شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص315 مطابقۀ حالات امیر المؤمنین(علیه السلام) با هارون(علیه السلام)

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص315

  1. مطابقۀ حالات امیر المؤمنین(علیه السلام) با هارون(علیه السلام)
  2. هم چنین بعد از وفات رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم همان مردمی که مکرر از آن حضرت صراحة و کنایة شنیده بودند علی علیه السلام خلیفۀ من می باشد همان قسمی که جناب هارون خلیفۀ موسی بود.علی را رها نموده روی هوای نفس و حب جاه و بعضی روی عداوت با بنی هاشم.و جمعی از جهت حقد و کینه و حسد و بغضی که نسبت بشخص علی علیه السلام داشتند تشکیلات مخصوصی دادند چنانچه امام غزّالی در اول مقاله چهارم سرّ العالمین اشاره باین معنی نموده و صریحا می نویسد حق را پشت سر انداخته برگشتند بجهالت اولیه (1)ص :315
1-
  1. 1) رجوع شود بجلسه نهم همین کتاب عین عبارت غزالی در ضمن حدیث غدیر خم نقل گردیده.
  2. بهمین جهت شباهت تام بین هارون و امیر المؤمنین بود که محقّقین از علماء و مورخین خودتان مانند ابو محمّد عبد اللّه بن مسلم بن قتیبه باهلی دینوری قاضی معروف دینور در ص 14 جلد اول الامامة و السیاسة قضیۀ سقیفه را مفصّلا می نویسد تا آنجا که گوید وقتی که آتش بردند در خانه علی و با تهدید و فشار آن حضرت را بمسجد آوردند و گفتند بیعت کن و الاّ گردنت را می زنیم خود را بقبر پیغمبر رسانید و گفت همان کلماتی که خداوند در قرآن از قول هارون بموسی نقل نموده که انّ القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی.
  3. کانّه یک جهت آنکه پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم علی را در این حدیث شبیه به هارون می نماید آنست که برساند بامت که همان معامله ای که بنی اسرائیل در غیاب موسی با جناب هارون نمودند بعد از وفات من با علی می نمایند.
  4. لذا علی علیه السلام هم برای اثبات این معنی وقتی فشار امت و سیاست بازی بازیگران را دید که تا پای قتل او ایستاده اند خطاب بقبر مبارک پیغمبر همان آیه ای را قرائت نمود که خداوند از درد دل هارون بموسی خبر داده.
  5. (اهل مجلس سرها بزیر انداخته با حالت بهت دقایقی با سکوت گذشت)
  6. نواب- قبله صاحب اگر خلافت علی بن أبی طالب کرّم اللّه وجهه ثابت بوده چرا پیغمبر با این الفاظ و اشارات و کنایات می فرموده و صریحا بنام خلافت آن جناب را معرّفی ننموده که بفرماید علی خلیفۀ من است تا راه عذری نماند.
  7. داعی- عرض کردم که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بهر دو جهت بیان حقیقت نموده و الاّ احادیث صریحۀ بخلافت در کتب معتبرۀ خودتان هم بسیار ثبت است و لکن این نوع از کنایات لطافتش از صراحت بیشتر است و اهل ادب می دانند که الکنایه ابلغ من التصریح-آن هم این قسم از کنایه که یک عالم معنی در او مستتر است.
  8. نواب- ممکن است از احادیث مصرّحه ای که می فرمائید در کتب علمای ما می باشد راجع بامر خلافت اگر حاضر دارید ما را مستفیض فرمائید تا کشف حقیقت شود زیرا مکرّر بما گفته اند ابدا حدیثی که صراحت بر خلافت آن جناب داشته باشد وجود ندارد. ص :316
  9. داعی- احادیث مصرّحه بنام خلافت مولانا امیر المؤمنین در کتب معتبره شما بسیار است ولی باقتضای وقت مجلس ببعض از آنها که در حافظه خود حاضر دارم اشاره می نمایم.
  10. حدیث الدار یوم الانذار و تعیین نمودن پیغمبرصلی الله علیه وآله وسم) علی علیه السلام را بخلافت
  11. اهمّ از همۀ احادیث حدیث الدّار است از جهة آنکه اوّلین روزی که خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم نبوت خود را ظاهر ساخت بخلافت علی علیه السلام هم صراحت فرمود.
  12. چنانچه امام احمد بن حنبل(رئیس الحنابله در ص 111 و 159 و 333 از جزء اول مسند و امام ثعلبی در تفسیر آیه انذار و صدر الائمّه موفق بن احمد خوارزمی در مناقب و محمّد بن جریر طبری در تفسیر آیه و در ص 217 جزء دوم تاریخ الامم و الملوک بطرق مختلفه و ابن ابی الحدید معتزلی در ص 263 و 281 جلد سیم شرح نهج البلاغه نقلا از نقض العثمانیّه ابو جعفر اسکافی و ابن اثیر در ص 22 جزء دوم کامل مرسلا و حافظ ابو نعیم در حلیة الاولیاء و حمیدی در جمع بین الصحیحین و بیهقی در سنن و دلائل و ابو الفداء در ص 116 جزء اول تاریخ خود و حلبی در ص 381 جزء اول سیرة الحلبیّه و امام ابو عبد الرحمن نسائی در ص 6 حدیث 65 خصائص العلوی و حاکم ابو عبد اللّه در ص 132 جزء سیم مستدرک و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 31 ینابیع الموده از مسند امام احمد و تفسیر ثعلبی و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 51 کفایت الطالب و دیگران از اکابر علماء شما بمختصر کم و زیادی در الفاظ و عبارات نقل نموده اند زمانی که نازل شد آیه 214 سوره 26(شعراء) وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ -رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم چهل نفر از اشراف و رجال بزرگ و خویشاوندان خود را از قریش دعوت نمود در منزل عمّ اکرمش جناب ابو طالب و برای آنها یک ران گوسفند و قدری نان و صاعی از شیر غذا حاضر نمود حضرات خندیدند و گفتند محمّد غذای یک نفر را حاضر نکرده(چون در میان آنها کسانی بودند که یک شتر بچه را تنها می خوردند)حضرت فرمودند کلوا بسم الله ص :317
  13. بنام خداوند متعال بخورید پس از آنکه خوردند و سیر شدند بیکدیگر می گفتند هذا ما سحرکم به الرجل محمّد باین غذا شما را سحر نمود.
  14. آنگاه حضرت برخاست در میان آنها پس از مقدماتی از سخن که نمی خواهم بنقل تمام کلمات آن حضرت طول کلام بدهم شاهد مقصود اینست که فرمود یا بنی عبد المطلب انّ اللّه بعثنی بالخلق کافّة و الیکم خاصّة و انا ادعوکم الی کلمتین خفیفتین علی اللسان و ثقیلتین علی المیزان تملکون بهما العرب و العجم و تنقاد لکم بهما الامم و تدخلون بهما الجنّة و تنجون بهما من النار شهادة ان لا اله الاّ اللّه و انّی رسول الله فمن یجبنی الی هذا الامر و یؤازرنی الی القیام به یکن اخی و وزیری و وارثی و خلیفتی من بعدی.
  15. یعنی ای فرزندان عبد المطلب خدای تعالی مرا مبعوث فرمود بر عموم مردمان و بخصوص بر شما و من شما را دعوت می کنم بدو کلمه ای که بر زبان سبک و آسان است و در ترازوی اعمال سنگین و گران و شما بگفتن این دو کلمه بر عرب و عجم مالک شوید و ایشان شما را منقاد گردند و جمیع امم در تحت انقیاد شما درآیند و باین دو کلمه ببهشت روید و از دوزخ نجات یابید و آن دو کلمه گواهی دادن بوحدانیت خدا و رسالت من است پس هر کس مرا اجابت کند در این کار(یعنی اول کس باشد که مرا اجابت نماید)و معاونت من نماید او برادر من و وزیر و وارث و خلیفۀ من خواهد بود بعد از من.و این جملۀ آخر را سه مرتبه تکرار نموده و در هر سه مرتبه احدی جواب نداد الاّ علی علیه السلام جواب داد انا انصرک و وزیرک یا نبی اللّه یعنی من شما را کمک و یاوری می نمایم ای پیغمبر خدا.
  16. پس حضرت او را نوید خلافت داد و آب دهان مبارک در دهان او افکند و فرمود انّ هذا اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم یعنی این علی وصی و خلیفه من است در میان شما.و در بعضی از آن کتابها است خطاب بخود علی نموده فرمود انت وصیّی و خلیفتی من بعدی یعنی تو یا علی وصی و خلیفۀ منی بعد از من.
  17. علاوه بر علمای اسلام از شیعه و سنی مورخین بیگانه از سایر ملل که تاریخ اسلام نوشته اند با نداشتن تعصّب مذهبی(چه آنکه نه سنّی بودند و نه شیعه) این مجلس ..ص :318
  18. مهمانی را نقل نموده اند که از جمله آنها مورّخ و فیلسوف غرب(توماس کار لیل انگلیسی)بوده که در قرن هیجدهم مسیحی در اروپا شهرت جهانی داشته در کتاب مشهور خود که مصریها ترجمه بعربی نموده اند بنام(الابطال و عبادة المبطولة)شرح مجلس مهمانی قریش را در منزل جناب أبی طالب داده تا آنجا که می نویسد بعد از خطابۀ پیغمبر علی از جا برخاست و ابراز ایمان نمود و آن مقام بزرگ خلافت نصیب او گردید.
  19. و مسیو پول لهوژور فرانسوی معلّم دار الفنون پاریس در رسالۀ مختصری که در حالات حضرت خاتم النبیّین صلی اللّه علیه و آله و سلّم نوشته و در سال 1884 مسیحی در پاریس چاپ شده و نیز جرجیس سال انگلیسی و هاشم نصرانی شامی در مقالة فی الاسلام از ص 83 تا 86 از نسخه مطبوعه سال 1891 با تعصّب و مخالفتی که با اسلام و مسلمین داشتند و مخصوصا مستر جان دیون پورت که مؤلف عالیقدر با انصاف بوده در ص 20 کتاب ذی قیمت خود(محمّد و قرآن)با فکری روشن و قلبی پاک اقرار نمودند بر اینکه پیغمبر در اول نشر رسالت علی را برادر و وزیر و وصی و خلیفه خود قرار داد،علاوه بر این خبر شریف در بسیاری از امکنه و ازمنه اشاره باین معنی نموده از جمله.
  20. احادیث مصرّحۀ بخلافت علی علیه السلام
  21. امام احمد حنبل در مسند و میر سید علی همدانی شافعی در آخر مودت چهارم از مودة القربی نقل می کنند که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بعلی علیه السلام فرمود یا علی انت تبرء ذمّتی و انت خلیفتی علی امّتی (1).
  22. امام احمد در مسند بطرق متعدده و الفاظ متفاوته و ابن مغازلی فقیه شافعی در مناقب و ثعالبی در تفسیر خود نقل می نمایند که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود بعلی علیه السلام انت اخی و وصیّی و خلیفتی و قاضی دینی (2). ص :319
23-
  1. 1) یا علی تو بری می نمائی ذمۀ مرا و تو خلیفۀ منی بر امت من.
  2. 2) تو برادر و وصی و خلیفه و اداءکننده دین منی.
  3. ابو القاسم حسین بن محمّد(راغب اصفهانی)در 213 جلد دوم محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء(چاپ مطبعة عامره شرفیه سید حسین افندی 1326 قمری)از انس بن مالک نقل نموده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود ان خلیلی و وزیری و خلیفتی و خیر من اترک بعدی یقضی دینی و ینجز موعدی علی بن أبی طالب (1).
  4. میر سید علی همدانی شافعی در اوایل مودت ششم از مودة القربی از خلیفۀ ثانی عمر بن الخطّاب نقل می نماید که چون پیغمبر عقد اخوت بین اصحاب بست فرمود هذا علیّ اخی فی الدنیا و الآخرة و خلیفتی فی اهلی و وصیّی فی امتی و وارث علمی و قاضی دینی ماله منی مالی منه نفعه نفعی و ضره ضری من احبّه فقد احبّنی و من ابغضه فقد ابغضنی (2).
  5. در همین مودت ششم از انس بن مالک حدیثی نقل می کند که قبلا عرض کردم در آخر آن حدیث ذکر می نماید که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم صریحا فرمود و هو خلیفتی و وزیری یعنی علی خلیفه و وزیر من است.
  6. محمّد بن یوسف گنجی شافعی در کفایت الطالب از ابی ذرّ غفاری روایت کرده که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود ترد علی الحوض رایة علیّ امیر المؤمنین و امام الغر المحجّلین و الخلیفة من بعدی (3).
  7. بیهقی و خطیب خوارزمی و ابن مغازلی شافعی در مناقب خودشان نقل نموده اند که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود بعلی علیه السلام انه لا ینبغی ان اذهب الاّ و انت خلیفتی و انت اولی بالمؤمنین من بعدی (4).
  8. امام ابو عبد الرحمن نسائی که یکی از ائمه صحاح سته است ضمن حدیث 23 خصائص العلوی که مفصّلا از ابن عباس مناقب علی علیه السلام را نقل نموده بعد از ذکر منازل هارونی آورده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بعلی علیه السلام فرمود انت خلیفتی یعنی فی کل مؤمن من بعدی تو خلیفۀ منی یعنی در هر مؤمن بعد از من. - ص :320
32-
  1. 1) بدرستی که دوست من و وزیر و خلیفه من و بهتر کسی که بعد از خود بجا می گذارم که دین مرا اداء و وعدۀ مرا وفا می نماید علی بن أبی طالب می باشد.
  2. 2) این علی برادر من است در دنیا و آخرت و خلیفۀ من است در اهل من و وصی من است در امت من و وارث علم و اداءکننده دین من،مال او از من است و مال من از او است نفع او نفع من است و ضرر او ضرر من است کسی که او را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است.
  3. 3) وارد شود بر من در کنار حوض(کوثر)پرچم علی امیر المؤمنین و پیشوای روی و دست و پا سفیدان و خلیفۀ من بعد از من.
  4. 4) سزاوار نیست که من از میان مردم بروم مگر آنکه تو(یا علی)خلیفه و اولی بمؤمنین باشی بعد از من.
  5. (بدیهی است بوسیله این جمله و حرف تراخی پس از اعطاء کلّ منازل و مراتب هارونی بعلی علیه السلام نصّ جلی فرموده بر امارت علی یعنی تو ای علی خلیفۀ منی در امت من و در هر مؤمن بعد از من).
  6. و لفظ من در بیان پیغمبر در این حدیث شریف و سایر احادیث وارده یا من بیانیّه است یعنی بعد از مرگ من یا من ابتدائیّه است یعنی تو خلیفۀ من در امت من می باشی از ابتداء مرگ من.
  7. علی التقدیرین باین جملات خلافت بلافصل علی علیه السلام ثابت و محقق آمده که آن حضرت خلیفة اللّه و خلیفة الرسول بنصّ جلی و خفی بعد از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بر تمام امت بوده است.
  8. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید