شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص392 و نیز حاکم ابو القاسم حسکانی که از فحول اعلام و محل وثوق علمای شما است

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

  1. شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص392
  2. و نیز حاکم ابو القاسم حسکانی که از فحول اعلام و محل وثوق علمای شما است در ذیل همین آیه مذکوره از عبد الرحمن بن عوف نقل می نماید که ده نفر از قریش ایمان آوردند اول آنها علی بن أبی طالب علیه السّلام بود.
  3. و از انس بن مالک روایت می نمایند اکابر علماء شما مانند احمد بن حنبل در مسند و خطیب خوارزمی در مناقب و سلیمان بلخی حنفی در باب 12 ینابیع المودّة که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود صلّت الملائکة علیّ و علی علیّ سبع سنین و ذلک انّه لم ترفع شهادة ان لا اله الاّ اللّه الی السماء الا منّی و من علیّ (1).
  4. و ابن ابی الحدید معتزلی از ص 375 تا ص 378 جلد اول شرح نهج البلاغه اخبار بسیاری از طرق روات و علماء خودتان نقل نموده است که علی علیه السلام از همۀ مسلمین اسبق در اسلام و ایمان بوده و در آخر همۀ اخبار و اختلاف اقوال گوید فدلّ مجموع ما ذکرناه انّ علیّا علیه السّلام اوّل الناس اسلاما و انّ المخالف فی ذلک شاذّ و الشذّ لا یعتدّ به (2).
  5. و امام ابو عبد الرحمن نسائی که یکی از ائمه صحاح ستّه است شش حدیث اول خصائص العلوی را در این موضوع آورده و تصدیق نموده که اول کسی که ایمان آورد برسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم و نماز گذارد با آن حضرت علی علیه السلام بود.
  6. و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 12 ینابیع المودّة 31 خبر از ترمذی و حموینی و ابن ماجه و احمد حنبل و حافظ ابو نعیم و امام ثعلبی و ابن مغازلی و ابو المؤید خوارزمی و دیلمی بمضامین مختلفه نقل نموده است که خلاصه و نتیجۀ همۀ آنها آنکه علی علیه السلام اسبق از همه امت اسلام ایمان آورد،و حتّی ابن حجر مکی متعصّب در فصل دوم از صواعق اخباری بهمین مضامین نقل نموده که سلیمان بلخی هم در ینابیع بعض از آن اخبار را از او نقل نموده و در آخر باب 12 ینابیع خبر پربرکتی از مناقب باسناد خودش از ابی الزبیر مکّی از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل نموده
5-
  1. 1) هفت سال ملائکه بر من و بر علی صلوات فرستادند زیرا که در این مدت کلمه شهادت از احدی بآسمان بر نخواست مگر از من و علی.
  2. 2) مجموع از آنچه ذکر نمودیم دلالت دارد بر آنکه علی علیه السلام اول از همه اسلام آورد و مخالفین در این امر شاذ و کم اند و بقول شاذ اعتنائی نیست. ص :391
  3. با اجازه آقایان این خبر را بخوانم تا حجّة تمام گردد که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود انّ اللّه تبارک و تعالی اصطفانی و اختارنی و جعلنی رسولا و انزل علیّ سیّد الکتب فقلت الهی و سیّدی انّک ارسلت موسی الی فرعون فسئلک ان تجعل معه اخاه هارون وزیرا یشدّ به عضده و یصدّق به قوله و انّی أسألک یا سیّدی و الهی ان تجعل لی من اهلی وزیرا تشدّ به عضدی فاجعل لی علیّا وزیرا و اخا و اجعل الشجاعة فی قلبه و البسه الهیبة علی عدوه و هو اوّل من آمن بی و صدّقنی و اوّل من وحّد اللّه معی و انّی سألت ذلک ربّی عزّ و جلّ فاعطانیه فهو سیّد الاوصیاء اللّحوق به سعادة و الموت فی طاعته شهادة و اسمه فی التوریة مقرون الی اسمی و زوجته صدّیقة الکبری ابنتی و ابناه سیّدا شباب اهل الجنّة ابنای و هو و هما و الائمّة من بعدهم حجج اللّه علی خلقه بعد النّبیّین و هم ابواب العلم فی امّتی من تبعهم نجی من النّار و من اقتدی بهم هدی الی صراط مستقیم لم یهب اللّه محبتهم لعبد الاّ ادخله اللّه الجنّة انتهی (1).(فاعتبروا یا اولی الابصار). ص :392
8-
  1. 1) خداوند متعال برگزید و اختیار نمود مرا(از میان خلق)و قرار داد مرا پیغمبر و نازل گردانید بر من بهترین کتابها را پس من عرض کردم الهی و سیدی موسی را فرستادی بسوی فرعون پس درخواست نمود از تو اینکه برادرش هارون را وزیر او قرار دهی و محکم نمائی بوجود او بازوی او را و تصدیق نمایند بوسیله او دعوت او را-اینک من از تو درخواست می نمایم که از اهل من قرار دهی برای من وزیری که بوجود او محکم گردد بازوی من پس قرار بده برای من علی را بمقام وزارت و اخوت-و شجاعت را در قلب او قرار بده و هیبتی باو مرحمت نما در مقابل دشمنانش-و علی اول کسیست که ایمان بمن آورد و تصدیق مرا نمود و اول کسیست که با من خدا را بوحدانیت یاد نمود-آنگاه فرمود من این سؤالی را که از پروردگار نمودم بمن عطا نمود(یعنی علی را وزیر و برادر من قرار داد)پس علی آقای اوصیاء می باشد ملحق شدن باو سعادت و مردن در اطاعت او شهادت است اسم او با اسم من در توریة می باشد و همسر او صدیقه کبری دختر من است و دو پسر او که دو سید جوانان اهل بهشت اند فرزندان من اند و علی و حسن و حسین و امامان بعد از آنها حجتهای خدا بر خلق اند بعد از انبیاء و آنها هستند ابواب علم در امت من هر کس آنها را متابعت و پیروی نماید از آتش نجات یابد و هر کس بآنها اقتدا نماید هدایت یابد براه راست عطا ننموده خدا محبت آنها را ببنده ای مگر آنکه آنها را داخل بهشت می نماید.(پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت و بینائی).
  2. و اگر بخواهم تمام اخباری را که فقط از طریق روات و أکابر علماء خودتان در این باب رسیده بدون استناد بکتب شیعه ذکر نمایم تمام وقت شب گرفته می شود گمان می کنم برای نمونه کافی باشد آنچه عرض کردم تا آقایان بدانید که علی آن کس است که از اول با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده پس اولی و أحق است که آن بزرگوار را مشمول و الذین معه بدانیم نه آن کس را که چند شبی در مسافرت غار با پیغمبر بوده.

اشکال در ایمان علی چون طفل بوده و جواب آن

  1. حافظ- این مطلب ثابت است و احدی انکار این معنی را ننموده که علی کرم اللّه وجهه اسبق از همه امّت در اسلام بوده ولی نکتۀ قابل اسبق از همه امّت در اسلام بوده ولی نکتۀ قابل توجه آنست که این سبقت دلیل بر فضیلت و شرافت علی کرم اللّه وجهه بر دیگران از صحابه نمی باشد.
  2. گرچه صحیح است که خلفای معظّم أبو بکر و عمر و عثمان رضی اللّه عنهم مدتی بعد از علی کرم اللّه وجهه ایمان آوردند ولی ایمان آنها با ایمان علی فرق داشت و قطعا ایمان آنها از ایمان علی افضل بوده بدلیل آنکه علی طفلی نابالغ و آنها شیخی کبیر و با عقل کامل بودند.
  3. بدیهی است ایمان پیر ورزیده و جهان دیده و صاحب عقل کامل از ایمان طفلی نو رسیده و نابالغ افضل و بالاتر است بعلاوه ایمان علی تقلیدی و از آنها تحقیقی بوده قطعا ایمان تحقیقی از ایمان تقلیدی افضل است چون قطعا بچۀ نابالغ و غیر مکلّف ایمان نمی آورد مگر روی تقلید و علی بچۀ دوازده سیزده ساله تکلیفی بر او نبوده و حتما تقلیدا ایمان آورده است.
  4. داعی- باعث تعجب است این نوع مذاکرات از مثل شما دانشمندان قوم متحیرم این نوع گفتار شما را حمل بر چه بنمایم بگویم عنادا لجاجت می فرمائید که قلبم راضی نمی شود بعالمی چنین نسبتی بدهم مگر بگویم بدون فکر و تأمل تبعا للاسلاف صحبت می فرمائید یعنی شما تقلیدا(از خوارج و نواصب بتحریک امویها)حرف می زنید و تحقیقی در گفتار ندارید. ص :393
  5. از شما سؤال می نمایم که آیا ایمان علی علیه السلام در عالم طفولیت بمیل و اراده خودش بوده یا بدعوت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده.
  6. حافظ اولا جنابعالی از طرز صحبت چرا متأثر می شوید شبهه و اشکال در دل خلجان می کند باید مورد مذاکره قرار گیرد تا کشف حقایق شود.
  7. و أمّا ثانیا جواب شما مسلّم است که بدعوت رسول خدا علی ایمان آورد نه بمیل و ارادۀ خود.
  8. داعی- آیا رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم که علی علیه السلام را دعوت باسلام نمود می دانست که تکلیفی بر طفل قبل از بلوغ نیست یا نمی دانست اگر بگوئید نمی دانست نسبت جهل بآن حضرت داده اید و اگر می دانست طفل صبی را تکلیفی در دین نمی باشد مع ذلک او را دعوت کرد کار لغو و عبث و بی جائی کرده بدیهی است نسبت لغو و عبث برسول اللّه محققا کفر است.
  9. چه آنکه پیغمبر معرّا و مبرّای از لغو و عبث است خصوصا خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم زیرا که خداوند در آیه 3 سورۀ 53(النجم)دربارۀ آن حضرت می فرماید وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ الْهَویٰ إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحی  رسول خدا بهوای نفس سخن نمی گوید آنچه می گوید از روی وحی است که باو رسیده نَبِیًّا ).
  10. ایمان علی در کوچکی دلیل بر وفور عقل و فضل او می باشد ص :394
  11. پس قطعا آن حضرت علی را قابل و لایق و آماده دعوت می دانسته و دعوت نموده چه آنکه عمل لغو از آن حضرت صادر نمی گردد علاوه بر این معنی صفر سن منافی کمال عقل نمی باشد بلوغ دلیل وجوب تکلیف نیست بلکه بلوغ در احکام شرعیه مراعات می شود نه در امور عقلیه و ایمان أمری از امور عقلیه می باشد نه تکلیف شرعی پس ایمان علی فی الصغر من فضائله ایمان علی در کوچکی از فضایل آن حضرت می باشد کما آنکه دربارۀ حضرت عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه السّلام و بچه تازه بدنیا آمده خداوند در آیه 31 سوره 19(مریم)خبر می دهد که گفت إِنِّی عَبْدُ اللّٰهِ آتٰانِیَ الْکِتٰابَ وَ جَعَلَنِی (1)
  12. و دربارۀ حضرت یحیی علیه السّلام در آیه 13 همان سوره فرماید وَ آتَیْنٰاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا (2).
  13. سید اسماعیل حمیری یمنی که از شعراء معروف اواسط قرن دوم هجری متوفی سال 179 بوده در اشعاری که در مدح آن حضرت سروده بهمین جهت اشاره نموده و گفته: وصی محمد و ابو بنیه ..... و وارثه و فارسه الوقیا .....و قد اوتی الهدی و الحکم طفلا ....کیحیی یوم اوتیه صبیا (3)
  14. فضل و مقامی را که پروردگار عطا نماید نیازمند برسیدن بلوغ سنّ نیست بلکه رشد عقلی و صلاحیت مورد در اثر طینت پاک است که خداوند عالم السرّ و الخفیّات فقط بآن دانا و خبیر است و لذا یحیی در طفولیت و عیسی در مهد بنبوّت-و علی در دوازده یا سیزده سالگی بولایت مطلقه برسد مورد هیچ گونه تعجبی نخواهد بود.
  15. بیشتر تعجب داعی از این گفتار شما که اسباب تأثر شد آن بود که این نوع از گفتار و اشکالات از نواصب و خوارج و پیروان معاندین در تحت تحریکات امویها می باشد که بایمان علی علیه السلام خورده گیرند و گویند ایمان او از روی معرفت و یقین نبوده بلکه بر وجه تلقین و تقلید بوده است. ص :395
  16. اوّلا موثقین از أکابر علماء شما همه اعتراف باین فضیلت دارند و اگر ایمان در کودکی برای آن حضرت فضل و فخری نبوده پس آن همه فخر و مباهاتی که آن حضرت در مقابل صحابه نمودند برای چه بوده.
  17. چنانچه عرض کردم اکابر علماء شما مانند محمّد بن طلحه شافعی و ابن صباغ مالکی و ابن أبی الحدید و دیگران اشعار آن حضرت را نقل نموده اند که ضمنا فرمود: سبقتکم الی الاسلام طفلا ….صغیرا ما بلغت اوان حلمی
27-
  1. 1) بدرستی که من بندۀ خاص خدایم و کتاب آسمانی و شرف نبوت مرا عطا فرموده.
  2. 2) و یحیی را در سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم.
  3. 3) همچنان که یحیی در طفولیت و بچه گی واجد مقام نبوت گردیده علی علیه السلام هم که وصی و وارث پیغمبر و پدر فرزندان آن حضرت بود صاحب حکم ولایت و هادی خلق در حال طفولیت گردید.
  4. و اگر ایمان آن حضرت در کودکی فضل و شرفی نبوده رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم آن بزرگوار را باین فضل و خصیصه تخصیص نمی داد و آن حضرت خود فخر و مباهات باین معنی نمی نمود چنانچه سلیمان بلخی حنفی در ص 202 ینابیع الموده ضمن باب 56 از ذخایر العقبی امام الحرم احمد بن عبد اللّه شافعی از خلیفۀ ثانی عمر بن الخطّاب نقل می نماید که گفت من و ابو بکر و ابو عبیدۀ جراح و جماعتی خدمت رسول خدا بودیم که دست مبارک بر شانه علی زد و فرمود یا علی انت اوّل المؤمنین ایمانا و اولهم اسلاما و انت منّی بمنزلة هارون من موسی (1).
  5. و نیز امام احمد بن حنبل در مسند نقل می نماید از ابن عباس(حبر امت)که گفت من و ابو بکر و ابو عبیدة بن جراح و جمعی دیگر از صحابه خدمت پیغمبر بودیم که دست مبارک بر کتف علی بن أبی طالب زد و فرمود انت اوّل المسلمین اسلاما و انت اوّل المؤمنین ایمانا و انت منّی بمنزلة هارون من موسی کذب یا علی من زعم انه یحبّنی و یبغضک (2).
  6. و ابن صباغ مالکی در ص 125 فصول المهمّه مثل همین خبر را از کتاب خصائص از ابن عباس و نیز امام ابو عبد الرّحمن نسائی در خصائص العلوی نقل می کنند که گفت از عمر بن الخطّاب(خلیفه ثانی)شنیدم که گفت علی را یاد نکنید مگر بخیر زیرا که از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم فرمود در علی سه خصلت است من که عمرم دوست داشتم یکی از آنها برای من باشد چه آنکه هر یک از آنها نزد من دوست تر است از هرچه آفتاب بر او می تابد. ص :396
33-
  1. 1) تو از حیث اسلام و ایمان اول مسلمین و مؤمنین هستی و تو برای من بمنزلۀ هارونی از موسی-یا علی دروغ  گفت کسی که گمان نمود مرا دوست دارد و تو را دشمن بدارد.
  2. 2) تو از حیث اسلام و ایمان اول مسلمین و مؤمنین هستی و تو برای من بمنزلۀ هارونی از موسی-یا علی دروغ  گفت کسی که گمان نمود مرا دوست دارد و تو را دشمن بدارد.
  3. آنگاه گفت ابی بکر و ابو عبیده و جمعی دیگر از صحابه هم حاضر بودند که آن حضرت دست بر کتف علی گذارد و گفت(آنچه را که عرض کردم)و ابن صباغ این کلمات را زیاده از دیگران نقل نموده که فرمود من احبّک فقد احبّنی و من احبّنی احبّه اللّه و من احبّه اللّه ادخله الجنّة و من ابغضک فقد ابغضنی و من ابغضنی ابغضه اللّه تعالی و ادخله النار (1).
  4. پس ایمان علی علیه السلام در صغر و کودکی دلیل بر وفور عقل و خرد است و خود فضیلتی است برای آن حضرت که لم یسبقه احد من المسلمین احدی از مسلمین بر او سبقت نگرفته است.
  5. طبری در تاریخ خود نقل می نماید از محمّد بن سعد بن ابی وقاص که گفت از پدرم سؤال کردم که آیا ابی بکر اول مسلمین است گفت نه و لقد اسلم قبله اکثر من خمسین رجلا یعنی زیاده از پنجاه نفر پیش از ابی بکر اسلام آوردند و لکن او افضل از ما بود از حیث اسلام و نیز نوشته است عمر بن الخطّاب بعد از چهل و پنج مرد و بیست و یک زن مسلمان شد.و لکن اسبق الناس اسلاما و ایمانا فهو علی بن أبی طالب (2).
  6.  «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید