ه السّلام  ، ج‏.2.ص:69 فبشّرنا بجزيل ثوابك و أنذرنا الأليم من عذابك، پس، به پاداش فراوانت ما را

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                                   

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏» 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

ه السّلام  ، ج‏.2.ص:69

  1. فبشّرنا بجزيل ثوابك و أنذرنا الأليم من عذابك، پس، به پاداش فراوانت ما را مژده داد و از عذاب دردناكت ما را ترسانيد،
  2. أشهد أنّه قد جآء بالحقّ من عند الحقّ - گواهى مى‏دهم كه او حق را از طرف حق آورد
  3. و صدّق المرسلين، و أشهد أنّ الّذين كذّبوه ذائقوا العذاب الأليم، - و فرستادگانت را تصديق نمود، و شهادت مى‏دهم كه آن‏هايى كه او را تكذيب كردند، عذاب دردناك را خواهند چشيد.
  4. أسألك يا اللّه يا اللّه يا اللّه، يا ربّاه يا ربّاه يا ربّاه، از تو مى‏خواهم اى اللّه! اى اللّه! اى اللّه! اى پروردگار! اى پروردگار! اى پروردگار!
  5. يا سيّدي يا سيّدي يا سيّدي، - اى آقاى من! اى آقاى من! اى آقاى من!
  6. يا مولاي يا مولاي يا مولاي، - اى مولاى من! اى مولاى من! اى مولاى من!
  7. أسألك في هذه الغداة أن تصلّي على محمّد و آله - در اين صبحگاه از تو مى‏خواهم كه بر محمد و آل او عليهم السّلام درود فرستى
  8. [و آل محمّد] و أن تجعلني من أوفر عبادك و مرا از پر قسمت‏ترين بندگان و درخواست‏كنندگانت قرار دهى،
  9. و سآئليك نصيبا و أن تمنّ عليّ بفكاك رقبتي من النّار، - و بر من منّت نهى كه گردنم را از آتش دوزخ برهانى،
  10. يا أرحم الرّاحمين، و أسألك بجميع ما سألتك - اى مهربان‏ترين مهربانان! و از تو مى‏خواهم به تمام آنچه از تو سؤال نمودم
  11. و ما لم أسألك من عظيم جلالك و آنچه از تو درخواست نكردم از جلالت عظيم تو
  12. و أهل بيته و أن تأذن لفرج من بفرجه فرج أوليآئك - كه اگر آن را مى‏دانستم
  13. ما لو علمته لسألتك به أن تصلّي على محمّد به آن از تو درخواست مى‏كردم اين‏كه بر محمد و خاندان او درود فرستى
  14. و أصفيآئك من خلقك و به تبيد الظّالمين و تهلكهم، - و فرج كسى را كه به فرج او، دوستان و برگزيدگان از خلقت گشايش يابند، را اجازه فرمايى و به (دست) او ستمگران را نابود و هلاك گردانى.
  15. عجّل ذلك يا ربّ العالمين - زودتر آن را برسان، اى پروردگار عالميان!
  16. و اعطني‏ سؤلي يا ذا الجلال - و درخواستم را به من عطا كن، اى صاحب جلال و بزرگوارى!
  17. و الإكرام في جميع ما سألتك لعاجل الدّنيا و آجل الآخرة، آنچه را درخواست نمودم براى دنياى نزديك و آخرت
  18. يا من هو أقرب إليّ من حبل الوريد پس از اين به من عنايت كن، اى آن‏كه از رگ گردن به من نزديك‏ترى!
  19. أقلني عثرتي و أقلبني بقضآء حوآئجي يا خالقي - لغزشم را جبران كن و با برآورده شدن حاجاتم مرا [از درگاهت‏] بازگردان، اى آفريدگار من!
  20. و يا رازقي و يا باعثي و يا محيي عظامي و هي رميم، اى روزى‏دهنده به من! اى برانگيزاننده من! اى آن‏كه استخوان‏هاى پوسيده‏ام را زنده خواهى كرد!
  21. صلّ على محمّد و آل محمّد - بر محمد و آل محمد عليهم السّلام درود بفرست
  22. و استجب لي دعآئي يا أرحم الرّاحمين» و دعايم را به اجابت برسان، اى مهربان‏ترين مهربانان!. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 68
  23. هنگامى كه از دعا فراغت يافت سر برداشت، عرضه داشتم: فدايتگردم تو دعا مى‏كنى براى فرج كسى كه  فرج او برگزيدگان و اولياى خداوند گشايش يابند، آيا تو خود آن‏كس نيستى؟ فلمّا فرغ رفع رأسه، قلت: جعلت فداك، سمعتك و أنت تدعو بفرج من بفرجه فرج أصفياء اللّه و أوليائه، أو لست أنت هو؟
  24. فرمود: نه. آن شخص قائم آل محمد عليهم السّلام است. گفتم: آيا براى خروج او نشانه‏اى هست؟ فرمود: آرى. كسوف خورشيد هنگام برآمدنش دو سوم ساعت از روز گذشته، و خسوف ماه شب بيست و سوم، و فتنه‏اى كه بر اهل مصر سايه بلا افكند، و قطع شدن رود نيل، به آنچه برايت بيان نمودم بسنده كن و شب و روزت را در انتظار مولايت باش، كه خداوند هر روز در كارى است، و هيچ كارى از كار ديگر او را باز ندارد، او اللّه پروردگار عالميان است، و نگهدارى دوستانش به او مى‏باشد و آن‏ها نسبت به او بيمناكند. قال   عليه السلام: لا، ذاك قائم آل محمّد عليهم السّلام، قلت: فهل لخروجه علامة؟ قال:نعم، كسوف الشمس عند طلوعها ثلثي ساعة من النهار، و خسوف القمر ثلاث و عشرين، و فتنة تظلّ‏  أهل مصر البلاء، و قطع النيل‏ إكتف بما بيّنت لك، و توقّع أمر صاحبك ليلك و نهارك، فإنّ اللّه كلّ يوم في شأن، لا يشغله شأن عن شأن، ذلك اللّه ربّ العالمين، و به تحصين أوليائه و هم له خائفون.
  25. 29- بعد از ذكر مصيبت سيّد الشهداء   عليه السلام
  26. زيرا كه اين دعا نوعى يارى نمودن آن حضرت  عليه السلام است. چنان‏كه در بخش پيشين در مكرمت چهل و هفتم يادآور شديم، و مؤيّد آن اين است كه يكى از دوستان صالح من ياد كرد اين‏كه: و منها: بعد ذكر مصيبة سيّد الشهداء   عليه السلام، لأنّه قسم من الإنتصار له   عليه السلام، كما ذكرنا في الباب السابق في المكرمة السابعة و الأربعين‏، و يؤيّد ذلك ما ذكر بعض أصدقائي الصالحين،
  27. مولايمان حضرت حجّت عليه السلامرا در خواب ديده بود، پس آن حضرت مضمون چنين مطلبى را فرموده بود كه: من براى مؤمنى كه مصيبت جدّ شهيدم را يادآور شود، سپس براى تعجيل فرج و تأييد من دعا نمايد، دعا مى‏كنم. أنّه رأى مولانا الحجّة عليه السلامفي المنام، فقال ما معناه: إنّي لأدعو لمؤمن يذكر مصيبة جدّي الشهيد، ثمّ يدعو لي بتعجيل الفرج و التأييد.
  28. 30- بعد از زيارت آن حضرت   عليه السلام
  29. يعنى: پس از زيارت مولايمان صاحب الزمان   عليه السلام، كه شهيد در كتاب «الدروس» به اين مطلب تصريح كرده است.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 69 و منها: بعد زيارته، أي زيارة مولانا صاحب الزمان   عليه السلام،
  30. مى‏گويم: و شاهد بر اين است آن‏كه پس از زيارت‏هايى كه براى آن بزرگوار روايت شده، دعا براى آن حضرت هم- به‏طور خاصّ- رسيده است، كه همه يا قسمتى از آن‏ها را در بخش هشتم كتاب ان شاء اللّه تعالى خواهيم آورد. و قد صرّح بذلك الشهيد في الدروس أقول: و يشهد لذلك ورود الدعاء له بالخصوص بعد الزيارات المأثورة، المنقولة في الكتب المعمولة، و سنذكرها أو بعضها في الباب الثامن، إن شاء اللّه تعالى،
  31. و نيز شاهد بر اين، عقل و عرف مى‏باشد، زيرا كه بين مردم چنين متعارف است كه چون در پيشگاه بزرگان حاضر شوند، براى آنان دعا مى‏كنند. پس شايسته است كه مؤمن آشنا به شيوه متداول بين مردم، چون خود را در پيشگاه مولايش حاضر مى‏نمايد تا او را زيارت كند، از اين امر غافل نماند، به ويژه آن‏كه بداند اين كار موافق تمايل قلبى و مطابق با خواسته او است، به مقتضاى توقيع رسيده از ناحيه مقدّس او كه پيش‏تر روايت را آورديم كه فرموده: «و أكثروا الدّعآء بتعجيل الفرج»؛ و بسيار دعا كنيد براى زودتر رسيدن فرج. و يشهد لذلك العقل و العرف أيضا، فإنّ المتعارف بين الناس الدعاء للأكابر و الأعاظم حين الحضور بين أيديهم، فينبغي للمؤمن العارف بما هو المتعارف أن لا يغفل عن ذلك حين يجعل نفسه حاضرا بين يدي مولاه لزيارته، خصوصا إذا علم أنّ ذلك موافق لميل قلبه و إرادته بمقتضى ما قدّمنا رواية من التوقيع المأثور عن ناحيته حيث قال   عليه السلام: «و أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج ...» إلخ.
  32. 31- پس از گريستن از ترس خداى تعالى‏
  33. زيرا كه اين هنگام نزديك‏ترين حالات است و جاى استجابت دعاها مى‏باشد، پس شايسته است كه مؤمن با دعا كردن براى مولايش او را ياد كند تا اندكى از حقوق واجب آن حضرت را ادا كرده باشد. و منها: عند البكاء من خشية اللّه تعالى، لأنّه أقرب الحالات، و مظّنّة استجابة الدعوات، فينبغي للمؤمن أن يذكر مولاه بالدعاء له أداء لبعض ما يجب عليه من حقوقه صلوات اللّه عليه.
  34. و شاهد بر اين است آنچه در وسائل- ابواب قواطع الصلاة- از محمد بن على بن الحسين- شيخ صدوق قدّس سرّه- به سندش از منصور بن يونس بزرج آمده كه: از امام صادق عليه السلامپرسيدم درباره كسى كه در نماز واجب، خودش را به گريستن بزند تا اين‏كه گريه كند [چه صورت دارد؟] فرمود:به خدا سوگند! روشنى چشم است، و فرمود: اگر چنين حالى دست داد، مرا در آن حال ياد كن. 1098- و يشهد لذلك ما روي في الوسائل، في أبواب قواطع الصلاة، عن محمّد بن عليّ بن الحسين، يعني الصدوق (ره)، بإسناده عن منصور بن يونس بزرج أنّه سأل الصادق عليه السلامعن الرجل يتباكى في الصلاة المفروضة حتّى يبكي، فقال   عليه السلام: قرّة عين و اللّه، و قال   عليه السلام: إذا كان ذلك فاذكرني عنده.
  35. مى‏گويم: پوشيده نيست كه اين امر، به خاطر آن است كه امام زمان او بود و بر وى حق داشت، پس براى هر مؤمنى شايسته است كه اين را نسبت به امام زمان خودش عمل كند، تا با دل و زبان، حقّ آن امام عليه السلامرا ادا كرده باشد. أقول: لا يخفى أنّ الأمر بذلك لكونه إمام زمانه، و صاحب حقّ عليه، فينبغي لكلّ مؤمن و مؤمنه العمل بذلك بالنسبة إلى إمام زمانه، أداء لحقّه بجنانه و لسانه.
  36. 32- پس از تجديد هر نعمت و زوال هر محنت
  37. زيرا كه امام عصر عليه السلامواسطه تمام نعمت‏ها است، و به بركت او هر محنت و رنج از ما دور مى‏گردد، و پيش‏تر گفتيم كه دعا براى واسطه نعمت، يكى از اقسام شكرانه نعمت است كه در آن ترغيب شده. و از اينجا است كه صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد عليهم السّلام را نيز هنگام تجديد نعمت‏ها ترجيح مى‏دهيم، زيرا كه آن‏ها اولياى نعمت‏ها هستند، چنان‏كه در زيارت جامعه و روايات مستفيضه بلكه متواتره آمده است.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 70 و منها: عند تجدّد كلّ نعمة و زوال كلّ محنة، لأنّه واسطة كلّ نعمة، و ببركته يدفع عنّا كلّ محنة، و قد ذكرنا سابقا أن الدعاء في حقّ واسطة النعم من أقسام الشكر المرغوب إليه، و من هنا نقول برجحان الصلاة على محمّد و آل محمّد عليهم السّلام عند تجدّد كلّ نعمة أيضا، فإنّهم أولياء النعم، كما في الزيارة الجامعة و الروايات المستفيضة، بل المتواترة. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام  ، ج‏.2.ص:69

  1. فبشّرنا بجزيل ثوابك و أنذرنا الأليم من عذابك، پس، به پاداش فراوانت ما را مژده داد و از عذاب دردناكت ما را ترسانيد،
  2. أشهد أنّه قد جآء بالحقّ من عند الحقّ - گواهى مى‏دهم كه او حق را از طرف حق آورد
  3. و صدّق المرسلين، و أشهد أنّ الّذين كذّبوه ذائقوا العذاب الأليم، - و فرستادگانت را تصديق نمود، و شهادت مى‏دهم كه آن‏هايى كه او را تكذيب كردند، عذاب دردناك را خواهند چشيد.
  4. أسألك يا اللّه يا اللّه يا اللّه، يا ربّاه يا ربّاه يا ربّاه، از تو مى‏خواهم اى اللّه! اى اللّه! اى اللّه! اى پروردگار! اى پروردگار! اى پروردگار!
  5. يا سيّدي يا سيّدي يا سيّدي، - اى آقاى من! اى آقاى من! اى آقاى من!
  6. يا مولاي يا مولاي يا مولاي، - اى مولاى من! اى مولاى من! اى مولاى من!
  7. أسألك في هذه الغداة أن تصلّي على محمّد و آله - در اين صبحگاه از تو مى‏خواهم كه بر محمد و آل او عليهم السّلام درود فرستى
  8. [و آل محمّد] و أن تجعلني من أوفر عبادك و مرا از پر قسمت‏ترين بندگان و درخواست‏كنندگانت قرار دهى،
  9. و سآئليك نصيبا و أن تمنّ عليّ بفكاك رقبتي من النّار، - و بر من منّت نهى كه گردنم را از آتش دوزخ برهانى،
  10. يا أرحم الرّاحمين، و أسألك بجميع ما سألتك - اى مهربان‏ترين مهربانان! و از تو مى‏خواهم به تمام آنچه از تو سؤال نمودم
  11. و ما لم أسألك من عظيم جلالك و آنچه از تو درخواست نكردم از جلالت عظيم تو
  12. و أهل بيته و أن تأذن لفرج من بفرجه فرج أوليآئك - كه اگر آن را مى‏دانستم
  13. ما لو علمته لسألتك به أن تصلّي على محمّد به آن از تو درخواست مى‏كردم اين‏كه بر محمد و خاندان او درود فرستى
  14. و أصفيآئك من خلقك و به تبيد الظّالمين و تهلكهم، - و فرج كسى را كه به فرج او، دوستان و برگزيدگان از خلقت گشايش يابند، را اجازه فرمايى و به (دست) او ستمگران را نابود و هلاك گردانى.
  15. عجّل ذلك يا ربّ العالمين - زودتر آن را برسان، اى پروردگار عالميان!
  16. و اعطني‏ سؤلي يا ذا الجلال - و درخواستم را به من عطا كن، اى صاحب جلال و بزرگوارى!
  17. و الإكرام في جميع ما سألتك لعاجل الدّنيا و آجل الآخرة، آنچه را درخواست نمودم براى دنياى نزديك و آخرت
  18. يا من هو أقرب إليّ من حبل الوريد پس از اين به من عنايت كن، اى آن‏كه از رگ گردن به من نزديك‏ترى!
  19. أقلني عثرتي و أقلبني بقضآء حوآئجي يا خالقي - لغزشم را جبران كن و با برآورده شدن حاجاتم مرا [از درگاهت‏] بازگردان، اى آفريدگار من!
  20. و يا رازقي و يا باعثي و يا محيي عظامي و هي رميم، اى روزى‏دهنده به من! اى برانگيزاننده من! اى آن‏كه استخوان‏هاى پوسيده‏ام را زنده خواهى كرد!
  21. صلّ على محمّد و آل محمّد - بر محمد و آل محمد عليهم السّلام درود بفرست
  22. و استجب لي دعآئي يا أرحم الرّاحمين» و دعايم را به اجابت برسان، اى مهربان‏ترين مهربانان!. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 68
  23. هنگامى كه از دعا فراغت يافت سر برداشت، عرضه داشتم: فدايتگردم تو دعا مى‏كنى براى فرج كسى كه  فرج او برگزيدگان و اولياى خداوند گشايش يابند، آيا تو خود آن‏كس نيستى؟ فلمّا فرغ رفع رأسه، قلت: جعلت فداك، سمعتك و أنت تدعو بفرج من بفرجه فرج أصفياء اللّه و أوليائه، أو لست أنت هو؟
  24. فرمود: نه. آن شخص قائم آل محمد عليهم السّلام است. گفتم: آيا براى خروج او نشانه‏اى هست؟ فرمود: آرى. كسوف خورشيد هنگام برآمدنش دو سوم ساعت از روز گذشته، و خسوف ماه شب بيست و سوم، و فتنه‏اى كه بر اهل مصر سايه بلا افكند، و قطع شدن رود نيل، به آنچه برايت بيان نمودم بسنده كن و شب و روزت را در انتظار مولايت باش، كه خداوند هر روز در كارى است، و هيچ كارى از كار ديگر او را باز ندارد، او اللّه پروردگار عالميان است، و نگهدارى دوستانش به او مى‏باشد و آن‏ها نسبت به او بيمناكند. قال   عليه السلام: لا، ذاك قائم آل محمّد عليهم السّلام، قلت: فهل لخروجه علامة؟ قال:نعم، كسوف الشمس عند طلوعها ثلثي ساعة من النهار، و خسوف القمر ثلاث و عشرين، و فتنة تظلّ‏  أهل مصر البلاء، و قطع النيل‏ إكتف بما بيّنت لك، و توقّع أمر صاحبك ليلك و نهارك، فإنّ اللّه كلّ يوم في شأن، لا يشغله شأن عن شأن، ذلك اللّه ربّ العالمين، و به تحصين أوليائه و هم له خائفون.
  25. 29- بعد از ذكر مصيبت سيّد الشهداء   عليه السلام
  26. زيرا كه اين دعا نوعى يارى نمودن آن حضرت  عليه السلام است. چنان‏كه در بخش پيشين در مكرمت چهل و هفتم يادآور شديم، و مؤيّد آن اين است كه يكى از دوستان صالح من ياد كرد اين‏كه: و منها: بعد ذكر مصيبة سيّد الشهداء   عليه السلام، لأنّه قسم من الإنتصار له   عليه السلام، كما ذكرنا في الباب السابق في المكرمة السابعة و الأربعين‏، و يؤيّد ذلك ما ذكر بعض أصدقائي الصالحين،
  27. مولايمان حضرت حجّت عليه السلامرا در خواب ديده بود، پس آن حضرت مضمون چنين مطلبى را فرموده بود كه: من براى مؤمنى كه مصيبت جدّ شهيدم را يادآور شود، سپس براى تعجيل فرج و تأييد من دعا نمايد، دعا مى‏كنم. أنّه رأى مولانا الحجّة عليه السلامفي المنام، فقال ما معناه: إنّي لأدعو لمؤمن يذكر مصيبة جدّي الشهيد، ثمّ يدعو لي بتعجيل الفرج و التأييد.
  28. 30- بعد از زيارت آن حضرت   عليه السلام
  29. يعنى: پس از زيارت مولايمان صاحب الزمان   عليه السلام، كه شهيد در كتاب «الدروس» به اين مطلب تصريح كرده است.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 69 و منها: بعد زيارته، أي زيارة مولانا صاحب الزمان   عليه السلام،
  30. مى‏گويم: و شاهد بر اين است آن‏كه پس از زيارت‏هايى كه براى آن بزرگوار روايت شده، دعا براى آن حضرت هم- به‏طور خاصّ- رسيده است، كه همه يا قسمتى از آن‏ها را در بخش هشتم كتاب ان شاء اللّه تعالى خواهيم آورد. و قد صرّح بذلك الشهيد في الدروس أقول: و يشهد لذلك ورود الدعاء له بالخصوص بعد الزيارات المأثورة، المنقولة في الكتب المعمولة، و سنذكرها أو بعضها في الباب الثامن، إن شاء اللّه تعالى،
  31. و نيز شاهد بر اين، عقل و عرف مى‏باشد، زيرا كه بين مردم چنين متعارف است كه چون در پيشگاه بزرگان حاضر شوند، براى آنان دعا مى‏كنند. پس شايسته است كه مؤمن آشنا به شيوه متداول بين مردم، چون خود را در پيشگاه مولايش حاضر مى‏نمايد تا او را زيارت كند، از اين امر غافل نماند، به ويژه آن‏كه بداند اين كار موافق تمايل قلبى و مطابق با خواسته او است، به مقتضاى توقيع رسيده از ناحيه مقدّس او كه پيش‏تر روايت را آورديم كه فرموده: «و أكثروا الدّعآء بتعجيل الفرج»؛ و بسيار دعا كنيد براى زودتر رسيدن فرج. و يشهد لذلك العقل و العرف أيضا، فإنّ المتعارف بين الناس الدعاء للأكابر و الأعاظم حين الحضور بين أيديهم، فينبغي للمؤمن العارف بما هو المتعارف أن لا يغفل عن ذلك حين يجعل نفسه حاضرا بين يدي مولاه لزيارته، خصوصا إذا علم أنّ ذلك موافق لميل قلبه و إرادته بمقتضى ما قدّمنا رواية من التوقيع المأثور عن ناحيته حيث قال   عليه السلام: «و أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج ...» إلخ.
  32. 31- پس از گريستن از ترس خداى تعالى‏
  33. زيرا كه اين هنگام نزديك‏ترين حالات است و جاى استجابت دعاها مى‏باشد، پس شايسته است كه مؤمن با دعا كردن براى مولايش او را ياد كند تا اندكى از حقوق واجب آن حضرت را ادا كرده باشد. و منها: عند البكاء من خشية اللّه تعالى، لأنّه أقرب الحالات، و مظّنّة استجابة الدعوات، فينبغي للمؤمن أن يذكر مولاه بالدعاء له أداء لبعض ما يجب عليه من حقوقه صلوات اللّه عليه.
  34. و شاهد بر اين است آنچه در وسائل- ابواب قواطع الصلاة- از محمد بن على بن الحسين- شيخ صدوق قدّس سرّه- به سندش از منصور بن يونس بزرج آمده كه: از امام صادق عليه السلامپرسيدم درباره كسى كه در نماز واجب، خودش را به گريستن بزند تا اين‏كه گريه كند [چه صورت دارد؟] فرمود:به خدا سوگند! روشنى چشم است، و فرمود: اگر چنين حالى دست داد، مرا در آن حال ياد كن. 1098- و يشهد لذلك ما روي في الوسائل، في أبواب قواطع الصلاة، عن محمّد بن عليّ بن الحسين، يعني الصدوق (ره)، بإسناده عن منصور بن يونس بزرج أنّه سأل الصادق عليه السلامعن الرجل يتباكى في الصلاة المفروضة حتّى يبكي، فقال   عليه السلام: قرّة عين و اللّه، و قال   عليه السلام: إذا كان ذلك فاذكرني عنده.
  35. مى‏گويم: پوشيده نيست كه اين امر، به خاطر آن است كه امام زمان او بود و بر وى حق داشت، پس براى هر مؤمنى شايسته است كه اين را نسبت به امام زمان خودش عمل كند، تا با دل و زبان، حقّ آن امام عليه السلامرا ادا كرده باشد. أقول: لا يخفى أنّ الأمر بذلك لكونه إمام زمانه، و صاحب حقّ عليه، فينبغي لكلّ مؤمن و مؤمنه العمل بذلك بالنسبة إلى إمام زمانه، أداء لحقّه بجنانه و لسانه.
  36. 32- پس از تجديد هر نعمت و زوال هر محنت
  37. زيرا كه امام عصر عليه السلامواسطه تمام نعمت‏ها است، و به بركت او هر محنت و رنج از ما دور مى‏گردد، و پيش‏تر گفتيم كه دعا براى واسطه نعمت، يكى از اقسام شكرانه نعمت است كه در آن ترغيب شده. و از اينجا است كه صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد عليهم السّلام را نيز هنگام تجديد نعمت‏ها ترجيح مى‏دهيم، زيرا كه آن‏ها اولياى نعمت‏ها هستند، چنان‏كه در زيارت جامعه و روايات مستفيضه بلكه متواتره آمده است.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 70 و منها: عند تجدّد كلّ نعمة و زوال كلّ محنة، لأنّه واسطة كلّ نعمة، و ببركته يدفع عنّا كلّ محنة، و قد ذكرنا سابقا أن الدعاء في حقّ واسطة النعم من أقسام الشكر المرغوب إليه، و من هنا نقول برجحان الصلاة على محمّد و آل محمّد عليهم السّلام عند تجدّد كلّ نعمة أيضا، فإنّهم أولياء النعم، كما في الزيارة الجامعة و الروايات المستفيضة، بل المتواترة. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید