کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیعص294
- و قبول فرمائید که تکمیل مراتب معرفت و یقین داعی بمقامات مقدّسه أئمّۀ معصومین و أهل بیت رسالت و ودایع رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم بیشتر بوسیله مطالعۀ کتب معتبرۀ علماء شما گردیده.
- حافظ- از مطلب دور افتادیم بفرمائید وجه دلالت این حدیث منزله بر مقصود چیست و دلالت آن از چه راهست که علی کرّم اللّه وجهه واجد مقام نبوّت بوده است.
- داعی- از این حدیث شریف که بنحو تواتر بما رسیده سه خصیصه برایامیر المؤمنین علیه السلام ثابت می شود.
- یکی مقام نبوت که در معنا و حقیقت برای آن حضرت بوده-یکی هم مقام خلافت و وزارت ظاهری آن حضرت بعد از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم و دیگر افضلیت آن حضرت بر تمام امّت از صحابه و غیرهم.
- چه آنکه رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم علی را بمنزلۀ هارون معرّفی نموده و حضرت هارون واجد مقام نبوت و خلافت حضرت موسی و افضل بر تمام بنی اسرائیل بوده است.
- نواب-قبله صاحب ببخشید مگر حضرت هارون برادر حضرت موسی نبی بوده است.
- داعی بلی واجد مقام نبوت بوده اند.
- نواب- عجب من تا بحال نشنیده بودم آیا در قرآن هم آیه ای که شاهد این مرام باشد هست.
- داعی- بلی در آیات چندی خداوند متعال نبوّت آن جناب را تصریح فرموده است.
- نواب- ممکن است آن آیات را جهت درک فیوضات برای ما قرائت فرمائید تا مورد استفاده ما قرار گیرد.
- داعی- در آیه 161 سوره 4(نساء)فرماید إِنّٰا أَوْحَیْنٰا إِلَیْکَ کَمٰا أَوْحَیْنٰا إِلیٰ نُوحٍ وَ النَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَیْنٰا إِلیٰ إِبْرٰاهِیمَ وَ إِسْمٰاعِیلَ وَ إِسْحٰاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْبٰاطِ وَ عِیسیٰ وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَ هٰارُونَ وَ سُلَیْمٰانَ وَ آتَیْنٰا دٰاوُدَ زَبُوراً (1)
- و در آیه 52 سوره 19(مریم)نیز می فرماید وَ اذْکُرْ فِی الْکِتٰابِ مُوسیٰ إِنَّهُ کٰانَ مُخْلَصاً وَ کٰانَ رَسُولاً نَبِیًّا وَ نٰادَیْنٰاهُ مِنْ جٰانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ وَ قَرَّبْنٰاهُ نَجِیًّا وَ وَهَبْنٰا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنٰا أَخٰاهُ هٰارُونَ نَبِیًّا (2) ص :294
- حافظ- پس روی این قاعده و استدلال شما محمّد و علی هر دو پیغمبر و مبعوث بر خلق بودند.
13-
- 1) بدرستی که ما وحی کردیم بسوی تو هم چنانکه وحی کردیم بسوی نوح و انبیاء بعد از او و وحی کردیم بسوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان و دادیم داود را زبور.
- 2) یاد کن در کتاب موسی را بدرستی که بود خالص شده و رسولی پیغمبر و ندا کردیم او را از جانب طور أیمن و نزدیک گردانیدیم او را رازگوینده و بخشیدیم مر او را از رحمت خود برادری چون هارون که صاحب مقام نبوت بود.
- داعی- این قسم که شما تقریر نمودید داعی نگفتم البته شما خود می دانید که عدد و شمارۀ انبیاء بسیار مورد اختلاف است تا یک صد و بیست هزار و بیشتر هم نوشته اند ولی تمام آنها باقتضای زمان هر دسته و فرقه ای تابع پیغمبر صاحب کتاب احکام بوده اند که پنج نفر از آنها الوالعزم بوده اند حضرت نوح و حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت عیسی علیهم السلام و حضرت خاتم الانبیاء محمّد مصطفی صلی اللّه علیه و آله و سلّم که مقامش از همه بالاتر بوده است که همان خاتمیّت می باشد.
- اثبات منازل هارونی برای علی علیه السلام
- جناب هارون از جمله پیغمبرانی بود که استقلال در امر نبوت نداشت بلکه تابع شریعت برادرش حضرت موسی بود حضرت علی علیه السلام هم تالی تلو مقام نبوت بوده ولی استقلال در امر نبوت نداشته بلکه تابع شریعت خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده.
- غرض و مقصود رسول اکرم در این حدیث شریف آنست که بامت بفهماند همان قسمی که هارون واجد مقام نبوت بود ولی تابع پیغمبر اولوالعزمی مانند حضرت موسی بود حضرت علی علیه السلام هم واجد مقام نبوت و با رتبه و مقام امامت در اطاعت شریعت باقیۀ خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم بود که این خود خصیصۀ عالیه ای برای آن حضرت است.
- ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ذیل نقل این حدیث گوید که پیغمبر باین حدیث و بیان شریف اثبات کرد برای علی بن أبی طالب علیه السّلام جمیع مراتب و منازل هارونی را از موسی و اگر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلّم خاتم الانبیاء نبود هرآینه شریک در امر پیغمبری او هم بود ولی بجمله انه لا نبی بعدی می رساند که اگر بنا بود پیغمبری بعد از من بیاید علی واجد آن مقام بود لذا نبوت را استثنا نموده و آنچه ما عدای نبوت است از مراتب هارونی در آن حضرت ثابت است.
- چنانچه محمّد بن طلحه شافعی در اول ص 19 مطالب السئول پس از کشف اسراری در بیان منزلت هارونی و توضیحاتی که می دهد اظهار نظر کرده و گوید: ص :295
- فتلخیص منزلة هارون من موسی انه کان اخاه و وزیره و عضده و شریکه فی النبوة و خلیفته علی قومه عند سفره و قد جعل رسول الله علیا منه بهذه المنزلة و اثباتها له الا النبوة فانه استثناها فی آخر الحدیث بقوله صلّی الله علیه انه لا نبی بعدی فبقی ما عدا النبوة المستثناة ثابتا لعلی علیه السلام من کونه اخاه و وزیره و عضده و خلیفته علی اهله عند سفره الی تبوک و هذه من المعارج الشراف و المدارج الازلاف فقد دل الحدیث بمنطوقه و مفهومه علی ثبوت هذه المزیة العلیة لعلی علیه السلام و هو حدیث متفق علی صحته (1)
- و همین کلام را ابن صبّاغ مالکی در ص 29 فصول المهمّه و دیگران از اکابر علماء شما که ذکر نام و عقیده هر یک از آنها در این وقت کوتاه شب مقتضی نیست آورده و تصدیق این معنی را نموده اند.
- حافظ- گمان می کنم این استثنا عدم نبوت است نه اصل نبوت.
- داعی- خیلی بی لطفی نموده روی تبعیت از اسلاف خود ایراد وارد آوردید و مطلب باین آشکاری را انکار نمودید و حال آنکه توجه ننمودید ببیان شافعی که الحال عرض کردم می گوید فبقی ما عدا النبوة المستثناة ثابتا لعلی.
- و این بیان خود نصّ است در آنکه مستثنی در حدیث شریف نبوت است نه عدم نبوّت و دیگر ضمیر منصوب و استثناها در قول او که گوید فانه استثناها فی آخر الحدیث بقوله:انه لا نبی بعدی-راجع بنبوّت است.
- و مثل این نوع از عبارت در کتب علمای شما بسیار است که همه آنها دلالت بر استثنای نبوّت می کند نه عدم نبوّت و نظر آن کسانی که قائل بعدم نبوّت شده اند جز عناد و لجاج و تعصّب چیز دیگری نبوده است نستجیر بالله من التعصّب فی الدین. ص :296
27-
- 1) خلاصه از بیانات آنکه منزلت هارون از موسی آن بود که برادر و وزیر و بازو و شریک در نبوت و خلیفه موسی بر قومش بود پس پیغمبر خاتم هم علی را در حدیث شریف صاحب مقام و منزلت هارونی قرار داده باستثناء نبوت پس باقی می ماند برای او آنچه ماعدای نبوت است از برادری و وزارت و خلافت او بر قومش و این خصیصه از معارج شرافت و مدارج علیا است برای علی علیه السلام پس این حدیث از حیث منطوق و مفهوم دلالت دارد بر ثبوت این مزیّة بزرگ برای آن حضرت-و این حدیثی است که عموم اتفاق بر صحت آن دارند.
- حافظ- گمان می کنم این ادعای شما که اگر پیغمبر ما خاتم الانبیاء نبود و بنا بود پیغمبری بیاید علی واجد این مقام بود مخصوص بخودتان باشد و الاّ احدی چنین بیانی ننموده.
- داعی- این ادعا فقط از مخصوصات دعاگو و علمای شیعه نیست بلکه اکابر علماء خودتان هم اقرار باین معنی دارند.
- حافظ- کدام یک از علمای ما چنین ادعائی نموده اند اگر در نظر دارید بیان فرمائید.
- داعی- یکی از علمای بزرگ و محل وثوق علمای رجال شما ملا علی بن سلطان محمّد هروی قاری است که وقتی خبر فوت او بمصر رسید علمای مصر در حضور زیاده از چهار هزار نفر برای او نماز غیبت خواندند صاحب تصانیف و تألیفات بسیاری است در (مرقاة شرح بر مشکاة)در شرح حدیث منزله گفته فیه ایماء الی انه لو کان بعده نبیا لکان علیا یعنی در این حدیث اشاره است باینکه اگر بنا بود بعد از خاتم الانبیاء پیغمبری باشد آن علی علیه السلام بود.
- و از جمله علمای بزرگ شما که اقرار باین معنی نموده علاّمۀ شهیر جلال الدّین سیوطی در آخر کتاب(بغیة الوعّاظ فی طبقات الحفّاظ)با ذکر سلسله روات تا بجابر بن عبد اللّه انصاری که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم به امیر المؤمنین فرمود أما ترضی ان تکون منّی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و لو کان لکنته خلاصه معنی آنکه اگر بنا بود پیغمبری بعد از من باشد تو آن بودی یا علی.
- و نیز میر سید علی همدانی فقیه شافعی در حدیث دوم از مودّه ششم(مودة القربی)از انس بن مالک روایت نموده که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود ان الله اصطفانی علی الانبیاء فاختارنی و اختار لی وصیا و خیّرت ابن عمی وصیی یشد عضدی کما یشد عضد موسی باخیه هارون و هو خلیفتی و وزیری و لو کان بعدی نبیا لکان علی نبیا و لکن لا نبوة بعدی (1). ص :297
- 1) بدرستی که خداوند برگزید مرا بر انبیاء و اختیار نمود مرا(به برگزیدگی)پس اختیار نمود برای من وصیی و برگزید پسر عمم(علی)را وصی من و محکم نمود بازوی مرا هم چنانکه محکم نمود بازوی موسی را به برادرش هارون و او است(یعنی علی)خلیفه و وزیر من اگر بنا بود بعد از من پیغمبری هرآینه علی پیغمبر بود و لکن بعد از من پیغمبری نخواهد بود.
- پس با این مختصر دلائل ثابت شد که قول بنبوت از برای علی فقط از ما نیست بلکه از خود رسول خداست بنابر آنچه علماء خودتان هم تصدیق نموده اند که بنا بفرموده آن حضرت علی علیه السلام واجد مقام نبوت بوده و هیچ امر پیچیده و مشکلی هم نبوده که شما را بتعجب آورده.
- و چون از منازل و مراتب هارونی نبوّت مستثنی شده باستثنای متصل قطعا ما عدای آن بشهادت علمای خودتان که ذکر نمودیم برای علی علیه السلام باقی و ثابت می ماند که از همۀ آن منازل بالاتر منزلۀ خلافت و افضلیّت است که در خلافت هارون قرآن مجید صراحت دارد در آیۀ 138 سوره 7(اعراف)می فرماید وَ قٰالَ مُوسیٰ لِأَخِیهِ هٰارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ 1) موسی ببرادرش هارون گفت خلیفه و جانشین من باش در قوم من و راه صلاح پیش گیر و پیرو اهل فساد مباش.).
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ