کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص343
- و اگر شما کتب مزار را مطالعه نمائید خواهید دید که در اول آنها نوشته است از عبادات مندوبه(نه واجبه)زیارت قبور عالیه پیغمبر اکرم و أئمه طاهرین از عترت آن حضرت علیهم السلام می باشد.
- و بزرگترین دلیل بر کذب گفتار این مرد از خدا بی خبر عمل شیعیان است که در هر سالی هزاران نفر افتخار تشرف به بیت اللّه نصیب آنها می گردد و بعد از مراجعت افتخار می نمایند که آنها را حاجی بنامند.
- آنگاه به دروغ پردازیهای این مرد کذّاب پی ببرید!! و در ص 11 جلد اول گوید شیعیان سگهای خود را بنام ابی بکر و عمر می نامند و پیوسته آنها را لعن می کنند یعنی ابی بکر و عمر را لعن نموده اند؟!؟!
- (خنده شیعیان با تعجّب). ص :343
- واقعا انسان تعجب می کند از عناد و تعصّب و نداشتن دین این مرد که تا این اندازه نسبت کذب و دروغ و تهمت بشیعیان مظلوم بدهد!!
- و حال آنکه در تمام کتب احکام و اخبار شیعه بر خلاف عقیدۀ ایشان سگ را نجس العین معرفی نموده اند و در همه جا آورده اند که اگر در خانۀ مسلمانی سگ باشد رحمت خدا باهل آن خانه نازل نمی گردد.
- مسلمانان شیعه ممنوع از نگاهداری سگ هستند مگر در چند جا(برای شکار- و پاسبانی خانه-و کلّه بانی)با شرائط مخصوصی که ثبت نموده اند یک علّت مخالفت حضرت سید الشهداء سبط شهید پیغمبر اکرم أبا عبد اللّه الحسین علیه السّلام با یزید برای آن بود که یزید سگ بازی می نمود و در خانه بدون جهات مذکوره سگ نگهداری می نمود.
- و اگر مسلمانی از شیعه و سنی را ببینیم که در خانه سگ نگهداری می نماید (بدون جهات مذکوره که مستثنا شده)ما آنها را متّهم در دین نموده و عقیده بآنها نداریم.
- آنگاه چگونه ممکن است شیعه با این تأکیدات بلیغه(که سگ در هر خانه آزاد باشد آن خانه نجس است)در خانه سگ نگهداری نماید بعلاوه نام صحابه محترم رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم را بر آنها بگذارد؟!یا آنها را سبّ و لعن نمایند؟
- اف بر این نوع مسلمان-پناه بخدا می بریم از تعصّب و عناد و لجاج.
- اگر شما یک شیعه و لو عامی جاهل نشان دادید که چنین عملی کرده باشد ما تسلیم بتمام گفته های این مرد می شویم و اگر نتوانستید(و هرگز نخواهید توانست) پس لعن کنید بر مردمان عنود لجوج متعصّب که بلباس اهل علم باعث اغوای مردم بی خبر شده و ایجاد اختلاف و عداوت در میان مسلمانان می نمایند.
- و نیز در جلد دوم می نویسد شیعیان چون منتظر امام منتظر می باشند لذا در بسیاری از جاها مانند سرداب در سامراء روزها مرکبی از اسب یا قاطر یا غیر آن حاضر می کنند و فریاد می زنند بامام خود مرکب حاضر است همه مسلّح آماده خدمت هستیم خروج نما و در اواخر ماه مبارک رمضان رو بمشرق ایستاده آن حضرت را صدا می زند تا خروج نماید و میان آنها اشخاصی ترک نماز می کنند که مبادا آن حضرت ظاهر شود و او در نماز باشد و از خدمتگزاری آن حضرت محروم گردد؟!؟!
- خنده شدید حضّار از سنّی و شیعه).
- عجب از گفتارهای ناهنجار و تهمتهای بی حساب و خنده آور آن مردی که در گوشۀ بیابانهای دور افتاده چنین هزلیاتی گفته نداریم بلکه تعجب از علمای امروز مصری و دمشقی و غیره داریم که در تمام بلاد با شیعیان محشورند و مخصوصا در سامرّاء که تمام اهالی آن از برادران اهل تسنّن می باشند و حتی خدّام سرداب مقدس هم همگی سنّی هستند از آنها تحقیق نکرده و از علماء بزرگ نشنیده تبعیّت از هزلیّات امثال ابن تیمیّه ها نموده و این قبیل خرافات و ترّهات در کتابهای خود درج می نمایند!!! (1)
- اینها بودند نمونه ای از تهمتها و دروغ های شاخدار و اهانتهائی که اکابر علماء اهل تسنّن بجامعه شیعیان نسبت داده اند و اگر می خواستم بفهرست اقوال تمامی آنها از قبیل ابن حجر مکی و جاحظ و قاضی روزبهان و امثالهم بپردازم بایستی شبهای بسیار وقت شما را بگیرم و عمر شماها را ضایع نمایم باستماع گفتار و هزلیّات این قبیل از علماء که می خواستند راهنمای دیگران گردند.
- چه بسا از کتب آنها که بسیار معروفیت جهانی پیدا نموده در صورتی که تحقیقا قدر و قیمتی از جهت علم و اطلاع مؤلف آن ندارد مانند ملل و نحل محمّد بن عبد الکریم شهرستانی متوفی سال 548 قمری که در نزد ارباب تحقیق بقدر پشیزی قدر و قیمت ندارد.
- غلطکاریهای شهرستانی
- چه بسا از کتب آنها که بسیار معروفیت جهانی پیدا نموده در صورتی که تحقیقا قدر و قیمتی از جهت علم و اطلاع مؤلف آن ندارد مانند ملل و نحل محمّد بن عبد الکریم شهرستانی متوفی سال 548 قمری که در نزد ارباب تحقیق بقدر پشیزی قدر و قیمت ندارد.
- صفحات آن کتاب را که آدمی باز می نماید می بیند چه نسبتهای ناروا و تهمتهای بی جا که بشیعیان داده گذشته از نسبت علی پرستی و عقیده بتناسخ و تشبیه و خرافاتی که عقل و شرع از آنها دور و روح شیعیان از آنها بر کنار است بآنها داده است و معلوم است که قوۀ تشخیص و تعمّق در حقایق نداشته. ص :345
18-
- 1) مانند عبد اللّه قصیمی مصری در الصراع بین الاسلام و الوثنیه-و محمد ثابت مصری در الجولة فی ربوع شرق الادنی-و موسی جار اللّه ترکستانی در الوشیعه فی نقد عقاید الشیعة و احمد امین مصری در فجر الاسلام و ضحی الاسلام-و غیره هم.
- بعلاوه واضح است علم و اطلاع کافی هم بر وقایع تاریخ نداشته گوشۀ دنیا نشسته هر کس هرچه گفته بدون تحقیق کافی روی خیال نگاشته نامش را کتاب ملل و نحل گذارده وقتی انسان عاقل بگفته های کذب و دروغ در قسمتی از کتاب بر خورد می نماید بقیۀ کتاب در نظر او از اعتبار افتاده می شود که از کجا در سایر قسمتهای کتاب هم همین قسم روی خیال قلم اندازی ننموده باشد.
- برای نمونه به یک وقعۀ سادۀ تاریخی اشاره می نمایم که خوانندگان محترم از همین امر جزئی پی بمطالب کلّی کتاب برده و مؤلف بی بندوبار را بشناسند.
- ضمن وقایع و حالات اثنی عشریه می نویسد بعد از حضرت امام محمد تقی(حضرت امام علی بن محمد النقی و مشهد مکرمش در قم است)(و حال آنکه هر عارف و عامی حتی دشمنان و اطفال هم می دانند که قبر مبارک حضرت هادی امام علی النقی سلام اللّه علیه در سامراء پهلوی قبر فرزند والاتبارش امام حسن عسکری علیه السّلام می باشد دارای حرم و گنبد طلای بسیار عالی است که مرحوم ناصر الدین شاه قاجار افتخار مذهّب نمودن آن را داشته است).
- بس است بیش از این طول کلام ندهم برای نمونه از هزار یک را اشاره نمودم تا جناب شیخ نفرمایند شیعیان دروغ می گویند و تهمت می زنند بلکه اکابر علمای خودشان این کاره هستند.
- و برای اینکه بدانند داعی تنها بآقای ابو هریره جسارت ننمودم و تهمت نزدم بلکه اکابر علمای اهل سنّت هم وقایع حالات او را ضبط نموده اند بنحو اختصار ببعض از آن اشاره می نمایم.
- اخبار در مذمت ابو هریره و حالات آن
- اشاره
- ابن ابی الحدید معتزلی در ص 358 جلد اول و نیز در جلد چهارم شرح نهج البلاغه از شیخ و استاد خود امام ابو جعفر اسکافی نقل می نماید که معاویة بن ابی سفیان جمعی از صحابه و تابعین را مأمور نمود که اخبار قبیحه در طعن و بیزاری جستن از علی علیه السلام جعل نمایند و میان مردم انتشار دهند فلذا آنها پیوسته مشغول این امر بودند و انتشار قبایح می دادند از جملۀ آن اشخاص(که جعل احادیث قبیحه در طعن و مذمت علی علیه السلام می نمودند)ابو هریره و عمرو بن عاص و مغیرة بن شعبه بودند. ص :346
- شرح مفصّل قضایا را می دهد تا در ص 359 از اعمش روایت نموده که وقتی ابو هریره با معاویه وارد مسجد کوفه شد کثرت استقبال کنندگان را دید بر دو پای خود برخاست در حالتی که دو دستی بر سر می زد(برای جلب توجه مردم)آنگاه گفت ای مردم عراق آیا گمان می برید من دروغ بر خدا و پیغمبر بگویم و آتش جهنم را بر خودم بخرم بشنوید از من آنچه را که من از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که فرمود انّ لکلّ نبیّ حرما و المدینة حرمی فمن احدث فیها حدثا فعلیه لعنة اللّه و الملائکة و الناس اجمعین-قال و اشهد باللّه انّ علیّا احدث فیها حدثا (1).
- وقتی این خبر بمعاویه رسید(که ابو هریره همچو خدمتی باو نموده آن هم در کوفه مرکز خلافت علی علیه السلام فرستاد او را آوردند اکرامش نمود جائزه اش داد و او را والی مدینه گردانید.انتهی.
- آیا این اعمال دلیل بر مردودیت او نمی باشد و سزاوار است چنین آدمی را که برای خوش آیند معاویه با یکی از خلفای راشدین بلکه اکمل و افضل و اشرف آنها آن قسم رفتار نموده چون که روزی از صحابه رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده نیک و ممدوح بدانید.
- شیخ- چه دلیلی بر ملعونیت او در دست شیعیان است که او را مردود و ملعون بخوانند. ص :347
31-
- 1) برای هر پیغمبری حرمی است و حرم من مدینه است هر کس احداث حادثه ای در مدینه بنماید بر او باد لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم-آنگاه ابو هریره گفت خدا را گواه می گیرم که علی در مدینه احداث حادثه نمود!!(یعنی مردم را تحریک نمود که بفرمودۀ پیغمبر باید علی را لعن نمود).
- داعی- دلائل بسیاری در دست می باشد یکی از دلائل آنکه سبّ کنندۀ پیغمبر باتفاق فریقین حتما ملعون و مردود و اهل آتش می باشد.
- و بنابر اخباری که قبلا عرض نمودم اکابر علمای خودتان نقل نموده اند که رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود هر کس علی را سبّ نماید مرا سبّ نموده و کسی که مرا سبّ نماید خدا را سبّ نموده چون ابو هریره از جمله کسانی بوده که علاوۀ بر سبّ و لعن نمودن مولانا و مولی الموحدین امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام بواسطه جعل و وضع حدیث چنانچه عرض شد مردم را وادار بسبّ آن حضرت می نمود!!
- شرکت ابو هریره با بسر بن ارطاة در ظلم و کشتار مسلمین
- از جمله دلائل آنکه اکابر مورخین خودتان چون طبری و ابن أثیر و ابن أبی الحدید و علاّمۀ سمهودی و ابن خلدون و ابن خلّکان و دیگران نوشته اند موقعی که معاویة بن ابی سفیان بسر بن ارطاة سفّاک خونخوار قسیّ القلب شقیّ النفس را برای سرکوبی اهل یمن و شیعیان مولاناامیر المؤمنین علیه السلام با چهار هزار مرد جنگی شامی از طریق مدینه روانه نمود در مدینه و مکه و طائف و تباله(که شهری است در تهامه)و نجران و قبیلۀ ارحب(که از قبایل همدان بود)و صنعا و حضرموت و اطراف آنها منتها درجۀ اهانت و سفّاکی و قتل عام و ظلم و تعدی را اعمال نمودند به پیر و جوان بنی هاشم و شیعیان امیر المؤمنین ابقاء ننمودند حتّی دو طفل صغیر از عبید اللّه بن عباس ابن عم اکرم رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم را که والی یمن بود از طرفامیر المؤمنین علیه السلام سر برید تا آنجا که شماره کشته شدگان بامر آن ملعون را در آن سفر زیاده از سی هزار نفر آورده اند؟!
- از آنها تعجّبی نیست چه آنکه از امویها و اتباع آنها بیش از اینها دیده شده ولی عجب از آقای ابو هریره مطلوب شما است که در این مسافرت بمعیّت و معاونت بسر سفّاک خونخوار حاضر و ناظر عملیات فجیع او بود.
- مخصوصا در ظلم و ستمی که باهل مدینه منوره وارد آوردند و آن مردم بی گناه بلادفاع مانند جابر بن عبد اللّه انصاری و ابو ایوب انصاری و دیگران همگی ترسان و لرزان بعضی فراری و برخی در خانه ها پنهان و خانه های آنها را مانند خانه ابو ایوب انصاری که از صحابه خاص رسول اللّه بود آتش زد ابو هریره می دید و حرفی نمی زد بلکه معاون و کمک یار او بود. ص :348-
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ