جلسه 74بحث بصیرت  عدم رشد بصیرت  در قرآن ونهج البلاغه- وضرورت وآگاهی بصیرت  سیاسی4- بحش چهارم  نکوهش  و سرزنش یاران خود (کوفیان) – سه مسآله - سستی – بی تحرکی – بی تفاوتی.

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

 نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

وبلاگ صفرزاده-  https://safarzade.blog.i

شنبه –  24/9/ 1403مطابق 12جمادی الثانی 1446مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح --استاد سالک  

  1. جلسه 74بحث بصیرت  عدم رشد بصیرت  در قرآن ونهج البلاغه- وضرورت وآگاهی بصیرت  سیاسی اجتماعی از نگاه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
  2. بسم الله الرحمن الرحیم  الحمد لالله رب العالمین .
  3. اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
  4. الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله‌ لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خذله –
  5. خطبه 108 نهج البلاغه اعتقادی ، سیاسی , یکی از سخنرانی های امام در شهر کوفه که حوادث سخت آینده را بیان می کند. هفت بخش  وبخش چهار این خطبه مورد بحث ماست  بحش اول  
  6. 1 بحش اول - سپاس وحمد وثنای خداى را، كه به آفرينش مخلوقاتش برآفريدگان خود نمودار است، و هستى وى- با دليل روشن- بر دلهاى آنان پديدار. بى‏آنكه بينديشد آفريدگان را آفريد، كه انديشيدن او را نمى‏سزيد. چه، انديشه را دلى درون سينه بايد، و او را درونى نيست تا انديشه‏اى از آن برآيد. علم او درون پرده‏هاى غيب را شكافت، و بر عقيدتهاى نهفته و رازهاى پنهان احاطت يافت.
  7. معرفت الله الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الْمُتَجَلِّي‏ لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لَا تَلِيقُ إِلَّا بِذَوِي الضَّمَائِرِ وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ‏
  8. 2- بحش دوم سخن از فضایل وکرمات  (صل الله علیه وآله وسلم ): او را برگزيد از درختى كه رستنگاه پيامبران است، و چراغدانى پر نور براى روشنى جهان، از خاندانى بلند مرتبه و ديدارى، و از سرزمين بطحاء- سرزمين فخر و بزرگوارى-. خاندانى كه- چراغهاى ظلمتند و چشمه‏هاى حكمت. از اين خطبه است:طبيبى كه بر سر بيماران گردان است، و مرهم او بيمارى را بهترين درمان،- و آنجا كه دارو سودى ندهد-. داغ او سوزان. آن را به هنگام حاجت بر دلهايى نهد كه- از ديدن حقيقت- نابيناست، و گوشهايى كه ناشنواست و زبانهايى كه ناگوياست. با داروى خود دلهايى را جويد كه در غفلت است،- يا از هجوم شبهت- در حيرت: كسانى كه از چراغ دانش بهره‏اى نيندوختند، و آتشزنه علم را براى روشنى جان نيفروختند. پس آنان چون اشتر و گوسفندند كه سرگرم چرا ماند، يا خرسنگهاى سخت كه گياهى نروياند. وَ مِنْهَا فِي ذِكْرِ و خصایص النَّبِيِّ  صل الله علیه وآله وسلماخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ فتنة بني أمية و منها طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ
  9. 3- بحش سوم در ذكر معلم و رهبری پيامبر (صل الله علیه وآله وسلم ):رازهاى درون، براى خداوندان بصيرت آشكار شد، و راه حق براى پوينده بيراهه پديدار. قيامت نقاب از چهره برانداخت، و نشانه آن خود را براى نشانه جو ظاهر ساخت.لعلل انحراف فرزندان امیه َ= لمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا وَ أَسْفَرَتِ السَّاعَةُ عَنْ وَجْهِهَا وَ ظَهَرَتِ الْعَلَامَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا
  10. 4- بحش چهارم  نکوهش  و سرزنش یاران خود (کوفیان) – سه مسآله - سستی – بی تحرکی – بی تفاوتی. ای مردم كوفه! چرا شما را پيكرهاى بى روح، و روح‏هاى بدون جسد مى‏نگرم؟ چرا شما را عبادت كنندگانى بدون صلاحيّت، و بازرگانانى بدون سود و تجارت، و بيدارانى خفته، و حاضرانى غايب از صحنه، بينندگانى نابينا، شنوندگانى كر، و سخن گويانى لال، مشاهده مى‏كنم؟ پرچم گمراهى بر پايه‏هاى خود بر افراشته شده و طرفداران آن فراوان گشته؛ شما را با پيمانه خود مى‏سنجند و سركوب مى‏كنند، پرچمدارشان (معاويه)، از ملّت اسلام خارج و بر راه گمراهى ايستاده است. - مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ رَايَةُ ضَلَالٍ قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا وَ تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا تَكِيلُكُمْ بِصَاعِهَا وَ تَخْبِطُكُمْ بِبَاعِهَا قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنَ الْمِلَّةِ قَائِمٌ عَلَى [الضَّلَّةِ] الضِّلَّةِ ...
  11. نظر ما در بحث بخش چهار خطبه ضرورت بصیرت وآگاهی سیاسی اجتماعی  وارشاد آن می باشد. قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا وَ أَسْفَرَتِ السَّاعَةُ -
  12. تعجب حضرت چيست كه شما را چون كالبدهايى مى‏بينم بيجان، و جانهايى بى‏كالبد- و در كار ناتوان-، عبادت كنانى راه صلاح ناسپرده، بازرگانانى از تجارت سود نبرده، بيدارانى خوابيده، حاضرانى نهان از ديده. (بنی امیه – معاندین – منافقین ) قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ
  13. برای اهل بصیرت باطن آنها سر نهان وپنهان اینها آشکار است   بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ‏
  14. در قرآن آمده - مشكلات نبايد عامل سستى وضعف شود، بلكه بايد عامل حركت و تلاش جديدى گردد. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ‏»
  15. مشكلات و ناملايمات، مردان خدا را وادار به تسليم نمى‏كند. «وَ مَا اسْتَكانُوا»
  16. رزمندگانِ بصير، نه از درون روحيّه خود را مى‏بازند؛ «فَما وَهَنُوا» و نه توان رزمى خود را از دست مى‏دهند؛ «وَ ما ضَعُفُوا» و نه در اثر ناملايمات تسليم مى‏شوند. «وَ مَا اسْتَكانُوا»
  17. وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرين قرآن کریم  آل‏عمران : 146
  18. نتیجه  = دراین سه مسآله  سخن های حضرت .1-سختی هایی از بنی امیه -2- موانع  ترشی های آنها – 3- دشمنی های بنی امیه – 4- تسلط بنی امیه باعث سستی وبی تفاوتی شما شده - بخش 5- نصیحت به بخش 6-– از دو بخش است 1- سخن از حواث سخت در حکومت بنی امیه 2- فساد ها در جامعه و جابه جایی معروف به منکر و منکر به معروف  7- فسخ ارزش ها در حکومت همچو در حال حاضر در حکومت ها ( آمریکا –اسرائیل – کشور های اروپایی) که ارزش هارا به لجن کشیده باشد.
  19. نکته راه حق راه سعادت وشقاوت  را می فهمد برایش هویدا وآشکار و روشن  است . برای همه افراد روشن است .قیامت برای جویندگان حق روشن واضح واشکار است.
  20. مورد تعجب است.: چرا به کلام حصرت گوش نمی دهید : مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً
  21. من برایتان سخنرانی می کنم شما مانند پیکر های بی روح صحبت می کنم عکس العمل نشان نمی دهند ... فراتراز این مطلب.. مانند 25 مرداد 300شهید گمنام و 370 شهید اصفهان بلاتاثیر  وبلا تحول  لااقل یک تکبیر الله اکبر بگو ...بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ
  22. علت اینکه شما پیکر بدون روح وروح بدون پیکر هستید در مسیر حق قرار نگرفته اید.لذا اگر جدا در مسیر حق قرار نگرفتید محکوم به سقوط هستید. که پیکر بدون روح باشد
  23. نگرندگانى نابينا، شنوندگانى ناشنوا، گويندگانى ناگويا. درفش گمراهى را مى‏بينم چون درختى تناور- بر پاى مانده و شاخه‏ها به هر سو دوانده. به پيمانه خود به شما مى‏پيمايد، و هر ستم كه تواند به شما مى‏نمايد. امير آن از ملّت اسلام برون افتاده است و در حيرت گمراهى ايستاده.
  24. معنای لغات
  25. 1-إنجابت» از مادّه «جَوْب» (بر وزن قوم) و «جوبه» (بر وزن توبه) به معناى قطع کردن و بريدن است و پاسخ کلام را از اين رو «جواب» مى گويند که سؤال را قطع مى کند و به آن پايان مى دهد و هنگامى که اين کلمه به باب انفعال مى رود، به معناى انکشاف و آشکار شدن است و در خطبه بالا به همين معنا آمده است
  26. 2. «خابط» از مادّه «خبط» گاه به معناى ضرب شديد آمده 2- و گاه به معناى راه سپردن بدون هدايت، 3-همچون کسى که در شب بدون چراغ طىّ طريق مى کند و در خطبه بالا معناى دوم منظور است.
  27. جامعه ای که بدون هادی ورهبر باشد سقوط می کند سپردن بدون هدايت را استاد مثل لیله المبیت زدند وغار ثورکه رد پای حضرت را ردشناسان هدیت کردن تا غار ثور..
  28. 3. «أسفرت» از مادّه «سُفور» به معناى باز کردن پوشش و کشف حجاب است و لذا به زنان بى حجاب «سافرات» گفته مى شود. و «مسافر» را از اين جهت «مسافر» گويند که در حال عادّى در لابه لاى خانه ها و ديوارهاى شهر ناپيداست; امّا به هنگامى که گام به بيابان مى گذارد، آشکار مى شود.
  29. 4. بسيارى از مفسّران شيعه و اهل سنّت حديث بالا را در تفسير آيه 18 سوره محمّد (صلى الله عليه وآله) آورده اند.
  30. 5- نُسّاک» جمع «ناسک» به معناى عبادت کننده است.
  31. 6. «أيقاظ» جمع «يقظان» به معناى بيدار است.
  32. 7. «نوّم» جمع «نائم» به معناى شخص خواب است.
  33. 8- وَ ظَهَرَتِ 1-ظهور علامت چند معنا هست 1- قیامت 2- بعث پیامبر  3- اشکار شدن جهان اسلام هم زمان حکومت زر وزور و وزیرو روکردن فتنه های بزرگ در اسلام  که در این بخش ودر این زمان وضع معاندین و منافقین نقش برآب شود .  
  34. 9- السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ . باطن افراد – باطن فرد – باطن جامعه حاکم – باطن جمع منافق ومعاند – ممکن است شناخت هر کدام اینها باشد.عمق بصیرت اصل کلام است  بعضی ها اهل بصیرت شناخت منافق ومعاندین هستند ولی دربعضی مورد از سراط منحرف می شوند چون فتنه 87-  لذا اهل بصیرت کفایت نمی کند وعمق بصیرت در هرلحظه لازم است مقام معظم رهبری  بصیر لحظه به لحظه اند در رشد بصیرت مرتبه توقف ندارد با اشراف به حواث هر لحظه داشت  و توقف ندارند ودر رسالت شناخت عمل کرد هرلحظه منا فقین ومعاندین تبهر داشت وبربستر حوادث اشراف پیدا کرد در این راستا بحث زیادی مطرح است
  35. اهل بصیرت زیاد هستند ولیکن در عمق بصیرت ما افراد کم داریم که در بعضی موارد توقف می کنند  ودر یک معنا ما در عمق بصیرت بدون توقف افراد کم نداریم . چون فتنه 87 –و401 حالا یک عده در مورد سوریه– گویند این همه شهید دادیم  جواب گفته شود امام حسین هم شهید شد  مگر راه او ادامه پیدا نکرد مقصد شهدا الی یوم ظهور صاحب الامر والی یوم قیامت  مستمر است بحث عمیق است. .
  36. در جمله - السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ – 1- کلمه - السَّرَائِرُ -. حضرت را باید باز کرد وبرای اهل بصیرت این کلمه روشن تر گردد . روی این جمله حضرت مطالعه کنید.2- راه برای پویندگان بصیرت روش است: آشنایی وباز کردن جهات تبین زمان – وتبین حق را باید در نظر گرفت ومسآیل خوب عنوان کنیم واهل بصیرت باشیم لحظه به لحظه والا سقوط حتمی است.
  37. یک حدیث از بعثت و یک آیه در کنارهم سپس مى‏فرمود رسول الله صل الله علیه وآله وسلم : بعثت من و قيامت مانند اين دو انگشت با هم است- و دو انگشت سبّابه خود را كنار هم‏ مى‏نهاد.- هر كس مالى باقى گذارد براى اهل بيت اوست، و هر كس وامى گذارد بر عهده من است. -  ثُمَّ يَقُولُ بُعِثْتُ‏ أَنَا وَ السَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ وَ يَجْمَعُ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِأَهْلِهِ وَ مَنْ تَرَكَ دَيْناً فَعَلَيَّ وَ إِلَي‏ این حدیث در زیل آیه 18 سوره محمد آمده که می فرماید: گرچه معمولًا كلمه «السَّاعَةَ» در مورد قيامت بكار مى‏رود ولى مانعى ندارد كه مراد، زمانِ نزول قهر الهى و هلاكت مردم در همين دنيا باشد كه مقدّمه عذاب قيامت است. فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ (سوره محمدآیه18) موضوع غفلت را از این آیه می شود مورد پژوهش قرارداد
  38. غفلت در کجاها : احتمال غفلت‏ در مسلمانان واقعى ضعيف است‏- غفلت‏ در برابر ذكر و توجه است:- غفلت‏ در هر حال ممنوع.است – غفلت‏ ازهر گونه غرور -  حضرت مقام معطم رهبری فرمودند غرور سم است و انفعال زهر - حضرت به فته 87 اشاره کردند وفرمودند امیرالمؤمنین فرمود «ملتی که درخانه‌ی خودش درگیر با دشمن بشود ذلیل میشود،‌ نگذارید به خانه‌ی شما برسد.» لذا نیروهای ما رفتند، سرداران برجسته‌ی ما رفتند، شهید عزیز ما سلیمانی و یارانش و همکارانش رفتند جوانها را هم در عراق، هم در سوریه. اول در عراق، بعد در سوریه سازماندهی کردند، مسلح کردند، جوانهای خود آنها را، ایستادند در مقابل داعش، کمر داعش را شکستند توانستند غلبه پیدا کنند.
  39. بیان مقام معظم رهبری در سخنان  اخیر خود فرمودند جمهوری اسلامی با این حوادث گوناگون، حوادث تلخ مواجه شده اما در این حوادث یک لحظه جمهوری اسلامی دچار انفعال نشده. انفعال از مؤمن نباید سر بزند. انفعال گاهی از خود حادثه خطرش بیشتر است. انفعال یعنی اینکه انسان نگاه کند به این احساس برسد که هیچ کاری نمیتواند بکند، پس تسلیم بشود. این انفعال است. پس در پیشرفتها و موفقیتها غرور سم است. در ناکامیها، مشکلات، انفعال زهر است. یک عده‌ای البته همتشان این است که تو دل مردم را خالی کنند. این نباید اتفاق بیفتد.
  40. جمع بندی جلسه 74 رشد وآگاهی بصیرت - ارواح بدون تفکر چه معنی دارد: أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ 1-عابدین بی فکر نا صالح  2- تجارت بی سود 3- بیداری بدون بصیرت (سخنان امیرالمومنین – مقام معظم رهبری) 4-افراد حاضر بی فکرهمانند ادمهای غایب 5- سخنران بدون مطیع رهبری 6- افراد ضد آیتم , دورو , چاپلوس , نان را به قیمت روز می خرند  7- شنونده است ولی قلب ودلش نه - مستمع نیستند 8- گفتارتان را در اختیارکسی بگذارید که گوش شنوا  وپذیرش دارد
  41. .جمع بندی کلام گفتار وفرمایش علی علیه سلام سرا سرا رشد وآگاهی وبصیرت است.         

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید