کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص251
- بخاک افتادن و سجده نمودن برادران-یوسف را
- پس بطرز سجده بعنوان تعظیم و تکریم(نه نیّت سجده)روی خاک افتادن کفر و شرک نیست چنانچه برادران یوسف در مقابل یوسف چنین سجده ای را نمودند و دو پیغمبر حاضر(یعقوب و یوسف)منعشان ننمودند بصراحت آیه 101
- ص :251
- سوره 12(یوسف)که خداوند خبر می دهد و رفع ابویه علی العرش و خرّوا له سجدا و قال یا ابت هذا تأویل رؤیای من قبل قد جعلها ربّی حقا (1).
- مگر در چند جای قرآن کریم خبر از سجده نمودن ملائکه بآدم ابو البشر نمی دهد پس اگر بیان شما صحیح باشد که بطرز سجده(بدون نیّت عبودیت)روی خاک افتادن شرک باشد بایستی برادران یوسف و ملائکۀ مقربین همگی مشرک بوده باشند فقط إبلیس لعین موحّد بود که ترک سجده نمود؟!!و حال آنکه چنین نیست تمام آنها موحّد و خداپرست بودند.
- تمنّا می کنم آقایان محترم اشکالات عامیانه و مسموعات بی اساس را که أمویها و بقایای خوارج و نواصب و متعصّبین نقل نموده اند در چنین مجلس با عظمتی که مخصوص گفتار حقّ و کشف حقیقت است مورد بحث قرار ندهید تا موجب ندامت و تضییع وقت گردد و مشت خود را باز نکنید که معلوم شود ایرادات شماها بشیعیان همیشه از این قبیل است.
- جواب- لازم است مختصری هم جواب جناب حافظ را بدهم چون وقت گذشته اقتضای بحث طولانی ندارد.
- بقاء روح بعد از فنای جسم
- اشاره
- خوبست آقایان محترم که اهل علم هستید با تعمّق و تفکر سخن بگوئید نه روی عادات و گفتار اسلاف و هوای نفس و خیال شما که می فرمائید چرا شیعیان در مقابل قبور اموات حاجت می طلبند مگر خدای نکرده با اهل مادّه و طبیعت هم عقیده می باشید که بحیات بعد الموت عقیده ندارند و می گویند اذا مات فات-که خداوند در آیۀ 39 سورۀ 23 (مؤمنون)اقوال آنها را نقل می فرماید که گویند إِنْ هِیَ إِلاّٰ حَیٰاتُنَا الدُّنْیٰا نَمُوتُ وَ نَحْیٰا وَ مٰا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ
- (1) ص :252
11-
- 1) پدر و مادر رای بر تخت بنشاند آنگاه افتادند و او رای سجده نمودند در آن حال یوسف گفت بابا اینست تعبیر خوابی که از پیش دیدم که خدای من آن خواب رای واقع و محقق گردانید (و آن خوابی است که در اول همین سوره خبر می دهد که یوسف بپدر عرض کرد در خواب دیدم آفتاب و ماه و یازده ستاره مرا سجده می کردند و حضرت یعقوب تعبیر نمود که بزودی بمقام بزرگی خواهی رسید و پدر و مادر و یازده برادر تو رای تعظیم می نمایند).
- آقایان که بخوبی می دانید یکی از عقاید ثابتۀ الهیّین عقیده بحیات بعد الموت است آدمی که بمیرد بر خلاف حیوانات جسم عنصری از کار می افتد ولی روح و نفس ناطقه اش باقی و پایدار و بر ابدانی شبیه و مماثل با همین ابدان منتها لطیف تر در عالم برزخ زنده متنعّم و یا معذّب خواهد بود.
- مخصوصا شهداء و کشته شدگان راه خدا که آنها با مزایای بیشتری زنده و متنعّم بنعم الهی و مسرور و شادمان بپاداش خود می باشند چنانچه صریحا در آیه 163 سوره 3(آل عمران)می فرماید وَ لاٰ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّٰهِ أَمْوٰاتاً بَلْ أَحْیٰاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِمٰا آتٰاهُمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ (2).
- آیا اخذ روزی و سرور و شادمانی و استفاده از فضل و کرم پروردگار از لوازم اموات است یا احیاء علاوه بر آنکه صریحا می فرماید احیاء عند ربهم یرزقون.
- یعنی آنها زنده هستند و در نزد خدا روزی می خورند.
- آیا این اشخاص چگونه زنده هستند و چگونه روزی می خورند پس از همان جائی که دهان روزی خوردن دارند گوش حرف شنیدن هم دارند و جواب هم می دهند منتها پرده طبیعت جسمانی روی گوشهای ما را گرفته صدای آنها را نمی شنویم.
- اشکال ببقای روح و جواب آن ص :253
- (جوان متجدّدی از اهل تسنّن بنام«داودپوری»که در زاویه) (مجلس مستمع کلمات بود با اجازه ایجاد شبهه ای بنام سؤال) (نمود باین عبارت)
- 1) زندگانی جز این چند روزه حیوة دنیا بیش نیست که زنده شده و خواهیم مرد و هرگز دیگر از خاک بر انگیخته نخواهیم شد؟!
- 2) البته نپندار که شهیدان راه خدا مردگانند بلکه زنده بحیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم و روزی داده می شوند در حالتی که بفضل و رحمتی که از خداوند نصیبشان گردیده شادمانند و بآن مؤمنان که هنوز بآنها نه پیوسته اند و بعد در پی آن ها خواهند شتافت مژده دهند که از مردن هیچ نترسند و محزون نباشند.
- داودپوری- قبله صاحب این بیان شما با کشف علوم محیر العقول امروزی جور نمی آید البته در ازمنه گذشته که علوم طبیعی ترقی نداشت مردمی از روی جهالت بقوّۀ مرموزی که نامش را روح می گذاردند معتقد بودند ولی امروزه که قرن طلائی علم و دانش است و علوم طبیعی سیر تکاملی خود را نموده پنبۀ این نوع عقاید پوسیده زده شده مخصوصا در بلاد مهمّۀ اروپا که مهد ترقیات علمیّه می باشد دانشمندانی مانند (داروین انگلیسی)و(بخنر آلمانی)و دیگران بطلان این نوع عقاید پوسیده مخصوصا عقیده بوجود روح و بقای آن را ظاهر نمودند.
- داعی- عزیزم این نوع از اقوال تازگی نداشته و اختصاص بقرن طلائی بقول شما ندارد بلکه در حدود دو هزار و چهار صد سال است تقریبا در تحت لوای ارباب ماده و طبیعت جلوه گری نموده.
- ظهور اهل ماده و طبیعت و مقابله ذیمقراطیس با سقراط حکیم
- یعنی زمانی که ذیمقراطیس و اتباع او در مقابل سقراط و افلاطون و ارسطو و امثال آن حکمای الهی در یونان قیام نموده و قائل بمادّه و طبیعت شدند و منکر خدای با علم و اراده و قدرت و شعور گردیدند و گفتند بغیر از(ماتیر)یعنی مادّه و مادّیات که بیکی از حواسّ خمسه ادراک گردد چیز دیگر در عالم موجود نیست و جمیع تأثیرات لازمه ناشی از طبع موادّ است.
- بهمین جهة مشهور گردیدند بطبیعی و مادّی(که خلاصه و جوهر اصلی آنها امروز بنام کمونیست در عالم جلوه گری می نمایند).
- این نوع عقاید فاسده که از لوازم انکار وجود خالق با علم و اراده و قدرت و شعور است در میان آن فرقۀ کوتاه نظر ظاهر گردیده.
- و علماء و فلاسفه الهی در هر دوره ای از ادوار جواب آنها را علما و منطقا داده اند
- ولی چون نامی از اروپا و عقاید داروین و بخنر بردید ناچارم بشما آقایان متجددین برادرانه نصیحت نموده یادآور شوم که لازمۀ علم و عقل و منطق اینست که تحت تأثیر هر کلامی قرار نگیرید. ص :254
- اگر فلسفۀ داروین(که فرضیّات است نه فلسفه)مطالعه نمودید لازم است نقد و انتقاداتی که بر کتاب و گفتار و عقاید آن نوشته شده است بخوانید آنگاه قضاوت عاقلانه نموده انتخاب احسن نمائید.
- چون سلطه و سلطنت اروپائیها علما و عملا بر شماها زیاد شده لذا وقتی کتابی از داروین و بخنر یا امثال آنها بدستتان می آید در نظر شما با ابّهت و عظمت می نماید و خیال می کنید واقعا سراسر اروپا دارونیزم گردیده و این کتاب نمونه ای از عقاید تمام فلاسفۀ اروپا است و حال آنکه این طور نیست(تازه اگر هم باشد ارزش علمی ندارد).
- اقوال علمای الهی اروپا
- همین قسمی که فلسفۀ داروین طبیعی را می خوانید کتب فلاسفه الهی را هم که در دست عموم است بخوانید مانند کتابهای (کامیل فلاماریون)فرانسوی که از علمای ریاضی مشهور اروپا می باشد و سالها در معرفت النّفس غور نموده و کتابهای بسیاری در اثبات وحدانیّت حق تعالی و عظمت روح و بقای آن بعد از مرگ نوشته مانند(دیودان لاناتور)یعنی (خدا در طبیعت).
- و مجلدات(مرگ و اسرار آن)که علمای ایرانی و مصری آنها را ترجمه بفارسی و عربی نموده اند.
- در آن کتب مفصّلا در اطراف مرگ قلم فرسائی نموده و صریحا گوید مرگ حقیقی بمعنای فنا و نیستی وجود ندارد مرگ عبارت است از نقل و انتقال از عالمی بعالم دیگر فقط آدمی قالب عوض می کند از این بدن عنصری بیرون آمده بهیکل و صورت لطیف تری می رود چه آنکه روح(مایۀ حیات)ابدا فناء ندارد بلکه باقی و پایدار است.
- و این معنی با تجربیات قطعی سالیان دراز بدست آمده که روح غیر از این بدن است و خود استقلال معنوی دارد پس از متلاشی شدن تن و بدن باقی مانده و جلوگیری می نماید انتهی.
- و امثال این قبیل علماء و فلاسفه الهی مانند(بروکسون فرانسوی)فیلسوف معاصر و(ویکتور هوگو)شاعر دانشمند معروف فرانسه و(نرمال)محقق آلمانی و (دکارت)فیلسوف شهیر فرانسوی و غیرهم که نقل اقوال تمامی آنها بلکه ذکر اسامی آنها مقتضی این مجلس نمی باشد بسیارند دانشمندان اروپا بوجود آنها افتخار می نمایند نه بوجود داروین و بخنر طبیعی مادّی. ص :255
- اوّلا چنانچه آقایان جوانان روشن فکر تحت تأثیر غربیها قرار گرفته و ناچارید بگفتار آنها توجّه نمائید اقلاّ منحصرا کتابهای داروین انگلیسی و بخنر آلمانی را نخوانید بلکه بسایر کتب فلاسفه و دانشمندان اروپائی هم مراجعه نمائید.
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ