مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام،ج2- ص220 در بحار به نقل از امالى شيخ طوسى و فرزندش حديث مسندى از

 «سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                            

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام،ج2- ص220

  1. در بحار به نقل از امالى شيخ طوسى و فرزندش حديث مسندى از مولايمان حضرت امام حسين بن على عليها السّلام آورده كه فرمود: هيچ بنده‏اى نيست كه چشمانش قطره‏اى اشك بر ما بريزد، يا اين‏كه ديدگانش به خاطر ما اشك‏آلود گردد، مگر اين‏كه خداى تعالى به سبب آن، سال‏ها او را در بهشت جاى دهد. 1290- و فيه، عن كتابي الأمالي للشيخ الطوسيّ و ابنه: بالإسناد عن مولانا الحسين بن عليّ عليهما السّلام قال: ما من عبد قطرت عيناه فينا قطرة، أو دمعت عيناه فينا دمعة إلّا بوّأه اللّه تعالى بها في الجنّة حقبا. مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 218
  2. احمد بن يحيى اودى گويد: حضرت حسين بن على عليهما السّلام را در خواب ديدم، پس عرضه داشتم: حديث گفت مخول بن ابراهيم برايم، از ربيع بن المنذر، از پدرش، از شما كه فرموده‏ايد: قال أحمد بن يحيى الأودي: فرأيت الحسين بن عليّ عليهما السّلام في المنام، فقلت: حدّثني مخول بن إبراهيم، عن الربيع بن المنذر، عن أبيه، عنك، أنّك قلت:
  3. هيچ بنده‏اى نيست كه چشمانش قطره‏اى اشك بر ما بريزد، يا اين‏كه ديدگانش به خاطر ما اشك‏آلود گردد، مگر اين‏كه خداى تعالى به سبب آن، او را سال‏ها در بهشت جاى دهد؟ فرمود: ما من عبد قطرت عيناه قطرة أو دمعت عيناه فينا دمعة إلّا بوّأه اللّه تعالى بها في الجنّة حقبا، قال عليه السّلام‏: نعم، قلت: سقط الإسناد بيني و بينك.- ما من عبد قطرت عيناه قطرة أو دمعت عيناه فينا دمعة إلّا بوّأه اللّه تعالى بها في الجنّة حقبا،
  4. آرى. عرض كردم: پس من اين حديث را بدون واسطه از شما شنيدم. قال عليه السّلام‏:نعم، قلت: سقط الإسناد بيني و بينك.
  5. در كامل الزيارات و بحار از حضرت على بن الحسين زين العابدين عليه السّلام‏  روايت شده كه فرمود: 1291- و في كامل الزيارات و البحار: عن عليّ بن الحسين زين العابدين عليهما السّلام قال:
  6. هر آن مؤمنى كه چشم‏هايش به خاطر كشته شدن حسين بن على عليهما السّلام قطره اشكى بريزند، تا اين‏كه بر گونه‏اش جارى شود، خداوند به سبب آن در بهشت منزل‏هايى به او خواهد داد، كه قرن‏ها در آن‏ها سكونت نمايد. أيّما مؤمن دمعت عيناه لقتل الحسين بن عليّ عليهما السّلام دمعة، حتّى تسيل على خدّه، بوّأه اللّه بها في الجنّة غرفا يسكنها أحقابا،
  7. و هر آن مؤمنى كه به خاطر اذيتى كه از دشمنانمان در دنيا به ما رسيده، ديدگانش اشك‏آلود گردد تا اين‏كه بر گونه‏اش جارى شود، خداوند به سبب آن در بهشت جايگاه شايسته‏اى برايش قرار خواهد داد. و أيّما مؤمن دمعت عيناه [دمعا] حتّى تسيل على خدّه لأذى مسّنا من عدوّنا في الدنيا، بوّأه اللّه مبوّأ صدق في الجنّة،
  8. و هر آن مؤمن كه در راه ما اذيتى به او رسد و از تلخى اذيتى كه در راه ما به او رسيده، چشمانش گريان شود تا آن‏كه بر گونه‏اش جارى گردد، خداوند آزردگى را از چهره‏اش دور خواهد ساخت و روز قيامت او را از خشم خويش و آتش دوزخ در امان خواهد داشت. و أيّما مؤمن مسّه أذى فينا، فدمعت عيناه حتّى يسيل دمعه على خدّه من مضاضة ما أوذي فينا، صرف اللّه عن وجهه الأذى، و آمنه يوم القيامة من سخطه و النار.
  9. در بحار از امام صادق عليه السّلام‏  آمده كه به فضيل بن يسار فرمود: اى فضيل! هركس ما را ياد كند يا نزد او ياد شويم، پس به مقدار بال مگسى از چشمش اشك بيرون آيد، خداوند گناهانش را مى‏آمرزد، اگرچه بيش از كف دريا باشد. 1292- و في البحار: عن الصادق عليه السّلام‏  أنّه قال لفضيل: يا فضيل، من ذكرنا أو ذكرنا عنده فخرج من عينه مثل جناح الذباب غفر اللّه له ذنوبه، و لو كانت أكثر من زبد البحر.
  10. در حديث ديگرى از آن حضرت عليه السّلام‏  روايت است كه فرمود: هركس كه ما نزد او ياد شويم، پس ديدگانش گريان شود، خداوند صورتش را بر آتش حرام خواهد ساخت.  1293- و في حديث آخر، عنه عليه السّلام‏  قال: من ذكرنا عنده ففاضت عيناه حرّم اللّه وجهه على النار.
  11. سيد بن طاووس رحمه اللّه در كتاب «اللهوف» گويد: از آل رسول خدا عليهم السّلام روايت شده كه فرمودند: هركس در [مصايب‏] ما گريه ‏ كند و صد نفر را گريان سازد، بهشت براى او است و هر كس گريه ‏ كند و پنجاه تن را بگرياند، بهشت براى او خواهد بود و هركس گريه ‏ كند و سى تن را بگرياند، بهشت براى او خواهد بود مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 219-1294- و قال السيّد ابن طاووس (ره) في اللهوف: روي عن آل رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله ‏و سلم ‏أنّهم قالوا: من بكى و أبكى فينا مائة فله الجنّة، و من بكى و أبكى خمسين فله الجنّة، و من بكى و أبكى ثلاثين فله الجنّة،
  12. و هركس گريه ‏ كند و بيست تن را بگرياند، بهشت براى او است و هركس گريه ‏ كند و ده نفر را به گريه ‏ درآورد، بهشت براى او خواهد بود و هركس بگريد و يك تن را بگرياند، بهشت براى او است و هركس خود را شبيه به گريه ‏‏كنندگان سازد، بهشت براى او خواهد بود. و من بكى و أبكى عشرين فله الجنّة، و من بكى و أبكى عشرة فله الجنّة، و من بكى و أبكى واحدا فله الجنّة، و من تباكى فله الجنّة.
  13. روضه كافى به سند خود از عبد الحميد وابشى، از حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام‏  روايت آورده كه گويد: به آن حضرت عليه السّلام‏  عرض كردم: همسايه‏اى داريم كه تمامى حرام‏ها را مرتكب مى‏شود تا آن‏جا كه نماز را هم ترك مى‏كند، تا چه رسد به غير آن! فرمود: سبحان اللّه! و از اين بالاتر را خبر ندهم كسى كه از اين شخص بدتر است؟! عرضه داشتم: چرا! فرمود: ناصبى (دشمن ما) از او بدتر است، 1295- و في كتاب الروضة من الكافي: بإسناده عن عبد الحميد الوابشي، عن أبي جعفر عليه السّلام‏، قال: قلت له: إنّ لنا جارا ينتهك المحارم كلّها، حتّى أنّه‏ ليترك الصلاة فضلا عن غيرها، فقال: سبحان اللّه، و أعظم ذلك، ألا أخبركم بمن هو شرّ منه؟ قلت: بلى، قال عليه السّلام‏: الناصب لنا شرّ منه، مكيال المكارم في فوائد دعا‏‏ء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 201
  14. همانا هيچ بنده‏اى نيست كه اهل البيت نزد او ياد شوند، پس به خاطر ما رقّت كند، مگر اين‏كه فرشتگان پشت او را مسح نمايند و تمامى گناهانش آمرزيده شود، مگر اين‏كه گناهى مرتكب شود كه او را از ايمان بيرون برد. و شفاعت پذيرفته مى‏شود، ولى درباره ناصبى پذيرفته نيست . أما إنّه ليس من عبد يذكر عنده أهل البيت فيرقّ لذكرنا إلّا مسحت الملائكة ظهره، و غفر له ذنوبه كلّها، إلّا أن يجي‏ء بذنب يخرجه من الإيمان، و إنّ الشفاعة لمقبولة، و ما تقبّل في ناصب،
  15. و همانا مؤمن براى همسايه‏اش شفاعت مى‏كند، درحالى‏كه حسنه‏اى ندارد، پس مى‏گويد: پروردگارا! اين همسايه‏ام اذيت را از من دور مى‏نمود، آن‏گاه درباره او شفاعت مى‏كند، پس خداى- تبارك و تعالى- فرمايد: من پروردگار تو هستم و من شايسته‏ترين كسى هستم كه از سوى تو پاداش دهد، سپس خداوند او را به بهشت داخل مى‏نمايد و حال آن‏كه هيچ حسنه‏اى برايش نيست. و إنّ المؤمن ليشفع لجاره و ماله حسنة، فيقول: يا ربّ، جاري كان يكفّ عنّي الأذى، فيشفع فيه، فيقول اللّه تبارك و تعالى: أنا ربّك، و أنا أحقّ من كافى عنك، فيدخله الجنّة و ماله من حسنة،
  16. و به درستى كه كم‏ترين شفاعت‏كننده از مؤمنين، براى سى نفر شفاعت خواهد كرد، در آن هنگام است كه اهل آتش مى‏گويند: فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ‏ ؛ پس ما را نه شفاعت‏كنندگانى هست و نه دوست صميمى. و إنّ أدنى المؤمنين شفاعة ليشفع لثلاثين إنسانا،فعند ذلك يقول أهل النار: فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ* وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ‏.
  17. و در «كامل الزيارات» و غير آن، در حديث معاوية بن وهب روايت آمده كه حضرت امام صادق عليه السّلام‏  در سجده خود دعا‏‏ كرد، تا آن‏جا كه گفت: و رحمت آور بر آن ديده‏هايى كه به خاطر ما اشك‏ها فرو ريختند. و رحمت آور بر آن دل‏هايى كه به خاطر ما بى‏تاب و سوزان شدند. و رحمت آور بر آن فرياد و مويه كشيدنى كه به خاطر ما است. 1296- و في كامل الزيارات و غيره، في حديث معاوية بن وهب، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏، أنّه دعا‏‏ في سجوده- إلى أن قال عليه السّلام‏-:و ارحم تلك الأعين الّتي جرت دموعها رحمة لنا، و ارحم تلك القلوب الّتي جزعت و احترقت لنا، و ارحم تلك الصرخة الّتي كانت لنا.
  18. گريستن در فراق امام عصر عليه السّلام‏: و امّا آنچه بر فضيلت گريستن در فراق آن حضرت عليه السّلام‏  و به خاطر محنت‏هايى كه بر آن جناب وارد مى‏گردد به‏طور خاصّ دلالت مى‏كند،  مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 220 و أمّا ما يدلّ على فضل البكاء‏ في فراقه، و ما يجري عليه من المحن بالخصوص، فمنه
  19. رواياتى است از جمله در كافى و غيبت نعمانى‏ و كمال الدين از مفضل، از امام صادق عليه السّلام‏  آمده است. عبارت حديث در كافى چنين است: مفضّل بن عمر گفت: شنيدم حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  مى‏فرمود: مبادا دم برآوريد، همانا به خدا سوگند! امامتان ساليانى از روزگار غايب خواهد ماند و شما در امتحان سخت واقع مى‏شويد، تا آن‏جا كه درباره او سخنان مختلف گفته مى‏شود: مرده، كشته شده، هلاك گرديده، به كدام درّه رفته؟! ما روي في الكافي و النعماني و كمال الدين عن المفضّل، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏:1297- ففي الكافي: بإسناده عن المفضّل بن عمر، قال:سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام‏  يقول:إيّاكم و التنويه أما و اللّه ليغيبنّ إمامكم سنينا من دهركم، و لتمحّصنّ حتّى‏ يقال: مات، هلك، بأيّ واد سلك؟ - مكيال المكارم في فوائد دعا‏‏ء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 202
  20. و هر آينه ديدگان مؤمنين بر او گريان خواهد بود و در امواج حوادث واژگون خواهيد شد، همچنان‏كه كشتى‏ها در امواج دريا واژگون مى‏شوند، پس نجات نخواهد يافت مگر كسى كه خداوند پيمان از او گرفته و ايمان در دلش ثبت گرديده و به روحى از سوى خويش تأييدش فرموده باشد، و لتدمعنّ عليه عيون المؤمنين، و لتكفأنّ كما تكفأ السفن في أمواج البحر؛ فلا ينجو إلّا من أخذ اللّه ميثاقه و كتب في قلبه الإيمان، و أيّده بروح منه،
  21. دوازده پرچم اشتباه‏انگيز افراشته خواهد شد، كه دانسته نمى‏شود كدام به كدام است. راوى گويد: پس گريه ‏ كردم و گفتم: پس چه بايد كرد؟ آن حضرت به خورشيد كه به ايوان تابيده بود، نگاهى افكند و فرمود: اى ابا عبد اللّه! اين آفتاب را مى‏بينى؟! گفتم: آرى. فرمود: به خدا سوگند! امر ما از آفتاب روشن‏تر است. و ليرفعنّ اثنتا عشرة راية مشتبهة لا يدري أيّ من أيّ‏ قال: فبكيت، ثمّ قلت: فكيف نصنع؟ فنظر إلى شمس داخلة في الصفّة،
  22. و در كتاب غيبت نعمانى از مفضّل روايت آمده كه گفت: شنيدم شيخ- يعنى حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏- مى‏فرمود: مبادا تغيير يابيد [دم برآوريد] همانا به خدا سوگند! امام شما مدّتى از روزگارتان غايب خواهد گشت و يادش خاموش خواهد ماند، تا اين‏كه گفته مى‏شود:مرده، هلاك شده، به كدام درّه رفته؟! و البته ديدگان مؤمنين بر او گريان خواهد شد .... فقال: يا أبا عبد اللّه، ترى هذه الشمس؟ قلت: نعم،فقال عليه السّلام‏: و اللّه لأمرنا أبين من هذه الشمس.1298- و في النعماني: عن المفضّل، قال:سمعت الشيخ- يعني أبا عبد اللّه عليه السّلام‏- يقول: إيّاكم و التنويه، أما و اللّه، ليغيبنّ سبتا من دهركم، و ليخملنّ‏حتّى يقال: مات، هلك، بأيّ واد سلك؟و لتدمعنّ عليه عيون المؤمنين، الخبر.
  23. و در كمال الدين به سند خود از مفضّل از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  آورده كه گويد:
  24. شنيدم آن حضرت عليه السّلام‏  مى‏فرمود: مبادا دم بزنيد، همانا به خدا سوگند! امام شما ساليانى از دورانتان غايب خواهد ماند و آزمايش خواهيد شد، تا جايى كه گفته مى‏شود: مرده، يا هلاك گرديده، به كدام وادى رهسپار شده؟! و به درستى كه ديدگان مؤمنين بر او اشكبار خواهد گشت و [در امواج فتنه‏ها] واژگون خواهيد شد، همان‏طور كه كشتى‏ها در امواج دريا واژگون مى‏گردند. و نجات نمى‏يابد مگر كسى كه خداوند پيمان از او گرفته و ايمان در دلش نوشته و با روحى از جانب خويش تأييدش فرموده باشد ....  مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 221-1299- و في كمال الدين: بإسناده عن المفضّل، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏، قال: سمعته يقول: إيّاكم و التنويه، أما و اللّه ليغيبنّ إمامكم سنينا من دهركم، و ليمحّصنّ حتّى يقال: مات أو هلك بأيّ واد سلك، و لتدمعنّ عليه عيون المؤمنين و لتكفأنّ كما تكفأ السفن في أمواج البحر، و لا ينجو إلّا من أخذ ميثاقه، و كتب في قلبه الإيمان، و أيّده بروح منه، الخبر.

 

  1. و شيخ طوسى در كتاب غيبت به سند خود، از مفضّل آورده كه گفت: شنيدم حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  مى‏فرمود: مبادا دم برآوريد، همانا به خدا سوگند! امام شما سال‏هايى‏ از دورانتان را غايب خواهد ماند و ياد او خاموش مى‏گردد، تا آن‏جا كه گفته مى‏شود: مرده، كشته شده، (هلاك گشته) به كدام وادى رفته؟! البته ديدگان مؤمنين بر او گريان خواهد گشت و واژگون خواهيد شد، همچنان‏كه كشتى‏ها بر اثر امواج دريا واژگون مى‏گردند، پس نجات نخواهد يافت مگر كسى كه خداوند پيمان از او گرفته و ايمان در دلش ثبت نموده و به روحى از سوى خود تأييدش فرموده است .... 1300- و روى الشيخ الطوسي في كتاب الغيبة: بإسناده عن المفضّل، قال:سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام‏  يقول: إيّاكم و التنويه، أما و اللّه ليغيبنّ إمامكم سنين من دهركم، و ليمحّصنّ حتّى يقال: مات، قتل، (هلك) بأيّ واد سلك؟و لتدمعنّ عليه عيون المؤمنين، و لتكفأنّ كما تكفأ السفن بأمواج البحر، فلا ينجو إلّا من أخذ اللّه ميثاقه، و كتب في قلبه الإيمان، و أيّده بروح منه، الخبر. مكيال المكارم في فوائد دعا‏‏ء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 203
  2. مى‏گويم: بنگريد و تأمل كنيد كه چگونه امام عليه السّلام‏  گريستن بر فراق مولايمان را نشانه ايمان قرار داده و بر چيزى كه وجدان آن را انكار نمى‏دارد، بلكه درست گواه بر آن است، دلالت فرموده است، زيرا كه گريه ‏ كردن بر آن حضرت، دليل معرفت‏‏‏ و نشانه محبّت قلبى مى‏باشد كه بخشى از ايمان، بلكه نزد اهل يقين حقيقت آن است. أقول: انظر و تأمّل كيف جعل عليه السّلام‏  البكاء‏ عليه علامة الإيمان، أو دلّ على أمر لا ينكره الوجدان، بل يشهد له بالعيان، فإنّ البكاء‏ عليه دليل المعرفة، و المحبّة الثابتة في الجنان، و هما جزء الإيمان، بل حقيقة لأهل الإيقان،
  3. معرفت‏‏‏ و محبت، صاحب ايمان را بر گريستن در فراق مولايمان صاحب الزمان عليه السّلام‏  و محنت‏ها و اندوه‏هايى كه بر آن جناب وارد مى‏شود، برمى‏انگيزاند و چه خوش گفته‏اند به زبان عربى: قلبي إليك من الأشواق محترق ..... و دمع عيني من الآماق مندفق ..... الشوق يحرقني و الدّمع يغرقني‏ ..... فهل رأيت غريقا و هو محترق؟ ترجمه [به نظم آوردم‏]: دل ز شوق ديدنت سوزد چو عود ..... از فراقت ديده گريد همچو رود..... غرقه در سيلاب اشك و دل كباب.... كس غريقى شعله‏ور كى ديده بود؟!.... آتش عشق تو چون در سر فتاد ..... تاب از دل؛ خواب از چشمم ربود.
  4. و در فارسى گفته‏اند: و بالفارسيّة: گواه عاشق صادق در آستين باشد. و از همين روى مى‏بينيد محبّ صادق و دوست واقعى هر قدر معرفت‏‏‏‏ و محبتش نسبت به محبوب فزون‏تر باشد، گريه ‏‏اش نيز بيشتر و فزون‏تر و پيوسته‏تر است. مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2،
  5. و رئيس محدّثين شيخ صدوق رحمه اللّه در كتاب كمال الدين‏ به سند خود، از سدير صيرفى روايت كرده كه گفت: من و مفضل بن عمر و ابو بصير و ابان بن تغلب بر مولايمان حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام‏  وارد شديم، كه ديديم آن حضرت بر روى خاك نشسته و جبّه خيبرى طوق‏دار بى‏يقه‏اى كه آستين‏هايش كوتاه بود، پوشيده (- مصيبت‏ديدگان در آن زمان، چنين جامه‏اى‏ مى‏پوشيدند) و همچون كسى كه فرزند از دست داده و جگرش سوخته باشد، مى‏گريد. حزن و اندوه چهره‏اش را فراگرفته و رنگش را تغيير داده و اشك چشمش را پر كرده بود، مى‏فرمود: اى سرور من! دورى تو، خواب از چشمم برده و زمين را بر من تنگ نموده و راحتى از دلم ربوده است. سرورم! غيبت تو، مصيبتم را به اندوه‏هاى ابدى پيوسته و يكى بعد از ديگرى را از ما مى‏ربايد، كه جمعيت و افراد را به سوى فنا مى‏كشاند و از جهت مصيبت‏هاى گذشته و بليّات پيشين، اشكى از چشمم جارى نشود و ناله‏اى از سينه‏ام سر نكشد، مگر اين‏كه در برابر چشمم محنت‏هايى مجسم مى‏گردد، كه از آن‏ها بزرگ‏تر و هولناك‏تر و سخت‏تر است و حوادثى كه با خشم تو درهم آميخته و وارداتش با سخط تو عجين گشته است. 1301- و قد روى رئيس المحدّثين (ره) في كتاب كمال الدين: بإسناده عن سدير الصيرفي، قال: دخلت أنا و المفضّل بن عمر، و أبو بصير، و أبان بن تغلب، على مولانا أبي عبد اللّه الصادق عليه السّلام‏، فرأيناه جالسا على التراب، و عليه مسح‏ خيبري مطوّق بلا جيب، مقصّر الكمّين، و هو يبكي بكاء الواله الثكلى ذات الكبد الحرّى، قد نال الحزن من وجنتيه، و شاع التغيير في عارضيه، و أبلى الدموع محج‏ريه‏ و هو يقول: سيّدي غيبتك نفت رقادي‏ و ضيّقت عليّ مهادي، و ابتزّت‏ منّي راحة فؤادي، سيّدي غيبتك أوصلت مصابي بفجائع الأبد، و فقد الواحد بعد الواحد، يفنى الجمع و العدد، فما أحسّ بدمعة ترقى‏ من عيني، و أنين يفتر من صدري عن دوارج الرزايا، و سوالف البلايا إلّا مثّل بعيني، عن غوابر أعظمها، و أفظعها، و بواقى‏ أشدّها و أنكرها و نوائب مخلوطة بغضبك، و نوازل معجونة بسخطك. مكيال المكارم في فوائد دعا‏‏ء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 204
  6. سدير گويد: از آن مصيبت سخت و پديده بسيار بزرگ، عقل‏هايمان پريد و دل‏هايمان چاك چاك گرديد و چنين پنداشتيم كه آن حالت، نشانه واقعه كوبنده و يا مصيبتى از مصايب زمان است، كه بر آن جناب روى آورده است. عرض كرديم: خداوند ديدگانت را نگرياند، اى زاده بهترين مردم! از كدامين پيش‏آمد اشكت روان و گريه ‏‏ات همچون باران است؟! و چه حالتى سبب شده كه چنين در ماتم و سوگ بنشينيد؟!- قال سدير: فاستطارت عقولنا و لها، و تصدّعت قلوبنا جزعا من ذلك الخطب الهائل، و الحادث الغائل‏و ظنّنا أنّه سمت‏لمكروهة قارعة، أو حلّت به من الدهر بائقة، فقلنا: لا أبكى اللّه يا بن خير الورى عينيك، من أيّة حادثة تستنزف‏دمعتك، و تستمطر عبرتك، و أيّة حالة حتمت عليك هذا المأتم؟
  7. امام صادق عليه السّلام‏  آهى بركشيد كه بر اثر آن درونش برآمد و پريشانى‏اش بيشتر شد و فرمود: واى بر شما! صبح امروز من در كتاب جفر نگريستم و آن كتابى است مشتمل بر علم مرگ‏ها و بلاها و مصيبت‏ها و علم آنچه بوده و خواهد بود تا روز قيامت، كه خداوند آن را به محمد و امامان پس از او عليهم السّلام   اختصاص داده است. مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 223- قال: فزفر الصادق عليه السّلام‏  زفرة انتفخ منها جوفه، و اشتدّ عنها خوفه، و قال: و يلكم نظرت في كتاب الجفر صبيحة هذا اليوم، و هو الكتاب المشتمل على علم المنايا و البلايا و الرزايا، و علم ما كان و ما يكون إلى يوم القيامة، الّذي خصّ اللّه به محمّدا و الأئمّة من بعده عليهم السّلام  ،
  8. در اين كتاب ولادت و غيبت و به درازا كشيدن و طول عمر غايب (قائم) مان و گرفتارى مؤمنين در آن زمان و شك و ترديدهايى كه بر اثر طولانى شدن غيبت او برايشان پديد مى‏آيد و بيشترشان از دين برمى‏گردند و رشته اسلام را كه خداوند- جلّ ذكره- مى‏فرمايد: وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ‏ ؛ و رشته عمل هر انسان را دور گردنش قرار داديم، يعنى: ولايت را از گردن بيرون مى‏افكنند، تأمّل نمودم، لذا رقّت كردم و اندوه‏ها بر من مستولى گشت. عرض كرديم: اى زاده رسول خدا! با سهيم كردن ما در شناختن قسمتى از آنچه درباره آن مى‏دانيد، مشرّف و گراميمان بداريد. و تأمّلت مولد قائمنا و غيبته، و إبطاءه و طول عمره، و بلوى المؤمنين في ذلك الزمان، و تولّد الشكوك في قلوبهم من طول غيبته، و ارتداد أكثرهم عن دينهم، و خلعهم ربقة الإسلام من أعناقهم الّتي قال اللّه جلّ ذكره: وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ‏ يعني الولاية، فأخذتني الرقّة، و استولت عليّ الأحزان. فقلنا: يا بن رسول اللّه، كرّمنا و فضّلنا بإشراكك إيّانا في بعض ما أنت تعلمه من علم ذلك،
  9. فرمود: خداوند- تبارك و تعالى- سه جريانى كه در مورد سه تن از رسولان روى داده است، در مورد قائم ما پيش خواهد آورد؛ ولادت او را بسان ولادت موسى و غيبتش را همچون غيبت عيسى و به درازا كشيدنش را همانند به درازا كشيدن جريان‏ نوح تقدير فرموده و پس از آن، عمر بنده صالح- يعنى خضر عليه السّلام‏- را نشانه و دليلى بر طول عمر او قرار داده است. قال عليه السّلام‏: إنّ اللّه تبارك و تعالى أدار للقائم منّا ثلاثة أدارها لثلاثة من الرسل: قدّر مولده تقدير مولد موسى عليه السّلام‏، و قدّر غيبته تقدير غيبة عيسى عليه السّلام‏، و قدّر إبطاءه تقدير إبطاء نوح عليه السّلام‏  و جعل من بعد ذلك عمر العبد الصالح- أعني الخضر عليه السّلام‏- دليلا على عمره.
  10. عرضه داشتيم: اى زاده رسول خدا! از حقايق اين معانى براى ما پرده برداريد. فقلنا له: اكشف لنا يا بن رسول اللّه عن وجوه هذه المعاني.
  11. فرمود: امّا ولادت موسى عليه السّلام‏؛ چنين بود كه چون فرعون مطلع گشت كه برافتادن حكومتش بر دست اوست، دستور داد كاهنان نزدش حاضر شوند و آنان فرعون را به نژاد او راهنمايى كردند كه از بنى اسراييل است و پيوسته فرعون زيردستان خود را دستور مى‏داد شكم زنان باردار از بنى اسراييل را پاره كنند، تا آن‏جا كه در تعقيب او، بيست و چند هزار نوزاد را به قتل رسانيد، ولى نتوانست به كشتن موسى دست يابد، چون خداى- تبارك و تعالى- او را حفظ كرد. قال عليه السّلام‏: أمّا مولد موسى فإنّ فرعون لمّا وقف على أنّ زوال ملكه على يده أمر بإحضار الكهنة، فدلّوه على نسبه، و أنّه يكون من بني إسرائيل، فلم يزل يأمر أصحابه بشقّ بطون الحوامل من نساء بني إسرائيل، حتّى قتل في طلبه نيّفا و عشرين ألف مولود، و تعذّر عليه الوصول إلى قتل موسى عليه السّلام‏  بحفظ اللّه تبارك و تعالى إيّاه
  12. همين‏طور بنى اميه و بنى عباس چون مطلع شدند كه از بين رفتن حكومت آن‏ها و نابودى امرا و ستمكاران بر دست قائم از ما خواهد بود، با ما به دشمنى پرداختند و شمشيرهاى خود را در جهت كشتن آل رسول عليهم السّلام   و برافكندن نسل او به كار گرفتند، به طمع اين‏كه به كشتن قائم عليه السّلام‏  دست يابند، و كذلك بنو اميّة و بنو العبّاس لمّا وقفوا على أنّ زوال ملكهم و ملك الامراء و الجبابرة منهم على يد القائم منّا ناصبونا العداوة، و وضعوا سيوفهم في قتل آل الرسول صلى اللّه عليه و اله ‏و سلم ‏و إبادة نسله طمعا منهم في الوصول إلى قتل القائم،
  13. ولى خداى- عزّ و جلّ- ابا دارد كه امر خويش را در دسترس يكى از ستمگران بگذارد تا اين‏كه نور خود را به كمال رساند، هرچند كه مشركين را ناخوش آيد. و يأبى اللّه عزّ و جلّ أن يكشف أمره لواحد من الظلمة إلّا أن يتمّ نوره و لو كره المشركون.
  14. و امّا غيبت عيسى عليه السّلام‏؛ البته يهود و نصارى متّفق شدند كه او كشته شده است و خداوند- جلّ ذكره- با فرموده خويش كه: وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ‏ ؛ و او را نكشتند و به دار نزدند، ولى مطلب بر آنان مشتبه شد. آن‏ها را تكذيب فرمود. غيبت قائم نيز همين‏طور است كه امّت به خاطر طولانى شدنش، آن را انكار خواهد كرد، پس بعضى از روى ناآگاهى خواهند گفت: هنوز متولد نشده. و گروهى خواهند گفت: او متولد شده و از دنيا رفته. و گوينده‏اى كه كافر شود، به اين‏كه مدّعى گردد: امام يازدهم عقيم بوده. و ديگرى از دين بيرون رفته، كه سيزده تن و بيشتر را امام خواهد شمرد. و أمّا غيبة عيسى عليه السّلام‏  فإنّ اليهود و النصارى اتّفقت على أنّه قتل فكذّبهم اللّه جلّ ذكره بقوله: وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ‏ كذلك غيبة القائم، فإنّ الامّة ستنكرها لطولها، فمن قائل يقول: إنّه‏ لم يولد، و قائل يقول‏: إنّه ولد و مات، و قائل يكفر بقوله: إنّ حادي عشرنا كان عقيما، و قائل يمرق بقوله: إنّه يتعدّى إلى ثالث عشر فصاعدا،
  15. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید