سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص106:
- (جلسۀ اول) (لیله جمعه 23 رجب 1345)
- و نیز خطیب خوارزمی در مناقب و میر سیّد علی همدانی شافعی در مودة القربی و امام احمد بن حنبل که از فحول علمای شما می باشد در مسند و سلیمان حنفی بلخی در ینابیع المودّه نقل می نمایند(با مختصر کم و زیادی در الفاظ)که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود ابنای هذان ریحانتان من الدنیا ابنای هذان امامان قاما او قعدا یعنی این دو فرزند من(حسن و حسین)ریحانۀ من اند از دنیا و هر دو فرزندان من امامانند خواه قائم بامر امامت باشند و خواه ساکت و قاعد.
- و شیخ سلیمان حنفی باب 57 از ینابیع المودّه را مخصوص همین موضوع قرار داده و احادیث بسیاری بطرق مختلفه از علماء بزرگ خودتان از قبیل طبرانی و حافظ عبد العزیز و ابن ابی شیبه و خطیب بغدادی و حاکم و بیهقی و بغوی و طبری بالفاظ و عبارات مختلفه نقل نموده که حسن و حسین فرزندان رسول خدا هستند.
- در آخر همین باب از ابو صالح و حافظ عبد العزیز بن الاخضر و ابو نعیم و طبری (و ابن حجر مکی در ص 112 صواعق و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در آخر فصل اول بعد از صد باب کفایت الطّالب و طبری در ترجمه حالات حضرت امام حسن)نقل نموده اند از خلیفۀ ثانی عمر بن الخطّاب که گفت انی سمعت رسول الله یقول کلّ حسب و نسب فمنقطع یوم القیمة ما خلا حسبی و نسبی و کل بنی انثی عصبتهم لابیهم ما خلا بنی فاطمة فانی انا ابوهم و انا عصبتهم.
- یعنی شنیدم از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود هر حسب و نسبی منقطع است روز قیامت مگر حسب و نسب من و هر اولاد دختری عصبۀ آنها از جانب پدر است مگر اولادهای فاطمه که من پدر و عصبه آنها هستم.و نیز شیخ عبد اللّه بن محمّد بن عامر شبراوی شافعی در کتاب الاتحاف بحب الاشراف این حدیث را از بیهقی و دارقطنی از عبد اللّه ابن عمر از پدرش در موقع تزویج ام کلثوم نقل نموده.
- و جلال الدین سیوطی در کتاب احیاء المیت بفضائل اهل البیت نقلا از طبرانی در اوسط از خلیفه عمر نقل می نماید و سید ابی بکر بن شهاب الدین علوی در ص 39 باب 3 الی ص 42 رشفة الصّادی من بحر فضائل بنی النّبی الهادی(چاپ مطبعه اعلامیه مصر)در سال 1303 نقل و استشهاد نموده که اولادهای فاطمه علیها السلام اولاد رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم اند. ص :106
- و اما شعر شاعر که شاهد آوردید در مقابل این همه دلائل محکمه مردود می شود چنانکه محمد بن یوسف گنجی شافعی فصل اول بعد از صد باب کفایت الطالب را در جواب همین شعر شاعر اختصاص باین معنی داده که دخترزادگان پیغمبر فرزندان آن حضرت اند و علاوه این شعر شاعر کفر است که قبل از اسلام سروده چنانچه صاحب جامع الشواهد نقل نموده.
- از این قبیل دلائل بسیار است که ثابت می نماید فرزندان فاطمۀ صدّیقه سلام اللّه علیها فرزندان رسول اللّه اند پس وقتی سلسلۀ نسب ما بحضرت أبا عبد اللّه الحسین علیه السلام ثابت گردید بنا بر دلائل معتبره ای که بیان نمودیم ثابت است که فرزندان و ذراری رسول خدا هستیم و بزرگترین افتخار ما همین معنی می باشد و احدی چنین افتخاری ندارد مگر ذراری رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم چه خوش گوید فرزدق شاعر:
- اولئک آبائی فجئنی بمثلهم ...... اذا جمعتنا یا جریر المجامع ---1) اینها هستند پدران من پس بیاورید مرا بمثل اینها(ای جریر)آنگاه که محافل و انجمنها ما را گرد هم آرد. )
- خلاصه احدی از ابناء زمان و مردم دنیا نمی توانند ببزرگی پدران خود فخر و مباهات کنند مگر شرفاء و سادات که نسبت آنها منتهی می شود بخاتم الانبیاء و علی مرتضی صلوات اللّه و سلامه علیهما.
- حافظ- دلائل شما بسیار مکفی و تمام بود قطعا انکار آن را نمی نمایند مگر اشخاص لجوج عنود و خیلی هم ممنون شدم که کشف حجب فرموده ما را مستفیض فرمودید تا رفع این شبهۀ بزرگ شد.
- «در این موقع صدای مؤذن در مسجد برخاست که اعلام نماز عشاء را می نمود» «(چون برادران اهل سنّت بطور وجوب نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را از هم» «جدا و در موقع فضیلت آن بجا می آورند بر خلاف شیعه که تبعا لرسول اللّه و ائمۀ» «از آل اطهار علیهم السلام در جمع و تفریق مختارند)آقایان آماده شدند برای» «رفتن مسجد و اداء فریضه-بعضی از آقایان گفتند اگر بنای برگشتن و ادامه دادن» «بمذاکرات است چون رفتن بمسجد و برگشتن خیلی از وقت مجلس گرفته می شود» «خوبست تا این مجلس برقرار است نماز عشاء همین جا اداء شود فقط آقای سید عبد» «الحیّ(امام جماعت مسجد)بروند در مسجد با مردم نماز بگذارند و بر گردند»
- «پیش نهاد مورد قبول آقایان قرار گرفت(فلذا در تمام مدت مناظره که ده شب طول» «کشید موقع نماز عشاء در همان مجلس اداء وظیفه می نمودند)در این موقع آقایان» «باطاق بزرگ دیگر رفتند بعد از أداء وظیفه باطاق محل مناظره مراجعت نمودند».
- نواب عبد القیوم خان- (که یکی از اشراف و ملاّکین اهل تسنّن و مرد کنجکاو و جوینده ای بودند)گفتند قبله صاحب اجازه فرمائید تا آقایان چای میل می نمایند خارج از موضوع بحث مجلس سؤالی دارم بعرض برسانم.
- داعی- بفرمائید حاضرم برای استماع.
- نواب- سؤال بنده خیلی مختصر است چون مدتها است در دلم بوده که از آقایان با اطلاع شیعیان سؤال نمایم فرصتی بدستم نیامده اینک مقتضی موجود گردیده خواستم عرض نمایم چرا آقایان شیعیان بر خلاف سنّت رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را جمع می خوانند.
- پیغمبر نماز ظهرین و مغربین را بجمع و تفریق اداء می فرمود :
- داعی- اوّلا آقایان(اشاره بعلماء مجلس) می دانند که در مسائل فرعیه ما بین علماء اختلاف بسیار است چنانچه ائمه اربعه شما هم بسیار اختلاف دارند.
- ثانیا اینکه فرمودید عمل شیعیان بر خلاف سنت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم می باشد امر را بر شما اشتباه نمودند زیرا که آن حضرت نمازها را گاهی جمع و گاهی بتفریق اداء می نمودند.
- نواب- (رو بعلماء خودشان)آیا چنین است رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم بنحو جمع و تفریق اداء می نمودند.
- حافظ- فقط در سفر و مواقع عذر از قبیل باران و غیره این نوع عمل می نمودند برای آنکه امّت در تعب و مشقّت نباشند و الاّ در حضر پیوسته بنحو تفریق اداء می نمودند گمان می کنم قبله صاحب اشتباه نمودند سفر را تصور حضر نمودند. ص :108
- داعی- خبر اشتباه ننمودم بلکه یقین دارم حتّی در روایات خودتان وارد است که گاهی در حضر و بدون عذر هم بنحو جمع اداء می نمودند.
- حافظ- گمان می کنم روایات شیعه را با روایات ما اشتباه نمودید.
- داعی- روات شیعه که اتفاق بر این معنی دارند،گفتگو در روات شما می باشد روایات صحیح چندی در صحاح و کتب معتبره شما در این باب وارد است.
- حافظ- ممکن است اگر در نظر دارید محلّ آنها را معیّن فرمائید.
- داعی- مسلم بن حجّاج در باب الجمع بین الصّلاتین فی الحضر در صحیح خود با نقل سلسلۀ روات از ابن عباس نقل نموده که گفت صلی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلّم الظهر و العصر جمعا و المغرب و العشاء جمعا فی غیر خوف و لا سفر (1) رسول خدا صل الله علیه وآله وسلم نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را بدون خوف و ترس و سفر جمعا اداء می نمود. )
- و نیز از ابن عباس نقل نموده که گفت صلیت مع النبی ثمانیا جمعا و سبعا جمعا (با رسول خدا هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشاء را با هم اداء می نمودیم.)
- و همین حدیث را امام احمد بن حنبل در ص 221 جزء اول مسند نقل نموده بعلاوۀ حدیث دیگر که ابن عباس گفت صلی رسول الله فی المدینة مقیما غیر مسافر سبعا و ثمانیا 3) نماز گذارد رسول خدا در مدینه در حال اقامت نه مسافرت هفت رکعت و هشت رکعت (یعنی مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم). )
- چند حدیث از این قبیل مسلم نقل می نماید تا آنجا که می نویسد عبد اللّه ابن شقیق گفت روزی بعد العصر ابن عباس برای ما خطبه می خواند و صحبت می نمود تا آنکه آفتاب غروب کرد ستاره ها ظاهر شد صدای مردم برخاست الصلاة الصلاة ابن عبّاس اعتنا نکرد در همان حین مردی از بنی تمیم با صدای بلند گفت الصلاة الصلاة ابن عبّاس گفت أ تعلمنی بالسنة لا امّ لک رأیت رسول الله جمع بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء بی مادر تو مرا سنت یاد می دهی خودم دیدم رسول خدا جمع کرد بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء.) ص :109
- عبد اللّه گوید از این کلام در دل من خدشه ای پیدا شد رفتم از ابو هریره سؤال نمودم تصدیق نمود و گفت همان قسم است که ابن عباس گفته. و نیز بطریق دیگر از عبد اللّه بن شقیق عقلی نقل می نماید که وقتی منبر عبد اللّه ابن عباس طول کشید تا هوا تاریک شد مردی سه مرتبه پی درپی ندا در داد الصلاة ابن عباس متغیّر شد گفت لا امّ لک أ تعلمنا بالصلاة و کنا نجمع بین الصلاتین علی عهد رسول الله ( بی مادر تو مرا نماز یاد می دهی و حال آنکه ما در زمان رسول خدا جمع بین دو نماز می نمودیم(یعنی ظهر را با عصر و مغرب را با عشاء).
- و نیز زرقانی که از اکابر علماء شما است در ص 263 جزء اول شرح موطاء مالک در باب جمع بین الصّلاتین از نسائی از طریق عمرو بن هرم از ابی الشعثاء نقل می نماید که در بصره ابن عباس نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را جمع می خواند بدون آنکه بین آنها فاصله و چیزی بوده باشد و می گفت رسول خدا این قسم نماز اداء می نمود(یعنی ظهر را با عصر و مغرب را با عشاء جمع می نمود).
- و نیز مسلم در صحیح و مالک در باب جمع بین الصّلاتین موطاء و امام احمد بن حنبل در مسند با نقل سلسلۀ روات از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت نموده اند که گفت صلی رسول الله الظهر و العصر جمعا بالمدینة فی غیر خوف و لا سفر ( نماز گذارد رسول خدا صل الله علیه وآله وسلم ظهر و عصر را با هم در مدینه بدون ترس و سفر. )
- ابو زبیر گوید از سعید سؤال نمودم برای چه پیغمبر جمع می نمود نماز را سعید گفت همین سؤال را من از ابن عباس نمودم گفت اراد أن لا یحرج احدا من امته یعنی برای آن جمع می نمود که احدی از امتش در سختی و مشقت نباشند.
- و نیز در چند خبر نقل می نمایند که ابن عباس گفت جمع رسول الله بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء فی غیر خوف و لا مطر(جمع نمود رسول خدا صل الله علیه وآله وسلم بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء بدون اینکه ترسی باشد و بارانی بیاید. )
- اخبار در این باب بسیار نقل نموده اند ولی واضح تر دلیل بر جواز جمع همین تعیین ابواب است بنام جمع بین الصّلاتین و نقل نمودن احادیث جمع را در همین باب تا از ادلّۀ جواز جمع باشد مطلقا و اگر غیر از این بود باب مخصوصی برای جمع در حضر و بابی در سفر باز می نمودند پس این روایات منقوله در صحاح و سایر کتب معتبرۀ شما مربوط بجواز در سفر و حضر است. ص :110
- حافظ- چنین بابی و نقل روایاتی در صحیح بخاری نمی باشد.
- داعی-اولا وقتی سایر ارباب صحاح از قبیل مسلم و نسائی و احمد بن حنبل و شارحین صحیحین مسلم و بخاری و دیگران از اکابر علماء خودتان نقل نموده اند کفایت می نماید هدف و مقصد ما را.
- ثانیا آقای بخاری هم همین روایات را که دیگران نقل نموده اند در صحیح خود آورده منتهی با زرنگی تمام از محل خود که جمع بین الصّلاتین است بمحل دیگر انتقال داده چنانچه(باب تأخیر الظهر الی العصر من کتاب مواقیت الصلاة)و(باب ذکر العشاء و العتمة)و(باب وقت المغرب)را مطالعه و مورد دقت قرار دهید تمام این احادیث جمع را مشاهده می فرمائید.
- پس نقل این احادیث بعنوان اجازه و رخصت در جمع بین الصّلاتین عقیدۀ جمهور علماء فریقین است در حالتی که اقرار بصحت این احادیث در صحاح خود نموده اند.
- چنانچه علاّمه نووی در شرح صحیح مسلم و عسقلانی و قسطلانی و زکریّای انصاری در شروحی که بر صحیح بخاری نوشته اند و زرقانی در شرح بر موطاء مالک و دیگران از اکابر علماء خودتان بعد از نقل احادیث مخصوصا حدیث ابن عباس اعتراف بصحّت آن و اینکه این احادیث دلیل اجازه و رخصت است در حضر برای آنکه امت در حرج و مشقّت نباشند نموده اند.