- سایت: پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد - @nahjolbalaghehfarzad
وبلاگ صفرزاده- پردازش اربعین https://safarzade.blog.i
شنبه 17آبان ۱۴۰۴...برابر 17 جمادی الثانی ۱۴۴۷
مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح – استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
بحث ما درس خارج کفایه اصول مرحوم آخوند - ممقصد هشتم .فصل تعدی الی المرجحات غیر...
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
روایت..يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيهما نأخذ قال خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشاذ النادر قلت فإنهما معا مشهوران قال خذ بأعدلهما عندك و أوثقهما بحر الفوائد في شرح الفرائد / طبع جدید، جلد: ۲، صفحه: ۲۹۹
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
- بخث گذشتمان یه نکتهای باقی ماند بحث را دوباره تکرار میکنم به خاطر اون نکته هست کسی در مقابل صاحب کفایه نظرش اینه که میگه اگر ما دو تا روایت داشتیم یکی دارای مزیت بود واجب که ماضیه رو ترجیح بدیم. صاحب کفایه م که میدونید محکم ایستاده بودم قالب تاخیر بودم دلیل اونایی که میگن واجب است ترجیح بدیم دلیل اولش روایت بود و اون بچه اجماع و اینا رو گفتیم و صاحب کفایه را استدلال به اجماع کردن ما گفتیم نه نظر صاحب کافی مرحوم کلینی خوندیم روایت ایشون تخیل نمیگفتند رفتیم مقدمه اصول کافی و متنشو خوندیم. عبارت اضطراب داشت عربی فصیح نبود
اینو فهمیدیم خیلی ذهن ما را مشغول میکرد که چطوری معنا بکنیم آدم فارسی زبانی که میخواد عربی حرف بزنه از اونم سختتر خودشو خود ما که فارسی زبانیم فهمیدیم در عین حال ایشون تاخییرو نگفتن بعد از فقدان ترجیح گفتن تخریب حالا دلیل بعدیشون اینه مستدل میگه ما واجب از ترجیح بدیم المضیه رو. چون اگه ترجیح نگو واجبه معناش جواز عمل به مرجوحه معناش اینه میتونید به هر دو میشه تخیر یعنی جواز عمل به مرجوح و عمل به مرجوح گفت قبیح عقلاً بل ممتنع عقله ای کاش این بلا نگفته بود آخوندم بهانه دستشونه که حالا اون قبیلشو زیاد نمیتونن رد بکنن اتفاقا اون اولیش درسته به نظر ما. که ما بخوایم به مرجوح عمل نمیکنه اما خب دیگه این مستدل گفتش ممتنان عقلاً اما صاحب کفایم فوری چیکار میکنند رد میکنند دو تا جواب صاحب کفایه دادن گفتن در صورتی باید عمل بکنه که شارع بگوید این مزیت مزیت است نه اینکه هر مزیتی به ذهن برسد از جمله از این به بعد ما اینجا ایراد داشتیم به کفایه . بازم تقدیر حالا اینجا دارید میگید که در نظر شارع باید مزیت اعتبار داشته باشه که همون سه تاست که داریم میگیم اعتبار نزد شارح یکیش شهرتش را یکی از موافقت کتاب یکی هم مخالف عامه کفایه اینطور میگن
میگن اگر اینهاست بله و الا اگه مزیت های دیگه باشه غیر اینا کل حج فی جنب جدا. هیچ اثری نداره هیچ اثری نداره لذا مساوی میشه این ظلم اون مرجوحه راجح و مرجوع اصلا مساوان اما راجح راجحیه که شاره هیچ ارزشی براش قائل نیست خب
- معلوم بود کلام آخوند ایراد داره که عرض کردم ایرادش همونی که باید مزیه رو ما داریم میگیم بعدا صحبت سرزیاره اونم یه بحث دیگش که آیه تعدی بکنیم از این سه تا یا تعدی نکنیم.
- اما ایراد بعدی که آخوند دارن راجع به اون ممتنع است عقلاً میگم چرا گفتی ممکنه اگه کسی بخواد عمل به مرجع بکنه مثلاً دو تا پارچه هست یه پارچه مزیت داره دو سال کار میده یکی دیگه مزیت نداره چون یه سال کار میکنه خب عقل انسان میگه که راجح رو بگیر پولش هم فرض کنید یکی یعنی همه اینا رو مساوی فقط یکیش دو سالشه. مستقل میگه که اگه خواستی یه ساله رو بگیری عقلاً محاله
- آخوند جواب میدن کجاش عقل عملی که انسان با اختیار خودش انتخاب میکند اختیار خودش عامل عمله اختیار یعنی چی یعنی اراده من تصمیم میگیرم باشه یه وسیله رو بخرم ممتنع نیست خب میرن میخرن دیگه محال که نیست که ؛ لذا این جمله که این مستدل گفت واقعا اشتباه گفته این حرف را زده رسیدیم تا اینجا اینا رو گفتیم قبلاً.
- ولیکن به اینجا که میرسیم یه اشکالی مطرحه که میگیم کاری که یه قانون داریم ما عملی که از عاقل قویه هست از حکیم محاله اینو چرا میگیم از حکیم الان خلاف نظر چون آخوند گفتن اراده انسان علت انتخابه خب حکیم میتونه اراده بکنه چیکار کنه مرجع انتخاب بکنه این قانون از کجا به وجود اومده. در واقع جلوی حرف آخوند را میگیره رد میکنه ایشون گفتن مرجوح رو میتواند شخص انتخاب بکنه در حالی که قانون میگه حکیم نمیتونه حکیم محاله
- آن وقت جواب میده میگن اونم که گفته از حکیم محال است منظورش صدور فعلیش یعنی حکیم آیا در فعلش داره که یه جایی مرجعی رو ترجیح بده هیچ جا نداره پس منظور اینه. مقابلش چیه اینایی که بخوایم بگیم از حکیم محال است یعنی محال است عقلاً مرادی نیست افضل برای حکیم محال نیست خب با توجه به این - این میشه میگی ما کاری که از عاقل قویه هست از حکیم صدور او صدورش یعنی میاد تو عمل صدورش از خدای متعال مخالف. باحال بودن صدور به خاطر حکمت چون خدایی که حکیمه هیچ وقت کار قبیح نمیکنه
- ما تو علم کلام همینو آوردیم راجع به معصومین علیهم السلام اگه یادمون باشه چون این بحث درعلم کلام نیومده اصلاً که آیا ترک اولا دلیلش چیه که بگیم امیرالمومنین علیه السلام اولا را ترک نمیکنند راجع به حرام داریم چون معصومه میگه معصوم حرام انجام نمیده. بحثی داریم راجع به انبیا سابق اینا داریم تو کلام که حضرت آدم ترک اولا کرد از بهشت اخراج شد نمیدونم حضرت موسی یه ترک اولا کرد چی شد حضرت عیسی حضرت یکی یکی میگن همه اینا میگن ترک اولاد تو آیه قرآن داریم میگه دچار مشکلات شد همه میگیم کار حرام نکردن اولا را ترک کردند اولی این بود که از اون درخت ملی استفاده نمیکردن. رفتن استفاده کردن کار حرام نبود تو بهشت تکلیف ما نداریم که بگیم واجب حلال مگه بهترین بود فرمان خدا را اطاعت میکرد خب نکرد
- ادامه این بحث میاد تو چه آدم معصوم علیهم السلام دیگه اینو رها کردن بحث آیا معصومینن مثل انبیای سابق ترک اولاد دارند یا نه میگیم نه - دلیل ما چیه آیه و حدیث نیس تا دلیل ما همینه اینا عقل کلن عقل کل میشه حکیم. حکیم بودنشو قرآنم بیان میکنه ما تا اینجاشم میتونیم به قرآنم استدلال بکنیم - اون آیه چند بود ۵۴ سوره نساء بود چند سال پیش که خوندی استدلال به آیه هم کردیم که قرآن میگه ما سه تا چیز به این آدم معصوم علیهم السلام دادیم به هیچکس ندادیم ولی آتینا آل ابراهیم الکتاب یکی قرآن نداشتن بزرگترین کتاب الهی که قرآن به این ۱۴ نفر داده شده. الکتاب والحکمه اینو دارم میگم حکمت را قرآن وقتی ما حکمت رو که همون عقل
- وقتی ثابت کردیم و بلافاصله تو علم کلامی بحث مطرح میکنیم میگیم شخص حکیم ینتنع و صدور مرجحنه وقوعش امکان داره وقوعش حتی بالاترش هم امکان داره مکروه هم. محال عقلی ما نداریم حکیم از جمله معصوم علیه السلام آیا میتونن کار حرام بکنند یا نه بله امکانش هست بحث امکان عقلیشو میگیم هم حرام هم مکروه هم مرجوع اما به صدور که میرسه میگیم هیچ کدام ما ندارد
- چرا ندارن لانه حکیم حکمت از کجا میگی حالا یا تمسک به قرآن بکنید همین آیه ۵۴ نساء ( فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً (خیلی آیه عجیبیه که. بی نظیر از بس دیگه جای دیگه ما نداریم همین یه جا خب اینم یک بخث
- بحث دیگری که کفایه اینجا مطرح میکند طبق نظر خودشون ما که قبول دیگه نداشتیم تخلیه را حالا ایشون فرمودن تو تعارض خبرین مفتی اختیار دارد انتخاب میکنه یا اون روایت میگه که نه ما جمله بخونیم یا اون روایت مفتی میگن انتخاب تخیری داره. انتخاب تاخیر هم فی عمل نفسه و هم فی عمل مقلدیه تا اینجا درسته هم خودش مخیله ظهر جمعه هم برای مقلدینش مقلدینشم میخوان هر کدوم انتخاب بکنن
- اما سوال اینه مجتهد آیا میتونه فتوای به تاخیر بده برای مقلدین البته. نماز جمعه نه تو اصوله اصول کلی میگه مسئله فرعی مجتهد اومده طبق اصولی که خودش داره مثل خودش کفایه آخوند خراسانی رضوان الله تعالی یکیش خود ایشون تو اصول قائلند که اگه دو تا روایت تعارض کرد نه عمل برای مقلدینشون میذارن. اما آیا تو مسئله فرعی یعنی تا میاد تو نماز جمعه آخوند خراسانی میتونن به مقلدینشون بگن مخیرید نماز جمعه رو بخوانید یا نخوانید یعنی اینا نمیتونه بگه چرا میگن دلیل برای تاخیر که نداریم تو مسئله فرعی که دلیل بر تاخیر مال تو اصول بود
- امام علیه السلام برای رفع تعارض چی گفتن گفتن مخیریم این کار مخیر است تو اصول اصولا کلی کاری به نماز جمعه و نمیدونم نماز مسافر و اینا که نداره که. مخیری مجتهد هم برای خودش هم مقلدینش میگه مخیرین تو کجا تو قواعد کلی اما وقتی میرسه به مسئله فرعی نمیتونه فتوا بده فتوای بتخیر دلیل نداره اگه فتوا داد معناش اینه که مقلدین بعضیشون میخونم بعضیشون نمیخونن یا یکیشون هر دو انتخاب میکنن یه هفته نمیخونه میگه مرجع من گفته مخیری فرمان
- فتوایی به تاخیر نمیتونه. فتوای من تو تعارض خبرنگیره خوب مسئله اصولی به درد مردم میخورد یا نمیخوره اینا دیگه آخوند اینجا نمیگن ما اینو باید حلش کنیم که نه به درد آخوند نمیخوره اما به درد شاگردانشون میخوره دقت کنید اینا رو یه چیزایی اینطوری باید مطرح کنیم شاگردانشون یعنی کسانی که اجتهادن دارن درس خارج میخونن آخوند اونجا سر درس اصول چی میگن. ۱۰۰ تا شاگردم نشستن دارن گوش میکنن اونا دیگه سرشون میشه که همه جا تو تخت تو تعارض خبرین بشه تختی پس میتواند مجتهد فتوای به تاخیر بدهد تو مسئله اصولی برای کسانی که میتونن استفاده کنن
- ما میگیم شاگرداش اما وقتی رسید به مسئله فرعی که یه نمونه سالم میخواد بگه اونجا نمیتونه تو رساله بنویسه که نماز جمعه که دو تا روایت داره تو رساله بنویسه که. مقلدین من شما مخیری بین انجام یا ترک اونو میگم نمیتونه
- خب تو مسئله اصولی گفتیم میتونه با مثال زدیم به سر درس حلش کنیم دیگه سر درسش به کسانی که سرشون میشه تعارض خبرین میرن سر روایت شاگردانشون میفهمند که استادشان قائل به تاخیر است فتوا میداد به اصولی وقتی فتوا داد میتونه استاد با شاگرد. ضد هم عمل بکنن یعنی استاد طبق نظر خودش به نماز جمعه که میرسه مثلاً میره انتخاب میکنه لنگه خوندنو اون شاگردش که اونم تو ممشای اجتهاده انتخاب میکنه نخوندن رو میشه اما مردم نه مردم چون رساله جلوشونه رساله آخوندا که نگاه میکنن توی سوال ننوشته خود انتخاب میکنه مثلا. خود آخوند تو اصول که انتخاب کردن تقیه را خودشون انتخاب میکنن تو رساله وجوب نماز جمعه را تو رساله میگن واجبه بخونید مقلدین که خبر ندارن که چیه مقلدین رساله رو که نگاه میکنم میبینن آخوند نوشن واجبه که نماز جمعه رو بخوانیم پس مقلدین حق تاخیر ندارد باید طبق نظر استادشون هرچی انتقاد کرد اون انتخاب میکنه مجتهد های که سر درس آخوندند و مقلد آخوندن هستن از اون مجتهدین نیستن که بخوان تقلید نکنند. این مجتهدایی که سر درسن اینا میتونن که انتخاب کنند غیر مختاره الاستاد استادشون تو رساله شاگردش اون طلبهایه نه مردم اون شاگرد چون میدونه استادش تو اصول قایل به تاخییره چیکار میکنه لنگه عدم وجوب انتخاب میکنه و نماز جمعه رو نمیخونه این مطالب رو دارن اینطوری صاحب کفایه همچین تحمیل میکنن به ما یه جاش یه ایرادی داره
- اینطوری دارن تحمیل میکنن میخوان. شاگرداشون و مردم عادی و بعد میگن مستند تو رسالش حق نداره بنویسه تخیر جمله سال عملیه دیگه بره سال که میرسه خودش اگه انتخاب کردش وجوه نماز جمعه را تو رسالم فقط باید بخونن اما شاگردانی که سر درس بودن و شنیدن که استادشون میگه خیر تو تعارض خبر میدانند که استادشون تو تعارض خبرین یه لنگه شو انتخاب کرده. شاگردی اونا میتونن لنگه بعدی را انتخاب احکام اینطوری تفکیک بکنیم بین شاگردان و بین لفظ شاگرد تو عبارت دارم بازش میکنم چون میدونم کفایه بالاخره یه سری مشکلاتی داره فهمشو خیلی سخته باید اونا رو اضافه اول بکنیم بعد ببینیم منظور چیه.
- ما ایرادی که اینجا به آخوند داریم شما طبق مبنای خودتون نه مبنای ما طبق مبنای خودتون گفتید که در تعارض خبرین تاخیر چه اشکال داره جناب آخوند شما فتوایی به تاخیری بدید تو رسالتون فقط سر درس نباشید برای شاگردانتون شاگرد که فهمیدن تخییره تو رسالم بنویسید بهتره که ما این حرف بزنیم که بگیم مردم واجب است انتخاب بکنن طبق نظر آخوندا. واجب انتخاب کند مختاره الاستاد
- اما شاگردان میتوانند خلاف مختار الاستاد را انتخاب بلکه باید یکیش کنیم یه کاسش میکنیم میگیم استاد تو اصول قالب تاخییره میتواند فتوای به تاخیر بده
- منتها من یه بحثی رو حالا میرم جلو ببینید بحث به کجا میرسه که استاد تو رساله طبق نظر ما تحقیری که مینویسد حکم اولیشه ثانوی ثانویه. حکم اولی که نبود که آخوند نظرشون این شد تو تعارض خبرین فرمودند رجحانی نیست لذا حکم ثانوی با توجه به اینکه حکم ثانویه ما یه چیز اضافه میکنیم اینا رو باید بیاریم تو اصول فرمایش آخوند نه اینا رو قبول نداشتیم میگیم مجتهد میتواند فتوای به تخریب بده تو رساله اما واجب نیست بر مجتهد بنویسد تو رساله که این حکم اولیش یا ثانوی. شما یه تاخیر اولی داریم یه تاخیر ثانوی داریم تاخیر اولی مثل خصال کفاره که خود معصوم خود خدای متعال فرموده
- کسی که کفاره بشه میتواند یکی از سه تا کارو بکنه ۶۰ روز روزه بگیره یه بنده آزاد بکنه اینو میگن تاخیر اولی تاخیری که امروز ثانویه دوتا روایت چیه آخوند رضوان الله تعالی علیه فتوا شون تخیره. کفاره نیست این لازم نیست این و بگید به مردم اصولی بلد نیستند که پس تاخیر اولیه یا ثانوی مال سر درس برای مجتهدینی که سر درسش نشستن این به درد اونا میخوره اما تو رساله فرقی نمیکنه بین مجتهدین سر درس و بین مردم حکم به تاخیر میده همونایی که سر درسن میدونن استادشون قالب تغییر هم مردم. لذا همه میتوانند خلاف مختاره الاستاد انتخاب بکند استاد تو عمل که میرسه
- مثلاً نماز جمعه میره اون لنگشو انتخاب مردم همشون چون میدونن قالب میتونن اون ور انتخاب کنن و نه ظهر بخونن خب دلیل ما چیه که تو رساله حکم به تاخیر بکنه به خاطر اینکه صحیح است دادن این تاخیر به خدای متعال باز میگم نظر آخوند هی تکرار میکنم چون. اما طبق نظرآخوند بگه تاخیر نسبت ندادن به عنوان حکم ثانوی دارم میگم حکم خداست فصل صحت انتصاب تاخیر الی الله تبارک و تعالی یجوز مجتهد ان یکتب فی رسالت خیلی راحت حکم تغییر میکنه همون چیزی که سر درس این اشکال ما به آخونده که ایشون گفتن نه. بیرون باید یه لنگه رو هرچی خودش انتخاب کرد همونو تو رسالش همون یه دونه رو بنویسه
- گفتیم نه این چیه - تشکیک یعنی یه نوع افتراق در تکلیف میشه که مردم دو دسته بشن تو تکلیف همه مقلد آخوند اونایی که سر درصد میرن نماز ظهر رو میخونن اونایی که بیرونن سالن نماز جمعه اینا نمیتونیم ما این حرفا رو بزنیم.
- دلیل دوم ما اینه که حکم فرعی را فرع حکم اصولی اصول برای چی داریم میخونه اصول برای اینه که قواعد کلی یاد بگیریم قاعده کلی آیا منطبق میشه به نماز جمعه یا نه بله اینم دلیل دوم ماست که مسائل فقهی همه فرع مسائل اصولیه چرا میگن تو اصول انتخاب کرد تو فرد حق نداره بگه تو فرد باید یکیشو خودش انتخاب کنه به مردم فتوا بده که همه باید ما جنبه. دوم ما که حکم فرعی این فرع حکم اصولی است تو اصول اگر انتخاب کرد تاخیر را همین طول سال چند تو مسئله فرعی مینویسه که نماز جمعه مینویسه میگه من یه چیزی
- برای خود ما یه بار اتفاق افتاد خدمت رهبر معظم یه بار ازشون سوال کردم که خیلی از این نوجوان های که به سن بلوغ میرسند. اینا رساله شما ندارید و رسالت حضرت امام هست سختشونه اینو چیکار بکنم فرمودند که من اجازه میدم که به فتوای من دلت مقلد حضرت امام بشه خب بعد گفتن البته این خلاف مشهور
- مشهور تقلید ابتدایی از میت اجازه نمیدن اجازه میدن اونم فقط راجع به امام گفتن که شیخ اسم نیاورد من اجازه میدم. رساله فارسی نداشتن حالا یه مقدار اضافه شده اینا بعدا چاپ شده کار حالا آسون شده اون موقع اینا نبود ایشون فرمودن من اجازه میدم برید مقلد امام بشه خیلی خوشحال شدیم دیگه شاید صدها نفر اینجا تو اصفهان گفتم بریم به فتوای رهبر مقلد امام دفترشون هم خبر نداشت اونایی که جواب میدن بعضیا رفته بودن سوال کرده دفترشون که ما میتونیم مقلد امام رساله شد. نظرشون اینه که به مردم میگفتن این چون خلاف مشهوره من فتوا ما اعلام نمیکنم اما نظرم اینه
- بعد یه جلسه دیگه داشتیم اون جلسه خصوصی اونطوری اول دو نفری بودیم که پشت سرشون به ما گفتند و جلسه بعدی هفت هشت ده نفر علما نشسته بودن شهرهای مختلف استان اومده بودن اونم خصوصی بود جلسه رسمی کشوری نبود هر کسی یه سوالی میکرد من یه سوالی به ذهنم رسید. راجع به اینکه اینایی که به سن بلوغ میرسند و شما اجازه دادید که برن مقلد امام بشن این میشه تقلید ابتدایی گفتم حالا بعضیا هستن چهار پنج سالش مقلد شما هستند الان ۲۰ سالشه تقلید از شما کرده آیا اینم اجازه میدید که حالا برید مقلد امام بشه یا نه حالا من اینجا ساده گفتم اونجا به شکل علمیش مطرح کردن ابتدایی استمراری. به اینجا که رسیدی شد حرفا تو اول کردند و گفتن باید تو اصول ببینید که ما نظرمون چیه
- آیا تاخیر ابتدایی من فهمیدم که چون سوالمو بلند گفتم چند تا دیگه ایم نشسته بودند و قبلاً هم به من گفته بودند که نظرم چون خلاف مشهوره نمیخوام اعلام بکنم من نمیخواستم بگم بذار منم دیگه هیچی نگفتم فقط همینه ایشون گفتن باید تو اصول ببینید بحث همینه که اگه تو اصول گفتید خیر
- ابتدایی فقط برای کسیه که. تازه بالغ شده ابتدا انتخاب میکنه حضرت امامو این اشکال نداره که انتخاب کرد خود رهبر انقلابه دیگه بعد فرداش نمیتونه عوض کنه بره ابتداییه مثل نماز جمعه ابتدایی یعنی هفته اول اگه انتخاب کرد خوندن نماز جمعه را دیگه هفتههای بعد همش باید همینو ادامه بده نمیتونه عوض کنه چون تاخیر میگن ابتداییه اون مجتهدی که تو اصول قائل به استمرار میشه چرا میتونه یه هفته نماز نماز. با این بخشم که ما گفتیم همین میشه میتونه یه هفته یا ۵ سال حتی مقلدای ایشون باشه بعد بره مقلد امام و جالب بود تو همون جلسه من دادم رهبر انقلاب بشنوند یا ما هیچی نگفت
- بعد یه پیرمرده از آخوندا پیرمردم بوده اما خوب متوجه نشد که آقا نمیخوان جواب بدن اون دوباره شاعر گفت بالاخره این سوال که فلانی کرد جواب چی شد بالاخره ما مردم چی بگیم. اینه که تاخیر ابتداییشه استمراری اثرشم تو همون نماز جمعه مثال میزنم تاخیر ابتدایی یعنی چه یعنی مجتهد اگر انتخاب کرد تو تاخیر اون روایتی رو که میگه نه ما جمعه بخون دیگه باید تا آخر عمر همون انتخاب یعنی ابتدا مخی است بعدش که مخیر نیست دلیل اینه که میگن مخیر نیست چیه. میگن تحقیری که امام گفتن برای انسان متحیر گفتن یعنی انسانی که سر دوراهه متحیر به این روایت برای متحیر گفتن چی مخیری اما بعدش که یه راه انتخاب کرد رفت تو این راه دیگه در میاد دیگه دیگه حق ندارید وسط برگه بره تو راه دوم دیگه ادامه بده نظر اینه که میگن موضوع عوض شده.
- صاحب کفایه و دیگران خود بنده همه میگویم تاخیر استمراری جواب بدیم که بعد از که انتخاب کرد دیگه موضوع عوض شده دیگه تحیر درآمد چرا بازم میگید مخیله جواب اینه که تحیر هنوز در نیومده دوستان حکم الله هنوز نمیدونه با اینکه طرف نماز جمعه رو خوند حالا ازش سوال کنید حکم خدا چیه آیا وجبه وجود ظلم نمیدونم. تو عمل در بیاد غیر فتواست فتواشو ازش مجتهدم بپرس خودش میگه میگه نمیدونم پس فتوا چه قبل از انتخاب یک طرف تاخیر چه بعد از انتخاب باشه از نظر فتوایی هنوز تحیر باقیه پس موضوع عوض نشده و هنوز حکم الله واقعی رو نمیداند این تاخیری که انتخاب کرد بعد از عملیه امام میخواستن تو عمل گفتن مخیر اینم رفت تو این راه حالا که رفت. تحیر عملیش از بین رفت اما طیاره حکم نرفته این یه دلیل دلیل دوم ما استشهاده یعنی لوشککنا بعد از انتخاب یک راه لوشککنا فی انه مخیر بعد املا اگه شک کردیم که آیا این آقا بعد از انتخاب هنوز مخیر هم هست یا نه خب است با ترجمه دوتا شکم نداریم. انواع استصاب هم شبه جواب شوهم دادیم که قطعاً موضوع عوض نشده است و تحیر مال چی بود اون آقا میگفت بعد از که انتخاب کردی دیگه تعیین نداری پس حق نداری تاخیر
- ما جواب دادیم گفتیم بعد از انتخاب تحیره تو تعارض خبرین هنوز موجوده بانک رفته توی جاده رفته میخونه اما وقتی ازش سوال میکنن میگه خبرین متعارض است و تو تعارض خبرین. من فتوام تحقیر است اینو هم برای مقلدینش میگه دیگه اشکالی هم نداره
- یه جمله هم دارم که آیا تخیر میشه بگه معنای دیگه معنا کنیم تخریب به این معنا که گفتیم درسته کدوم معنا اینکه از تاخیر به معنا وجود تعارض بین الخبر این تعارض بین خبر تفاوتی نمیکنه که من یه راه انتخاب کرده باشم یا نکرده باشم تعارض خبرینه یعنی دو تا از امام صادر شده یا منسوب به امامه. که این همان تعارض داره عمل من که اثر نمیذاره که بگیم تا من انتخاب کردم نماز جمعه را روایت نماز جمعه هست اون روایت نماز ظهر از کتابها حذف میشود حذف نشده تعارض خبرین هست اما یه کسی میگه که تاخیر رو به یه معنای دیگه بکن چه معنایی کفایه نیومده
- ما اضافه میکنیم منظور از تاخیر کسی است که لم یعمل شی همون تاخیر بدوی دیگه خواستید تغییر. کسی مخیر است که هنوز هیچ کاری نکرده این مخیره و نتیجه اینه که کسی که انتخاب کرد یه سخن در میاد آیا میشه تاخیر اینطور معنا کنیم آخوند میگن تخریب به معنای دیگر هرچی بگو که یکیش همین بود که ما گفتیم چنین چنین تغییری اصلا لم یقه فی خطاب موضوع لتخیر اصلا روایتی به این معنا موضوع قرار نگرفته که بگه کسی مخیر است که لم یعمل شی نداریم. چون نداریم دوباره برمیگردیم سر صحبت خودمان تاخیر خودمون معنا میکنیم تاخیر به معنای تعارض خبرش تعارض خبره اینم لا فرق بین یخطار احدهما فرق نمیکنه چه انتخاب بکنه چه نکنه چه تو جاده اول بره یا نره اون تاخییره هنوز هست چون تحیر هست
- ما ساده معنا کردیم گفتیم حکم الله حکم الله نمیدونم آیا به عبارت دیگر. چطور معنا میکنی میگیم تحیر تو تعارض خبر وجود داره رفع تحیر به چیه که اون آقا میگفت بعد از انتخاب رفع تعیینش ما میگیم رفع تحیر یا به نسبت به اختیار مکلف است یا به نسبت پروردگار این دو حالته ساده دارم میگم اگر رفع تحیر به نسبت به مکلف باشه بعد از انتخاب هست. اگه به نسبت پروردگار باشه یعنی مکلفه تعارض خبرین داشت رفت پیش خود امام صادق علیه السلام امام یکی روایتها گذاشتن کنار گفتم کذبه
- اگه رفع تعید به نسبت الی جنب الله تعالی باشه قطعاً چیه تحیر از بین میره و مجتهد حقیر یا نداره دیگه چی میخواد بگه حرفش مثل یخی بود که باز شد یه شبههای بودا اما شبه حل شد.
- با توجه به اینکه تاخیر استمرار تو بحث استمراریه چون فرض ما اینه که پیش امام که نرفته که روایته تنها کاری که کرده انتخاب کرده است یکی از روایتها را رفته تو عمل رفته نماز جمعه خونده این انتخابش دلیل نمیشه که تحیرشو از بین بره
- تحیرش یعنی به معنای تعارض خبرین هنوز تو فتواش هست میگه دو تا روایت تعارضه نمیدانم حکم واقعی خدا چیه وظیفه منم تخلیه. همه حرفا رو مبنای آخونده که اصلاً ایشون ترجیح و قبول نداشتن
- ما که اول گفتیم به مرجعات عمل کنه اگه مرجحات نبود که کم اتفاق میفته اون بعد از سه چهار تا مرجایی که امام گفتن آخر دست گفتن خب مخیله و الا باید از اول بگیم بماند و معمولا فقیر تو همون مرجعیت و سه میتونه ترجیح بدهد و اصلا این بحثا تاخیر بدیهای استمرا هستن پیش نمیاد.
- میرم یک بخش خیلی بخش مهمی از این گردنههای سما بارها یادتون جمعش کردیم بحث بعدی ما ترجیح به مرجحات غیرمنصوص هست اسمشو چی میذاریم من المرجعات المنصووصه املا شیخ اعظم جناب آخوند که. مرجع بود سه چهار تا از مرجحات را قبول نکردن حتی یه شبههای تو عبارتشون هست حالا ما نسبت اینطوری هم ندیم تو عبارتشون این بود که من قبول ندارم تخیر اما یه جا هم گفتن مرجحاتو باید ببینیم نزد شاعریه لحظه نزد شاعری گفتن اگه ما عمل میکنه اما نمیگن بالاخره این موافقت شهرت شما قبول دارید یا نه. کتاب مخالف عامه این سه تاره قبول دارید یا نداری
- خب یه جا یادتونه گفتم که مقبوله دلالتش ضعیف است مرفوعه سندش ضعیف جدا با تشکل گفتن که دیگه شک نکنید این حرفای گذشته از ما نتونستیم درست بفهمیم بالاخره چی میخوان بگن
- اما نهایتش الان اینجا اینه جناب شیخ اعظم رضوان الله تعالی سه تا مرج که تو روایت اومده که قبول دارند بعد میگن چهار و پنج چی. یکی از این خبرم عمل کن ولو من سوسه نیست آخوندم که اینا رو رد کنم این بخش بعدی صلی الله علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم




