم قرن اخیر بسیاری با این لباس مقدّس بنام طرفداری از اتحاد اسلام تیشه بریشه اسلام و تشیّع می زدند و مرام نواصب و خوارج را بصورت دلسوزی دین در جامعه نشر داده گاهی انکار رجعت و معراج رسول اللّه و شفاعت و عزاداری و زیارت قبور اولیاء اللّه و اهل بیت عترت و طهارت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم نموده و اهانت بمقامات مقدسه روحانیت و اهل علم و دانش را حیّا و میّتا مدار کار خود قرار داده اند.
  12. مردوخ کردستانی و ندای اتحاد و ترهات آن
  13. مانند شیخ مردوخ(مردود)کردستانی(ظاهر سنی)و بی خبر از کتاب و سنت که بنشر کتابهای چندی ظاهرا بنام طرفداری اسلام(و در معنی بطرفداری خوارج و نواصب و امویها)نیشهای خود را زده و تخم تفرقه و نفاق را بین
  14. مسلمانان پاشیده و باطن کثیف و عقیده سخیف خود را ظاهر نموده ص :24.
  15. در دوره حکومت قبل از طرف سلطان وقت از شعاع عملیات او جلوگیری شده بعد از شهریور 1320 که بیگانگان این مملکت اسلامی شیعه را بدون حق اشغال نمودند پروبال بازیگرها باز شد جدّا نشریات خود را بنفع آنها عملی نمودند.
  16. از جمله نشریات او کتاب(ندای اتحاد)است(که بر عکس نهند نام زنگی کافور) که از نشر این کتاب نه فقط جامعه شیعیان را عصبانی و متألم نموده بلکه اکابر علماء اهل تسنن را متأثر و بنشر مقالات در مجلاّت او را از خود طرد نمودند.
  17. زیرا در این کتاب اهانتها و جسارتهای بالاتر از آنچه بعضی از مصریها نسبت بمقام مقدّس امیر المؤمنین علی علیه السلام نمودند بزیر قلم شکسته خود درآورده و عقاید خوارج و نواصب و امویها را تجدید نموده.
  18. نه همان معرفت بمقام مقدّس آن حضرت بوسیلۀ کتاب و سنت و اخبار نداشته بلکه ثابت است دشمن سرسخت آن حضرت و طرفدار جدّی امویها بوده.
  19. در اول آن کتاب با کلمات عوام فریبانه مانند آدم دلسوزی بیطرف دم از اتحاد و یگانگی مسلمین می زند فریقین شیعه و سنی را نصیحت و برهبری خود دعوت بترک عقیده تشیّع و تسنّن می نماید وقتی آدمی دقیقانه کتاب را مطالعه می نماید می فهمد که هدف و مقصد و دعوتش بنواصب و امویها و پیروی از نیّات ناپاک مولای او معاویة بن ابی سفیان می باشد غافل از شعر شاعر عرب که گوید : و من یکن الغراب له دلیلا ..... یمرّ به علی جیف الکلاب......خدا زان خرقه بیزار است صد بار...... که صد بت باشدش در آستینی  دیگری گوید:  اذا کان الغراب دلیل قوم .....سیهدیهم سبیل الهالکین ..... هر کس را که کلاغ دلیل و راهنمائی او باشد-می برد او را بر سر سگهای مرده : ودیگری.  زمانی که کلاغ دلیل و راهنمای قومی باشد-زود است آنها را هدایت نماید براه هلاکت و نیستی.
  20. در کتابش دم از اتحاد می زند در حالتی که به نیش قلم(شکستۀ)خود تخم نفاق  پاشیده و بدستور اربابان و با عقیدۀ ثابت خود مولانا امیر المؤمنین را در جمیع مراحل مقصّر و معاویه علیه الهاویه را تبرئه و با منتهی درجه جسارت کلمات اهانت آمیز بساحت قدس آن حضرت وارد نموده؟! ص :25
  21. اولین روزی که کتابهای او را خواندم فهمیدم که صاحب این نام محرّف هرگز سنّی نمی باشد بلکه قطعا اموی و از پیروان عقاید خوارج و نواصب می باشد که برای لکه دار نمودن برادران اهل تسنن باین لباس درآمده.
  22. و یا بی دینی است که برای رسیدن بهدف و مقصد خود که جاه و مقام و شهرت یا چیز دیگر باشد مرتکب هر عمل زشت و قبیحی می شود.
  23. چنانچه اهالی کردستان مخصوصا علمای محترم آنها بخوبی شاهد حالات او بوده و هستند و از چهل سال قبل که بطرفداری سالار بجنگ این ملت بیچاره قیام نموده عملیات او مورد توجه تمام اهالی غرب ایران بخصوص مردمان محترم سنندج و کردستان می باشد.
  24. عجب است یک آدم فتنه جو اینک طرفدار اتحاد اسلام گردیده و زیر پرده طرفداری اتحاد-عقاید مشئوم خود را ظاهر نموده و بشیعیان موحد پاک و موالی با عظمت آنها از عترت طاهره تاخته و در خلال سطور کتاب مولاناامیر المؤمنین علیه السلام را نالایق و سفّاک و شیعیان را مشرک معرفی نموده.
  25. و الاّ هیچ سنی بقول خودشان(چهار یاری)حاضر نمی گردد نسبت بساحت قدسامیر المؤمنین علیه السلام که خداوند آیه تطهیر در شأن او فرستاده چنانچه در ص 690 همین کتاب مشروحا ذکر شده و در آیۀ مباهله آن بزرگوار را بمنزله نفس رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم معرفی نموده و از جمیع ارجاس و نقائص و خطا یا پاک و پاکیزه و مبرا فرموده بتازد و خورده گیری کند (1) چنانچه از ص 463 تا ص 469 همین کتاب مشروحا در این باب بسط کلام داده شده است.
  26. )تا آنجا که در ص 23 ندای اتحاد(چاپ دوم 1324 شمسی شرکت سهامی چاپ فرهنگ)در تحت تیتر(عمده مزالق و مزلاّت امیر)سیزده سهو و خطا و نقص بآن حضرت نسبت داده که تمام آنها افک و تهمتهائیست که از نشریات و جعلیات مولای او معاویه علیه الهاویه و اسباب دست خوارج و نواصب و بقایای آنها بوده و می باشد. ص :26
  27. گرچه این شیخ مردود قابل اعتنا نبوده که نام او برده شود و خیلی هم متأثرم که نام محرّف او را اجبارا در این سطور آورده ام.
  28. بدیهی است هر کلمه از کتاب او جوابهای واضح منطقی دارد که این وجیزۀ مختصر مجال نقل تمام آنها را نمی دهد ولی ناچارم برای بیداری و روشن شدن بعض از جوانان فریب خوردۀ خواب رفته ببعض از جهات آن فقط اشاره نمایم.
  29. در ص 3 کتاب گوید در زمان حضرت رسول اسمی از شیعه یا سنی مذکور نبوده است-راجع بسنی شاید آن طور باشد که نوشته ولی راجع بشیعه غلط رفته خوبست خوانندگان محترم برای پی بردن به غلطکاریهای او مراجعه نمایند به ص 153 تا ص 156 همین کتاب تا روشن شوند که شیخ مردود تا چه اندازه مانند مولایش معاویه کذّاب و دروغ پرداز بوده.
  30. ایضا در همان صفحه گوید و مؤسس اساس تشیّع ابن سباء یهودی بوده جواب ترّهات او از ص 171 تا ص 176 و از ص 187 تا ص 190 داده شده.
  31. و در ص 5 گوید در قرن دهم هجری دوره سلطنت شاه اسماعیل مذهب تشیّع در ایران رسمیّت پیدا نمود-جوابش از ص 162 تا ص 166 داده شده
  32. و نیز در همان صفحه گوید ابو بکر اسن و اورع و الیق بمقام خلافت بوده باین جهت مهاجر و انصار با نهایت رغبت با او بیعت کردند.
  33. اولا جواب اسن بودن ابی بکر در ص 495 تا ص 497 و از ص 891 تا ص 896 داده شده.
  34. ثانیا جواب اورع و الیق بودن ابی بکر را در ص 823 تا ص 833 مطالعه خواهید فرمود.
  35. و در ص 6 گوید دلیلی بر خلافت امیر موجوده نبوده-برای روشن شدن دلیل و نص مراجعه شود بص 317 تا ص 325 تا حقیقت واضح گردد.
  36. و در همان صفحه منع نمودن عمر پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم را از وصیت و مانع شدن از آوردن قلم و کاغذ جهة اجراء امر وصیت را اعتراف نموده ولی در مقابل تأویلات بارده می نماید، ص :27
  37. برای پی بردن بأصل حقیقت لازم است مراجعه شود بص 656 تا ص 668 همین کتاب در ص 7 حدیث با عظمت غدیر را بعنوان دلیل بر خلافت و امامت انکار نموده و مطلب را بسیار ساده و کوچک جلوه می دهد بسیار لازم است خوانندگان محترم مراجعه کنند بص 600 تا ص 624 همین کتاب تا عظمت مطلب را واضح و آشکار مشاهده نمایند و لعن بر کذّاب و دروغگو بنمایند.
  38. در ص 8 گوید چون أبو بکر مونس و یار غار پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده و در مرض موت بامر آن حضرت نماز را با امت خوانده تمام امت بالاتفاق با میل و رغبت تمام با او بیعت کردند.
  39. اوّلا توقف و مصاحبت چند روزه برای ابی بکر ممکن است افتخاری باشد(چه آنکه هر جاهلی در مصاحبت عالم افتخاری دارد)ولی چنین مسافرت و مصاحبت هرگز دلیل بر ثبوت خلافت نخواهد بود علاوه بر آنکه جواب آیه غار و استشهاد بآن را در ص 375 تا ص 382 داده ایم.
  40. نماز خواندن ابی بکر با امت (بفرض ثبوت)دلیل حق تقدم در امر خلافت نخواهد بود
  41. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید