جلسه96 - 1-بحث بصیرت  وآگاهی بصیرت   در قران ونهج البلاغه - موضوع جلسه ضرورت بصیرت   سیاسی اجتماعی از نگاه حضرت امیرالمومنین علی عليه السلام  بصرو نظر و استبصر-

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

وبلاگ صفرزاده-  https://safarzade.blog.i

شنبه -مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح --استاد سالک  

مولود حضرت امام جواد عليه السلام  بر شما مبارک

- 1/ 6/ 404 برابر 29صفر 1447

- بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

  1. جلسه96 - 1-بحث بصیرت  وآگاهی بصیرت   در قران ونهج البلاغه - موضوع جلسه ضرورت بصیرت   سیاسی اجتماعی از نگاه حضرت امیرالمومنین علی عليه السلام  بصرو نظر و استبصر- بصیرت  صدق رمزاصلی پیروزی –

 

  1. موضوع بحث رشد وآگاهی ؛ بصیرت الفت و هدایت  با اهل بیت است.
  2. عرض تسلیت شهادت شهیدان ؛ رجایی وباهنر تبین واطلاع رسانی نشده ... مشاهده استاد در روز حادثه می فرمایند من فرمانده کل بسیج کشوربودم در نزدیکی ساختنان نخست وزیری وقتی انفجار صورت گرفت خودم را به آنجا رساندم دیدم آقای نبوی از ساختمان خارج میشود یقه او را گرفتم !!! گفت کشمیری .کشمیری وقتی با عجله خودم را به محل حادثه رساندم کشمیری نیافتم ایشان (کشمیری) بعد چندی در فرانسه به تیر غیب گرفتار شد.  
  3. توجه به سه مسأله  مهم که عامل اصلی رشد بصیرت میباشد که مومن وبا تقوای است. ولایت 2- امامت  3- مودت ..
  4. درسوره مایده 55- إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (55)
  5. حسين‏بن ابى‏العلاء گويد: من عقيده‏ام را درباره‏ى اوصياى پيامبر واينكه اطاعت آنها واجب است، بر امام صادق عليه السلام عرضه كردم، حضرت فرمود: آرى چنين است، اينان همان كسانى هستند كه خداوند درباره‏ى آنان فرموده: أَطِيعُوا اللَّهَ ... و همان كسانى‏اند كه درباره‏ى آنها فرموده: إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ‏ ... وَ هُمْ‏ راكِعُونَ‏
  6. إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ‏ وَ رَسُولُهُ‏ وَ الَّذِينَ‏ آمَنُوا الَّذِينَ‏ يُقِيمُونَ‏ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ وَ هُمْ‏ راكِعُونَ‏ «55»
  7. امام صادق عليه السلام فرمودند: منظور از الَّذِينَ‏ آمَنُوا ...، على عليه السلام و اولاد او عليهم السلام تا روز قيامت هستند. پس هركس از اولاد او به جايگاه امامت رسيد با اين ويژگى مثل اوست، آنان در حال ركوع صدقه مى‏دهند.
  8. مرحوم فيض كاشانى در كتاب نوادر، حديثى را نقل مى‏كند كه بر اساس آن ساير امامان معصوم نيز در حال نماز و ركوع به فقرا صدقه داده‏اند كه اين عمل با جمع بودن كلمات «يُقِيمُونَ‏، يُؤْتُونَ‏، راكِعُونَ‏» سازگارتر است.
  9. آيات قبل، از پذيرش ولايت يهود و نصارا نهى كرد، اين آيه مى‏فرمايد: خدا و رسول و كسى را كه در ركوع انگشتر داد، ولىّ خود قرار دهيد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ... إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ‏ ...
  10. 2- از اين‏كه به جاى «اوليائكم»، «وليّكم» آمده، ممكن است استفاده شود كه روح ولايت پيامبر و على عليهما السلام، شعاع ولايت الهى است. «وَلِيُّكُمُ‏»
  11. 3- در قرآن معمولًا نماز وزكات در كنار هم مطرح شده است؛ ولى در اين آيه، هر دو به هم آميخته‏اند. (دادن زكات در حال نماز) «الَّذِينَ‏ يُقِيمُونَ‏ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ وَ هُمْ‏ راكِعُونَ‏»
  12. 4- كسانى كه اهل نماز و زكات نيستند، حقّ ولايت بر مردم را ندارند. إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ‏ ... ( «إِنَّما»، نشانه‏ى انحصار ولايت در افراد خاصّ است)
  13. 5- براى توجّه به محرومان، نماز هم مانع نيست. «يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ وَ هُمْ‏ راكِعُونَ‏» (آرى، فقير نبايد از جمع مسلمانان دست خالى برگردد.)
  14. 6- ولايت از آنِ كسانى است كه نسبت به اقامه‏ى نماز وپرداخت زكات پايدار باشد. يُقِيمُونَ‏ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ‏ ... ( «يُقِيمُونَ‏» و «يُؤْتُونَ‏» نشانه دوام است)
  15. 7- هرگونه ولايت، حكومت و سرپرستيى كه از طريق خدا و رسول و امام نباشد، باطل است. إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ‏ ... (كلمه «إِنَّما» علامت حصر است)
  16. 8- توجّه به خلق براى خدا در حال نماز، با اقامه نماز منافات ندارد. «يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ وَ هُمْ‏ راكِعُونَ‏»
  17. 9- كسى كه نسبت به فقرا بى‏تفاوت باشد، نبايد رهبر و ولىّ شما باشد. إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ‏ ... وَ يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ
  18. 10- كارهاى جزئى (مثل انفاق انگشتر) نماز را باطل نمى‏كند. «يُقِيمُونَ‏ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ وَ هُمْ‏ راكِعُونَ‏»
  19. 11- در فرهنگ قرآن، به صدقه مستحبّى هم «زكات» گفته مى‏شود. «يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ»
  20. 12- ولايت‏ها در طول يكديگرند، نه در عرض يكديگر. ولايت بر مسلمانان، ابتدا از آنِ خداوند است، سپس پيامبر، آنگاه امام. إِنَّما وَلِيُّكُمُ‏ اللَّهُ‏ وَ رَسُولُهُ‏ وَ الَّذِينَ‏ آمَنُوا ...
  21. اين آيه كه لزوم پذيرش ولايت خدا و رسول و امامان را بيان مى‏كند، مى‏فهماند كه مراد از «وَلِيُّكُمُ‏» در آيه‏ى قبل، سرپرست و حاكم است نه دوست و ياور، چون تعبير «حزب اللّه» و غالب بودن آنان، اشاره به نظام قدرتمند و حكومت دارد.
  22. 4. زكات. «يُقِيمُونَ‏ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ» در قرآن معمولًا زكات بعد از نماز آمده است: «يُقِيمُونَ‏ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ‏ الزَّكاةَ»* ولى امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: در عيد فطر پرداخت زكات به فقرا قبل از نماز عيد آمده است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» دلالت دارد قبل از نماز خدمت ولایت پذیری پیشوی نماز است.
  23.  اهم مطالب 1- ولایت ( ولی یعنی ولایت بمعنی سر پرست  - تصرف در امورو رهبری مادی ومعنوی است –یعنی حکومت وزمامداری اسلامی است . – واین ولایت در ردیف ولایت پیامبر صل الله علیه وآله وسلم .است  نه به معنی دوستی بنابر این آیه فوق ؛ بعنوان نص قرآنی دلالت دارد بر ولایت وامامت علی عليه السلام دلالت می کند .
  24. در شرایط کنونی در جامعه جهانی؛ بصیرت ایجاب می کند ؛ بر اساس آیات و روایات  بگویم  استمرار ولایت امام الخامنه ای مد ظله العالی است
  25. حدیث ؛ فلسفه حکومت وولایت = درنهج البلاغه نامه 66/2  أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ [الْعَبْدَ] الْمَرْءَ لَيَفْرَحُ بِالشَّيْ‏ءِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لِيَفُوتَهُ وَ يَحْزَنُ عَلَى الشَّيْ‏ءِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ فَلَا يَكُنْ أَفْضَلَ مَا نِلْتَ فِي نَفْسِكَ مِنْ دُنْيَاكَ بُلُوغُ لَذَّةٍ أَوْ شِفَاءُ غَيْظٍ وَ لَكِنْ إِطْفَاءُ بَاطِلٍ‏ [وَ] أَوْ إِحْيَاءُ حَقٍ‏- وَ لْيَكُنْ سُرُورُكَ بِمَا قَدَّمْتَ وَ أَسَفُكَ عَلَى مَا خَلَّفْتَ وَ هَمُّكَ فِيمَا بَعْدَ الْمَوْت‏
  26. و اين نامه از اين پيش با روايتى ديگر گذشت اما بعد، گاه آدمى به چيزى شاد مى‏شود كه از او نخواهد بريد، و به چيزى اندوهناك مى‏شود كه بدان نخواهد رسيد. پس مبادا نيكوترين چيز كه از دنياى خود برخوردارى، رسيدن به لذتى بود يا بكار بردن خشمى كه در سينه دارى. بلكه بايد باطلى را بميرانى يا حقى را زنده گردانى، و بايد كه شادمانيت به چيزى باشد كه از پيش فرستاده‏اى و دريغت بر آنچه به جاى مى‏گذارى، و همّ خود را بدانچه پس از مردن تو را بايد بگمارى..... بلکه خاموش کردن اتش باطل ویا زنده کردن حق باید مورد علاقه تو باشد
  27. اینجا درنهج البلاغه نامه 66/2 احتیاج به چند مقدمه دارد =
  28. مقدمه اولا این نامه به عبد الله بن عباس نوشته شده وباید توجه داشت با تفاوتی همین نامه به عبدالله بن عباس در نامه 22 نهج البلاغه  نگاشته شده است 
  29. ثانیا = چه چیز باید مورد علاقه انسان باشد  ؟ الْمَرْءَ لَيَفْرَحُ بِالشَّيْ‏ءِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لِيَفُوتَه انسان باید در زندگی به دو چیز توجه کند و مورد علاقه باشد. توجه به حق و باطل
  30. انسان از یافتن چیزی خوشنود می شود  2- انسان از فوت چیزی اندوگین می شود . وَ يَحْزَنُ عَلَى الشَّيْ‏ءِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ
  31. نکته مهم اشاره به این که از مقدرات الهی است  که در عالم اسباب = گاهی مواهبی به انسان میشود ویا با تلاش و کوششی نکرده آن می شود
  32. یا برعکس = از نظر مقدرات الهی وعالم اسباب  اموری است که انسان هر چه تلاش کند به جایی نخواهد رسید.
  33. تاسف خوردن بر این گونه امور منطقی نیست  نباید انسان تا سف بخورد  چون  انسان را دلبستگی های فوق العاده مادی رها نمی سازد وچون انسان بال ندارد نمی تواند پرواز کند .
  34. نتیجه توجه به این دو نکته  انسان را از دلبستگی های فوق العاده مادی رها می سازد- توجه به حق و باطل ملاک زندگی زندگی سعادت مندی است.   
  35. سوره حدید 23 =  لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور
  36. «مُخْتالٍ‏» به معناى تكبرى است كه بر اساس توهّم و تخيل بزرگى باشد.
  37. حوادث، هدفدار است. ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ ... لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ‏ ...
  38. نعمت‏ها از خداوند است، «آتاكُمْ‏» ولى سلب نعمت به خداوند نسبت داده نشده است. «ما فاتَكُمْ‏» لِكَيْلا تَأْسَوْا
  39. خداوند از ثبت حوادث در لوح محفوظ خبر داده تا بندگان غصّه نخورند و مغرور نشوند. لِكَيْلا تَأْسَوْا ... وَ لا تَفْرَحُوا
  40. غم و شادى طبيعى بد نيست، اندوه خوردن بر گذشته‏ها و يا سرمست شدن به داشته‏ها مذموم است. لِكَيْلا تَأْسَوْا ... وَ لا تَفْرَحُوا
  41. كسى كه از مقدّرات الهى غافل است، گمان مى‏كند فضيلتى دارد كه خداوند به خاطر آن به او نعمت داده و لذا بر ديگران فخر مى‏فروشد. «مُخْتالٍ‏ فَخُورٍ»
  42. خيال‏هاى درونى، مقدّمه فخر فروشى‏هاى بيرونى است. «مُخْتالٍ‏ فَخُورٍ»
  43. بخيل، محبوب خدا نيست. «وَ اللَّهُ‏ لا يُحِبُ‏ كُلَ‏ مُخْتالٍ‏ فَخُورٍ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ» اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید