. کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص :230
- ابن حجر مکّی بعد از آیه 14 در صواعق محرقه از تاریخ دمشق نقل می نماید که در سال 17 هجری مکرر مردم برای استسقاء رفتند و نتیجه نگرفتند همگی متأثر و پریشان شدند عمر بن الخطاب گفت هرآینه فردا طلب آب می کنم بوسیلۀ کسی که حتما خدا بواسطۀ او بما آب خواهد داد صبح فردا که شد خلیفه عمر نزد عباس عمّ اکرم رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم رفت و گفت اخرج بنا حتی نستسقی الله بک بیرون بیا با ما تا بوسیله تو طلب آب نمائیم از خداوند متعال.
- جناب عباس فرمود عمر قدری بنشین تا وسیله فراهم نمایم آنگاه فرستاد بنی هاشم را خبر کردند لباس پاک پوشیده بوی خوش استعمال نموده در آن حال جناب عباس بیرون آمد در حالتی که علی علیه السلام در جلو او و امام حسن علیه السّلام طرف راست و امام حسین علیه السّلام طرف چپ و بنی هاشم در عقب سرش آنگاه فرمود یا عمر احدی را با ما مخلوط منما پس بهمین حال رفتند تا بمصلّی جناب عباس دست بمناجات برداشت عرض کرد
- پروردگارا تو ما را خلق فرمودی و دانا بودی بآنچه ما عمل بآن می نمائیم آنگاه عرض کرد اللهم کما تفضلت علینا فی اوله فتفضل علینا فی آخره (1)
- جابر می گوید هنوز دعایش تمام نشده بود که ابرها حرکت و باران بنای باریدن را گذارد هنوز ما بمنزلهامان نرسیده بودیم مگر از باران تر شدیم.
- و نیز از بخاری نقل می نماید که در زمان قحطی عمر بن الخطاب بوسیلۀ عباس بن عبد المطلب طلب آب از درگاه حق تعالی می نمود و عرض می کرد اللهم انا نتوسل الیک بعمّ نبینا فاسقنا فیسقون (2)
- ابن ابی الحدید معتزلی در ص 256 جلد دوم شرح نهج البلاغه(چاپ مصر)نقل می نماید خلیفه عمر با جناب عباس عمّ اکرم رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم باستسقاء رفتند خلیفه عمر در محل استسقا عرض کرد اللهم انا نتقرب الیک بعم نبیک و بقیة آبائه و کبر رجاله فاحفظ اللهم نبیک فی عمه فقد دلونا به الیک مستشفعین و مستغفرین (3)
- حکایات آقایان سنیها و اتباع خلیفه عمر همان مثل معروف کاسۀ گرم تر از آش است زیرا که خلیفه عمر در وقت دعا و احتیاج و اضطرار-عترت و اهل بیت پیغمبر را شفیع قرار می داد بوسیلۀ آنها از خداوند طلب حاجت می نمود مورد اعتراض هم قرار نمی گرفت ولی وقتی ما شیعیان-آن خاندان طهارت را شفیع قرار می دهیم و بآنها توسل می جوئیم بما اعتراض نموده کافر و مشرک می خوانند.؟!
7-
- 1) پروردگارا هم چنانکه تفضل فرمودی بر ما در اول امر پس تفضل نما بر ما در آخر آن.
- 2) پروردگارا ما توسل می جوئیم بتو بعموی پیغمبرت که بما باران دهی پس باران بآنها عطا شد.
- 3) پروردگارا ما توسل می جوئیم بسوی تو بعم پیغمبرت و باقیمانده از پدرانش و بزرگان از رجال بنی هاشم.پس-حفظ فرما مقام پیغمبرت را در عموی او زیرا که او ما را دلالت نموده بسوی تو که طلب شفاعت و استغفار نمائیم از درگاه با عظمت تو.
- اگر شفیع بردن آل محمّد و عترت طاهره بسوی خدای متعال شرک است پس قطعا طبق روایات علمای خودتان خلیفه عمر بن الخطاب اول مشرک بوده.
- و اگر آن عمل خلیفه شرک نبوده بلکه احسن اعمال بوده(چون خلیفه انتخاب نموده)پس حتما اعمال شیعیان و توسل آنها بآل محمّد سلام اللّه علیهم اجمعین نیز هرگز شرک نخواهد بود.
- پس حتما باید آقایان از این گفتار خودتان بر گردید بلکه استغفار نمائید(که چنین نسبتی را بشیعیان پاک موحّد دادید)تا مغضوب غضب حق واقع نشوید.
- زیرا جائی که خلیفه عمر با بودن کبار صحابه هرچه دعا کنند نتیجه نگیرند مگر بوسیله اهل بیت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم شما چگونه انتظار دارید که ما بی واسطه و مستقل دعا کنیم و نتیجه بگیریم.
- پس آل محمّد سلام اللّه علیهم اجمعین در تمام ادوار از زمان پیغمبر الی زماننا هذا وسایل عباد بسوی خدا بودند و ما هم برای آنها استقلالی در قضاء حوائج قائل نیستیم مگر آنکه آنها را عباد صالحین و امامان بر حق و مقرّبین درگاه حق تعالی دانسته لذا واسطه بین خود و خدا قرار می دهیم.
- و بزرگترین دلیل بر این معنی کتب ادعیۀ ما می باشد که در تمام ادعیۀ مأثوره از أئمۀ معصومین غیر از آنچه عرض کردم بما دستور داده نشده و ما هم غیر از این طریق عملی ننموده و نخواهیم نمود.
- حافظ- این بیانات شما بر خلاف مسموعات ما است.
- داعی- مسموعاتتان را بگذارید از مشهودات صحبت بفرمائید آیا هیچ کتب معتبرۀ ادعیۀ علماء بزرگ شیعه را ملاحظه و مطالعه فرموده اید.
- حافظ- دست رسی نداشته ام. ص :230
- داعی- مقتضی آن بود که اول این قبیل کتب را مطالعه فرموده آنگاه ایراد می فرمودید اینک دو جلد کتاب دعا و زیارت همراه دارم یکی زاد المعاد تألیف علامۀ مجلسی قدّس سرّه القدّوسی و دیگر هدیّة الزّائرین تألیف فاضل محدّث متبحّر معاصر آقای«حاج شیخ عباس قمی دامت برکاته 1) در 23 ذی حجة 1359 قمری برحمت ایزدی پیوست و در طرف راست درب قبله نجف اشرف مدفون گردید رحمة اللّه علیه. ص :231) » برای مطالعه حاضر است(هر دو را خدمت) «آقایان گذاردم مورد مطالعه قرار دادند ادعیۀ توسل را خواندند و دیدند در هیچ کجا» «استقلالی برای خاندان رسالت ذکر نشده بلکه در همه جا آنها را واسطه خوانده اند»
- «آنگاه آقا سید عبد الحی دعای توسّل را که علامۀ مجلسی نقلا از محمّد بن بابویه قمی» «اعلی اللّه مقامهم از أئمۀ طاهرین سلام اللّه علیهم اجمعین ذکر نموده برای نمونه تا بآخر» «قرائت نمودند که مطلعش اینست».
- دعای توسل
- اللهم انی أسألک و اتوجه الیک بنبیک نبی الرحمة محمد صلّی اللّه علیه و آله یا ابا القاسم یا رسول الله یا امام الرحمة یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله.
- یا ابا الحسن یا امیرالمؤمنین یا علی بن أبی طالب یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله. بنما من(بی آبرو را)نزد خداوند متعال-تا در آخر دعا عموم خاندان رسالت را مخاطب ساخته و گویند. یا ساداتی و موالیّ انی توجهت بکم أئمتی و عدتی لیوم فقری و حاجتی الی الله و توسلت بکم الی الله و استشفعت بکم الی الله فاشفعوا لی عند الله و استنقذونی من ذنوبی عند الله فانکم وسیلتی الی الله و بحبکم و بقربکم ارجو نجاة من الله فکونوا عند الله رجائی یا سادتی یا اولیاء الله.
- بهمین معانی که خطاب بامیرالمؤمنین نموده و بعد از آن بتمام أئمه معصومین وارد است منتها در خطاب بآنها یا حجة الله علی خلقه گفته می شود یعنی ای حجت خدا بر خلق خدا یکایک أئمۀ طاهرین را اسم می برند و توسّل می جویند تا آخر دعا این قسم عموم أئمه را مخاطب قرار می دهند که ای سید و مولای ما توجه و توسل و طلب شفاعت می نمائیم بوسیله شما بسوی خدای تعالی ای آبرومند در نزد خدای متعال شفاعت
- «ایشان که دعاها را می خواندند پیوسته بعضی از رجال محترم و اهل ادب سنّی» «دست بر دست می زدند و مکرّر می گفتند لا اله الا الله سبحان الله چگونه امر» «را مشتبه می کنند»
- (گفتم)از خود آقایان انصاف می خواهم در کجای عبارات این دعاها اثری ازآثار شرک می باشد.
- مگر در همه جا نام مبارک خدای متعال نیست در کدام عبارت از دعا ما آنها را شریک باری تعالی خوانده ایم چرا تهمت بما می زنید!چرا مسلمانان موحّد را غالی و مشرک می خوانید؟ چرا تخم عداوت و دشمنی در دل مسلمانان پخش می کنید چرا امر را بر مردمان بی خبر مشتبه می نمائید تا ببرادران دینی و ایمانی خود با نظر کفر بنگرند.
- چه بسیار مردمان عوام بی خبر متعصّب از شماها بیچاره شیعیان را می کشند بخیال آنکه کافری را کشته و اهل بهشتند.
- مظلمۀ این قبیل امور در گردن شما علماء می باشد.
- چرا تاکنون شنیده نشده که یک نفر شیعه و لو در بیابان تنها باشد و عامی صرف و بیابانی در قتل یک سنّی اقدام نموده باشد.
- چون علماء و مبلّغین شیعه سم پاشی نمی کنند تخم عداوت بین شیعه و سنّی نمی پاشند قتل نفس را گناهی بزرگ می دانند. ص :232
- هرگاه ما به الاختلاف شیعه و سنّی را علما و منطقا بیان نموده و آنها را بحقیقت مذهب آشنا نمودیم ولی در ضمن گفتار بآنها فهمانیدیم که سنّی ها برادران مسلمان ما هستند شما جامعه شیعه نباید بآنها با نظر کینه و عداوت بنگرید بلکه باید برادرانه با هم متّحد باشید تا پرچم لا اله الا الله را بلند کنیم.
- ولی بر عکس عملیات علمای متعصّب سنّی ما را متأثر می نماید که پیروان ابو حنیفه و مالک بن انس و محمّد بن ادریس و احمد بن حنبل را با اختلافات بسیاری که اصولا و فروعا با هم دارند در همه جا آزاد و برادران مسلمان می خوانند.
- اما پیروان علی بن أبی طالب و جعفر بن محمّد را که عترت و اهل بیت رسالت اند غالی و مشرک و کافر معرفی نمایند و سلب آزادی از آنها بکنند که از حیث جان و مال در ممالک سنّت و جماعت در امان نباشند.
- چه بسیار از اهل علم و تقوای شیعه که بفتوای علمای سنّی شهید گردیدند.
- ولی بر عکس چنین عملی از طرف علماء شیعه بلکه عوام آنها نسبت بعلماء که سهل است بلکه بیک عامی سنّی صادر نگردیده.
- علماء شما غالبا عموم شیعیان را لعن می نمایند ولی در هیچ کتابی از علماء شیعه دیده نشده است که بنویسند اهل تسنّن لعنهم اللّه. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ