شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص86: آیا اگر دنیای جهل و نادانی مادیّت معاملات ربوی را معمول داشتند

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص86:

  1. آیا اگر دنیای جهل و نادانی مادیّت معاملات ربوی را معمول داشتند و بنگاه ها و مؤسسه های ربوی ایجاد نمودند-مسلمانان هم کورکورانه باید تقلید نمایند؟بدلیل آنکه مردم هواپرست سرمایه دار پیروی از آنها نمودند.
  2. آیا عملیات یک دسته از مردمان مادی سرمایه دار باید سبب بر طرف شدن حکم مسلّم الهی و حلّیت ربا گردد-دولتها و ملتها عمل بنمایند تا نتیجه حاصل گردد  در این موقع که چاپ دوم کتاب را مشغولیم بمناسبت مطلب فوق لازم دانستم پیش آمد جدیدی را یادآور شوم-که چند ماه قبل ملک سعود پادشاه حجاز بمناسبت دعوت رئیس جمهور آمریکا رسما مسافرتی به آن مملکت نمود.تمام جرائد دنیا نوشتند و رادیوها گفتند که رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد کرد که دولت آمریکا بشما وام می دهد و در مدت طولانی با سودش مستهلک می نماید-ملک سعود گفت از قبول این وام معذورم چون معاملات ربوی در دین مقدس اسلام حرامست. این عمل و گفتار پادشاه حجاز سبب شد وام دادند بدون سود-فاعتبروا یا اولی الابصار- پس قوانین اسلام قابل عمل و اجراء می باشد.). ص :83
  3. مثلا یکی از احکام حافظ اجتماع در اسلام حکم حرمت مشروبات الکلی و منع مسکرات است که مورد قبول عقل و نقل و طب و دانش است.
  4. ولی چون اروپا آزادی مسکرات داده و مسلمانان شهوتران هم پیروی نمودند (بعقیده و میل آقای کسروی)باید اصل این حکم عقلانی از میان برود تا فساد اخلاق در جامعه زیاد گردد دولت و ملت در زحمت جبران ناپذیر افتند(چنانچه افتاده اند) بدیهی است عند العقلاء جواب منفی است.
  5. ولی برانگیخته ای که خود معتاد باین عمل بوده و مغز سرش فاسد و گندیده گردیده هر اندازه دانا هم باشد نمی تواند پی بمضراتش ببرد.
  6. و از همین قبیل است جمیع احکام اسلام که روی قواعد عقلیه برقرار گردیده بدیهی است قواعد عقلانی بر خلاف هواهای نفسانی است و البته مردمان حیوان صفت که دم از عقل و خرد می زنند و از آثار آن بی خبرند نمی توانند زیر بار قواعد عقلانی و احکام الهی بروند لذا آنها را عملی نمی دانند.
  7. و حال آنکه یگانه قانونی که روی قواعد عقل و خرد اسباب سعادت بشر است قانون مقدس اسلام است و بس.
  8. قطعا اگر احکام اسلام مجری داشت و اولیاء امور محو ظواهر نمی گردیدند و تحت تأثیر غربیها قرار نمی گرفتند و قوانین اسلام را طابق النعل بالنعل عملی می نمودند مخصوصا باب قصاص را در همه جا مورد عمل قرار می دادند می دیدند چگونه امنیت قضائی و حیات اجتماعی برقرار می شد چنانچه در آیه 175 سوره 2(بقره)می فرماید وَ لَکُمْ فِی الْقِصٰاصِ حَیٰاةٌ یٰا أُولِی الْأَلْبٰابِ ( ای صاحبان عقل و خرد حکم قصاص برای حیات شما است. )
  9. چنانچه هشتصد سال تمام اولیاء امور قوانین مقدسه اسلامی را مورد عمل قرار دادند گوی سبقت را از همگنان ربوده سیادت بالاستقلال جهان از آن آنها بود و از زمانی که تمدن غربیها آنها را تحت نفوذ خود قرار داد و محو زرق و برق ظاهر فریبنده گردیدند سیادت و سعادت را از دست دادند. آنچه گفتم من بقدر فهم تو است ..... مردم اندر حسرت فهم درست ص :84
  10. در اینجا حرف بسیار است بگذارم و بگذرم می ترسم چنانچه جلو قلم را رها کنم و وارد مباحث علمی و عملی و اجتماعی اسلام گردم مانند مقدمه ابن خلدون طولانی و کتاب علی حده گردد و از وضع مقدمه نویسی خارج بهمین مقدار که طولانی شد ناچار و بی اختیار بودم و از ارباب ذوق و خرد معذرت می خواهم.
  11. ولی در خاتمه ببرادران جوان عزیزم توصیه می نمایم خودتان را زود تسلیم اشخاص ننمائید و هر کلامی را باور نکنید و بدنبال هر صدا بخیال صدا نروید هر کس راجع بدین مقدس اسلام و مذهب حقّۀ تشیّع حرفی زد و شبهه و اشکالی نمود بروید از اهلش که علماء و مبلغین پاک می باشند سؤال کنید تا در چاه ضلالت نیفتید.
  12. بازیگران و دین سازان شما را فریب ندهند زیرا آنها اشخاصی هستند که می خواهند استقلال شما را متزلزل و در استعمار بلکه استحمار بیگانگان وارد کنند.
  13. لذا سعی می کنند با جملات فریبنده اباطیلی را بصورت حق جلوه دهند و شما را بدین و مذهب و علماء و مبلغین و متدینین بدبین نمایند سنگ تفرقه در شما بیندازند و بنام اصلاح در دین و جلوگیری از خرافات شما را از اصل دین و مذهب دور نمایند و نتیجۀ خود را که تفرقه و جدائی و بدبینی بیکدیگر است بگیرند اسباب حکومت و آقائی بیگانگان را فراهم نمایند.
  14. زیرا یگانه چیزی که ما را از هر قوم و ملت بدور خود جمع می کند و دست اتحادمان را بهم می دهد دین و مذهب است این قبیل اشخاص می خواهند از همین راه بنام دین و مذهب و اصلاح در دین و اتحاد مسلمین مسلمانان را از هم جدا و سیاست بیگانگان را بر گردن بیچارگان وارد نمایند. ای بسا ابلیس آدم روی هست ....پس بهر دستی نباید داد دست
  15. آن قدر بدانید که ارباب اباطیل پیوسته بر اباطیل خود لباس حق می پوشانند تا جامعه را فریب داده در دام بدبختی انداخته و زمینه را برای سیاست مداران باطل آماده ساخته و از سعادت و سیادت ابدی بازدارند مردمان فهمیده و بیدار باید با حربۀ عقل و علم و منطق پرده اباطیل را پاره نموده و خود را از منجلاب ضلالت و گمراهی نجات بدهند.  من آنچه شرط بلاغست با تو می گویم ....تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال ..... ص :85
  16. در خاتمه بمقتضای کلام معجز نظام رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم که فرمود من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق 1) کسی که شکرانه(محبتهای)مخلوق را بجای نیاورد شکرانه حق را بجای نیاورده. )
  17. بر داعی مسکین علم و عمل فرض و واجب بود که از آقایان دوستان و فضلاء و دانشمندان و محبّین خاندان رسالت و اهل بیت طهارت و موالی خود که در تهیۀ وسائل مادی این کتاب(ولایت)سعی بلیغ و کمک شایانی نمودند یاد نموده و هر یک را بفراخور حال و لیاقت و استعداد مدح و ثنا نمایم تا اقلّ شکرانۀ عمل را بجای آورده باشم ولی متأسفانه چون اشخاصی پاک و بی آلایش و مایل بخودنمائی نبودند و مخصوصا از داعی درخواست نمودند بلکه جدّا امر فرمودند که نام آن بزرگواران برده نشود چه آنکه معامله با مقام ارجمند صاحب ولایت نمودند
  18. فلذا تقاضای عوض جز از ذات ذو الجلال حق توسط مولانا و مولی الکونین صلوات اللّه علیه نداشتند. ناچار دست نیاز بدرگاه خالق بی نیاز برداشته و از کرم بلا انتهای کریم علیم مسئلت می نمایم که توفیق سعادت جاودانی بآنان عنایت و باعطای خیر و برکت و عوض در دنیا بتوفیقات و تأییدات شایسته و کرامت ازلی خود موفق و مؤید و در آخرت با خاندان رسالت و اهل بیت طهارت محشور و نام نیکشان را الی الابد باقی و پایدار و بر این شیوۀ مرضیه مستدام بدارد و این عمل را از آنان قبول و ذخیره و سرمایۀ ابدی اخروی قرار دهد-یرحم الله عبدا قال آمینا و انا العبد الفانی محمد الموسوی سلطان الواعظین الشیرازی ص :86
  19. چون گراور نمودن تمام جرائد و مجلات موجب ضخامت کتاب و مصرف بسیار می شد لازم دانسته من باب نمونه دو صفحۀ اول مجلۀ (درّ نجف)را که بمدیریت جناب ابو البشیر سید عنایت علی شاه عنایت النقوی البخاری دامت فیوضاته رئیس انجمن اثناعشریۀ سیالکوت(پنجاب)انتشار یافته گراور و حقیقت را بارز و ضمنا تقدیر از الطاف بی شائبۀ ذوات مقدسه و مردان پاک آن صفحات نموده و وظیفه حق شناسی و شکرانۀ نعم را انجام داده باشم. ص :87- ص :88- ص :89 - ص :90- شبهای پیشاور - ص :91
  20. بسم اللّه الرّحمن الرّحیم (آغاز سفر)
  21. در ربیع الاول سال 1345 هجری قمری در حالی که مرحله سی ام عمر خود را طی می نمودم پس از تشرف بعتبات عالیات و فراغت از زیارت قبور ائمه طاهرین سلام اللّه علیهم اجمعین  از طریق هندوستان عازم عتبه بوسی امام هشتم مولانا أبو الحسن الرّضا حضرت علی بن موسی علیه و علی آبائه و اولاده أئمّة الهدی آلاف التحیّة و الثناء گردیده.
  22. پس از ورود بکراچی ( کراچی در این تاریخ مرکز حکومت اسلامی پاکستان و بمبئی شهر بندری هندوستان می باشد.)و بمبئی که دو شهر مهم بندری هندوستان بود بر خلاف انتظار خبر ورود داعی را جرائد مهمّه نشر دادند.
  23. دوستان قدیمی و احباب صمیمی و ایمانی از أقصی بلاد هند مطّلع داعی را دعوت بدان صوب نمودند بحکم اجبار اجابت دعوات نموده بدهلی و آگره و لاهور پنجاب و سیالکوت و کشمیر و حیدرآباد بهار و لپور و کویته و سایر شهرها رفته و در هرکجا که وارد می شدم با تجلیلات بی سابقۀ ملّی مورد استقبال واقع و در غالب این شهرهای مهم از طرف علمای أدبان و مذاهب باب مناظرات باز. ص :92
  24. از جمله مجالس مهم مناظره ای بود که با علماء هنود و براهمه در شهر دهلی با حضور گاندی پیشوای ملّی هند واقع شد که در جراید مفصلا درج گردید بحول و قوۀ پروردگار متعال و توجهات خاصّۀ حضرت خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم موفقیت با داعی و حقانیت دین مقدّس اسلام و مذهب حقّۀ جعفریّه را ثابت نمودم.
  25. آنگاه از طرف انجمن اثناعشریه شهر(سیالکوت)بریاست جناب ابو البشیر سید عنایت علی شاه نقوی مدیر محترم نامۀ هفتگی(درّ نجف)دعوت شده بدان صوب حرکت نمودم.
  26. از حسن اتفاق دوست قدیمی صمیمی داعی جناب سردار محمّد سرور خان رسالدار شکل  در تاریخ نشر این کتاب برحمت ایزدی پیوستند رحمة اللّه علیه. )فرزند مرحوم رسالدار محمّد اکرم خان و برادر کلنل محمّد افضل خان که از سرداران نامی خاندان قزلباش هندوستان در پنجاب می باشند که در سالهای 1339 و 40 قمری در کربلا و کاظمین و بغداد حکومت داشتند و از مردان شریف با نام و مؤمنین متعصب پاک دامن خاندان قزلباش در شهر سیالکوت رئیس اداره عدلیّه و مورد احترام عموم اهالی بودند با جمعیت بسیاری از طبقات مختلفه استقبال شایان از داعی نمودند و در منزل جناب ایشان وارد گردیدم 2) در تاریخ نشر این کتاب برحمت ایزدی پیوستند رحمة اللّه علیه.).
  27. چون خبر ورود داعی به پنجاب بوسیله جرائد منتشر شد با جدّیت و اصراری که برای حرکت بسمت ایران داشتم از اطراف و اکناف پیوسته نامه های دعوت میر سید مخصوصا از طرف حجّة الاسلام جناب آقای سید علی رضوی لاهوری مفسّر سی جلد تفسیر معروف(لوامع التنزیل)از شهر لاهور که از مفاخر علمای شیعه در پنجاب ساکن لاهور می باشند داعی را وادار که پیوسته در حرکت و بزیارت اخوان مؤمنین نائل می گردیدم.
  28. از جمله از طرف مؤمنین و برادران خاندان محترم قزلباش که از رجال مهم شیعه در پنجاب هندوستان هستند بپیشاور که آخرین شهر مهم سر حدّی پنجاب بافغانستان می باشد دعوت شدم. ص :93
  29. باصرار جناب محمّد سرور خان پذیرفته و در چهاردهم رجب بدان صوب حرکت پس از ورود و احترامات فوق التصور تقاضای منبر نمودند(چون زبان هندی را کاملا نمی دانستم در هیچ یک از بلاد هند منبر نرفتم ولی چون اهالی پیشاور عموما زبان پارسی را بخوبی می دانند)اجابت نموده عصرها در امام بارۀ(حسینیّه)مرحوم عادل بیک رسالدار مجلس مهمّی تشکیل و با حضور جمعی کثیر از صاحبان ادیان و مذاهب مختلفه اداء وظیفه می نمودم.
  30. چون اکثریت اهالی پیشاور مسلمان و از برادران اهل تسنّن هستند لذا در مدت سه ساعت که منبر بودم روی سخن با آنها و در اثبات امامت بیشتر دقّت و صرف وقت می نمودم.
  31. لذا محترمین علمای آنها که حاضر مجلس تبلیغ می شدند تقاضای مجلس خصوصی نمودند چند شبی تشریف می آوردند در منزل و ساعاتی بمباحثات می گذشت.
  32. یک روز که از منبر فرود آمدم خبر دادند که دو نفر از اکابر علماء کابل از ضلع ملتان بنام حافظ محمد رشید و شیخ عبد السلام وارد و تقاضای ملاقات نمودند وقت دادیم ده شب پی درپی بعد از نماز مغرب می آمدند و در هر شبی ساعات ممتد که غالبا به 6 و 7 ساعت می کشید(و بعضی شبها تا مقارن طلوع فجر مشغول بودیم)وقتمان بمباحثات و مناظرات می گذشت و در پایان شب آخر شش نفر از رجال و ملاّکین و اصناف محترم اهل تسنّن مذهب حقّۀ تشیّع را اختیار نمودند.
  33. و چون چهار نفر از مخبرین جرائد و مجلاّت مهمّه با حضور قریب دویست نفر از رجال محترمین فریقین(شیعه و سنّی)مناظرات و مقالات طرفین را می نوشتند و روز بعد در جراید و مجلاّت نشر می دادند-داعی از روی جرائد و مجلاّت و مقالات و گفتارهای شبانه را یادداشت نموده اینک آن مقالات و مناظرات است بنظر قارئین محترم می رسد فلذا این کتاب را موسوم نمودم به شبهای پیشاور
  34. آنچه بنظر محترم اهل ادب می رسد خورده بداعی نگیرند چه آنکه در موقع مناظره احدی توجه بالفاظ و زیبائی گفتار ندارد بلکه تمام توجه بمعانی و حقایق است تغییری در رونوشت جرائد نداده بلکه عین آنچه نوشته شده بنظر محترمتان می رسد:
  35. و آنچه در این مناظرات مورد بحث و گفتگو است مستنبط از آیات قرآن مجید و اخبار معتبره و بیانات مهمّۀ محقّقین و اساتید سخن و دانشمندان بزرگ و رؤسای دین و افاضات غیبی بوده است. من بسر منزل عنقا نه بخود بردم راه .....قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم –
  36. مرحوم سردار محمّد سرورخان قزلباش طاب ثراه شکل 1 - ص :95- ص :96
  37. (مجلس مناظره)
  38. دولت منزل جناب آقای میرزا یعقوب علی خان قزلباش (1)که از رجال مهم پیشاور و میزبان داعی بودند چون وسعت کامل داشت بعلاوه برای پذیرائی جمعیّت بسیار همه نوع وسائل موجود بود مخصوص مجلس مناظره قرار داده شد که تمام ده شب مجلس در آنجا برقرار و از آن همه جمعیت با کمال صمیمیت پذیرائی شایان نمودند.
  39. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید