شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص28 اشاره ثانیا نیابت نماز ابی بکر از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بطور قطع ثابت نیست

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص28

  1. اشاره
  2. ثانیا نیابت نماز ابی بکر از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بطور قطع ثابت نیست بر فرض ثبوت دلیل بر حقانیت و حق تقدم بر خلیفه منصوص ابو الفضائل نخواهد بود
  3. چه خوبست برای تقریب اذهان مثلی آوریم اگر پادشاهی که ولیعهد ثابت دارد هرگاه در بسیاری از کارها از قبیل افتتاح امکنه یا استقبالها یا شرکت در جشنها و غیره فردی از بستگان را بعنوان نماینده خود بفرستد آیا پس از مرگ پادشاه آن نماینده می تواند با عدّه ای طرفدار دعوی نیابت سلطنت نموده و ولیعهد ثابت را از کار بر کنار و خود را سلطان بخواند بدلیل آنکه روزی بنمایندگی پادشاه در فلان امر یا جشن و یا استقبال شرکت نموده و یا در مسافرت چند روزه ای با پادشاه بوده ام قطعا جواب عند العقلاء منفی می باشد. ص :28
  4. مثل دیگری نزدیک تر بمطلب عرض کنم که اگر فقیه و مجتهدی مریض گردد .
  5. و فردی از اصحاب خود را بنیابت بفرستد و نماز جماعت را با مردم بجای آورد آیا پس از وفات آن مجتهد و فقیه آن نایب نماز جماعت به استمساک نیابت نماز می تواند خود را جانشین آن فقیه مجتهد معرفی نموده بگوید مسلمین مجبورند تقلید از من نمایند و اگر تمرد نمایند از ربقۀ اسلام خارج اند!!
  6. و اگر جماعتی مخالفت نمایند و بگویند چون ولیعهد موجود است-و این مقامی است که احاطۀ علمی بر ظاهر و باطن شرع و شریعت در آن لازم است-علاوه بر واجد بودن جمیع صفات حمیده و اخلاق پسندیده-فقط بمحض چند رکعتی نماز نیابت خواندن یا چند روز در مسافرت رفیق راه مجتهد بودن ایجاد فقاهت نمی نماید.
  7. آتش بر در خانه آنها ببرند با فحش و بد و اهانت آنها را بکشند و بیاورند و مجبور نمایند که تسلیم گردند بجانشینی مجتهد و فقیه و اگر قبول ننمایند مشرک و کافر و رافضی خواهند بود؟!!
  8. آقایان عاقلانه قضاوت نمائید آیا جانشینی فقیه و مجتهد علم و دانش و احاطه استدلالی بر احکام و قواعد دین نمی خواهد آیا بمحض نیابت نماز جماعت-فقاهت برای یک مسأله گو. هر اندازه هم آدم خوبی باشد ثابت می گردد که مردم وظیفه دار باشند تقلید از او بنمایند!!
  9. همچنین است موضوع نماز خواندن ابی بکر با امت بر فرض ثبوت دلیل بر اثبات خلافت و امامت مسلمین نخواهد بود.
  10. چه آنکه ثبوت خلافت علاوه بر نصّ جلی عصمت و اعلمیت و افضلیت من جمیع الجهات می خواهد.
  11. منصفانه قضاوت کنید
  12. آیا چند شبی در مسافرت با پیغمبر بودن یا چند رکعتی نماز با امت خواندن(شما را بخدا قسم انصاف دهید)برابری می کند با آن همه نصوص جلیه و خفیه و فضایل و کمالات از قبیل حدیث الدار مع احادیث بسیار دیگر مانند حدیث المنزلة و حدیث المدینه و حدیث المواخات و حدیث الغدیر و آیات الولایه و مباهله.بالاخره-نزول سیصد آیه(بنا بر روایات اکابر علمای عامه که هر یک علی حده در متن کتاب مندرج است) در شأن مولانا امام المتقین امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام.
  13. آیا آن کسی که بالفرض چند رکعتی نماز جماعت با مردم خوانده اولی بمقام خلافت است یا آن کسی که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم او را لایق مقام خلافت دیده و رسما او را خلیفۀ خود قرار داد(نه نیابت بنماز جماعت)و صریحا با بیان انت منی بمنزلة هارون من موسی جمیع منازل هارونی را باستثناء مقام نبوت برای آن حضرت ثابت نمود که از جمله همان مقام خلافت رسول اللّه می باشد چنانچه از ص 285 تا ص 315 همین کتاب مفصّلا شرح دادم-فاعتبروا یا اولی الابصار
  14. ثالثا جواب از اجماع و تبعیت تمام امت را از ص 482 تا ص 504 مطالعه نمائید تا بمعنای اجماع و تبعیت تمام امت پی برید.
  15. رابعا جواب کذب و دروغ شاخدار او را که نوشته تمام امت بمیل و رغبت بیعت نمودند از ص 509 تا ص 520 را مطالعه نمائید تا کذّاب مفتری بازیگر را بشناسید
  16. در ص 9 نوشته است علی و فاطمه(علیهما السلام)در موضوع فدک بحکم ابی بکر قانع و متقاعد شدند-برای پی بردن باصل حقیقت مطلب مراجعه نمائید به ص 633 تا ص 682 همین کتاب تا روشن و بیدار شوید.
  17. و نیز در همان صفحه اشاره بحدیث خلّت در فضیلت ابی بکر می کند که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود اگر من غیر از خدا بنا بود خلیلی برای خود بگیرم ابو بکر را خلیل خود قرار می دادم.
  18. این شیخ مردود اگر اهل فضل و کمال و تحقیق بود اول مراجعه می نمود بکتب ارباب جرح و تعدیل از اکابر علماء اهل تسنن آنگاه استشهاد بحدیثی می نمود که لا اقل در نزد خود آنها مردود نباشد و این حدیث نزد محققین اکابر علماء عامه از جملۀ مجعولات و کذب محض است چنانچه علامه ذهبی در میزان الاعتدال ذیل ترجمه حال عمار بن هارون و قزعة بن سوید گوید این حدیث جعل و کذب محض است. ص :30
  19. بکریون از این قبیل احادیث در فضیلت ابی بکر بسیار جعل نمودند که در کتب اکابر علماء سنت ثبت است. در ص 10 گوید اگر علی ذی حق در امر خلافت بود چرا قیام نکرد حق خود را بگیرد جوابش را در ص 839 تا ص 841 مطالعه نمائید.
  20. در ص 13 گوید علماء بصیر شیعه اقرار به همدردی ما دارند-اگر این شیخ حقّه باز کذّاب نبود حق بود برای وضوح مطلب باسامی آن علماء و محل اقرارشان اشاره می نمود چنانچه ما در متن کتاب ضمن گفتارمان در تمام ده شب باقوال ده ها از اکابر علماء اهل تسنن با تعیین محل و نشانی و کتاب آنها متعرض گردیده ایم که بنظر قارئین محترم می رسد.
  21. از ص 18 تا ص 20 بطرفداری از معاویه دلائل مضحکی اقامه می کند که معاویه را تبرئه و علی علیه السلام را مقصر نشان دهد-و آن بیانات تماما دلائل محکمی است که این مردود اموی و ناصبی و از هواخواهان جدّی معاویه بلکه تمام بنی امیه حشره اللّه معهم می باشد.
  22. تا آنجا که در آخر ص 18 بعد از نقل وقایع صفین و تعیین حکمین گوید تابعین امیر دیدند که اظهارات معاویه سراسر مبنی بر تقاضای عدل و داد خواهی است و اظهارات امیر همه از روی لجاج و عناد و خود خواهی می باشد.
  23. در ص 21 انکار می نماید اهانت بعلی علیه السلام را که بزور و جبر آن حضرت را کشیدند و برای بیعت بمسجد بردند و نیز صدمات به بی بی فاطمه سلام اللّه علیها و سقط جنین او را-جوابش در ص 509 تا ص 518 موجود است بعد از مطالعه حقیقت آشکار می شود.
  24. در ص 22 توسل بائمه از عترت طاهره را شرک و کفر و بت پرستی می داند جوابش از ص 218 تا ص 231 داده شده.
  25. در ص 23 گوید خداوند عالم رسول خود را بلعنت مأمور نفرموده. مثل اینکه این مرد مرموز با قرآن مجید هم بیگانه بوده و این همه آیات لعن را در قرآن ندیده که صریحا اقوامی را مورد لعن قرار داده علاوه بر اخباری که در همین کتاب نقل گردیده که گروهی از امت را ملعون خوانده برای روشن شدن مطلب و پی بردن بحال این مرد حیّال مکّار به ص 427 تا ص 429 مراجعه نمائید تا حقیقت مطلب را بدست آورید. ص :31
  26. گویا این مردک آیه 62 سوره 17(بنی اسرائیل)را ندیده که بنی امیه را با کمال صراحت لعنت کرده شده نامیده که می فرماید و الشجرة الملعونة فی القرآن الخ که مراد از درخت لعنت کرده شده در قرآن بنی امیه هستند چنانچه امام فخر رازی هم در تفسیر خود نقل نموده.
  27. و نیز در آیۀ 75 سوره 33(احزاب)فرماید إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ لعنهُمُ اللّٰهُ فِی الدُّنْیٰا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذٰاباً مُهِیناً (آنان که خدا و رسول را(بعصیان و مخالفت)آزار و اذیت می کنند خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن کرده(و از رحمت خود دور فرموده)و برای آنان عذابی با ذلت و خواری مهیا ساخته است)
  28. آنگاه در اخبار بسیاری رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرماید کسی که علی و فاطمه را اذیت نماید مرا اذیت نموده و کسی که مرا اذیت کند خدا را اذیت نموده کسی که آنها را اذیت نماید لعنت خدا بر او باد و خداوند او را برو در آتش افکند.
  29. علاوه بر صراحت در اخبار باین توضیحی که آن حضرت داده اذیت کنندگان بعلی و فاطمه علیهما السلام عملا یا لسانا یا قلما(مانند معاویه و امویها و اتباع آنها از خوارج و نواصب علیهم لعائن اللّه(چون کسروی و مردوخ مردود)و امثال آنها مشمول این آیه شریفه و ملعون خدا و پیغمبر می باشند)برای کشف حقیقت و پی بردن بدلائل بیشتری بر لعن ملعون بن ملعون معاویة بن ابی سفیان لازم است مراجعه نمائید به ص 775 و ص 784 تا روشن و بیدار شوید از خواب غفلت و دشمنان خدا و پیغمبر را بشناسید.
  30. و نیز گوید بر فاسق عاصی لعن جائز نیست-بازهم می گویم این مردک از قرآن مجید بکلّی بیگانه می باشد و آیات لعن را درباره آنها ندیده و دقت نظر در حقایق دین نداشته.
  31. چکنم که مقدمه نویسی مجال شرح و بسط مفصّل را بما نمی دهد و الاّ با نقل آیات و اخبار و تحقیقات بلیغه روی نویسنده را سیاه می نمودم ولی برای روشن شدن مطلب اشاره ای می نمایم که این مردک نمی داند یا اگر می داند بروی خود نمی آورد و عمدا سهو می کند که ما هم می دانیم هر فاسق و هر عاصی کافر نمی شود ولی ملعون می شود. ص :32
  32. چه آنکه هر عاصی ظالم و هر ظالم ملعون می باشد برای آنکه مسلّم است که ظالمین بر سه طبقه می باشند طبقه اول کفار و مشرکین اند که ظلم بخدا نموده و شریک برای ذات اقدس او جلّ و علا قرار دادند(بموضوع شرک و مشرکین در ص 207 تا ص 214 همین کتاب اشاره شده).
  33. طبقۀ دوم ظالمین بنفس اند که معصیتهائی می نمایند ولی متعدی بغیر نمی باشند.
  34. طبقۀ سیم معصیت کارانی هستند که بجان و مال و ناموس مردم متعرض اند و لو ظاهرا کافر نیستند ولی ملعون اند چه آنکه صریحا در آیات قرآنیه آنها را ملعون خوانده اند که از جمله در آیه 21 سوره 11(هود)می فرماید أَلاٰ لعنةُ اللّٰهِ عَلَی الظّٰالِمِینَ ( بدانید و آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمکارانست)و در ص 26 انکار وجود حضرت مهدی آل محمد علیهم السلام  را نموده و گوید شیعیان گویند در کودکی در چالۀ آب سامره پنهان گردیده و بعد هم از همان سرداب بیرون می آید دنیا را پر از عدل و داد می کند؟!!.
  35. این شیخ وقیح مردود و جعّال حیّال خجالت نکشیده که چنین دروغ واضحی را نوشته و نتوانسته(و هرگز نخواهد توانست)کتابی را نشان دهد که در آنجا چنین خبری نقل شده باشد که حضرت مهدی عجل اللّه فرجه در چالۀ آب پنهان است و از آنجا ظاهر می شود.
  36. و حال آنکه ارباب خبر و تاریخ نوشته اند که بعد از وفات حضرت امام حسن عسکری علیه السلام خلیفه معتمد عباسی شنید که کودکی از اندرون بیرون آمد و جعفر(کذاب را) با خطاب تأخّر یا عمّ از مقابل جنازه حضرت عسکری بر کنار و خود بر آن بزرگوار نماز گذارد فوری امر باحضار آن حضرت داد وقتی رفتند دیدند سرداب منزل را آب فرا گرفته و در آخر سرداب حضرت مهدی علیه السلام مشغول نماز است چون نتوانستند در آب بروند بخلیفه خبر دادند امر داد سقف سرداب را بر سر آن حضرت خراب نمایند وقتی مشغول خراب کردن شدند دیدند حضرت در سرداب نیست-فلذا معروف شد بسرداب غیبت یعنی آن سرداب محلّ غیبت آن حضرت گردید نه آنکه در سرداب پنهان گردیده و از آنجا ظاهر شود. ص :33
  37. بلکه اجماعی شیعه امامیه و اکابر علماء عامه می باشد که زمان ظهور آن حضرت از مکّه معظمه جلوه گر می شود و عالم را پر از عدل و داد می کند.
  38. عقیدۀ بوجود حضرت مهدی علیه السلام اختصاص بشیعه ندارد بلکه در کتب فریقین ثبت است و جمهور شافعیه و دیگران از علماء اهل تسنن به نزول حضرت عیسی علیه السلام در آخر الزمان و در نماز اقتداء نمودن بحضرت مهدی علیه السلام را معترفند برای وضوح مطلب و شناسائی کامل بحالات شیخ مردود بصفحات آخر همین مقدمه و بص 991 تا ص 996 همین کتاب مراجعه شود.
  39. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید