مكيال المكارم در فوائد دعا  براى حضرت قائم(عليه السلام)، - ج‏1، ص-:  86-  89 رسول خدا النبيّ النبيّ صلى اللّه عليه و آله  فرمودند: هيچ مؤمنى براى مرد يا زن مؤمنى دعا نكند

  1. سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
  2. «نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 
  3. »وبلاگ صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 
  4. «بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»
  5. «اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»
  6. مكيال المكارم در فوائد دعا  براى حضرت قائم(عليه السلام)، - ج‏1، ص-:  86-  89
  7. رسول خدا النبيّ النبيّ صلى اللّه عليه و آله  فرمودند: هيچ مؤمنى براى مرد يا زن مؤمنى دعا نكند مگر آن‏كه خداوند متعال آنچه كه او براى آن‏ها خواسته است، مانند آن را به سوى او برگرداند، از طرف هرمرد يا زن مؤمنى كه از اوّل روزگار تا روز قيامت آمده يا خواهد آمد. قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم: ما من مؤمن دعا للمؤمنين  و المؤمنات إلّا ردّ اللّه عزّ و جلّ عليه مثل الّذي دعا لهم به، من كلّ مؤمن و مؤمنة مضى من أوّل الدهر أو هو آت إلى يوم القيامة،
  8. و بسا باشد كه روز قيامت بنده مؤمنى را دستور دهند تا به آتش افكنده شود و او را مى‏كشند تا به دوزخ ببرند، ولى مؤمنين  و مؤمنات عرضه مى‏دارند: پروردگارا! اين همان شخصى است كه براى ما دعا مى‏كرد شفاعت ما را درباره او بپذير. پس خداوند شفاعت آن‏ها را درباره او قبول مى‏فرمايد و او نجات مى‏يابد.[1] إنّ العبد المؤمن ليؤمر به إلى النار يوم القيامة فيسحب، فيقول المؤمنون و المؤمنات: يا ربّ، هذا الّذي كان يدعو لنا، فشفّعنا
  9. در همان كتاب از عيسى بن ابى منصور روايت است كه گفت: من و ابن ابى يعفور و عبد اللّه بن طلحه خدمت امام  ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام بوديم كه آن حضرت خود آغاز سخن كرد و چنين فرمود: اى پسر ابى يعفور! رسول خدا النبيّ النبيّ صلى اللّه عليه و آله  فرموده: 56- و فيه: مسندا عن عيسى بن أبي منصور، قال: كنت عند أبي عبد اللّه عليه السّلام أنا و ابن أبي يعفور و عبد اللّه بن طلحة، فقال عليه السّلام ابتداء منه: يابن أبي يعفور،
  10. شش خصلت است كه در هركه باشد در پيشگاه خداوند و طرف راست [عرش‏] او خواهد بود. ابن ابى يعفور عرضه داشت: فدايت شوم، آن‏ها چيست؟  قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم: ستّ خصال من كنّ فيه كان بين يدي اللّه عزّ و جلّ و عن يمين اللّه، فقال ابن أبي يعفور: و ما هنّ، جعلت فداك؟
  11. فرمود: فرد مسلمان براى برادر دينى خود بخواهد آنچه براى عزيزترين خاندانش مى‏خواهد، و بد بدارد آنچه براى عزيزترين خاندانش بد مى‏دارد، و با پاكى و خلوص با او دوستى كند. قال: يحبّ المرء المسلم لأخيه ما يحبّ لأعزّ أهله، و يكره المرء المسلم لأخيه ما يكره لأعزّ أهله، و يناصحه الولاية،
  12. ابن ابى يعفور گريه كرد و گفت: به چه صورتى با او به پاكى و خلوص دوستى كند؟ فبكى ابن أبي يعفور و قال: كيف يناصحه الولاية؟
  13. فرمود: اى پسر ابى يعفور! اگر در دل او اينقدر منزلت داشته باشد كه خوبى و بدى را براى او بسان عزيزترين كسان خود بخواهد، انگيزه‏اى خواهد شد تا در غم و شادى او شريك باشد كه در خوشحالى او شاد و در اندوهش اندوهگين مى‏شود و

قال: يابن أبي يعفور، إذا كان منه بتلك المنزلة بثّه همّه، ففرح لفرحه إن هو فرح، و حزن لحزنه إن هو حزن،

  1. اگر چيزى كه مايه فرج و 1-گشايش كار او است در اختيار داشته باشد، 2-حاجت او را برمى‏آورد 3-وگرنه برايش دعا مى‏كند.- و إن كان عنده ما يفرّج عنه، فرّج عنه، و إلّا دعا اللّه له.
  2. سپس امام  صادق عليه السّلام فرمود: سه تا مربوط به شما است [همان‏ها كه گذشت‏] و سه تا مربوط به ما است. اين‏كه 1-فضيلت ما را بشناسيد 2- و دنبال ما گام برداريد و 3- منتظر عاقبت امر و برنامه [حكومت‏] ما باشيد، كه هركس چنين بود، در پيشگاه خداوند- عزّ و جلّ- خواهد بود و كسانى كه در مراتب پايين‏تر هستند از نور ايشان استفاده مى‏كنند.

قال: ثمّ قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: ثلاث لكم، و ثلاث لنا: أن تعرفوا فضلنا و أن تطأوا عقبنا، و تنتظروا عاقبتنا، فمن كان هكذا كان بين يدي اللّه عزّ و جلّ فيستضي‏ء بنورهم من هو أسفل منهم،

  1. اما كسانى كه در طرف راست [عرش‏] الهى هستند اگر كسانى كه در درجه پايين‏تر هستند، آن‏ها را بنگرند زندگى برايشان تلخ و ناگوار مى‏شود، زيرا بر درجه آن‏ها غبطه مى‏خورند. و أمّا الّذين عن يمين اللّه فلو أنّهم يراهم من دونهم لم يهنّئهم العيش ممّا يرون من فضلهم.
  2. ابن ابى يعفور پرسيد: چگونه است كه نمى‏شود آن‏ها را ديد با اين‏كه در طرف راست [عرش‏] خداوند هستند؟ فقال ابن أبي يعفور: و ما لهم لا يرون و هم عن يمين اللّه؟!
  3. فرمود: اى ابن ابى يعفور! چون‏كه آن‏ها در حجابى از نور الهى هستند [چشم‏ها از ديدنشان عاجز است‏] مگر اين حديث به تو نرسيده است كه رسول خدا النبيّ النبيّ صلى اللّه عليه و آله  بارها مى‏فرمود: فقال عليه السّلام: يابن أبي يعفور، إنّهم محجوبون بنور اللّه، أما بلغك الحديث أنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم كان يقول:
  4. به راستى كه خداوند را در سمت راست عرش در پيشگاه الهى در جناح راست او مخلوقاتى است كه چهره‏شان از برف سفيدتر و از آفتاب هنگام ظهر تابان‏تر است. مى‏پرسند كه اينان چه كسانى هستند؟ جواب مى‏رسد: اين‏ها افرادى هستند كه در حلال خدا با يكديگر دوستى ورزيده‏اند.[2] - إنّ للّه خلقا عن يمين العرش بين يدي اللّه، و عن يمين اللّه، وجوهم أبيض من الثلج، و أضوء من الشمس الضاحية، يسأل السائل ما هؤلاء؟ فيقال: هؤلاء الّذين تحابّوا في جلال اللّه.[3]

 

 (1). اصول كافى: 2/ 507.

(2). اصول كافى: 2/ 172.

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 87

امر به معروف - يأتي ما يناسبه في نهيه عن المنكر إن شاء اللّه تعالى.[4]

  1. اجابت دعاى ما به بركت آن حضرت عليه السّلام- 3- إستجابة دعائنا ببركة وجوده
  2. بدان‏كه از جمله نعمت‏هاى بزرگ خداوند متعال بر ما اين است كه به ما اجازه داده تا او را بخوانيم و دعا كنيم و حاجت‏هاى خود را از او بخواهيم و خداوند متعال به لطف و كرمش دعاى ما را مستجاب مى‏فرمايد. إعلم أنّ من جملة نعم اللّه تعالى العظيمة علينا إذنه لنا في الدعاء و مسألة حاجاتنا منه تبارك و تعالى، و استجابة دعائنا بمنّه و كرمه،
  3. بلكه مهم‏ترين نعمت است. زيرا كه به وسيله اين نعمت به نعمت‏هاى ديگر دست مى‏يابيم؛ اهميت حقّ مولايمان امام  زمان عليه السّلام بر ما روشن مى‏شود، زيرا كه وجود آن حضرت وسيله تحقق يافتن اين نعمت و موهبت بزرگ از جانب خداوند است، پس بر ما واجب  است كه با دعا و يا كارهاى ديگر جبران اين لطف را بنماييم. و لمّا ثبت أنّ وصول جميع نعمه إلينا إنّما يكون ببركة وجود إمام زماننا عليه السّلام و ثبت أنّ إجابة الدعاء من أجلّ النعم بل أعظمها، إذ به يتوصّل إلى سائر نعمه تحقّق عظمة حقّ مولانا صاحب الزمان عليه السّلام علينا بسبب كون وجوده وسيلة لحصول هذه النعمة الجسيمة، و الموهبة العظيمة، فيجب علينا تلافي ذلك بالدعاء له عليه السّلام و بسائر ما يحصل به شكر ذلك الإنعام.
  4. و از جمله دلايلى كه بر اين جهت به‏طور خصوص دلالت دارد- كه وجود امام  عليه السّلام واسطه و سبب مستجاب شدن دعاى مردم است- و ممّا يدلّ بالخصوص على كون وجود الإمام سببا و واسطة لحصول هذا الإنعام بالنسبة إلى كافّة الأنام:
  5. روايتى است كه صفّار در بصائر الدرجات به سند خود از ابو جعفر امام  باقر عليه السّلام آورده است 57- ما رواه الصفّار في بصائر الدرجات، بإسناده عن أبي جعفر عليه السّلام قال:
  6. كه فرمود: رسول خدا النبيّ النبيّ صلى اللّه عليه و آله  به امير المؤمنين  عليه السّلام فرمود: آنچه بر تو ديكته مى‏كنم بنويس. على عليه السّلام عرضه داشت: اى پيامبر خدا! آيا مى‏ترسى فراموش كنم؟  قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم لأمير المؤمنين  عليه السّلام: أكتب ما املي عليك، قال عليّ عليه السّلام: يا نبيّ اللّه، و تخاف النسيان؟!
  7. فرمود: نمى‏ترسم فراموش كنى، من از خداوند خواسته‏ام كه تو را حفظ كند و فراموشت ننمايد، قال: لست أخاف عليك النسيان، و قد دعوت اللّه لك أن يحفظك فلا ينساك،
  8. ولى براى شريكانت بنويس. عرضه داشت: شركاى من كيانند؟ فرمود: امامان از فرزندان تو كه خداوند به سبب آنان بر امّت من باران مى‏فرستد و به سبب آنان دعاى ايشان را مستجاب مى‏كند و به سبب آنان بلا را از آن‏ها دور مى‏سازد و به سبب آنان رحمت از آسمان نازل مى‏شود لكن اكتب لشركائك.  قال: قلت: و من شركائي يا نبيّ اللّه؟ قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: الأئمّة من ولدك، بهم يسقى امّتي الغيث، و بهم يستجاب دعاؤهم، و بهم يصرف البلاء عنهم، و بهم تنزل الرحمة من السماء،
  9. و اين نخستين آنان است- به امام  حسن عليه السّلام اشاره كرد- سپس به امام  حسين عليه السّلام اشاره كرد و فرمود: امام ان از فرزندان تواند.[5] و هذا أوّلهم- و أومى بيده إلى الحسن عليه السّلام. ثمّ أومى بيده إلى الحسين عليه السّلام- ثمّ قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: الأئمّة من ولدك.[6]
  10. قال: قلت: و من شركائي يا نبيّ اللّه؟ قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: الأئمّة من ولدك، بهم يسقى امّتي الغيث، و بهم يستجاب دعاؤهم، و بهم يصرف البلاء عنهم، و بهم تنزل الرحمة من السماء، و هذا أوّلهم- و أومى بيده إلى الحسن عليه السّلام. ثمّ أومى بيده إلى الحسين عليه السّلام- ثمّ قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: الأئمّة من ولدك.[7]
  11. مى‏گويم: اين حديث با ملاحظه ساير عبارت‏هايش در آنچه ذكر كرديم صراحت دارد.
  12. احسان به ما- -- 4 إحسانه إلينا
  13. احسان امام  زمان- عجّل اللّه فرجه الشريف- به ما نحوه‏هاى گوناگون دارد كه قسمتى از آن‏ها را بعد از اين اشاره خواهيم كرد، ان شاء اللّه تعالى. بالدعاء و دفع الأعداء، و كشف البأساء، و سائر ما نشير إلى جملة منها إن‏ شا الله تعالی

 

______________________________
(1). بصائر الدرجات: 167.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 88

  1. و از جمله آن‏ها دعا كردن آن حضرت در حقّ ما و دفع شرّ دشمنان و برطرف ساختن محنت‏ها و ... مى‏باشد. خداوند متعال مى‏فرمايد: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ؛[8] آيا پاداش احسان جز احسان است. . و قد قال اللّه تعالى: هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ‏[9]،
  2. البته احسان به حكم عقل و شرع و فطرت انسانى، انگيزه دعا كردن است كه: و الإحسان باعث للدعاء بحكم العقل و الشرع، و مقتضى الجبلّة الإنسانيّة
  3. به مردم احسان كن كه دل‏هايشان را به بند خواهى كشيد و بسيار مى‏شود كه احسان، انسان را به بردگى مى‏كشاند.

أحسن إلى الناس تستعبد قلوبهم فطالما استعبد الإنسان إحسان.

أحسن إلى الناس تستعبد قلوبهم‏

 

فطا لما استعبد الإنسان إحسان‏

  1. اباحه [و اجازه تصرّف در] حقوقى كه از آن حضرت عليه السّلام در دست ما است -5-- إباحة ما في أيدينا من حقوقه لنا
  2. روايتى است كه در كافى از مسمع از امام  صادق عليه السّلام كه ضمن حديثى طولانى آمده، امام  صادق عليه السّلام فرمود: اى ابو يسار! به تحقيق كه تمام زمين براى ما است و هرچه خداوند از آن برآرد، همه از براى ما است- 58- ففي الكافي: عن مسمع، عن الصادق عليه السّلام، في حديث طويل: يا أبا سيّار، إنّ الأرض كلّها لنا، فما أخرج اللّه منها من شي‏ء فهو لنا، فقلت له: و أنا أحمل إليك المال كلّه؟ فقال عليه السّلام: إباحة ما في أيدينا من حقوقه لنا
  3. ابو يسار- مى‏گويد: به آن حضرت عرض كردم: پس همه مال را براى شما بياورم؟ فرمود: اى ابو يسار! البته ما آن را بر تو حلال كرديم و مباح گردانيديم، پس مال خودت را برگير و هرآنچه از زمين در دست شيعيان ما هست بر آن‏ها حلال است تا هنگامى كه قائم ما بپاخيزد و ماليات آن را از آنان بگيرد و زمين را در دست ايشان واگذارد. امّا آنچه در دست غير شيعيان است هرسودى كه از آن ببرند بر آن‏ها حرام است و هنگامى كه قائم ما بپاخيزد زمين را از دستشان بگيرد و آن‏ها را به خوارى از آن بيرون راند.[10] 5- يا أبا سيّار، قد طيّبناه لك، و أحللناك منه، فضّم إليك مالك، و كلّ ما في أيدي شيعتنا من الأرض، فهم فيه محلّلون حتّى يقوم قائمنا عليه السّلام فيجبيهم طسق‏[11] ما كان في أيديهم، و يترك الأرض في أيديهم، و أمّا ما كان في أيدي غيرهم، فإنّ كسبهم من الأرض حرام عليهم، حتّى يقوم قائمنا، فيأخذ الأرض من أيديهم و يخرجهم صغرة، الحديث.[12]
  4. 6- استنصاره‏ = استنصار و يارى خواستن آن حضرت عليه السّلام
  5. در حرف (ظ) و حرف (ك) در شباهت‏هاى آن حضرت به جدّش ابو عبد اللّه الحسين عليه السّلام و حرف (ن) در نداهاى آن حضرت مطالب مناسبى خواهد آمد، ان شاء اللّه تعالى. يأتي في حرف الظاء المعجمة[13] و في شباهاته بجدّه الشهيد أبي عبد اللّه الحسين عليهم السّلام في حرف الكاف‏[14] و في نداءاته من حرف النون‏[15] إن شاء اللّه تعالى.
  6. _«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ
 

[1] . اصول كافى: 2/ 507.

[2] . اصول كافى: 2/ 172.

[3] الكافي: 2/ 172 ح 9.

[4] يأتي ص 348 باب نصره للاسلام و نهيه عن المنكر.

[5] . بصائر الدرجات: 167.

[6] بصائر الدرجات: 167 ح 22، عنه البحار: 36/ 232 ح 14.

[7] بصائر الدرجات: 167 ح 22، عنه البحار: 36/ 232 ح 14.

[8] . سوره الرحمن، آيه 60.

[9] الرحمن: 60.

[10] . اصول كافى: 1/ 407.

[11] الجباية: أخذ الخراج، و الطسق: الوظيفة من الخرائج.

[12] الكافي: 1/ 408 ح 3، عنه الوسائل: 6/ 382 ح 12.

[13] ص 160.

[14] ص 298.

[15] ص 351.

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید