سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص ص :62
- آنها نمی دانند که شیعیان چون معتقد بمبدا و معادند و پیرو عترت طاهره صادقینند ابدا دروغ نگفته و جعل خبر نمی نمایند چه آنکه احتیاجی بجعل خبر ندارند زیرا تمامی علمای جماعت با مادر نقل فضائل اهل بیت همصدا هستند.
- از جمله امامان بزرگ اهل تسنن که از پیشوایان و ائمه اربعه آنها می باشد محمّد بن ادریس شافعی است که مکرر نظما و نثرا اقرار و اعتراف بفضایل و مناقب اهل البیت علیهم السلام نموده.
- اشعار امام شافعی در اعتراف بفضائل عترت و اهل بیت طهارت ص :62
- چنانچه علامه سمهودی سید نور الدین شافعی که اعلم العلماء مصر و حجاز در اوایل قرن دهم هجری بوده در جواهر العقدین از حافظ ابو بکر بیهقی از ربیع بن سلیمان که از اصحاب امام شافعی بوده نقل می نماید و نیز نور الدین مالکی در ص 5 فصول المهمه از کتاب بیهقی که در مناقب شافعی نوشته نقل نموده و خواجه سلیمان بلخی حنفی در اول باب 62 ینابیع الموده از جواهر العقدین نور الدین سمهودی نویسنده تاریخ المدینه که در زمان خود اعلم علماء مصر و حجاز بوده نقلا از بیهقی مشروحا ذکر نموده
- که گفت روزی بامام شافعی گفتند که مردم صبر و طاقت ندارند مناقب و فضایل اهل البیت را بشنوند(مانند کسروی و احمد امین و اقرانشان)و اگر مشاهده کنند که یکی از ما ذکر فضائل اهل البیت را می نماید یقولون هذا رافضی می گویند او رافضی است فوری شافعی فی المجلس انشاد اشعاری نموده و حقایق را آشکار ساخته
- گفت: اذا فی مجلس ذکروا علیّا ..... و سبطیه و فاطمة الزّکیّة ...... فاجری بعضهم ذکری سواه ...... فأیقن انّه سلقلقیّة ..... اذا ذکروا علیّا او بنیه ..... تشاغل بالرّوایات العلیّه ..... یقال تجاوزوا یا قوم هذا ..... فهذا من حدیث الرّافضیّة ..... برئت الی المهیمن من اناس ..... یرون الرّفض حبّ الفاطمیّة ..... علی آل الرّسول صلاة ربّی ..... و لعنته لتلک الجاهلیة .....
- خلاصه معنای این اشعار آنکه گوید زمانی که در مجلسی ذکر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام می شود بعض دشمنان برای آنکه مردم را از ذکر آل محمّد منصرف کنند ذکر دیگری بمیان می آورند پس یقین کنید آن کس که مانع ذکر این خانواده می شود سلقلق است(یعنی زنی که از دبرش حیض شود)آنها روایات بلند نقل می کنند که ذکر علی و بچه های او نشود و گفته می شود بگذرید ای قوم از این ذکر(یعنی ذکر علی و بچه های او)زیرا این حدیث رافضیها است بیزاری می جویم(من که امام شافعی هستم) بسوی خدا از مردمی که می بینند رفض را دوستی فاطمه بر آل رسول صلوات پروردگار من است و لعنت خداوند بر این نوع جاهلیت(که دوستان آل محمّد را رافضی بخوانند). ص :63
- و سلیمان بلخی حنفی ضمن باب 62 ینابیع الموده ص 355(چاپ اسلامبول)و سید مؤمن شبلنجی در ص 139 نور الابصار چاپ سال 1290 نقلا از بیهقی و نور الدین ابن صباغ مالکی در ص 4 فصول المهمه و نیز حافظ جمال الدین زرندی در معراج الوصول بعد از این اشعار گفته اند که شافعی گفت:
- قالوا ترفّضت قلت کلاّ ..... ما الرفض دینی و لا اعتقادی ..... لکن تولّیت غیر شکّ ..... خیر امام و خیر هاد..... ان کان حبّ الوصیّ رفضا ..... فانّنی ارفض العباد
- یعنی بمن گفتند رافضی شدی گفتم ابدا نیست رفض دین من و نه اعتقاد من لکن دوست می دارم بدون شک بهترین امام و بهترین هادی را اگر معنی رفض دوستی وصی پیغمبر(و آل طاهرین آن حضرت است)پس بدرستی که من رافضی تر از همه مردم هستم.
- یاقوت حموی در ص 387 جلد ششم معجم الادباء و ابن حجر مکی در ص 79 ضمن فصل دوم از باب 9 صواعق چاپ مصر سال 1312 و امام فخر رازی در ص 406 جلد هفتم تفسیر کبیرش ذیل آیه شریفه قُلْ لاٰ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبیٰ و خطیب خوارزم در ص 129 مقتل الحسین فصل 13 و سید مؤمن شبلنجی در ص 140 نور الابصار چاپ سال 1290 ضمن باب 2 و سلیمان بلخی حنفی در ص 356 چاپ اسلامبول باب 62 ینابیع الموده از ربیع بن سلیمان که یکی از اصحاب شافعی بوده نقل نموده اند که این اشعار را شافعی انشاد نموده و گفت:
- یا راکبا قف بالمحصب من منی ...... و اهتف بساکن خیفها و الناهض .....سحرا اذا فاض الحجیج الی منی ..... فیضا کملتطم الفرات الفائض ..... ان کان رفضا حب آل محمّد ..... فلیشهد الثّقلان انّی ر( ما حصل این اشعار آنکه گوید ای سوار رونده بسوی مکه معظمه بایست در ریگزار منی و بساکنین مسجد خیف وقت سحر که حجاج بسوی منی می آیند(بدون تقیّه علنی و بر ملا ندا بده و بگو اگر رفض دوستی آل محمد است پس شهادت بدهند جن و انس که من(امام شافعی) رافضی هستم. )
- و نیز علامه جلیل القدر شیخ عبد اللّه بن محمّد بن عامر شبراوی در ص 29 کتاب الاتحاف بحب الاشراف و سید ابی بکر بن شهاب الدین علوی در ص 31 از باب 2 و ص 49 از باب 4 رشفة الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی چاپ مطبعه اعلامیه مصر در سال 1303 و حافظ جمال الدین زرندی در معراج الوصول فی معرفة آل الرسول و ابن حجر مکی در ص 88 صواعق محرقه از امام شافعی نقل نموده که می گفت: ص :64
- یا اهل بیت رسول الله حبّکم ..... فرض من اللّه فی القرآن انزله ..... کفاکم من عظیم القدر انّکم ..... من لم یصلّ علیکم لا صلاة له
- یعنی ای اهل بیت رسول خدا محبت و دوستی شما واجب گردیده از جانب خدا و در قرآن مجید این واجب نازل شده(اشاره بآیه 22 سوره 42 است که قبلا ذکر شد) کفایت می کند در عظمت قدر شما ای آل محمد آنکه هر کسی صلوات بر شما نفرستد نماز او قبول نخواهد شد(اشاره بصلوات در تشهد نماز است که از واجبات نماز است و اگر کسی عمدا ترک صلوات بر محمد و آل محمد را در تشهد نماز بنماید نمازش باطل و غیر قابل قبول است).
- و در آخر اشعارش(برای یادآوری امثال کسرویها و احمد امینها)سروده که اتمام حجت باشد بر آنها که لو لم تکن فی حبّ آل محمّد-ثکلتک امّک غیر طیب المولد- یعنی اگر نباشی در دوستی آل محمد مادر بمرگت بنشیند قطعا حرامزاده ای.
- بمناسبت این شعر آخر امام شافعی یک حدیث از صدها حدیثی که از طرق خاصه و عامه رسیده تقدیم امثال کسرویها و احمد امینها که مخالف اهل بیت اطهار و مقامات آنها هستند می نمایم و زائد بر معنای حدیث توضیحی نمی دهم و این حدیث را حافظ ابن حجر مکی متعصب در صواعق محرقه از ابو الشیخ دیلمی نقل می نماید که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: من لم یعرف حق عترتی من الانصار و العرب فهو لاحدی ثلاث امّا منافق و امّا ولد زانیة و امّا امرؤ حملت به امّه فی غیر طهر
- یعنی کسی که نشناسد حق عترت مرا از انصار و عرب پس او یکی از سه چیز خواهد بود یا منافق است یا ولد الزنا است یا ولد حیض است.
- اخبار در فضائل عترت و اهل بیت طهارت
- از کوری چشم دشمنان و بدخواهان این خاندان جلیل(امثال کسرویها)حب و بغض عترت طاهره مفتاح بهشت و دوزخ و علامت ایمان و کفر است ص :65
- چنانچه اکابر علماء عامه و اهل تسنّن با نقل اخبار بسیار از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم تصدیق این معنی را نموده اند.
- از جمله امام احمد ثعلبی که امام اصحاب حدیث شمرده شده و از اکابر علماء عامه است در تفسیر خود ذیل آیه مودت آورده که محبت و مودت اهل بیت طهارت از جمله اصول دین و ارکان اسلام است و هر کس خلاف این عقیده داشته باشد کافر و از دین اسلام خارج و ناصبی می باشد و دلیل بر این معنی خبری است که عبد اللّه بن حامد اصفهانی باسناد خود از جریر بن عبد اللّه بجلی روایت نموده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود من مات علی حبّ آل محمّد مات شهیدا ألا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مغفورا له الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات تائبا الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مؤمنا مستکمل الایمان الا و من مات علی حبّ آل محمّد بشره ملک الموت بالجنّة ثم منکر و نکیر الا و من مات علی حبّ آل محمّد یزفّ الی الجنّة کما تزف العروس الی بیت زوجها الا و من مات علی حبّ آل محمّد فتح له فی قبره بابان الی الجنّة الا و من مات علی حبّ آل محمّد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة ألا و من مات علی حبّ آل محمّد مات علی السنة و الجماعة الا و من مات علی بغض آل محمّد جاء یوم القیمة مکتوبا بین عینیه آیس من رحمة الله الا و من مات علی بغض آل محمّد مات کافرا الا و من مات علی بغض آل محمّد لم یشمّ رائحة الجنّة کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد مرده است شهید و توبه کننده از گناه و آمرزیده شده و مؤمنی که دارای ایمان کامل می باشد و رحمت گردیده و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد بشارت می دهد او را عزرائیل و منکر و نکیر ببهشت و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد می رود بسوی بهشت همچنان که عروس می رود بسوی خانه شوهرش و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد باز می شود در قبر او دو در بسوی بهشت و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد قرار می دهد خداوند قبر او را زیارتگاه ملائکه رحمت و کسی که بمیرد بر دوستی آل محمد مرده است بر سنت و جماعت و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد روز قیامت بین دو چشم او نوشته شده است ناامید است از رحمت خدا و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد کافر مرده است و کسی که بمیرد بر دشمنی آل محمد استشمام نمی نماید بوی بهشت را.( ص :66
- و نیز سید ابی بکر بن شهاب الدین علوی در ص 45 از باب 4 رشفة الصادی من بحر فضائل بنی النبی الهادی چاپ مطبعه اعلامیه مصر در سال 1303 از تفسیر ثعلبی و امام فخر رازی در ص 405 جلد هفتم تفسیر کبیرش ذیل آیه مودت از صاحب کشاف همین خبر را نقل نموده اند.
- و کواشکی در تفسیر خود موسوم بتبصره از ضحاک و عکرمه که از مشاهیر مفسرین اند روایت کرده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود لا اسئلکم علی ما ادعوکم الیه اجرا الاّ ان تحفظونی فی قرابتی علی و فاطمة و الحسن و الحسین و ابنائهما )من از برای ارشاد شما بسوی حق و حقیقت مزدی نمی خواهم مگر آنکه حفظ نمائید مقام مرا در اقارب و خویشان من یعنی برای خاطر من احترام نمائید اقارب و خویشان مرا و آنها علی و فاطمه و حسن و حسین و اولاد و ذریه آن هر دو می باشند.(
- و میر سید علی همدانی شافعی در مودت دوم از مودت القربی از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل می نماید که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود توسّلوا بمحبتنا الی اللّه تعالی و استشفعوا بنا فإنّ بنا تکرمون و بنا تحبّون و بنا ترزقون فمحبّونا امثالنا غدا کلّهم فی الجنّة ( توسل بجوئید بدوستی ما بسوی خدای تعالی و طلب شفاعت نمائید بما پس بدرستی که بما اکرام می شوید و بوسیله ما دوست داشته می شوید و بوسیله ما روزی داده می شوید پس دوستان ما امثال ما هستند فردا(یعنی قیامت)تمامشان در بهشت اند.)
- و نیز از خالد بن معدان روایت نموده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود من احبّ ان یمشی فی رحمة اللّه و یصبح فی رحمة اللّه فلا یدخلنّ قلبه شکّ بانّ ذرّیتی افضل الذرّیات و وصیّی افضل الاوصیاء () کسی که دوست دارد آنکه مشی کند در رحمت خدا و صبح کند در رحمت خدا پس داخل نکند در قلبش شکی باینکه ذریه و اولاد من بهترین ذراری هستند و وصی من بهترین اوصیاء می باشد.
- و نیز از جابر روایت نموده که آن حضرت فرمود الزموا مودّتنا اهل البیت فانّ من اتّقی اللّه و هو یودنا دخل الجنّة معنا و الّذی نفس محمّد بیده لا ینفع عبدا عمله الاّ بمعرفة حقّنا ) ثابت باشید در دوستی ما اهل بیت پس بدرستی که اهل تقوی که ما را دوست بدارند با ما داخل بهشت می شوند بآن خدائی که جان محمد در قبضۀ قدرت اوست هیچ عملی به بنده ای نفع نمی رساند مگر بشناختن دوستی ما. )
- و ابن حجر مصری مکی در فصل دوم صواعق از ابو یعلی از سلمة بن اکوع نقل نمود که آن حضرت فرمود النّجوم أمان لاهل السّماء و أهل بیتی امان لامّتی من الاختلاف ( ستارگان امانند از برای اهل آسمانها و اهل بیت من امان اند برای امت من از اختلاف)
- این اخبار نمونه ای از هزاران خبر است که درباره آل محمّد سلام اللّه علیهم اجمعین از طرق عامه و اهل تسنن رسیده است که در مقدمه نویسی بیش از این مجال نقل ندارد.
- از جمله اعتراضات کسروی و احمد امین مخصوصا در کتاب(المهدی و المهدویت) بشیعیان در اعتقاد بوجود امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه است که غائب از انظار می باشد و این معنی را در صفحات مکرره با آب و تابی تکرار کرده و هیاهوئی راه انداخته اند و نوشته اند این عقیده از جعلیات و ساخته های شیعیان است که می گویند امامی هست مهدی نام و از نظرها ناپیدا.
- و حال آنکه خبر نداشتند و زحمت مطالعه و سیر در کتب را بخود ندادند و در مقام تحقیق بر نیامدند و الا اگر فقط در کتب علماء تسنن(گذشته از کتب شیعه)غور نموده بودند و عناد و تعصب بی جا نمی نمودند می فهمیدند اعتقاد بوجود حضرت مهدی محمّد ابن الحسن حجة العصر و الزمان عجل اللّه تعالی فرجه که غیبت نموده و از انظار پنهان گردیده مخصوص بشیعیان تنها نمی باشد بلکه در کتب معتبره علماء بزرگ اهل تسنن نیز ثبت گردیده
- و اکابر علماء عامه از قبیل علاّمه سمهودی در جواهر العقدین و طبرانی در اوسط و احمد بن حنبل در مسند و ابی داود در سنن و ابن ماجه در سنن و حموینی در فرائد و خواجه کلان بلخی در ینابیع المودة و ابن حجر در صواعق و امام نسائی در سنن و خصائص العلوی و خواجه پارسا در فصل الخطاب و محمد ابن طلحه در مطالب السئول و نور الدین جامی در شواهد النبوة و حافظ بلاذری در مسلسلات و محمّد بن یوسف گنجی در کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان و ابن صباغ مالکی در فصول المهمه و میر سید علی همدانی شافعی در مودة القربی و علامه صلاح الدین در شرح الدائره و جمال الدین شیرازی در روضة الاحباب و بیهقی در صحیح خود شعب الایمان و شیخ محی الدین عربی در فتوحات و عنقاء المغرب و ملک العلماء شهاب الدین در هدایت السعداء
- و سبط ابن جوزی در تذکره و شیخ عبد الرحمن بسطامی در درة المعارف و شیخ محمد الصبان المصری در اسعاف الراغبین و مؤید الدین خطیب خوارزمی در مناقب و علامه شعرانی در یواقیت و شیخ علی متّقی در مرقاة شرح مشکاة- و دیگران از اکابر علماء اهل تسنن که این صفحات مختصر مجال نوشتن نام تمام آنها را نمی دهد اخبار بسیاری راجع بآن حضرت نقل نموده اند و حتی بسیاری از آنها تحقیقات عمیقی در این باب کرده اند. ص :68
- برای نمونه چند خبری باقتضای مقدمه نویسی از اکابر علماء عامه جهة بینائی جوانان روشن فکر زائدا علی ما سبق در اینجا نقل می نمائیم تا بدانند این عقیده از جعلیات و ساخته های شیعیان نیست بلکه کسروی تبریزی حیّال فریبنده و احمد امین مصری عنود و امثال آنها مغلطه کار بوده اند و امر را بر بی خبران مشتبه می نموده اند.
- علاوه بر آنکه در ص 991 تا ص 997 همین کتاب اشاراتی باخبار وارده در موضوع حضرت مهدی علیه السلام شده و در اینجا هم بیان دیگری می نمائیم و بعض اخبار دیگر ذکر می کنیم تا کشف حقیقت گردد.
- اخبار بوجود حضرت مهدی علیه السلام از طرق اهل سنت
- خواجه کلان شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 73 ینابیع المودة و علامه سمهودی شافعی در جواهر العقدین و ابن حجر مکی در صواعق محرقه و طبرانی در اوسط از ابو ایوب انصاری و علی بن هلال(بمختصر تفاوتی در الفاظ و عبارات)نقل نموده اند که در مرض موت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فاطمه سلام اللّه علیها گریه می کرد رسول اکرم فرمود انّ لکرامة اللّه ایّاک زوّجک من هو أقدمهم سلما و اکثرهم علما ( از جمله کرامتهای پروردگار بتو آنست که تزویج کرد تو را بکسی که اقدم مردم است اسلاما و بیشتر آنها از حیث علم و دانش.) ص :69
- آنگاه فرمود خداوند متعال نظر فرمود بر اهل زمین پس مرا اختیار نمود پیغمبر مرسل آنگاه نظر دیگر فرمود علی را برگزید بوصایت پس بمن وحی نمود که تو را تزویج نمایم باو و قرار دهم او را وصی خودم.
- یا فاطمة منّا خیر الانبیاء و هو أبوک و منا خیر الاوصیاء و هو بعلک و منّا خیر الشّهداء و هو حمزة عمّ ابیک و منّا من له جناحان یطیر بهما فی الجنّة حیث شاء و هو جعفر ابن عمّ ابیک و منّا سبطا هذه الامّة و سیّدا شباب اهل الجنّة الحسن و الحسین و هما ابناک و الّذی نفسی بیده منّا مهدی هذه الامّة و هو من ولدک( یا فاطمه از ماست بهترین انبیاء و او پدر تو می باشد و از ماست بهترین اوصیاء و او شوهر تو می باشد و از ما است بهترین شهداء و او حمزه عموی پدر تو می باشد و از ما است کسی که برای او است دو بال که پرواز می کند بآنها در بهشت و او جعفر پسر عموی پدر تو می باشد و از ما است دو سبط این امت و دو سید جوانان اهل بهشت حسن و حسین و آنها پسرهای تو هستند بآن خدائی که جان من درید قدرت او است از ما است مهدی این امت و او از اولاد تو می باشد.)
- شیخ الاسلام حموینی در فرائد السمطین و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 77 ینابیع المودة از عبایة بن ربعی از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل می نمایند که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
- انا سید النبیّین و علیّ سید الوصیّین و انّ اوصیائی بعدی اثنا عشر اولهم علیّ و آخرهم القائم المهدی علیه السلام )من آقای انبیاء و علی آقای اوصیاء می باشد و بدرستی که اوصیاء من بعد از من دوازده نفرند اول آنها علی و آخر آنها قائم مهدی می باشد.(
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ