کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص292
- آیا این همه از اعیان علماء شما که قلیلی از کثیر آنها را ذکر نمودم این حدیث شریف را با اسناد مرتّبه از کثیری از اصحاب پیغمبر نقل نموده اند اثبات یقین و تواتر برای شما نمی نماید.
- آیا تصدیق می نمائید که اشتباه فرموده خبر واحد نیست بلکه از متواترات اخبار است چنانچه محقّقین از علماء خودتان دعوی تواتر نموده اند.
- مانند جلال الدین سیوطی در رسالة الازهار المتناثرة فی الاحادیث المتواترة این حدیث شریف را داخل در تواترات ضبط نموده و در ازالة الخفاء و قرة العینین هم تصدیق تواتر نموده.
- چون شما روی عادت تشکیک در صحت سند این حدیث شریف می نمائید خوبست مراجعه و مطالعه نمائید بباب 7 کفایت الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب علیه السّلام تألیف محمّد بن یوسف گنجی شافعی که از فحول اعلام شما است که بعد از ذکر شش حدیث مسندا توأم با مفاخر دیگر برای آن حضرت در ص 149 اظهار نظر نموده و حقایق را بیان می نماید که اگر شما قول ما را قبول ندارید بیان این عالم شافعی(خالی از تعصّب)حجّة را بر شما تمام می کند که می نویسد هذا حدیث متفق علی صحته رواه الائمة الاعلام الحفّاظ کابی عبد اللّه البخاری فی صحیحه و مسلم بن حجّاج فی صحیحه و ابی داود فی سننه و ابی عیسی الترمذی فی جامعه و ابی عبد الرحمن النسائی فی سننه و ابن ماجة القزوینی فی سننه و اتفق الجمیع علی صحته حتی صار ذلک اجماعا منهم-قال الحاکم النیسابوری هذا حدیث دخل فی حد التواتر (1).
- گمان می کنم ابهامی در کار و احتیاجی بذکر دلائل بیشتری بر صحت و تواتر این حدیث شریف نباشد.
- حافظ- حقیر آدم بی ایمان و لجوجی نیستم که در مقابل دلائل و براهین شما که در غایت اعتبار است ایستادگی کنم ولی قدری تأمل کنید در گفتار عالم فقیه ابو الحسن آمدی که از متکلّمین و متبحّرین علماء می باشد که این حدیث را با دلائلی ردّ نموده است.
- داعی- خیلی تعجب می نمایم از مثل شما عالم دقیق منصف که با نقل اقوال این همه از اکابر علماء خودتان که همگی ثقه و مورد اطمینان عموم شما می باشند توجه می نمائید بقول آمدی که مردی شریر و بی عقیده و تارک الصّلاة بوده.
- شیخ- بشر در اظهار عقیده آزاد است و اگر کسی اظهار عقیده ای نمود نباید او را متّهم ببدی نمود و از مثل شما شخص شریفی که مجسّمۀ اخلاق هستید خیلی قبیح بود که عوض جواب منطقی با لسان سوء عالم فقیهی را متّهم سازید.
- داعی- اشتباه فرمودید دعاگو لسان سوء نسبت باحدی ندارم و در زمان آمدی هم نبوده ام ولی عقاید سوء او را علماء بزرگ خودتان نقل نموده اند.
- شیخ- علمای ما در کجا او را ببدی و سوء عقیده یاد نموده اند.
- شرح حال آمدی ص :289
- داعی- ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان نوشته است السیف الامدی المتکلم علی بن ابی علی صاحب التصانیف و قد نفی من دمشق لسوء اعتقاده و صح انه کان یترک الصلاة (2).
- 1) این حدیثی است که اتفاق نموده اند بر صحت آن رواة ائمه از علماء اعلام و حفاظ مانند ابی عبد اللّه بخاری در صحیح خود و مسلم بن حجاج در صحیح خود و ابی داود در سنن و ابو عیسی ترمذی در جامع و ابو عبد الرحمن نسائی در سنن و ابن ماجه قزوینی در سنن اتفاق نموده اند عموما بر صحت این حدیث و این امر مورد اجماع آنها می باشد.و حاکم نیشابوری گفته است این حدیثی است که داخل شده در حد تواتر.
- 2) سیف آمدی متکلم علی بن ابی علی که صاحب تصانیف بوده او را از دمشق تبعید کردند بواسطه سوء اعتقاد او و صحیح است آن که تارک الصلاة بوده.
- و نیز ذهبی که از علماء بزرگ شما می باشد در میزان الاعتدال این قضیّه را نقل نموده بعلاوه در اظهار نظر می گوید مسلّم است که آمدی از مبتدعه بوده.
- اگر شما با نظر دقیق بنگرید خواهید فهمید که اگر آمدی اهل بدعت و شریر و بی ایمان نبود هرگز خبث طینت خود را ظاهر نمی ساخت که بر خلاف تمام صحابه رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم حتی خلیفۀ خود عمر بن الخطّاب(که یکی از روات حدیث است)و تمام ثقات علماء اعلام خودتان قیام نماید.
- اعجب از همه آنکه شما آقایان محترم شیعیان را مورد طعن قرار می دهید که چرا احادیث صحیحین را مورد عنایت قرار نمی دهند(و حال آنکه این طور نیست اگر احادیثی صحیح الاسناد باشد و لو در صحاح شما مورد قبول ما می باشد).
- ولی حدیث مسلّمی را که بخاری و مسلم و سایر ارباب صحاح در صحاح خود نقل نموده اند آمدی رسما رد می نماید و مورد توجه شما قرار می گیرد.
- اگر در نزد شما هیچ عیبی بر آمدی نبود مگر همین که بر خلاف صحیحین شما اظهار عقیده نموده بلکه فی الحقیقه تکذیب عمر و بخاری و مسلم را نموده است کافی بود بر طعن او.
- و اگر شما بخواهید در اطراف این حدیث شریف بیشتر دقت کنید و دلائل تامّ و تمام اسناد کاملۀ از روات بزرگان علماء خود را بنگرید و بهتر روشن شوید و نفرین بر امثال آمدیها بنمائید مراجعه کنید بمجلّدات با عظمت(عبقات الانوار)تألیف عالم عادل زاهد محقّق نقّاد اخبار و احادیث علاّمۀ متبحّر مرحوم میر سید حامد حسین دهلوی اعلی اللّه مقامه الشریف و مخصوصا جلد حدیث منزلة را مطالعه نمائید تا کشف حقیقت بر شما بشود که این عالم بزرگ شیعی اسناد و مدارک این حدیث را از طرق شما چگونه جمع و حلاّجی نموده.
- حافظ- فرمودید یکی از روات این حدیث خلیفه عمر بن الخطّاب رضی اللّه عنه بوده ممکن است اگر نظر دارید سند آن را بیان فرمائید. ص :290
- سند حدیث منزلة از عمر بن الخطاب
- داعی- أبو بکر محمّد بن جعفر المطیری و ابو اللیث نصر بن محمّد السمرقندی الحنفی در کتاب(مجالس)و محمّد بن عبد الرحمن ذهبی در(ریاض النضره)و مولی علی متّقی در(کنز العمّال) و ابن صباغ مالکی در ص 125 فصول المهمّه نقلا از خصایص و امام الحرم در(ذخایر العقبی)و شیخ سلیمان بلخی حنفی در ینابیع المودة و ابن ابی الحدید در ص 258 جلد سوم شرح نهج از نقض العثمانیه شیخ أبو جعفر اسکافی با مختصر اختلافی در الفاظ از ابن عباس(حبر امت)نقل نموده اند که گفت روزی عمر بن الخطّاب گفت واگذارید نام علی را(یعنی آن قدر از علی غیبت نکنید)زیرا من شنیدم از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم که فرمود در علی سه خصلت است(که اگر یکی از آنها برای من که عمر هستم بود دوست تر می داشتم از هرچه آفتاب بر او می تابد)آنگاه گفت کنت انا و ابو بکر و ابو عبیدة بن الجرّاح و نفر من اصحاب رسول الله و هو متکئ علی علیّ بن أبی طالب حتی ضرب بیده منکبیه ثم قال انت یا علی اول المؤمنین ایمانا و اولهم اسلاما ثم قال انت منی بمنزلة هارون من موسی و کذب علیّ من زعم انه یحبنی و یبغضک (1).
- آیا ردّ قول خلیفه عمر در مذهب شما جائز است اگر جائز نیست پس چرا اظهار عقیده و توجه بقول سخیف آمدی معلوم الحال می نمائید.
- حکم خبر واحد در مذهب جماعت
- و اما یک جمله دیگر از بیان شما بلاجواب ماند که فرمودید این حدیث خبر واحد است و خبر واحد را اعتباری نیست. ص :291
- 1) من و ابو عبیده جراح و عده ای از اصحاب حاضر بودیم رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله تکیه داده بود بر علی بن أبی طالب تا آنکه زد بر شانه های علی و فرمود تو یا علی اول مؤمنین هستی از حیث ایمان و اول مسلمین هستی از حیث اسلام آنگاه فرمود یا علی تو از من بمنزله هارونی از موسی و دروغ گفته است بر من کسی که گمان می کند مرا دوست می دارد در حالتی که تو را دشمن می دارد.
- اگر ما این نوع سخن بگوئیم با موازین رجالی که در دست داریم صحیح است ولی از شما تعجب است تفوّه بچنین کلامی زیرا در مذهب شما حجیّة خبر واحد ثابت است زیرا که محققین از علماء شما منکر خبر واحد را کافر یا فاسق می دانند.
- چنانچه ملک العلماء شهاب الدین دولت آبادی در(هدایت السعداء)گفته است در مضمرات فی کتاب الشهادات و من انکر الخبر الواحد و القیاس و قال انّه لیس بحجة فانه یصیر کافرا و لو قال هذا الخبر الواحد غیر صحیح و هذا القیاس غیر ثابت لا یصیر کافرا و لکن یصیر فاسقا (1).
- حافظ- خیلی مسرور شدم از حسن بیان شما و زیادتی اطلاع شما از کتابهای ما بر خلاف آنچه شنیده ام آقایان علماء شیعه کتابهای ما را با دستگیره و مقّاش و پارچه بر می دارند که دستشان بجلد کتاب نخورد تا چه رسد بآنکه مطالعه نمایند.
- داعی- قطعا دلیلی بر اثبات این مدعا ندارید چه آنکه ایادی مرموزی از بیگانگان و بیگانه پرستان و شیاطین داخلی پیوسته می خواهند آب را گل نموده و از نفاق مسلمانان بنفع خود بهره برداری نمایند لذا این قبیل مطالب دروغ را می سازند و انتشار می دهند که افراد مسلمین را بیکدیگر بدبین کنند و نتیجۀ خود را ببرند.
- وظیفۀ ما و شما پیوسته توجه دادن مردم است بدستورات عالیۀ قرآن مجید که از جمله در این باب می فرماید در آیه 6 سوره 49(حجرات) إِنْ جٰاءَکُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهٰالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلیٰ مٰا فَعَلْتُمْ نٰادِمِینَ (2).
- نه آنکه خود از آن دساتیر غافل باشیم اگر این دستور بزرگ نصب العین آقایان محترم بود کلمات اعادی در شما اثر نمی نمود که امروز پشیمانی آورد. ص :292
32-
- 1) کسی که انکار کند خبر واحد و قیاس را در حالتی که بگوید خبر واحد حجة نیست پس کافر گردیده است ولی اگر بگوید این خبر واحد صحیح نیست یا این قیاس ثابت نیست کافر نمی شود ولی فاسق می باشد.
- 2) هرگاه فاسقی خبری برای شما آورد(تصدیق مکنید)تا تحقیق کنید مبادا بسخن چین فاسقی از نادانی بقومی رنجی رسانید و سخت پشیمان گردید.
- ما کتابهای کفّار و مشرکین و مرتدّین را با انبر و مقّاش بر نمی داریم چگونه ممکن است کتابهای برادران مسلمان را با نظر حقارت بنگریم-بر خلاف فرموده شما کتابهای معتبرۀ علماء شما را دقیقانه مطالعه می کنیم و أحادیث صحیح الأسناد آنها را هم قبول می کنیم اختلافات علمی و منطقی ربطی بعقیده و مذهب ندارد آیا شما اطلاع ندارید که نوع محصّلین شیعه قسمت زیادتر از علوم صرف و نحو و معانی و بیان و منطق و لغت و تفسیر و کلام را از کتب و تألیفات علماء شما استفاده می نمایند پس چگونه آن کتب را با انبر و مقّاش بر می دارند.
- منتها بعض از روات در أحادیث منقولۀ شما هستند که مقدوح اند و اعتباری بأقوال آنها نیست از قبیل أنس و أبو هریره و سمره و غیر آنها که قبلا عرض نمودم (چنانچه بعض از علماء خودتان هم از قبیل أبو حنیفه آنها را مردود می دانند)
- ما هم أحادیث منسوبه باین قبیل روات را مردود و غیر قابل قبول می دانیم. و الاّ کتب معتبرۀ علمی محققین علمای شما مورد توجه ما می باشد و بالخصوص داعی که در سیرۀ پیغمبر و ائمّۀ معصومین صلوات اللّه علیهم اجمعین آنچه زیاد مطالعه و أخذ سند نموده ام از کتب معتبره علماء سنّت و جماعت است.
- در کتابخانۀ شخصی داعی در حدود دویست جلد از تفاسیر و کتب اخبار و علمی و تواریخ معتبره علمای بزرگ شما خطّی و چاپی موجود و مورد استفاده داعی می باشد.
- منتها عملا ما حکم صرّاف بینا را داریم که می توانیم خوب و بد آنها را تمیز داده فریب شبهات و اشکالات امثال فخر رازیها و مغلطه کاری امثال ابن حجرها و روزبهان ها و آمدیها و ابن تیمیّه ها را نخوریم و تحت تأثیر غلطکاری های آنها قرار نگیریم.
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ