شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص374 نقل آیه در طریقۀ خلافت خلفاء اربعه و جواب آن

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص374

  1. نقل آیه در طریقۀ خلافت خلفاء اربعه و جواب آن
  2. شیخ-  در آیه 29 سوره 48(فتح)صریحا می فرماید مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّٰهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّٰاءُ عَلَی الْکُفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَیْنَهُمْ تَرٰاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّٰهِ وَ رِضْوٰاناً سِیمٰاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ (1) این آیه شریفه از جهتی فضل و شرف أبی بکر رضی اللّه عنه را ثابت می کند و از جهة دیگر طریقۀ خلافت خلفاء راشدین رضی اللّه عنهم را معیّن می نماید بخلاف آنچه جامعۀ شیعه ادعا می نمایند که علی کرم اللّه وجهه خلیفۀ اول می باشد این آیه صراحة علی را خلیفۀ چهارم معرفی می نماید.
  3. داعی- از ظاهر آیۀ شریفه چیزی که دلیل بر طریقۀ خلافت خلفاء راشدین و فضل أبی بکر باشد دیده نمی گردد البته لازم است توضیح دهید که این صراحت در کجای آیه است که مکشوف نمی باشد.
  4. شیخ-  دلالت آیه بر فضیلت و شرافت خلیفه ابی بکر رضی اللّه عنه آنست که در اول آیه با کلمه و الذین معه اشاره بمقام آن مرد شریف شده که در لیلة الغار با پیغمبر صلّی اللّه علیه و سلّم بوده است.
  5. و امّا طریقۀ خلافت خلفاء راشدین در این آیه با کمال صراحت واضح است زیرا مراد از و الذین معه أبی بکر رضی اللّه عنه است که در غار ثور لیلة الهجرة با پیغمبر بوده است و مراد از أشدّاء علی الکفّار عمر بن الخطّاب رضی اللّه عنه است که بسیار شدید العمل بر کفّار بوده و رحماء بینهم عثمان بن عفّان رضی اللّه عنه است که بسیار رقیق القلب و رحم دل بوده و سیماهم فی وجوههم من اثر السجود علی بن أبی طالب کرم اللّه وجهه می باشد.
  6. 1) محمدصلی الله علیه وآله وسلم فرستادۀ خدا است و یاران و همراهانش بر کافران بسیار سخت دل و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربان اند آنان را بسیار در حال رکوع و سجود بنگری که فضل و رحمت خدا و خوشنودی او را می طلبند بر رخسارشان از اثر سجده نشانهای نورانیت پدیدار است. ص :372
  7. امیدوارم با نظر پاک شما موافقت نماید و تصدیق نمائید حق با ما است که علی را خلیفۀ چهارم می دانیم نه خلیفۀ أول که خداوند هم در قرآن او را در مرتبه چهارم نام برده.
  8. داعی- متحیرم چگونه جواب عرض نمایم که تصور غرض رانی نشود ولی اگر با نظر انصاف بدون تعصّب بنگرید تصدیق خواهید فرمود که غرضی در کار نیست بلکه غرض کشف حقیقت است.
  9. گذشته از آنکه ارباب تفاسیر در شأن نزول آیه شریفه چنین بیانی ننموده اند حتّی در تفاسیر بزرگ علماء خودتان-و اگر چنین آیه ای در قرآن راجع بأمر خلافت بود روز اوّل بعد از وفات رسول أکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم در مقابل اعتراضات علی علیه السلام و بنی هاشم و کبار از صحابه که سرپیچی از بیعت نمودند تمسّک بشاخ و برگهای بی مغز نمی نمودند.
  10. با نقل آیه جواب مسکت بهمه می دادند پس معلوم است آیه را باین معنی که شما نمودید دست و پاهائی است که بعدها تفسیر بما لا یرضی صاحبه نمودند.
  11. زیرا هیچ یک از اکابر مفسرین خودتان از قبیل طبری و امام ثعلبی و فاضل نیشابوری و جلال الدین سیوطی و قاضی بیضاوی و جار اللّه زمخشری و امام فخر رازی و غیر هم چنین معنائی ننمودند پس شما از کجا می گوئید و از چه وقت این معنی و بدست چه اشخاصی جلوه نموده نمی دانم-علاوه در خود آیۀ شریفه موانع علمی و ادبی و عملی در کار است که ثابت می کند هر کس قائل باین قول شده دست و پای بیجائی زده و متوجه نشده است بآنچه علمای بزرگ خودتان در اوّل تفاسیرشان نقل از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم نموده اند که فرمود من فسّر القرآن برأیه فمقعده فی النار (1)اگر بگوئید تفسیر نیست تأویل است شما که باب تأویل را مطلقا مسدود می دانید علاوه بر آنکه این آیۀ شریفه علما و ادبا و اصطلاحا بر خلاف مقصود شما نتیجه می دهد.
  12. شیخ-  انتظار نداشتم که جنابعالی در مقابل آیۀ با این صراحت هم استقامت کنید البته اگر ایرادی باین آیه بر خلاف حقیقت دارید بیان نمائید تا کشف حقیقت شود.
11-
  1. 1) هر کس تفسیر کند قرآن را برأی خودش پس نشیمنگاه او در آتش است. ص :373
  2. نواب- قبله صاحب خواهش می کنیم همان قسمی که تا کنون تقاضاهای ما را پذیرفته اید و مطالب را بقسمی ساده بیان نمودید که تمام جلساء مجلس و غائبین بهره مند شدند اینجا هم خیلی بیشتر رعایت سادگی در کلام بفرمائید که موجب امتنان همگی ما است چون همین آیه است که پیوسته برای ما قرائت شده و همه ما را مجذوب و محکوم بحکم قرآن نموده اند.
  3. داعی- اولا عظمت آیه و نقل قول بازیگران چنان آقایان را مجذوب نموده که از توجه بباطن و ضمایر آیه غافل شده اید و اگر خودتان مختصر توجهی بترکیبات نحوی و معانی ادبی آن می نمودید بر خودتان معلوم می شد که با هدف و مراد شما ابدا مطابقت نمی دهد.
  4. شیخ-  متمنی است خودتان ضمائر و ترکیبات را بیان نمائید ببینیم چگونه مطابقت نمی دهد.
  5. داعی- اما از جهت ترکیبی آیه شریفه خودتان بهتر می دانید که ترکیب این آیه علی الاقوی از دو حال خارج نیست یا محمد مبتداء است و رسول الله عطف بیان و الذین معه عطف بر محمّد و اشدّاء خبر آن و آنچه بعد از آنست خبر بعد از خبر-و یا و الذین معه مبتداء است و اشدّاء خبر آن و آنچه بعد از آنست خبر بعد از خبر.
  6. روی این قواعد اگر بخواهیم آیه را مطابق عقیده و گفتۀ شما معنی بنمائیم دو قسم معنی ظاهر می شود اگر محمد مبتدا باشد و الذین معه معطوف بر مبتداء و آنچه بعد از آنست خبر بعد از خبر معنای آیه چنین می شود که محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلّم ابی بکر و عمر و عثمان و علی است. ص :374
  7. و اگر و الذین معه مبتدا باشد و اشداء خبر آن و آنچه بعد از آنست خبر بعد از خبر معنای آیه چنین می شود که ابی بکر و عمر و عثمان و علی است-بدیهی است هر طلبۀ مبتدی می داند که این نحوۀ از کلام غیر معقول و خارج از نظم ادب است.
  8. علاوه بر این اگر مقصود از این آیۀ شریفه خلفای اربعه بودند بایستی در فاصله کلمات(و)عاطفه گذارده می شد تا مطابقت با مقصود شما نماید و حال آنکه بر خلاف این معنی می باشد.
  9. جمیع مفسّرین خودتان این آیه شریفه را بحساب تمام مؤمنین آورده اند یعنی می گویند اینها صفات تمام مؤمنین است.
  10. و ظاهر آیه خود دلیل است که این معانی تماما صفات یک نفر است که از اول با پیغمبر بوده نه چهار نفر-و اگر بگوئیم آن یک نفر علی امیر المؤمنین علیه السلام بوده است با مطابقۀ عقل و نقل اولی بقبول است تا دیگران.

استدلال بآیه غار و جواب آن

اشاره

  1. شیخ-  عجب است که شما می فرمائید جدل نمی کنم و حال آنکه الحال در مجادله هستید مگر نه اینست که خداوند در آیه 40 سوره 9(توبه)صریحا می فرماید فَقَدْ نَصَرَهُ اللّٰهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثٰانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمٰا فِی الْغٰارِ إِذْ یَقُولُ لِصٰاحِبِهِ لاٰ تَحْزَنْ إِنَّ اللّٰهَ مَعَنٰا فَأَنْزَلَ اللّٰهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهٰا (1).
  2. این آیه علاوه بر آنکه مؤید آیه قبل است و ثابت می کند معنای و الذین معه را که ابی بکر در غار لیلة الهجرة با رسول خدا بوده خود این مصاحبت و با پیغمبر بودن دلیل بزرگی است بر فضیلت و شرافت ابی بکر بر تمام امت برای آنکه پیغمبر صلّی اللّه علیه و سلّم چون می دانست بعلم باطن که ابی بکر خلیفۀ او است و وجود خلیفه بعد از او لازم است باید او را هم مانند خود نگهداری بنماید لذا او را با خود برد تا بدست دشمن گرفتار گرفتار نشود و این عمل را با احدی از مسلمین نکرد پس بهمین جهت حقّ تقدّم خلافت برای او ثابت است.

  1. 1) البته خداوند او را(که رسول اللّه باشد)یاری خواهد کرد چنانکه هنگامی که کفار آن حضرت را از مکه خارج کردند خدا یاریش کرد آنگاه یکی از آن دو تن که در غار بودند(یعنی رسول اللّه ص)برفیق و هم سفر خود(ابو بکر که پریشان و مضطرب بود)فرمود مترس که خدا با ما است- آن زمان خدا و قار و آرامش خاطر بر او(یعنی رسول اللّه ص)فرستاد و او را بسپاه و لشکرهای غیبی خود که شما آن را ندیده اید مدد فرمود-. ص :375
  2. داعی- هرگاه آقایان ساعتی لباس تسنّن را از خود دور کنید و از تعصّب و عادت بیرون آئید و مانند یک فرد بیگانه و خالی از نظر تعصّب در اطراف این آیه شریفه بنگرید خواهید تصدیق نمود که آن نتیجه ای که مقصود شما است از این آیه بدست نمی آید.
  3. شیخ-  خوبست اگر دلائل منطقی بر خلاف مقصود هست بیان فرمائید.
  4. داعی- تمنا می کنم از این مرحله صرف نظر نمائید زیرا کلام کلام می آورد آنگاه ممکن است بعضی از مردمان بی انصاف با نظر عناد بنگرند و تولید نقار شود و تصور رود که ما می خواهیم اهانت بمقام خلفاء نمائیم و حال آنکه مقام هر فردی محفوظ است احتیاج بتفسیر و تأویل بی جا ندارند.
  5. شیخ-  خواهش می کنم طفره نروید و مطمئن باشید دلائل منطقی تولید نقار نمی کند بلکه کشف حجب می شود.
  6. داعی- چون نام طفره بردید ناچارم مختصری جواب عرض نمایم تا بدانید طفره ای در کار نبوده بلکه رعایت ادب در گفتار را نمودم امید است بمقالات داعی خورده نگیرید و با نظر انصاف بنگرید چه آنکه جواب از این گفتار را محققین علماء بطرق مختلفه داده اند اوّلا جمله ای فرمودید خیلی تعجب آور و بی فکر بود که چون رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم می دانست ابی بکر خلیفه بعد از او خواهد بود و حفظ وجود خلیفه بر آن حضرت لازم بود لذا او را با خود برد. ص :376
  7. جواب این بیان شما بسیار ساده است چه آنکه اگر خلیفه پیغمبر منحصر بابی بکر بود ممکن بود چنین احتمالی داد ولی شما خود معتقدید بخلافت خلفاء راشدین و آنها چهار نفر بودند اگر این برهان شما صحیح و حفظ وجود خلیفه در مقابل خطرات لازم بود می بایستی پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم هر چهار خلیفه را که حاضر در مکّه بودند با خود ببرد نه آنکه یکی را ببرد سه نفر دیگر را بگذارد بلکه یکی از آنها را در معرض خطر شمشیرها قرار دهد و در بستر خود بخواباند که محققا آن شب بستر پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم مخطور بوده و در معرض حملۀ دشمنان بود.
  8. ثانیا بنابر آنچه طبری در جزء سیم تاریخ خود نوشته أبو بکر از حرکت آن حضرت خبر نداشته بلکه وقتی نزد علی علیه السلام رفت و از حال آن حضرت جویا شد علی علیه السلام فرمود بغار رفتند اگر کاری داری نزد آن حضرت بشتاب.ابی بکر شتابان رفت در وسط راه بآن حضرت رسید و ناچار باتفاق آن حضرت رفتند.پس معلوم می شود که حضرت او را با خود نبرد بلکه او بی اجازه رفت و از وسط راه با آن حضرت رفت.
  9. بلکه بنابر اخبار دیگر بردن ابی بکر تصادفی و از خوف فتنه و خبر دادن بدشمنان بوده چنانکه علماء منصف خودتان اقرار باین معنی دارند که از جمله شیخ ابو القاسم بن صباغ که از مشاهیر علمای خودتان است در کتاب النور و البرهان در حالات رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم از محمّد بن اسحاق از حسّان بن ثابت انصاری روایت نموده که قبل از هجرت آن حضرت جهت عمره بمکّه رفتم دیدم کفّار قریش سبّ و قذف می نمایند اصحاب آن حضرت را در همان اوان امر رسول اللّه صلّی الله علیه و آله سلم علیّا فنام فی فراشه و خشی من ابن ابی قحافة ان یدلّهم علیه فاخذه معه و مضی الی الغار (1).
  10. ثالثا خیلی بجا بود محلّ استشهاد و جهت فضیلت را در آیه بیان می نمودید که مسافرت و همراه بودن با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم چه دلیلی بر اثبات خلافت دارد.
  11. شیخ-  محل استشهاد معلوم است اوّلا مصاحبت با رسول اللّه و اینکه خداوند او را مصاحب رسول اللّه می خواند ثانیا آنکه از قول آن حضرت که خبر می دهد انّ اللّه معنا ثالثا نزول سکینه از جانب خدا در این آیه بر ابی بکر بزرگ تر دلیل شرافت است و مجموع این دلائل اثبات افضلیّت و حق تقدم خلافت را برای او می نمایند.
  12. داعی- البته احدی انکار مراتب ابی بکر را نمی نماید که او پیرمرد مسلمان و از کبار اصحاب و پدر زن رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده ولی این دلائل شما برای اثبات فضیلت خاص و حق تقدم در خلافت مکفی نمی باشد.
  13. اگر بخواهید در مقابل بیگانۀ بی غرضی با بیاناتی که در اطراف این آیه شریفه نمودید اثبات فضیلتی خاص برای او بنمائید قطعا مورد اعتراض قرار خواهید گرفت.

  1. 1) امر کرد رسول خدا علی علیه السلام را که در فراش آن حضرت بخوابد و خوف داشت از اینکه ابی بکر کفار را دلالت و راهنمائی کند برسول خدا پس او را مصاحب خود قرار داده و بجانب غار روانه شدند. ص :377
  2. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید