شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص97: (جلسۀ اول) (لیله جمعه 23 رجب 1345) اشاره- ص :97

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص97:

  1. (جلسۀ اول) (لیله جمعه 23 رجب 1345)
  2. اشاره- ص :97
  3. «آقای حافظ (2)محمد رشید و شیخ عبد السلام و سید عبد الحیّ و عدّه ای دیگر» «از علما و بزرگان آنها از طبقات مختلفه در ساعت اول شب وارد شدند زیاده از حد» «با آنها گرم گرفته و با روی خوش و خندان از واردین محترم پذیرائی نمودیم گرچه» «آنها خیلی گرفته و ملول بودند ولی چون داعی نظر خصوصی و تعصّب و عناد جاهلانه» «نداشتم بوظیفۀ اخلاقی خود عمل می نمودم در حضور جمع کثیری از محترمین فریقین» «(شیعه و سنّی)مذاکرات شروع شد طرف صحبت رسما جناب حافظ محمد رشید» «بودند گاهی هم دیگران با اجازه وارد صحبت می شدند و در جرائد از داعی بنام» «(قبله کعبه)که از القاب مهمّه مرسومۀ روحانیت در هندوستان است تعبیر نموده» «ولی در این صفحات یاد داشت این کلمه را تغییر داده از خود بداعی و از جناب حافظ» «محمد رشید بحافظ تعبیر می کنیم».

  1. 1) قزلباش عبارت از دو کلمه می باشد(قزل)بمعنی سرخ(باش)بمعنای سر است یعنی سرخ سر و آنها فوج خاصه صفویه بودند که به همراهی نادر شاه افشار فتح افغانستان نمودند و در موقع حرکت نادر جمعی از آنها را در آنجا گذارد و فی الحقیقة در آنجا متوطن شدند و نژاد آنها بسیار معروف گردید در زمان امارت امیر عبد الرحمن خان و امیر حبیب اللّه خان در اثر ظلمهای بسیار و کشتارهای دسته جمعی که از شیعیان نمودند خاندان محترم قزلباش فرارا بهندوستان رفتند و در آن سامان از آنها پذیرائی کامل نمودند تا الی الحال جمعیت کثیری از آنها در تمام بلاد هند مخصوصا در پنجاب موجود می باشند بسیار مردان قوی و شیعیان با ایمان و غیور و با حرارتی هستند.
  2. 2) از برای معنای حافظ در اصطلاح اهل حدیث اطلاقاتی است از جمله حافظ کسی را گویند که احاطه علمی بر صد هزار حدیث متنا و اسنادا داشته باشد و دیگر حافظ کسی را گویند که حافظ کتاب خدا و سنة رسول باشد بهمین جهت بسیاری از علماء شیعه و سنی را حافظ می خوانند و بهمین اطلاق معروف می باشند.
  3. حافظ- قبله صاحب از زمان تشریف فرمائی شما بپیشاور و بیانات منبری شما مجالس بحث و گفتگو و اختلاف بسیار شده چون بر ما لازم است که برای رفع اختلاف قیام نمائیم اینست که طی طریق نموده برای رفع شبهات بپیشاور آمده و امروز را در امام باره کاملا مستمع کلمات و بیانات شما بودیم سحر بیانات شما را بیش از آنچه شنیده بودیم دیدیم امشب هم بفیض ملاقات نائل آمدیم چنانچه میل داشته باشید وارد صحبت شویم و قدری با شما صحبت اساسی نمائیم.
  4. داعی- با کمال میل برای اصغای کلمات و فرمایشاتتان حاضرم ولی بیک شرط که آقایان لطفا دیدۀ تعصّب و عادت را بسته و با نظر انصاف و علم و منطق مانند دو برادر برای حلّ شبهات صحبت کنیم مجادلات و تعصّبات قومی را بکنار بگذاریم.
  5. حافظ- فرمایش شما بسیار بجا است بنده هم یک شرط دارم امید است که مورد قبول واقع شود که در مکالمات فیما بین از دلائل قرآنیه تجاوز ننمائیم.
  6. داعی- این تقاضای شما مورد قبول عقلاء و علماء نمی باشد یعنی علما و عقلا مردود است برای آنکه قرآن مجید کتاب مقدّسی است موجز و مجمل و مختصر که معانی عالیه آن محتاج ببیان مبیّن است و ما ناچاریم در اطراف کلّیّات قرآن مجید باخبار و احادیث معتبره استشهاد نمائیم.
  7. حافظ- صحیح است فرمایشی است متین ولی در مواقع لزوم تقاضا دارم باخبار و احادیث مجمع علیه استشهاد نمائیم و از کلمات و مسموعات عوام اجتناب نمائیم و نیز برای آنکه ملعبۀ دیگران واقع نشویم از تندی و عصبانیت خودداری نمائیم.
  8. داعی- اطاعت می شود بسیار کلام بجائی فرمودید از اهل علم و دانش مخصوصا مثل داعی که افتخار سیادت و انتساب برسول اللّه را دارم سزاوار نیست که بر خلاف سیره و سنّت جدّ بزرگوارم رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم که واجد تمامی حسن اخلاق و مخاطب بآیۀ شریفه و انک لعلی خلق عظیم (1)بوده و بر خلاف دستور قرآن مجید عمل نمائیم که می فرماید:ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن ص :98(2)
  9. حافظ- ببخشید چون انتساب خود را برسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم ضمن گفتارتان بیان نمودید و همین طور هم معلوم و مشهور است ممکن است تقاضای بنده را بپذیرید برای مزید بینائی ما شجرۀ نسب خود را بیان فرمائید که بدانیم نسب شما از چه طریق به پیغمبر منتهی می شود.
  10. تعیین نسبت خانوادگی
  11. داعی- نسب خاندان ما از طریق امام همام حضرت موسی الکاظم علیه السلام برسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم منتهی می شود بدین طریق:
  12. محمد بن علی اکبر(أشرف الواعظین)بن قاسم (بحر العلوم)بن حسن بن اسماعیل المجتهد الواعظ بن ابراهیم بن صالح بن ابی علی محمد بن علی(المعروف بالمردان)بن ابی القاسم محمد تقی بن(مقبول الدین) حسین بن ابی علی حسن بن محمد بن فتح اللّه بن اسحاق بن هاشم بن ابی محمد بن ابراهیم بن ابی الفتیان بن عبد اللّه بن الحسن بن احمد(ابی الطیّب)بن ابی علی حسن بن ابی جعفر محمد الحائری«نزدیک کرمان»بن ابراهیم الضریر«المعروف بالمجاب»بن امیر محمد العابدین امام موسی الکاظم بن امام جعفر الصادق بن امام محمد الباقر بن امام علی زین العابدین بن امام أبی عبد اللّه الحسین«سید الشهداء»الشهید بالطف بن امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیهم السلام  شکل(2)و شکل(3)
15-
  1. 1) بدرستی که تو صاحب خلق عظیم می باشی.
  2. 2) (ای رسول ما)خلق را بحکمت برهان و موعظۀ نیکو براه خدا دعوت نما و مجادله کن با آنها با بهترین طریق بنحو احسن-آیه 126 سوره 16(نحل). ص :99
  3. حافظ- این شجره ای که بیان نمودید منتهی می گردد بأمیر المؤمنین علی کرّم اللّه وجهه در حالتی که شما خود را منتسب برسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم خواندید حقا با این سلسلۀ نسب می بایستی خود را از اقرباء رسول اللّه بخوانید نه اولاد آن حضرت زیرا اولاد کسیست که از ذریّه و نسل رسول اللّه باشد:
  4. داعی- نسب ما برسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم از طرف حضرت زهراء صدّیقۀ کبری فاطمه سلام اللّه علیها می باشد که والدۀ ماجدۀ حضرت ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام است.
  5. حافظ- عجب است از شما که اهل علم و اطلاع هستید این قسم تفوّه بنمائید چون خود می دانید که عقب و نسل آدمی از طرف اولاد ذکور است نه اناث و حضرت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم را عقب از ذکور نبوده است پس شما نوه و از دخترزادگان رسول خدا هستید نه اولاد آن حضرت.
  6. داعی- گمان نداشتم آقایان محترم لجاج در کلام نمائید و الاّ در مقام جواب بر نمی آمدم.
  7. حافظ- بر صاحب اشتباه شده لجاجی در گفتارم نبوده بلکه واقعا نظرم همین است چنانچه بسیاری از علماء هم با حقیر هم عقیده هستند که عقب و نسل از اولاد .. ذکور است نه اناث چنانچه شاعر گفته است: بنونا بنو ابنائنا و بناتنا ..... بنوهنّ ابناء الرجال الاباعد
  8. (1) پسران و پسران پسران و دختران من از من اند-ولی پسران دختران از مردان دورند (بعضی از من نیستند).
  9. اگر شما دلیلی بر خلاف دارید که دخترزادگان رسول اکرم در شمار اولاد آن حضرت اند بیان فرمائید چنانچه دلیل شما کامل باشد البته قبول خواهیم نمود بلکه ممنون هم خواهیم شد.
  10. داعی- دلائل از قرآن مجید و اخبار معتبره فریقین بسیار قوی است.
  11. حافظ- متمنی است بیان فرمائید تا مستفیض شویم.
  12. داعی- در ضمن گفتار شما یادم آمد مناظره ای که در همین موضوع بین هارون الرشید خلیفۀ عباسی و حضرت امام همام أبی ابراهیم موسی بن جعفر علیهما السلام واقع شد و حضرت جواب کافی به هارون دادند که خودش تصدیق نمود.
  13. حافظ- آن مناظره چگونه بوده است متمنی است بیان فرمائید.
  14. سؤال و جواب هارون و موسی بن جعفر در باب ذریه رسول الله صلی اللّه علیه و آله و سلّم
  15. داعی- ابو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه قمّی ملقّب بصدوق که از اکابر علماء و فقهاء شیعه در قرن چهارم هجری بود نقّاد در علم حدیث و بصیر بحال رجال و در میان علماء قم و خراسان مانند او کسی در حفظ و کثرت علم پیدا نشد صاحب سیصد تصنیف بوده که از جمله آنها کتاب من لا یحضره الفقیه است که از کتب اربعه شیعه می باشد که بر آنها است مدار در اعصار و در سال 381 قمری در ری نزدیک طهران پایتخت حالیه ایران وفات نموده و قبر شریفش الی الآن مزار اهالی طهران و واردین است. ص :103
  16. در کتاب معتبرش(عیون اخبار الرّضا)و نیز ابو منصور احمد بن علیّ بن أبی طالب الطبرسی در کتاب احتجاج شرح مناظره را مفصلا نوشته اند که حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام فرمود روزی در مجلس خلیفه هارون الرّشید عبّاسی وارد شدم از من سؤالاتی نمود و جوابهائی شنید از جمله سؤالاتش همین سؤال شما بود که گفت: کیف قلتم انا ذریة النبی صلی اللّه علیه و آله و سلّم و النبی لم یعقب و انما العقب للذکر لا للانثی و انتم ولد البنت و لا یکون له عقب () چگونه شما می گوئید ما ذریه پیغمبریم و حال آنکه پیغمبر عقبی نداشت و جز آن نیست که عقب از برای پسر است نه از برای دختر و شما اولاد دخترید و نبود برای آن حضرت عقبی (یعنی از اولاد ذکور).
  17. حضرت در جواب او قرائت فرمودند آیه 84 از سوره 6(انعام) را وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دٰاوُدَ وَ سُلَیْمٰانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسیٰ وَ هٰارُونَ وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ وَ زَکَرِیّٰا وَ یَحْییٰ وَ عِیسیٰ وَ إِلْیٰاسَ کُلٌّ مِنَ الصّٰالِحِینَ ( هدایت نمودیم از ذریه نوح یا ابراهیم(نظر باختلاف تفاسیر)داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس رای که همه از صالحین بودند. )
  18. آنگاه حضرت بمحل استشهاد از آیه عنایت نموده و فرمود به هارون من ابو عیسی یا امیر المؤمنین؟یعنی کیست پدر عیسی هارون در جواب گفت لیس لعیسی اب یعنی برای عیسی پدری نبوده حضرت فرمودند:انما الحقه الله بذراری الانبیاء علیهم السلام  من طریق مریم و لذلک الحقنا بذراری النبی من قبل أمّنا فاطمه یعنی جز این نیست که خدای تعالی ملحق گردانید او را بذراری انبیاء از طریق مریم و همچنین ملحق گردانیده است ما را بذریۀ پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم از قبل مادرمان فاطمه علیها السلام.
  19. و امام فخر رازی در ص 124 جلد چهارم تفسیر کبیر ذیل همین آیه شریفه در مسأله پنجم گوید این آیه دلالت دارد بر اینکه حسن و حسین ذریۀ رسول اللّه می باشند برای آنکه خداوند در این آیه عیسی را از ذریۀ ابراهیم قرار داده(و پدری برای عیسی نبوده)این انتساب از طرف مادر است همچنین حسنین از طرف مادر ذریۀ رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم می باشند کما اینکه حضرت باقر العلوم(امام پنجم)در نزد حجّاج بهمین آیه استدلال نمود. ص :104
  20. آنگاه فرمود آیا زیاد بکنم دلیل از برای تو هارون عرض کرد بیان کن حضرت قرائت فرمودند آیه شریفه مباهله را که آیه 54 از سوره 3(آل عمران است) فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعٰالَوْا نَدْعُ أَبْنٰاءَنٰا وَ أَبْنٰاءَکُمْ وَ نِسٰاءَنٰا وَ نِسٰاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنٰا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لعنتَ اللّٰهِ عَلَی الْکٰاذِبِینَ (هر کس با تو در مقام مجادله برآید درباره عیسی بعد از آنکه بوحی خدا باحوال او آگاهی یافتی بگو بیائید ما و شما با فرزندان و زنان و کسانی که بمنزله نفس ما هستند با هم بمباهله برخیزیم(یعنی در حق یکدیگر نفرین کرده و در دعا و التجاء بدرگاه خدا اصرار کنیم)تا دروغگویان و کافران را بلعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. )
  21. آنگاه فرمود احدی ادعا ننموده است که در موقع مباهله بامر پروردگار در مقابل نصاری داخل نموده باشد پیغمبر در زیر کساء مگر علیّ بن أبی طالب و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام  را پس چنین مستفاد می شود که مراد از انفسنا علیّ بن أبی طالب است و مراد از نسائنا فاطمه زهراء و مراد از ابنائنا حسن و حسین اند که خداوند آنها را پسران رسول خود خوانده است.
  22. همین که هارون این دلیل واضح را شنید بی اختیار گفت احسنت یا ابا الحسن پس از این استدلال حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام جهة هارون که حسن و حسین علیهما السلام فرزندان رسول خدا هستند ثابت می شود که جمیع سادات فاطمی الی انقراض العالم باین افتخار جلیل مفتخرند و تماما ذراری و اولادهای رسول اللّه اند.
  23. دلائل کافی بر اینکه اولادهای فاطمه اولادهای پیغمبرند
  24. چنانچه ابن ابی الحدید معتزلی که از اعیان علماء شما است در شرح نهج البلاغه و ابو بکر رازی در تفسیر خود بهمین آیه و جمله أَبْنٰائِنٰا استدلال می نمایند که حسن و حسین از طرف مادر پسران رسول خدا هستند هم چنانکه خداوند در قرآن مجید عیسی را از ذریّه ابراهیم خوانده از طرف مادرش مریم.
  25. محمّد بن یوسف گنجی شافعی در کفایت الطّالب و ابن حجر مکی در ص 74 و 93 صواعق محرقه از طبرانی از جابر بن عبد اللّه انصاری و خطیب خوارزمی در مناقب از ابن عباس نقل می کنند که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود ان الله عز و جل جعل ذریة کل نبی فی صلبه و جعل ذریتی فی صلب علی بن أبی طالب یعنی خدای عزّ و جل ذریّه هر پیغمبر را در صلب خودش قرار داد و ذریۀ مرا در صلب علی بن أبی طالب قرار داد. ص :105 -«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید