. کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص413
بازهم بیان حقیقت
- اینکه فرمودید داعی نسبت بخلیفه عمر اهانت نمودم(ببخشید)اینجا مغلطه نمودید یا خواستید باین جمله تحریک اعصاب مخالفین نمائید.
- و حال آنکه صحبت ما راجع بخلیفه جنبۀ اهانت نداشت بلکه حکایت عین واقع ثبت در تاریخ را بیان نمودم و زیاده از آنچه علماء و مورخین بزرگ خودتان نوشته اند چیزی نگفته و نمی گویم ناچارم پرده را بردارم و مطلب را مشروح و واضح تر بیان نمایم تا بدبینی از میان برود.
- اینکه فرمودید فتوحات عالیۀ اسلام رهین منت وجود خلیفه عمر است احدی انکار این معنی را ننموده که در دوره زمامداری عمر اسلام بفتوحات عالیه نائل آمده ولی در عین حال نباید فراموش نمود که بشهادت و إقرار علمای بزرگ خودتان از قبیل قاضی أبو بکر خطیب در تاریخ بغداد و امام احمد حنبل در مسند و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و دیگران در تمام امور ملک و مملکت و مخصوصا لشکرکشیها خلیفه عمر با أمیر المؤمنین علی علیه السلام شور می نمود و مطابق دستور آن حضرت رفتار می کرد. ص :413
- علاوه بر اینها فتوحات اسلام در هر دوره و زمان تفاوت پیدا می نمود.قسمت اول فتوحات اولیۀ اسلام در زمان خود خاتم الانبیاء بوده که رهین منت شخص شخیص أمیر المؤمنین علی علیه السلام می بود چه آنکه گفته اند.
- سیاهی لشکر نیاید بکار ..... که یک مرد جنگی به از صد هزار
- و آن مرد جنگی که مایه فخر و مباهات اسلام و مسلمین و وجودش سبب فتح و پیروزی لشکر اسلام بود أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام بود که اگر در جنگی حاضر نمی شد فتح حاصل نمی گردید چنانچه در خیبر که آن حضرت درد چشم داشت و نمی توانست بمیدان برود پی درپی مسلمین شکست خوردند تا زمانی که آن حضرت بدعای رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم شفا یافت و حمله بدشمن نمود و فتح قلاع خیبر بدست آن حضرت واقع شد.
- و در غزوه احد که مسلمین همگی فرار نمودند فقط علی علیه السلام بود که بیاری پیغمبر استقامت نمود تا منادی غیبی ندا در داد لا سیف الاّ ذو الفقار لا فتی الاّ علیّ (1) نیست شمشیری مگر ذو الفقار و نیست جوانمردی مگر علی علیه السّلام. ).
- و امّا قسمت دوم فتوحات بعد از وفات خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم می باشد که تماما رهین منت شجعان نامی و سرداران زبردست بزرگ اسلام و نقشه کشی و کاردانی آنها بوده است که در میدانهای جنگ مقابل دشمنان قوی شجاعت و فداکاری و جان بازی می نمودند تا بر آنها غالب می آمدند.
- ولی صحبت ما در اطراف فتوحات اسلامی نبوده که در زمان خلافت خلفاء مخصوصا زمان خلیفه عمر واقع شد بلکه در موضوع شدت و شجاعت و غلظت شخصی خلیفه عمر بن الخطّاب بود که عرض کردم در تاریخ سابقه ندارد.
- حافظ- این اهانت نیست که شما می فرمائید خلیفه عمر رضی اللّه عنه از میدان جنگ فرار کرده و عمل او موجب شکست مسلمانان گردید. ص :414
- داعی- - اگر نقل وقایع تاریخی اشخاص اهانت است این نوع از اهانت را علماء بزرگ و مورخین خودتان نقل نموده اند و داعی نگفتم مگر آنچه را که مورخین خودتان ثبت نموده اند اگر ایراد و اشکالی دارید بعلماء خودتان بنمائید که این وقایع را ثبت و ضبط نموده اند.
- حافظ- در کجا علمای ما نوشته اند که خلیفه عمر رضی اللّه عنه از میدان جنگ فرار کرد و در کجا سبب شکست مسلمین گردید.
- شکست أبو بکر و عمر در خیبر
- داعی- - در بسیاری از میدانهای جنگ که اهمّ از همۀ آنها واقعۀ مهمّۀ غزوۀ خیبر است که آقایان شکست خوردند چون علی علیه السلام چشمهای مبارکش درد می کرد روز اول رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم علم و پرچم مسلمین را به ابی بکر دادند و بسرداری مسلمین با لشکر رفتند مقابل یهود مختصر جنگی نموده شکست خورده برگشتند روز دوم علم را بعمر دادند ولی هنوز در مقابل یهود نرسیده ترسیده فرار نمودند.
- حافظ- این بیانات شما ساخته های شیعیان است و الاّ آنها مردمانی قوی دل و شجاع بودند.
- داعی-مکرر عرض کردم شیعیان پیروان أئمه از اهل بیت اند که صادق و مصدّق بودند هرگز دروغ نگفته و نمی گویند چون دروغ را از گناهان کبیره می دانند و ابدا احتیاجی بجعل حدیث ندارند-غزوۀ خیبر از وقایع مهمّه تاریخی دورۀ زندگانی خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم می باشد که جمیع علماء و مورخین فریقین نوشته اند آنچه الحال در نظر دارم بعرضتان می رسانم حافظ ابو نعیم اصفهانی متوفی سال 430 در ص 62 جلد اول حلیة الاولیاء و محمّد بن طلحه شافعی در ص 40 مطالب السئول از سیرۀ ابن هشام و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 14 کفایت الطالب و دیگران از اکابر علماء و مورخین خودتان که وقت مجلس اقتضای نقل اقوال تمام آنها را ندارد-ولی برای شما أهمّ از همۀ آن اقوال تصدیق دو عالم بزرگ و محل وثوق و اطمینان خودتان محمّد بن اسماعیل بخاری در ص 100 جلد دوم صحیح چاپ مصر سال 1320 و مسلم بن حجّاج در ص 324 جلد دوم صحیح چاپ مصر سال 1320 که صریحا نوشته اند فرجع ایضا منهزما یعنی(خلیفه عمر)دو مرتبه از میدان جنگ فرارا بر گشت. ص :415
- و از جمله دلائل واضحه بر این معنی اشعار صریحی است که ابن أبی الحدید معتزلی ضمن قصائد هفتگانۀ معروفۀ خود که بنام علویات سبع نامیده شده که در فضائل مولانا أمیر المؤمنین علی علیه السلام سروده بنام قصیده بائیّه در باب خیبر گفته است: أ لم تخبر الاخبار فی فتح خیبر ..... ففیها لذی اللبّ الملبّ أعاجیب ..... و ما انس لا انس اللّذین تقدّما ...... و فرّهما و الفرّ قد علما حوب ..... و للرّایة العظمی و قد ذهبا بها .....ملابس ذلّ فوقها و جلابیب ..... یشلّهما من آل موسی شمردل ..... طویل نجاد السیف اجید یعبوب ..... یمجّ منونا سیفه و سنانه ........ و یلهب نارا غمده و الانابیب ..... احضّرهما أم حضّرا خرج خاضب ...... و ذانهما ام ناعم الخدّ مخضوب .....عذرتکما انّ الحمام لمبغض ...... و انّ بقاء النفس للنّفس محبوب ...... لیکره طعم الموت و الموت طالب ...... فکیف یلذّ الموت و الموت مطلوب (1) ص :416
- 1) ما حصل معنی آنکه آیا داستان فتح خیبر را مورد مطالعه قرار نداده اید که با چه نکات و رموز عجیبی آمیخته که موجب بهت و حیرت خردمند است.چون آن دو(ابی بکر و عمر) انس و عادت با علمداری نداشته و رموز پرچم داری را ندانسته و لذا لباسهای ذلت و خواری را بر آن(پرچم بزرگ)پوشانیدند و فرار بر قرار اختیار نمودند با آنکه می دانستند فرار از جنگ گناهی است کفرآمیز چه آنکه جوانی شجاع از سران یهود بلند قامت سوار بر اسبی کوه پیکر با شمشیر برهنه مانند شتر مرغ نر پرشهوتی که هوا و سبزه بهار او را قوی نموده بایشان حمله ور گردید که گویا رو بدو خوش صورت حنا بسته می رود.و امواج آتش مرگ از برق شمشیر و نیزۀ او باعث ترس ایشان گردید. (آنگاه ابن ابی الحدید گوید)بجای شما(ای دو خلیفۀ بزرگوار)عذر خواهی می کنم(از شکست و فرار نمودن از میان یهود بی قابلیت)زیرا مرگ در نظر هر فردی مبغوض و ادامۀ زندگانی محبوب است شما هم(مانند همه)از چشیدن طعم مرگ بیزار بودید و حال آنکه مرگ بدنبال هر کس هست پس چگونه باختیار خود موت را بخواهید و لذت او را بچشید.
- پس تصدیق نمائید که ما قصد اهانت نداشتیم بلکه فقط نقل وقایع تاریخی نمودیم که معلوم شود در میدانهای جنگ شدت و غلظت و شجاعتی شخصا برای خلیفه ....نموده تا مشمول أشداء علی الکفّار واقع شود بلکه در مقابل دشمن قوی جا خالی نموده از معرکه بر کنار می شدند.
- و اگر خوب با نظر دقت و انصاف بنگرید خواهید تصدیق نمود که واجد این صفت بزرگ هم علی علیه السلام بوده که در تمام میدانهای جنگ شخصا شدید الغضب بر کفّار و غالب بر آنها می آمده چنانچه در آیه 59 سوره 5(مائده)خدای تعالی تصدیق این معنی را نموده که می فرماید یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّٰهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکٰافِرِینَ یُجٰاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ وَ لاٰ یَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ ذٰلِکَ فَضْلُ اللّٰهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ اللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ (1).
- حافظ- عجب است شما می خواهید با حسن بیان و اجبار این آیه ای که در شأن تمام مؤمنین است که واجد این صفات و محبوب خدا و مشمول الطاف الهی بودند در شأن علی کرم اللّه وجهه جاری نمائید.
- داعی- مکرّر دیده و تجربه کرده اید که داعی آنچه گفتم بی دلیل نبوده چنانچه پیوسته ایراد نمودید و جواب شنیدید مع ذلک بازهم اعتراض می نمائید خوب است بنحو سؤال بفرمائید آیا چه دلیل بر این گفتار هست تا جواب عرض نمایم اینک جواب فرمودۀ شما را بعرض می رسانم.
- اوّلا اگر این آیه مخصوص تمام مؤمنین نازل شده و تمام آنها مشمول این آیه بودند هرگز از میدانهای جنگ فرار نمی کردند.
- حافظ- آیا انصاف است مؤمنین و صحابه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلّم را که آن همه جنگها و فتوحات نمودند شما با لسان اهانت فرّار بخوانید. ص :417
- 1) ای گروهی که ایمان آورده اید هر که از شما از دین خود مرتد شود بزودی خدا قومی را می آورد که دوست دارد آنها را و آنها هم خدا را دوست دارند و نسبت بمؤمنان سرافکنده و فروتن و بکافران سرافراز و مقتدرند(مانند علی علیه السلام و پیروانش)بنصرت اسلام بر می انگیزد که در راه خدا جهاد کنند و در راه دین از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند اینست فضل خدا هر که را بخواهد عطا کند و رحمت خدا وسعت دارد و باحوال هر که استحقاق آن را دارد دانا می باشد.
- داعی-اوّلا داعی لسان اهانت نداشتم بلکه وصف حال آنها را نمودم.ثانیا داعی آنها را فرّار نخوانده ام بلکه تاریخ این طور نشان می دهد گویا آقایان فراموش نموده اید فرار مؤمنین و صحابه را در غزوه احد و حنین که عموما حتی کبار صحابه رفتند و پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم را در مقابل کفّار تنها گذاردند چنانچه طبری و دیگران از مورخین بزرگ خودتان نوشته اند.
- چگونه ممکن است کسانی که پشت بمیدان جنگ نموده و از جهاد روی گردانیدند و رسول خدا را تنها در مقابل دشمن گذاردند محبوب خدا و رسول او باشند.
- ثالثا در نزول این آیه در شأن علی علیه السلام داعی نگفتم بلکه اکابر علمای خودتان مانند أبو اسحاق امام أحمد ثعلبی که خود تصدیق دارید امام اصحاب حدیث است در تفسیر کشف البیان خود گوید این آیه شریفه در شأن علی بن ابی طالب شرف نزول یافته چه آنکه واجد تمام صفات مذکورۀ در آیه جز آن حضرت دیگری نبوده.
- و در تمام سی شش غزوه ای که برای رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم پیش آمد هیچ مورّخی از خودی و بیگانه ننوشته اند و لو یک مرتبه علی علیه السلام از میدان جنگ و جهاد فی سبیل اللّه روی گردانده باشد.
- حتّی در جنگ احد که جمیع أصحاب فرار نمودند فقط یگانه کسی که بعد از جنگ سخت مغلوبه و حمله پنج هزار سواره و پیادۀ دشمن بر مسلمانان و شهادت جناب حمزه(سید الشهداء)عمّ بزرگوار پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم استقامت ورزید و تا پایان فتح و پیروزی ثابت قدم ماند مولانا امیر المؤمنین علی علیه السلام بود.
- با آنکه قریب نود زخم بر بدن مبارکش وارد آمده و در اثر رفتن خون بسیار سستی تمام اعضایش را گرفته و چندین مرتبه برو بر زمین آمد مع ذلک باثبات قدم حفاظت از رسول خدا نمود تا جنگ را بنفع مسلمین تمام کرد.
- حافظ- آیا خجالت ندارد که شما نسبت فرار بصحابه کبار بدهید و حال آنکه صحابه عموما و دو خلیفه بر حق أبی بکر و عمر رضی اللّه عنهما پروانه وار در أطراف رسول خدا می گشتند و آن حضرت را حفظ می نمودند. ص :418
- داعی- مثل اینکه آقا تاریخ نخوانده اید که چنین بیانی می نمائید عموم مورخین نوشته اند که در جنگ احد و حنین و خیبر تمام صحابه فرار نمودند راجع بخیبر که عرض نمودم.و اما در حنین مسلّم است که همه فرار نمودند چنانچه حمیدی در جمع بین الصحیحین و حلبی در ص 123 جلد سیم سیرة الحلبیه گوید تمام اصحاب فرار نمودند الاّ چهار نفر علی علیه السلام و عباس جلو روی پیغمبر و أبو سفیان بن حارث عنان مرکب آن حضرت را گرفته و عبد اللّه بن مسعود در طرف چپ آن حضرت ایستاده بود و امّا فرار مسلمین عموما در احد مورد انکار احدی نبوده
- خوبست سیر در تواریخ بنمائید تا کشف حقیقت بر شما بشود مخصوصا ابن أبی الحدید در ص 276 جلد سیم شرح نهج البلاغه ضمن ردّ هزلیّات جاحظ ناصبی گوید:فر المسلمون باجمعهم الاّ اربعة علی علیه السلام و الزبیر و طلحة و ابو دجانة یعنی روز احد تمام مسلمین فرار نمودند مگر این چهار نفر پس وقتی از میان تمام مسلمانان چهار نفر را استثناء نمودند معلوم است که ابی بکر و عمر و عثمان هم جزو فراریها بودند فلذا جبرئیل ندا در داد لا سیف الاّ ذو الفقار و لا فتی الاّ علیّ.
- چنانچه اکابر علماء و مورخین بزرگ خودتان از قبیل ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و نور الدین مالکی در ص 43 فصول المهمه و دیگران ضبط نمودند که قبلا عرض نمودم که در آن روز صدای منادی بلد شد و هاتفی ندا در داد لا فتی الاّ علیّ لا سیف الاّ ذو الفقار (1).
- در تمام جنگها آن حضرت مؤید من جانب اللّه بود و ملائکه بر نصرت و نگاهبانی او آماده و مهیا بودند.
- چنانچه محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 27 کفایت الطالب باسناد خود نقل می نماید از عبد اللّه بن مسعود که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود ما بعث علیّ فی سریّة الاّ رایت جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره و السحابة تظله حتی یرزقه اللّه الظفر (2). ص :419
37-
- 1) نیست جوانمردی مگر علی و نیست شمشیری مگر ذو الفقار(که شمشیر علی علیه السلام بود)
- 2) به هیچ جنگی علی تنها فرستاده نشد مگر دیدم جبرئیل از راست و میکائیل از چپ او و ابری سایه بر او افکنده تا آنکه فتح و ظفر نصیب او می گردید. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ