مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام،ج2- ص233 بنابراين بر مؤمن واجب است علايم ظهورآن حضرت را بشناسد،

  1. «سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«        

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام،ج2- ص233

  1. بنابراين بر مؤمن واجب است علايم ظهورآن حضرت را بشناسد، تا هرگاه ظاهر شد او را اطاعت كند و حق را از باطل تشخيص دهد. ما در اين‏جا قسمتى از آنچه شيخ اجل محمد بن ابراهيم نعمانى در كتاب الغيبة روايت كرده مى‏آوريم: و حينئذ يجب على المؤمن معرفة علامات ظهوره، ليطيع أوامره إذا ظهر، و ليتميّز الحقّ من الباطل، و نحن نذكر هنا بعض ما رواه الشيخ الأجلّ محمّد بن إبراهيم النعمانيّ (ره) في كتاب الغيبة:
  1. به سند خود از عمر بن حنظله از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  آورده كه فرمود:قائم عليه السّلام‏  را پنج علامت هست: سفيانى و يمانى و صيحه آسمانى و كشته شدن نفس زكيّه و فرو رفتنى در بيداء.

1314- فمنها: بإسناده عن عمر بن حنظلة، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏  أنّه قال: للقائم عليه السّلام‏  خمس علامات: السفيانيّ، و اليمانيّ، و الصيحة من السماء، و قتل النفس الزكية، و الخسف بالبيداء.

  1. در خبر ديگرى از آن حضرت عليه السّلام‏  آمده كه فرمود: در آن سال كه صيحه آسمانى واقع مى‏شود، پيش از آن آيتى (نشانه‏اى) در ماه رجب هست، گفتم: آن چيست؟ فرمود: صورتى در ماه برمى‏آيد و دستى آشكار مى‏گردد. 1315- و في خبر آخر عنه عليه السّلام‏  أنّه قال: العام الّذي فيه الصيحة قبله الآية في رجب، قلت: و ما هي؟ قال: وجه يطلع في القمر، و يد بارزة.
  2. و از عبد اللّه بن سنان از حضرت امام صادق عليه السّلام‏  است كه فرمود: ندا [صداى آسمانى‏] از نشانه‏هاى حتمى است و سفيانى از نشانه‏هاى حتمى است و يمانى از علايم حتمى است و كشته شدن نفس زكيّه از علايم حتمى است و كف دستى كه از آسمان بيرون مى‏آيد، از علايم حتمى است. فرمود: و امر ترسناكى كه در ماه رمضان پيش مى‏آيد، شخص خوابيده را بيدار مى‏كند و بيدار را مى‏ترساند و دوشيزه را از پرده حج‏اب بيرون مى‏اندازد.- 1316- و عن عبد اللّه بن سنان، عنه عليه السّلام‏  أنّه قال: النداء من المحتوم، و السفياني من المحتوم، و اليماني من المحتوم، و قتل النفس الزكيّة من المحتوم، و كفّ يطلع من السماء من المحتوم، قال: و فزعة في شهر رمضان توقظ النائم، و تفزع اليقظان، و تخرج الفتاة من خدرها.
  3. و از بزنطى، از حضرت رضا عليه السّلام‏  است كه فرمود: پيش از اين امر سفيانى است و يمانى و مروانى و شعيب بن صالح و كف دستى كه گويد: اين و اين. 1317- و عن البزنطي (ره)، عن الرضا عليه السّلام‏  أنّه قال: قبل هذا الأمر السفيانيّ، و اليمانيّ، و المروانيّ، و شعيب بن صالح، فكيف يقول هذا و هذا.
  4. و از ابو بصير، از حضرت ابو جعفر محمد بن على باقر عليه السّلام‏  است كه فرمود: هرگاه آتشى از سوى مشرق همچون هردى عظيم [بسيار زرد] مشاهده كرديد، كه سه يا هفت روز برمى‏آيد منتظر فرج قائم آل محمد عليهم السّلام   باشيد ان شاء اللّه كه خداوند توانا و حكيم است. سپس فرمود: 1318- و عن أبي بصير، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ عليه السّلام‏  أنّه قال:إذا رأيتم نارا من (قبل) المشرق شبه الهردي‏ العظيم، تطلع ثلاثة أيّام أو سبعة، فتوقّعوا فرج آل محمّد عليهم السّلام   إن شاء اللّه عزّ و جلّ، إنّ اللّه عزيز حكيم.
  5. صيحه جز در ماه رمضان نخواهد بود، زيرا كه ماه رمضان ماه خداوند است و اين فرياد جبرئيل به اين خلق است. آن‏گاه فرمود: نداكننده‏اى از آسمان به نام حضرت قائم عليه السّلام‏  بانگ مى‏زند، پس هركه در مشرق است و هركه در مغرب، آن را خواهد شنيد، هيچ خوابيده‏اى نخواهد ماند، جز اين‏كه بيدار شود و هيچ ايستاده‏اى، مگر اين‏كه بنشيند و هيچ نشسته‏اى، مگر اين‏كه بپا خواهد ايستاد بر اثر ترس از آن صدا، پس خداى رحمت كند كسى را كه از آن صدا عبرت گيرد و آن را اجابت نمايد، كه آن صدا، صداى جبرئيل روح الامين است. ‏مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 233- ثمّ قال عليه السّلام‏: الصيحة لا تكون إلّا في شهر رمضان، لأنّ شهر رمضان شهر اللّه و الصيحة فيه هي صيحة جبرئيل عليه السّلام‏  إلى هذا الخلق. ثمّ قال: ينادي مناد من السماء باسم القائم عليه السّلام‏  فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب، لا يبقى راقد إلّا استيقظ، و لا قائم إلّا قعد، و لا قاعد إلّا قام على رجليه فزعا من ذلك الصوت، فرحم اللّه من اعتبر بذلك الصوت فأجاب، فإنّ الصوت الأوّل هو صوت جبرئيل الروح الأمين.
  6. و فرمود: صدا در ماه رمضان، شب جمعه شب بيست و سوم خواهد بود، درباره آن ترديد مكنيد و بشنويد و اطاعت نماييد و در آخر روز صداى ابليس لعين است كه بانگ برمى‏آورد: توجّه  كنيد كه فلانى مظلوم كشته شد، تا مردم را به شكّ اندازد و آن‏ها را فريب دهد. در آن روز، چه بسيار افراد به شك و حيرت خواهند افتاد كه در آتش سقوط كنند، ثمّ قال عليه السّلام‏:يكون الصوت في شهر رمضان في ليلة جمعة، ليلة ثلاث و عشرين، فلا تشكّوا في ذلك، و اسمعوا و أطيعوا، و في آخر النهار صوت الملعون إبليس ينادي: ألا إنّ فلانا قتل مظلوما، ليشكّك الناس و يفتنهم، فكم في ذلك اليوم من شاكّ متحيّر قد هوى في النار،
  7. پس هرگاه صدا را در ماه رمضان شنيديد، در آن ترديد مكنيد كه آن صداى جبرئيل است و نشانه‏اش آن است كه او به نام حضرت قائم عليه السّلام‏  و نام پدرش ندا مى‏كند، تا آن‏جا كه دوشيزه پس پرده هم آن را مى‏شنود و پدر و برادرش را تشويق مى‏نمايد كه خروج كنند. و فرمود: ناچار بايد كه اين دو صدا پيش از خروج حضرت قائم عليه السّلام‏  انجام گردد:فإذا سمعتم الصوت في شهر رمضان فلا تشكّوا فيه، إنّه صوت جبرئيل، و علامة ذلك أنّه ينادي باسم القائم، و اسم أبيه عليهما السّلام حتّى تسمعه العذراء في خدرها، فتحرّض أباها و أخاها على الخروج.و قال عليه السّلام‏: لا بدّ من هذين الصوتين قبل خروج القائم:
  8. صدايى از آسمان كه صداى جبرئيل است به نام صاحب اين امر و نام پدرش، و صداى دوم كه از زمين است صداى ابليس لعين مى‏باشد، به نام فلانى ندا مى‏كند كه مظلوم كشته شد، منظورش از اين كار فتنه‏گرى است. پس از صداى اوّل پيروى كنيد و مبادا به صداى بعدى فريفته شويد. صوت من السماء، و هو صوت جبرئيل باسم صاحب هذا الأمر و اسم أبيه، و الصوت الثاني من الأرض هو صوت إبليس اللعين، ينادي باسم فلان أنّه قتل مظلوما، يريد بذلك الفتنة فاتّبعوا الصوت الأوّل، و إيّاكم و الأخير أن تفتنوا به.
  9. و از چند تن از اصحاب ما روايت آمده از امام صادق عليه السّلام‏  كه گفتند: به آن حضرت عليه السّلام‏  عرضه داشتيم: آيا سفيانى از حتميات است؟ فرمود: آرى. و كشته شدن نفس زكيّه از امور حتمى است و قائم عليه السّلام‏  از امور حتمى است و فرورفتگى در بيداء از امور حتمى است و كف دستى كه از آسمان بيرون مى‏آيد، از امور حتمى است و ندا [همين‏طور]. 1319- و عن غير واحد من أصحابه، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏  أنّه قال: قلنا له عليه السّلام‏: السفياني من المحتوم؟ فقال عليه السّلام‏: نعم، و قتل النفس الزكيّة من المحتوم، و القائم من المحتوم، و خسف البيداء من المحتوم، و كفّ تطلع من السماء من المحتوم، و النداء [من السماء من المحتوم‏]
  10. عرضه داشتم: ندا چيست؟ فرمود: آوازدهنده‏اى بانگ مى‏زند به نام قائم و نام پدرش عليهما السّلام. فقلت: و أيّ شي‏ء النداء؟ فقال عليه السّلام‏: مناد ينادي باسم القائم و اسم أبيه.
  11. و از ابن ابى يعفور آمده كه گفت: حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  فرمود: به دست داشته باش! هلاكت فلانى و خروج سفيانى و كشته شدن نفس زكيّه و لشكرى كه در زمين فرو مى‏رود و صدا. گفتم: صدا چيست، همان ندا است؟ فرمود: آرى. و به وسيله آن صاحب اين امر شناخته مى‏شود. 1320- و عن ابن أبي يعفور، قال: قال لي أبو عبد اللّه عليه السّلام‏: أمسك بيدك هلاك الفلاني، و خروج السفيانيّ، و قتل النفس، و جيش الخسف، و الصوت، قلت: و ما الصوت، أهو المنادي؟ فقال عليه السّلام‏: نعم، و به يعرف صاحب هذا الأمر.
  12. و از زراره است كه گفت: به حضرت امام صادق عليه السّلام‏  عرضه داشتم: آيا ندا حق است؟ فرمود: آرى به خدا سوگند! تا آن‏جا كه هر قومى به زبان خود آن را خواهند شنيد. 1321- و عن زرارة قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام‏: النداء حقّ؟ قال عليه السّلام‏: إي و اللّه، حتّى يسمعه كلّ قوم بلسانهم.
  13. و از عبد اللّه بن سنان است كه گفت: در خدمت حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  بودم كه شنيدم شخصى از همدان مى‏گفت: اين عامّه ما را سرزنش مى‏كنند و به ما مى‏گويند: شما مى‏پنداريد كه آوازدهنده‏اى از آسمان به نام صاحب اين امر بانگ خواهد زد. آن حضرت تكيه داده بود، خشمگين شد و راست نشست، سپس فرمود: اين سخن را از من نقل نكنيد و از پدرم نقل كنيد كه هيچ اشكالى براى شما نخواهد داشت، من شهادت مى‏دهم كه از پدرم عليه السّلام‏  شنيدم‏ مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 234- 1322- و عن عبد اللّه بن سنان: قال: كنت عند أبي عبد اللّه عليه السّلام‏  فسمعت رجلا من همدان يقول له: إنّ هؤلاء العامّة يعيّرونا و يقولون لنا: إنّكم تزعمون أنّ مناديا ينادي من السماء باسم صاحب هذا الأمر، و كان عليه السّلام‏  متّكئا فغضب و جلس، ثمّ قال عليه السّلام‏: لا ترووه عنّي و ارووه عن أبي، و لا حرج عليكم في ذلك، أشهد أنّي قد سمعت أبي عليه السّلام‏  
  14. مى‏فرمود: و اللّه اين مطلب در كتاب خدا كاملا روشن است كه مى‏فرمايد: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ‏ ؛ اگر بخواهيم از آسمان آيتى فرود آوريم، پس بر آن گردن نهند، درحالى‏كه به آن خاضع باشند. پس آن روز احدى در زمين باقى نمى‏ماند، مگر اين‏كه در مقابل آن نشانه سر فرود آورد و بر آن گردن نهد و همه اهل زمين وقتى بشنوند صدايى از آسمان بلند است كه: آگاه باشيد! كه حقّ با على بن ابى طالب و شيعيان او است، ايمان مى‏آورند. يقول: و اللّه، إنّ ذلك في كتاب اللّه عزّ و جلّ لبيّن حيث يقول: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ‏ فلا يبقى في الأرض يومئذ أحد إلّا خضع، و ذلّت رقبته لها، فيؤمن أهل الأرض إذا سمعوا الصوت من السماء: ألا إنّ الحقّ في عليّ بن أبي طالب عليه السّلام‏  و شيعته،
  15. و چون فرداى آن روز شود، ابليس بر هوا رود، تا جايى كه از چشم زمينيان مخفى گردد، آن‏گاه بانگ برآورد كه: توجّه  كنيد حق با عثمان بن عفان و شيعيان او است، زيرا كه او مظلوم كشته شد، خونش را مطالبه كنيد. حضرت فرمود: پس در آن هنگام خداوند مؤمنان را با قول ثابت بر حقّ استوار مى‏سازد، كه همان نداى اوّل است. قال: فإذا كان من الغد، صعد إبليس في الهواء حتّى يتوارى عن أهل الأرض، ثمّ ينادي: ألا إنّ الحقّ في عثمان بن عفّان و شيعته، فإنّه قتل مظلوما، فاطلبوا بدمه. قال عليه السّلام‏: ف يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ‏ على الحقّ، و هو النداء الأوّل،
  16. ولى آن‏ها كه در دلشان مرض هست- كه مرض به خدا قسم! دشمنى ما است- در شك مى‏افتند، در آن هنگام از ما دورى جويند و ما را اهانت مى‏كنند و مى‏گويند: منادى اول سحرى بود از سحرهاى اين خاندان. سپس حضرت ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام‏  اين آيه را تلاوت كرد: وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ؛ و چون آيه‏اى را ببينند روى برتافته و مى‏گويند سحرهاى پى‏درپى است. و يرتاب يومئذ الّذين في قلوبهم مرض، و المرض و اللّه عداوتنا،فعند ذلك يتبرّؤون منّا و يتناولونا، فيقولون: إنّ المنادي الأوّل سحر من سحر أهل هذا البيت، ثمّ تلا أبو عبد اللّه عليه السّلام‏  قول اللّه عزّ و جلّ: وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ. مكيال المكارم في فوائد دعا‏‏ء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 217
  17. و از محمد بن الصامت است كه گفت: به امام صادق عليه السّلام‏  عرضه داشتم: آيا علامتى پيش از اين امر نيست؟ فرمود: چرا. عرض كردم: آن چيست؟ فرمود: به هلاكت رسيدن عبّاسى و خروج سفيانى و كشته شدن نفس زكيّه و فرورفتگى در بيداء و صدايى از آسمان، گفتم: فدايت شوم! مى‏ترسم كه اين امر طول بكشد. فرمود: نه. البته آن بسان دانه‏هاى منظم تسبيح پى‏درپى خواهد شد. 1323- و عن محمّد بن الصامت: قلت للصادق عليه السّلام‏: ما من علامة بين يدي هذا الأمر؟ فقال عليه السّلام‏: بلى، قلت: و ما هي؟ قال: هلاك العبّاسيّ، و خروج السفيانيّ، و قتل النفس الزكيّة، و الخسف بالبيداء، و الصوت من السماء، فقلت: جعلت فداك، أخاف أن يطول هذا الأمر، فقال عليه السّلام‏: لا، إنّما هو كنظام الخرز يتبع بعضه بعضا.
  18. و از حمران بن اعين از امام صادق عليه السّلام‏  است كه فرمود: از امور حتمى كه ناگزير پيش از قيام حضرت قائم عليه السّلام‏  بايد واقع شود: خروج سفيانى است و فرورفتگى در بيداء و كشته شدن نفس زكيّه و نداكننده‏اى از آسمان. مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 235- 1324- و عن حمران بن أعين، عن الصادق عليه السّلام‏  أنّه قال:من المحتوم الّذي لا بدّ أن يكون من قبل قيام القائم عليه السّلام‏  خروج السفياني، و خسف بالبيداء، و قتل النفس الزكيّة، و المنادي من السماء.
  19. و از زراره بن اعين است كه گفت: شنيدم حضرت ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام‏  مى‏فرمود:آوازدهنده‏اى از آسمان بانگ خواهد زد: فقط فلانى امير است، و منادى ديگر ندا مى‏كند: البته كه على و شيعيان او پيروزند. به آن حضرت عرض كردم: پس از اين ندا ديگرچه كسى با حضرت مهدى عليه السّلام‏  خواهد جنگيد؟ امام صادق عليه السّلام‏  فرمود: شيطان بانگ خواهد زد: فلانى و شيعيانش پيروزند، يعنى مردى از بنى اميه. گفتم: پس چه كسى راستگو را از دروغگو مى‏شناسد؟ -1325- و عن زرارة بن أعين قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام‏  يقول: ينادي مناد من السماء: إنّ فلانا هو الأمير، و ينادي مناد: إنّ عليّا و شيعته هم الفائزون، قلت: فمن يقاتل المهديّ عليه السّلام‏  بعد هذا؟ فقال عليه السّلام‏: إنّ الشيطان ينادي: إنّ فلانا و شيعته هم الفائزون، يعني رجلا من بني اميّة، قلت: فمن يعرف الصادق من الكاذب؟
  20. فرمود: آنان كه پيش‏تر احاديث ما را روايت مى‏كرده‏اند و مى‏گفتند: پيش از اين امر چنين چيزى خواهد بود، او را خواهند شناخت و مى‏دانند كه آنان خود بر حقّ و راستگويند.- قال عليه السّلام‏: يعرفه الّذين كانوا يروون حديثنا، و يقولون: إنّه يكون قبل أن يكون، و يعلمون أنّهم هم المحقّون الصادقون.
  21. و در حديث ديگرى از زراره آمده كه گفت: به حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  عرض كردم: خداوند حال شما را اصلاح فرمايد، تعجّب دارم و در شگفتم از حضرت قائم عليه السّلام‏  كه چگونه با او مى‏جنگند با آن عجايبى كه مى‏بينند، از قبيل فرو رفتن [سپاهيان سفيانى‏] در بيداء و ندايى كه از آسمان خواهد بود؟! 1326- و في حديث آخر عن زرارة، قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام‏: عجبت أصلحك اللّه، و انّي لأعجب من القائم عليه السّلام‏  كيف يقاتل مع ما يرون من العجائب من خسف البيداء بالجيش، و من النداء الّذي يكون من السماء،
  22. فرمود: همانا شيطان آن‏ها را وانمى‏گذارد تا اين‏كه او نيز ندا كند، همچنان‏كه روز عقبه بر رسول خدا صلى اللّه عليه و اله ‏ندا سر داد. فقال عليه السّلام‏: إنّ الشيطان لا يدعهم حتّى ينادي كما نادى برسول اللّه عليه السّلام‏  يوم العقبة.
  23. از هشام بن سالم روايت آمده كه گفت: شنيدم حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  مى‏فرمود: آن‏ها دو صيحه مى‏باشند: يكى در اوّل شب و صيحه ديگر در آخر شب دوم. راوى گويد: عرض كردم: آن چگونه است؟ فرمود: يكى از آسمان است و يكى از ابليس؛ گفتم: چگونه اين از آن تشخيص داده مى‏شوند؟ فرمود: هركس خبر آن را پيش از آن‏كه واقع شود شنيده باشد، آن را مى‏شناسد. 1327-1327- و عن هشام بن سالم، قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام‏  يقول: هما صيحتان: صيحة في أوّل الليل، و صيحة في آخر الليلة الثانية، قال: فقلت: كيف ذلك؟ قال: فقال: واحدة من السماء، و واحدة من إبليس، فقلت: و كيف تعرف هذه من هذه؟ فقال: يعرفها من كان سمع بها قبل أن تكون.
  24. و از عبد الرحمن بن مسلمه است كه گفت: به حضرت امام صادق عليه السّلام‏  عرضه داشتم: مردم ما را سرزنش مى‏كنند و مى‏گويند: هرگاه آن دو واقع شوند، حق‏گو از دروغگو چگونه شناخته مى‏گردند؟ فرمود: شما چه پاسخى به آن‏ها مى‏دهيد؟ عرض كردم: چيزى در جواب آن‏ها نمى‏گوييم. 1328- و عن عبد الرحمان بن مسلمة قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام‏: إنّ الناس يوبّخونا، و يقولون: من أين يعرف المحقّ من المبطل إذا كانتا؟ فقال عليه السّلام‏: ما تردّون عليهم؟ قلت: فما نردّ عليهم شيئا، قال:
  25. فرمود: به آنان بگوييد هركس پيش از آن‏كه اين امر واقع شود، به آن ايمان داشته باشد، هرگاه تحقق يافت، آن را تصديق خواهد كرد، خداوند- عزّ و جلّ- فرمايد: أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ‏ ؛ آيا كسى كه به سوى حق هدايتگر است، سزاوارتر است پيروى گردد، يا كسى كه خود راهياب نيست، مگر اين‏كه راهنمايى شود، پس شما را چه شده و اين چگونه قضاوتى است كه شما داريد. فقال عليه السّلام‏: قولوا لهم يصدّق بها إذا كانت من كان مؤمنا يؤمن بها قبل أن تكون، قال اللّه عزّ و جلّ: أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ‏.
  26. و از عبد اللّه بن سنان است كه گفت: شنيدم حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  مى‏فرمود: اين امر كه گردن‏هايتان را به سوى آن مى‏كشيد (سرك مى‏كشيد)، نخواهد شد تا آن‏كه ندا كننده‏اى از آسمان بانگ برزند: توجّه  كنيد! فلانى صاحب امر است، پس براى چه جنگ مى‏كنيد؟ مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 236-1329- و عن عبد اللّه بن سنان قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام‏  يقول:
  27. لا يكون هذا الأمر الّذي تمدّون إليه أعناقكم حتّى ينادي مناد من السماء: ألا إنّ فلانا صاحب الأمر، فعلى م القتال؟!

 

  1. و از محمد بن مسلم است، از حضرت باقر عليه السّلام‏  كه فرمود: سفيانى و قائم عليه السّلام‏  در يك سال خواهند بود. 1330- و عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السّلام‏، قال: السفيانيّ، و القائم عليه السّلام‏  في سنة واحدة.
  2. و از بدر بن الخليل اسدى آمده كه گفت: در خدمت ابو جعفر محمد بن على باقر عليه السّلام‏  بودم، پس آن جناب دو نشانه‏اى كه پيش از ظهور حضرت قائم عليه السّلام‏  خواهد بود و از هنگام فرود آمدن آدم عليه السّلام‏  به زمين هيچ‏گاه واقع نشده را بيان فرمود اين‏كه: خورشيد در نيمه ماه رمضان و ماه در آخر آن خواهند گرفت. شخصى عرضه داشت: يابن رسول اللّه! نه، بلكه خورشيد در آخر و ماه در نيمه خواهند گرفت، حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام‏  فرمود: من مى‏دانم تو چه مى‏گويى، ولى اين دو نشانه از هنگام هبوط آدم پديد نيامده‏اند. 1331- و عن بدر بن الخليل الأسديّ، قال:كنت عند أبي جعفر محمّد بن عليّ الباقر عليه السّلام‏  فذكر آيتين تكونان قبل قيام القائم، لم تكونا منذ أهبط اللّه آدم عليه السّلام‏  أبدا، و ذلك أنّ الشمس تنكسف في النصف من شهر رمضان، و القمر في آخره، فقال رجل: يا بن رسول اللّه، لا، بل الشمس في آخر الشهر و القمر في النصف، فقال له أبو جعفر عليه السّلام‏: إنّي لأعلم بالّذي أقول، إنّهما آيتان لم تكونا منذ هبط آدم.
  3. و از ورد- برادر كميت شاعر معروف- از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام‏  آمده كه فرمود: به درستى كه پيشاپيش اين امر پنج روز به آخر ماه مانده، ماه مى‏گيرد و پانزده روز مانده، خورشيد كسوف مى‏يابد و آن در ماه رمضان خواهد بود و در آن هنگام حساب از دست منجّمين بيرون مى‏رود. 1332- و عن ورد أخي الكميت، عن أبي جعفر عليه السّلام‏  أنّه قال: إنّ بين يدي هذا الأمر انكساف القمر لخمس تبقى و الشمس لخمس عشرة، و ذلك في شهر رمضان و عنده يسقط حساب المنجّمين.
  4. مى‏گويم: از اين حديث ظاهر مى‏شود كه منظور از آخر ماه در حديث پيشين، آخر عرفى است نه حقيقى، پس بين اين دو حديث اختلافى نيست. أقول: من هذا الحديث ظهر أنّ المراد بالآخر في الحديث السابق هو الآخر العرفي لا الحقيقي، فلا اختلاف بينهما، و الحمد للّه.
  5. و از عبد الملك بن اعين روايت آمده، كه گفت: در خدمت حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام‏  بودم كه حضرت قائم عليه السّلام‏  ياد شد، من عرض كردم: اميدوارم به زودى اين امر واقع شود و سفيانى نباشد؟ فرمود: خير، به خدا سوگند! كه آن از امور حتمى است كه بايد واقع گردد. 1333- و عن عبد الملك بن أعين، قال: كنت عند أبي جعفر، فجرى ذكر القائم، فقلت له: أرجو أن يكون عاجلا، و لا يكون سفيانيّ، فقال: لا و اللّه، إنّه لمن المحتوم الّذي لا بدّ منه.
  6. و از حمران بن اعين است، از حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام‏  در تفسير فرموده خداى تعالى: ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ؛ پس اجلى قرار داد و اجل معيّنى نزد او ثبت است. فرمود: 1334- و عن حمران بن أعين، عن أبي جعفر، في قوله تعالى: ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ‏  فقال: إنّهما أجلان: أجل محتوم، و أجل موقوف.
  7. البته دو اجل هست؛ يك اجل حتمى و اجل ديگر موقوف، پس حمران عرضه داشت: حتمى چيست؟ فرمود: آن است كه خداوند مشيتش به آن تعلّق گرفته باشد، حمران گفت: من اميدوارم اجل سفيانى از گونه موقوف باشد. حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام‏  فرمود: خير، به خدا قسم! آن از گونه حتمى است. فقال له حمران: ما المحتوم؟ قال: الّذي لا يكون غيره، قال: و ما الموقوف؟ قال: الّذي للّه فيه المشيّة. قال حمران: إنّي لأرجو أن يكون أجل السفياني من الموقوف، فقال أبو جعفر عليه السّلام‏: لا و اللّه إنّه لمن المحتوم.
  8. و از فضيل بن يسار، از حضرت امام ابو جعفر باقر عليه السّلام‏  روايت آمده كه فرمود: به درستى كه از جمله امور كارهايى است موقوف و كارهايى است محتوم. و البته سفيانى از امور محترم مى‏باشد، كه ناگزير بايد واقع شود. مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 237-1335- و عن الفضيل بن يسار، عن أبي جعفر عليه السّلام‏، قال: إنّ من الامور امورا موقوفة، و امورا محتومة، و إنّ السفيانيّ من المحتوم الّذي لا بدّ منه.
  9. و از خلّاد صائغ، از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  روايت آمده كه فرمود: از سفيانى گزيرى نيست و او جز در ماه رجب خروج نخواهد كرد. مردى به آن حضرت عرضه داشت: 1336- و عن خلّاد الصائغ، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏، أنّه قال: السفيانيّ لا بدّ منه، و لا يخرج إلّا في رجب، فقال له رجل:
  10. هرگاه خروج كرد، چگونه باشيم؟ فرمود: هرگاه آن پيش‏آمد شد، پس به سوى ما روى آوريد. يا أبا عبد اللّه، إذا خرج فما حالنا؟ قال: إذا كان ذلك فإلينا. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  
  11. «سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«        
  12. صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

    نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

    -«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

    «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

    مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام،ج2- ص233

  13.  
  14.  

     

     

  15. بنابراين بر مؤمن واجب است علايم ظهورآن حضرت را بشناسد، تا هرگاه ظاهر شد او را اطاعت كند و حق را از باطل تشخيص دهد. ما در اين‏جا قسمتى از آنچه شيخ اجل محمد بن ابراهيم نعمانى در كتاب الغيبة روايت كرده مى‏آوريم: و حينئذ يجب على المؤمن معرفة علامات ظهوره، ليطيع أوامره إذا ظهر، و ليتميّز الحقّ من الباطل، و نحن نذكر هنا بعض ما رواه الشيخ الأجلّ محمّد بن إبراهيم النعمانيّ (ره) في كتاب الغيبة:
  16. به سند خود از عمر بن حنظله از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  آورده كه فرمود:قائم عليه السّلام‏  را پنج علامت هست: سفيانى و يمانى و صيحه آسمانى و كشته شدن نفس زكيّه و فرو رفتنى در بيداء.
  17. 1314- فمنها: بإسناده عن عمر بن حنظلة، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏  أنّه قال: للقائم عليه السّلام‏  خمس علامات: السفيانيّ، و اليمانيّ، و الصيحة من السماء، و قتل النفس الزكية، و الخسف بالبيداء.

  18. در خبر ديگرى از آن حضرت عليه السّلام‏  آمده كه فرمود: در آن سال كه صيحه آسمانى واقع مى‏شود، پيش از آن آيتى (نشانه‏اى) در ماه رجب هست، گفتم: آن چيست؟ فرمود: صورتى در ماه برمى‏آيد و دستى آشكار مى‏گردد. 1315- و في خبر آخر عنه عليه السّلام‏  أنّه قال: العام الّذي فيه الصيحة قبله الآية في رجب، قلت: و ما هي؟ قال: وجه يطلع في القمر، و يد بارزة.
  19. و از عبد اللّه بن سنان از حضرت امام صادق عليه السّلام‏  است كه فرمود: ندا [صداى آسمانى‏] از نشانه‏هاى حتمى است و سفيانى از نشانه‏هاى حتمى است و يمانى از علايم حتمى است و كشته شدن نفس زكيّه از علايم حتمى است و كف دستى كه از آسمان بيرون مى‏آيد، از علايم حتمى است. فرمود: و امر ترسناكى كه در ماه رمضان پيش مى‏آيد، شخص خوابيده را بيدار مى‏كند و بيدار را مى‏ترساند و دوشيزه را از پرده حج‏اب بيرون مى‏اندازد.- 1316- و عن عبد اللّه بن سنان، عنه عليه السّلام‏  أنّه قال: النداء من المحتوم، و السفياني من المحتوم، و اليماني من المحتوم، و قتل النفس الزكيّة من المحتوم، و كفّ يطلع من السماء من المحتوم، قال: و فزعة في شهر رمضان توقظ النائم، و تفزع اليقظان، و تخرج الفتاة من خدرها.
  20. و از بزنطى، از حضرت رضا عليه السّلام‏  است كه فرمود: پيش از اين امر سفيانى است و يمانى و مروانى و شعيب بن صالح و كف دستى كه گويد: اين و اين. 1317- و عن البزنطي (ره)، عن الرضا عليه السّلام‏  أنّه قال: قبل هذا الأمر السفيانيّ، و اليمانيّ، و المروانيّ، و شعيب بن صالح، فكيف يقول هذا و هذا.
  21. و از ابو بصير، از حضرت ابو جعفر محمد بن على باقر عليه السّلام‏  است كه فرمود: هرگاه آتشى از سوى مشرق همچون هردى عظيم [بسيار زرد] مشاهده كرديد، كه سه يا هفت روز برمى‏آيد منتظر فرج قائم آل محمد عليهم السّلام   باشيد ان شاء اللّه كه خداوند توانا و حكيم است. سپس فرمود: 1318- و عن أبي بصير، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ عليه السّلام‏  أنّه قال:إذا رأيتم نارا من (قبل) المشرق شبه الهردي‏ العظيم، تطلع ثلاثة أيّام أو سبعة، فتوقّعوا فرج آل محمّد عليهم السّلام   إن شاء اللّه عزّ و جلّ، إنّ اللّه عزيز حكيم.
  22. صيحه جز در ماه رمضان نخواهد بود، زيرا كه ماه رمضان ماه خداوند است و اين فرياد جبرئيل به اين خلق است. آن‏گاه فرمود: نداكننده‏اى از آسمان به نام حضرت قائم عليه السّلام‏  بانگ مى‏زند، پس هركه در مشرق است و هركه در مغرب، آن را خواهد شنيد، هيچ خوابيده‏اى نخواهد ماند، جز اين‏كه بيدار شود و هيچ ايستاده‏اى، مگر اين‏كه بنشيند و هيچ نشسته‏اى، مگر اين‏كه بپا خواهد ايستاد بر اثر ترس از آن صدا، پس خداى رحمت كند كسى را كه از آن صدا عبرت گيرد و آن را اجابت نمايد، كه آن صدا، صداى جبرئيل روح الامين است. ‏مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 233- ثمّ قال عليه السّلام‏: الصيحة لا تكون إلّا في شهر رمضان، لأنّ شهر رمضان شهر اللّه و الصيحة فيه هي صيحة جبرئيل عليه السّلام‏  إلى هذا الخلق. ثمّ قال: ينادي مناد من السماء باسم القائم عليه السّلام‏  فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب، لا يبقى راقد إلّا استيقظ، و لا قائم إلّا قعد، و لا قاعد إلّا قام على رجليه فزعا من ذلك الصوت، فرحم اللّه من اعتبر بذلك الصوت فأجاب، فإنّ الصوت الأوّل هو صوت جبرئيل الروح الأمين.
  23. و فرمود: صدا در ماه رمضان، شب جمعه شب بيست و سوم خواهد بود، درباره آن ترديد مكنيد و بشنويد و اطاعت نماييد و در آخر روز صداى ابليس لعين است كه بانگ برمى‏آورد: توجّه  كنيد كه فلانى مظلوم كشته شد، تا مردم را به شكّ اندازد و آن‏ها را فريب دهد. در آن روز، چه بسيار افراد به شك و حيرت خواهند افتاد كه در آتش سقوط كنند، ثمّ قال عليه السّلام‏:يكون الصوت في شهر رمضان في ليلة جمعة، ليلة ثلاث و عشرين، فلا تشكّوا في ذلك، و اسمعوا و أطيعوا، و في آخر النهار صوت الملعون إبليس ينادي: ألا إنّ فلانا قتل مظلوما، ليشكّك الناس و يفتنهم، فكم في ذلك اليوم من شاكّ متحيّر قد هوى في النار،
  24. پس هرگاه صدا را در ماه رمضان شنيديد، در آن ترديد مكنيد كه آن صداى جبرئيل است و نشانه‏اش آن است كه او به نام حضرت قائم عليه السّلام‏  و نام پدرش ندا مى‏كند، تا آن‏جا كه دوشيزه پس پرده هم آن را مى‏شنود و پدر و برادرش را تشويق مى‏نمايد كه خروج كنند. و فرمود: ناچار بايد كه اين دو صدا پيش از خروج حضرت قائم عليه السّلام‏  انجام گردد:فإذا سمعتم الصوت في شهر رمضان فلا تشكّوا فيه، إنّه صوت جبرئيل، و علامة ذلك أنّه ينادي باسم القائم، و اسم أبيه عليهما السّلام حتّى تسمعه العذراء في خدرها، فتحرّض أباها و أخاها على الخروج.و قال عليه السّلام‏: لا بدّ من هذين الصوتين قبل خروج القائم:
  25. صدايى از آسمان كه صداى جبرئيل است به نام صاحب اين امر و نام پدرش، و صداى دوم كه از زمين است صداى ابليس لعين مى‏باشد، به نام فلانى ندا مى‏كند كه مظلوم كشته شد، منظورش از اين كار فتنه‏گرى است. پس از صداى اوّل پيروى كنيد و مبادا به صداى بعدى فريفته شويد. صوت من السماء، و هو صوت جبرئيل باسم صاحب هذا الأمر و اسم أبيه، و الصوت الثاني من الأرض هو صوت إبليس اللعين، ينادي باسم فلان أنّه قتل مظلوما، يريد بذلك الفتنة فاتّبعوا الصوت الأوّل، و إيّاكم و الأخير أن تفتنوا به.
  26. و از چند تن از اصحاب ما روايت آمده از امام صادق عليه السّلام‏  كه گفتند: به آن حضرت عليه السّلام‏  عرضه داشتيم: آيا سفيانى از حتميات است؟ فرمود: آرى. و كشته شدن نفس زكيّه از امور حتمى است و قائم عليه السّلام‏  از امور حتمى است و فرورفتگى در بيداء از امور حتمى است و كف دستى كه از آسمان بيرون مى‏آيد، از امور حتمى است و ندا [همين‏طور]. 1319- و عن غير واحد من أصحابه، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏  أنّه قال: قلنا له عليه السّلام‏: السفياني من المحتوم؟ فقال عليه السّلام‏: نعم، و قتل النفس الزكيّة من المحتوم، و القائم من المحتوم، و خسف البيداء من المحتوم، و كفّ تطلع من السماء من المحتوم، و النداء [من السماء من المحتوم‏]
  27. عرضه داشتم: ندا چيست؟ فرمود: آوازدهنده‏اى بانگ مى‏زند به نام قائم و نام پدرش عليهما السّلام. فقلت: و أيّ شي‏ء النداء؟ فقال عليه السّلام‏: مناد ينادي باسم القائم و اسم أبيه.
  28. و از ابن ابى يعفور آمده كه گفت: حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  فرمود: به دست داشته باش! هلاكت فلانى و خروج سفيانى و كشته شدن نفس زكيّه و لشكرى كه در زمين فرو مى‏رود و صدا. گفتم: صدا چيست، همان ندا است؟ فرمود: آرى. و به وسيله آن صاحب اين امر شناخته مى‏شود. 1320- و عن ابن أبي يعفور، قال: قال لي أبو عبد اللّه عليه السّلام‏: أمسك بيدك هلاك الفلاني، و خروج السفيانيّ، و قتل النفس، و جيش الخسف، و الصوت، قلت: و ما الصوت، أهو المنادي؟ فقال عليه السّلام‏: نعم، و به يعرف صاحب هذا الأمر.
  29. و از زراره است كه گفت: به حضرت امام صادق عليه السّلام‏  عرضه داشتم: آيا ندا حق است؟ فرمود: آرى به خدا سوگند! تا آن‏جا كه هر قومى به زبان خود آن را خواهند شنيد. 1321- و عن زرارة قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام‏: النداء حقّ؟ قال عليه السّلام‏: إي و اللّه، حتّى يسمعه كلّ قوم بلسانهم.
  30. و از عبد اللّه بن سنان است كه گفت: در خدمت حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  بودم كه شنيدم شخصى از همدان مى‏گفت: اين عامّه ما را سرزنش مى‏كنند و به ما مى‏گويند: شما مى‏پنداريد كه آوازدهنده‏اى از آسمان به نام صاحب اين امر بانگ خواهد زد. آن حضرت تكيه داده بود، خشمگين شد و راست نشست، سپس فرمود: اين سخن را از من نقل نكنيد و از پدرم نقل كنيد كه هيچ اشكالى براى شما نخواهد داشت، من شهادت مى‏دهم كه از پدرم عليه السّلام‏  شنيدم‏ مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 234- 1322- و عن عبد اللّه بن سنان: قال: كنت عند أبي عبد اللّه عليه السّلام‏  فسمعت رجلا من همدان يقول له: إنّ هؤلاء العامّة يعيّرونا و يقولون لنا: إنّكم تزعمون أنّ مناديا ينادي من السماء باسم صاحب هذا الأمر، و كان عليه السّلام‏  متّكئا فغضب و جلس، ثمّ قال عليه السّلام‏: لا ترووه عنّي و ارووه عن أبي، و لا حرج عليكم في ذلك، أشهد أنّي قد سمعت أبي عليه السّلام‏  
  31. مى‏فرمود: و اللّه اين مطلب در كتاب خدا كاملا روشن است كه مى‏فرمايد: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ‏ ؛ اگر بخواهيم از آسمان آيتى فرود آوريم، پس بر آن گردن نهند، درحالى‏كه به آن خاضع باشند. پس آن روز احدى در زمين باقى نمى‏ماند، مگر اين‏كه در مقابل آن نشانه سر فرود آورد و بر آن گردن نهد و همه اهل زمين وقتى بشنوند صدايى از آسمان بلند است كه: آگاه باشيد! كه حقّ با على بن ابى طالب و شيعيان او است، ايمان مى‏آورند. يقول: و اللّه، إنّ ذلك في كتاب اللّه عزّ و جلّ لبيّن حيث يقول: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ‏ فلا يبقى في الأرض يومئذ أحد إلّا خضع، و ذلّت رقبته لها، فيؤمن أهل الأرض إذا سمعوا الصوت من السماء: ألا إنّ الحقّ في عليّ بن أبي طالب عليه السّلام‏  و شيعته،
  32. و چون فرداى آن روز شود، ابليس بر هوا رود، تا جايى كه از چشم زمينيان مخفى گردد، آن‏گاه بانگ برآورد كه: توجّه  كنيد حق با عثمان بن عفان و شيعيان او است، زيرا كه او مظلوم كشته شد، خونش را مطالبه كنيد. حضرت فرمود: پس در آن هنگام خداوند مؤمنان را با قول ثابت بر حقّ استوار مى‏سازد، كه همان نداى اوّل است. قال: فإذا كان من الغد، صعد إبليس في الهواء حتّى يتوارى عن أهل الأرض، ثمّ ينادي: ألا إنّ الحقّ في عثمان بن عفّان و شيعته، فإنّه قتل مظلوما، فاطلبوا بدمه. قال عليه السّلام‏: ف يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ‏ على الحقّ، و هو النداء الأوّل،
  33. ولى آن‏ها كه در دلشان مرض هست- كه مرض به خدا قسم! دشمنى ما است- در شك مى‏افتند، در آن هنگام از ما دورى جويند و ما را اهانت مى‏كنند و مى‏گويند: منادى اول سحرى بود از سحرهاى اين خاندان. سپس حضرت ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام‏  اين آيه را تلاوت كرد: وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ؛ و چون آيه‏اى را ببينند روى برتافته و مى‏گويند سحرهاى پى‏درپى است. و يرتاب يومئذ الّذين في قلوبهم مرض، و المرض و اللّه عداوتنا،فعند ذلك يتبرّؤون منّا و يتناولونا، فيقولون: إنّ المنادي الأوّل سحر من سحر أهل هذا البيت، ثمّ تلا أبو عبد اللّه عليه السّلام‏  قول اللّه عزّ و جلّ: وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ. مكيال المكارم في فوائد دعا‏‏ء للقائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 217
  34. و از محمد بن الصامت است كه گفت: به امام صادق عليه السّلام‏  عرضه داشتم: آيا علامتى پيش از اين امر نيست؟ فرمود: چرا. عرض كردم: آن چيست؟ فرمود: به هلاكت رسيدن عبّاسى و خروج سفيانى و كشته شدن نفس زكيّه و فرورفتگى در بيداء و صدايى از آسمان، گفتم: فدايت شوم! مى‏ترسم كه اين امر طول بكشد. فرمود: نه. البته آن بسان دانه‏هاى منظم تسبيح پى‏درپى خواهد شد. 1323- و عن محمّد بن الصامت: قلت للصادق عليه السّلام‏: ما من علامة بين يدي هذا الأمر؟ فقال عليه السّلام‏: بلى، قلت: و ما هي؟ قال: هلاك العبّاسيّ، و خروج السفيانيّ، و قتل النفس الزكيّة، و الخسف بالبيداء، و الصوت من السماء، فقلت: جعلت فداك، أخاف أن يطول هذا الأمر، فقال عليه السّلام‏: لا، إنّما هو كنظام الخرز يتبع بعضه بعضا.
  35. و از حمران بن اعين از امام صادق عليه السّلام‏  است كه فرمود: از امور حتمى كه ناگزير پيش از قيام حضرت قائم عليه السّلام‏  بايد واقع شود: خروج سفيانى است و فرورفتگى در بيداء و كشته شدن نفس زكيّه و نداكننده‏اى از آسمان. مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 235- 1324- و عن حمران بن أعين، عن الصادق عليه السّلام‏  أنّه قال:من المحتوم الّذي لا بدّ أن يكون من قبل قيام القائم عليه السّلام‏  خروج السفياني، و خسف بالبيداء، و قتل النفس الزكيّة، و المنادي من السماء.
  36. و از زراره بن اعين است كه گفت: شنيدم حضرت ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام‏  مى‏فرمود:آوازدهنده‏اى از آسمان بانگ خواهد زد: فقط فلانى امير است، و منادى ديگر ندا مى‏كند: البته كه على و شيعيان او پيروزند. به آن حضرت عرض كردم: پس از اين ندا ديگرچه كسى با حضرت مهدى عليه السّلام‏  خواهد جنگيد؟ امام صادق عليه السّلام‏  فرمود: شيطان بانگ خواهد زد: فلانى و شيعيانش پيروزند، يعنى مردى از بنى اميه. گفتم: پس چه كسى راستگو را از دروغگو مى‏شناسد؟ -1325- و عن زرارة بن أعين قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام‏  يقول: ينادي مناد من السماء: إنّ فلانا هو الأمير، و ينادي مناد: إنّ عليّا و شيعته هم الفائزون، قلت: فمن يقاتل المهديّ عليه السّلام‏  بعد هذا؟ فقال عليه السّلام‏: إنّ الشيطان ينادي: إنّ فلانا و شيعته هم الفائزون، يعني رجلا من بني اميّة، قلت: فمن يعرف الصادق من الكاذب؟
  37. فرمود: آنان كه پيش‏تر احاديث ما را روايت مى‏كرده‏اند و مى‏گفتند: پيش از اين امر چنين چيزى خواهد بود، او را خواهند شناخت و مى‏دانند كه آنان خود بر حقّ و راستگويند.- قال عليه السّلام‏: يعرفه الّذين كانوا يروون حديثنا، و يقولون: إنّه يكون قبل أن يكون، و يعلمون أنّهم هم المحقّون الصادقون.
  38. و در حديث ديگرى از زراره آمده كه گفت: به حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  عرض كردم: خداوند حال شما را اصلاح فرمايد، تعجّب دارم و در شگفتم از حضرت قائم عليه السّلام‏  كه چگونه با او مى‏جنگند با آن عجايبى كه مى‏بينند، از قبيل فرو رفتن [سپاهيان سفيانى‏] در بيداء و ندايى كه از آسمان خواهد بود؟! 1326- و في حديث آخر عن زرارة، قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام‏: عجبت أصلحك اللّه، و انّي لأعجب من القائم عليه السّلام‏  كيف يقاتل مع ما يرون من العجائب من خسف البيداء بالجيش، و من النداء الّذي يكون من السماء،
  39. فرمود: همانا شيطان آن‏ها را وانمى‏گذارد تا اين‏كه او نيز ندا كند، همچنان‏كه روز عقبه بر رسول خدا صلى اللّه عليه و اله ‏ندا سر داد. فقال عليه السّلام‏: إنّ الشيطان لا يدعهم حتّى ينادي كما نادى برسول اللّه عليه السّلام‏  يوم العقبة.
  40. از هشام بن سالم روايت آمده كه گفت: شنيدم حضرت ابو عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  مى‏فرمود: آن‏ها دو صيحه مى‏باشند: يكى در اوّل شب و صيحه ديگر در آخر شب دوم. راوى گويد: عرض كردم: آن چگونه است؟ فرمود: يكى از آسمان است و يكى از ابليس؛ گفتم: چگونه اين از آن تشخيص داده مى‏شوند؟ فرمود: هركس خبر آن را پيش از آن‏كه واقع شود شنيده باشد، آن را مى‏شناسد. 1327-1327- و عن هشام بن سالم، قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام‏  يقول: هما صيحتان: صيحة في أوّل الليل، و صيحة في آخر الليلة الثانية، قال: فقلت: كيف ذلك؟ قال: فقال: واحدة من السماء، و واحدة من إبليس، فقلت: و كيف تعرف هذه من هذه؟ فقال: يعرفها من كان سمع بها قبل أن تكون.
  41. و از عبد الرحمن بن مسلمه است كه گفت: به حضرت امام صادق عليه السّلام‏  عرضه داشتم: مردم ما را سرزنش مى‏كنند و مى‏گويند: هرگاه آن دو واقع شوند، حق‏گو از دروغگو چگونه شناخته مى‏گردند؟ فرمود: شما چه پاسخى به آن‏ها مى‏دهيد؟ عرض كردم: چيزى در جواب آن‏ها نمى‏گوييم. 1328- و عن عبد الرحمان بن مسلمة قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام‏: إنّ الناس يوبّخونا، و يقولون: من أين يعرف المحقّ من المبطل إذا كانتا؟ فقال عليه السّلام‏: ما تردّون عليهم؟ قلت: فما نردّ عليهم شيئا، قال:
  42. فرمود: به آنان بگوييد هركس پيش از آن‏كه اين امر واقع شود، به آن ايمان داشته باشد، هرگاه تحقق يافت، آن را تصديق خواهد كرد، خداوند- عزّ و جلّ- فرمايد: أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ‏ ؛ آيا كسى كه به سوى حق هدايتگر است، سزاوارتر است پيروى گردد، يا كسى كه خود راهياب نيست، مگر اين‏كه راهنمايى شود، پس شما را چه شده و اين چگونه قضاوتى است كه شما داريد. فقال عليه السّلام‏: قولوا لهم يصدّق بها إذا كانت من كان مؤمنا يؤمن بها قبل أن تكون، قال اللّه عزّ و جلّ: أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ‏.
  43. و از عبد اللّه بن سنان است كه گفت: شنيدم حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  مى‏فرمود: اين امر كه گردن‏هايتان را به سوى آن مى‏كشيد (سرك مى‏كشيد)، نخواهد شد تا آن‏كه ندا كننده‏اى از آسمان بانگ برزند: توجّه  كنيد! فلانى صاحب امر است، پس براى چه جنگ مى‏كنيد؟ مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 236-1329- و عن عبد اللّه بن سنان قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام‏  يقول:
  44. لا يكون هذا الأمر الّذي تمدّون إليه أعناقكم حتّى ينادي مناد من السماء: ألا إنّ فلانا صاحب الأمر، فعلى م القتال؟!
  45.  

  46. و از محمد بن مسلم است، از حضرت باقر عليه السّلام‏  كه فرمود: سفيانى و قائم عليه السّلام‏  در يك سال خواهند بود. 1330- و عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السّلام‏، قال: السفيانيّ، و القائم عليه السّلام‏  في سنة واحدة.
  47. و از بدر بن الخليل اسدى آمده كه گفت: در خدمت ابو جعفر محمد بن على باقر عليه السّلام‏  بودم، پس آن جناب دو نشانه‏اى كه پيش از ظهور حضرت قائم عليه السّلام‏  خواهد بود و از هنگام فرود آمدن آدم عليه السّلام‏  به زمين هيچ‏گاه واقع نشده را بيان فرمود اين‏كه: خورشيد در نيمه ماه رمضان و ماه در آخر آن خواهند گرفت. شخصى عرضه داشت: يابن رسول اللّه! نه، بلكه خورشيد در آخر و ماه در نيمه خواهند گرفت، حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام‏  فرمود: من مى‏دانم تو چه مى‏گويى، ولى اين دو نشانه از هنگام هبوط آدم پديد نيامده‏اند. 1331- و عن بدر بن الخليل الأسديّ، قال:كنت عند أبي جعفر محمّد بن عليّ الباقر عليه السّلام‏  فذكر آيتين تكونان قبل قيام القائم، لم تكونا منذ أهبط اللّه آدم عليه السّلام‏  أبدا، و ذلك أنّ الشمس تنكسف في النصف من شهر رمضان، و القمر في آخره، فقال رجل: يا بن رسول اللّه، لا، بل الشمس في آخر الشهر و القمر في النصف، فقال له أبو جعفر عليه السّلام‏: إنّي لأعلم بالّذي أقول، إنّهما آيتان لم تكونا منذ هبط آدم.
  48. و از ورد- برادر كميت شاعر معروف- از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام‏  آمده كه فرمود: به درستى كه پيشاپيش اين امر پنج روز به آخر ماه مانده، ماه مى‏گيرد و پانزده روز مانده، خورشيد كسوف مى‏يابد و آن در ماه رمضان خواهد بود و در آن هنگام حساب از دست منجّمين بيرون مى‏رود. 1332- و عن ورد أخي الكميت، عن أبي جعفر عليه السّلام‏  أنّه قال: إنّ بين يدي هذا الأمر انكساف القمر لخمس تبقى و الشمس لخمس عشرة، و ذلك في شهر رمضان و عنده يسقط حساب المنجّمين.
  49. مى‏گويم: از اين حديث ظاهر مى‏شود كه منظور از آخر ماه در حديث پيشين، آخر عرفى است نه حقيقى، پس بين اين دو حديث اختلافى نيست. أقول: من هذا الحديث ظهر أنّ المراد بالآخر في الحديث السابق هو الآخر العرفي لا الحقيقي، فلا اختلاف بينهما، و الحمد للّه.
  50. و از عبد الملك بن اعين روايت آمده، كه گفت: در خدمت حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام‏  بودم كه حضرت قائم عليه السّلام‏  ياد شد، من عرض كردم: اميدوارم به زودى اين امر واقع شود و سفيانى نباشد؟ فرمود: خير، به خدا سوگند! كه آن از امور حتمى است كه بايد واقع گردد. 1333- و عن عبد الملك بن أعين، قال: كنت عند أبي جعفر، فجرى ذكر القائم، فقلت له: أرجو أن يكون عاجلا، و لا يكون سفيانيّ، فقال: لا و اللّه، إنّه لمن المحتوم الّذي لا بدّ منه.
  51. و از حمران بن اعين است، از حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام‏  در تفسير فرموده خداى تعالى: ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ؛ پس اجلى قرار داد و اجل معيّنى نزد او ثبت است. فرمود: 1334- و عن حمران بن أعين، عن أبي جعفر، في قوله تعالى: ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ‏  فقال: إنّهما أجلان: أجل محتوم، و أجل موقوف.
  52. البته دو اجل هست؛ يك اجل حتمى و اجل ديگر موقوف، پس حمران عرضه داشت: حتمى چيست؟ فرمود: آن است كه خداوند مشيتش به آن تعلّق گرفته باشد، حمران گفت: من اميدوارم اجل سفيانى از گونه موقوف باشد. حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام‏  فرمود: خير، به خدا قسم! آن از گونه حتمى است. فقال له حمران: ما المحتوم؟ قال: الّذي لا يكون غيره، قال: و ما الموقوف؟ قال: الّذي للّه فيه المشيّة. قال حمران: إنّي لأرجو أن يكون أجل السفياني من الموقوف، فقال أبو جعفر عليه السّلام‏: لا و اللّه إنّه لمن المحتوم.
  53. و از فضيل بن يسار، از حضرت امام ابو جعفر باقر عليه السّلام‏  روايت آمده كه فرمود: به درستى كه از جمله امور كارهايى است موقوف و كارهايى است محتوم. و البته سفيانى از امور محترم مى‏باشد، كه ناگزير بايد واقع شود. مكيال المكارم در فوائد دعا‏‏ براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 237-1335- و عن الفضيل بن يسار، عن أبي جعفر عليه السّلام‏، قال: إنّ من الامور امورا موقوفة، و امورا محتومة، و إنّ السفيانيّ من المحتوم الّذي لا بدّ منه.
  54. و از خلّاد صائغ، از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام‏  روايت آمده كه فرمود: از سفيانى گزيرى نيست و او جز در ماه رجب خروج نخواهد كرد. مردى به آن حضرت عرضه داشت: 1336- و عن خلّاد الصائغ، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏، أنّه قال: السفيانيّ لا بدّ منه، و لا يخرج إلّا في رجب، فقال له رجل:
  55. هرگاه خروج كرد، چگونه باشيم؟ فرمود: هرگاه آن پيش‏آمد شد، پس به سوى ما روى آوريد. يا أبا عبد اللّه، إذا خرج فما حالنا؟ قال: إذا كان ذلك فإلينا. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید