کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص532
- و نیز توضیحا عرض می کنم که محب و شیعه علی علیه السلام زائر و عزا دار حسین بن علی علیهما السّلام علاقه مندان و عشّاق او ترک واجبات نمی کنند و مرتکب کبائر معاصی نمی شوند چون می دانند و بآنها گفته شده است که حضرت أبا عبد اللّه الحسین علیه السّلام شهید راه دین است و برای ترویج شعائر دین شربت شهادت نوشید چنانچه در زیارت وارث و سایر زیارات وارد است که می خوانیم اشهد انّک قد اقمت الصلاة و آتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و أطعت اللّه و رسوله حتی أتاک الیقین (1).
- و در اخبار معتبرۀ فریقین از امّ المؤمنین عایشه و جابر و أنس و دیگران رسیده که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود من زار الحسین بکربلا عارفا بحقّه وجبت له الجنّة (2).
- و نیز می فرماید من بکی علی الحسین عارفا بحقّه وجبت له الجنّة (3).
- همان قسمی که عبادات از واجبات و مستحبّات فرع بر معرفت خدا است اگر خدا را کما ینبغی نشناسد قصد قربت پیدا نمی شود لذا عبادات او هرچند کامل هم باشد عاطل و باطل است. ص :532
- 1) شهادت می دهم که تو(ابا عبد اللّه)اقامه نماز و اداء زکاة نمودی و امر بمعروف و نهی از منکر و اطاعت خدا و رسول او نمودی تا دم مرگ.
- 2) هر کس زیارت نماید حسین علیه السّلام را در کربلا در حالتی که عارف بحق آن بزرگوار باشد بهشت بر او واجب می گردد.
- 3) هر کس گریه کند بر حسین علیه السّلام در حالتی که عارف بحق آن بزرگوار باشد بهشت بر او واجب می گردد.
- گریه و زیارت هم فرع بر معرفت پیغمبر و امام است یعنی باید آن بزرگوار را پسر پیغمبر و امام بر حق و وصی سیم رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم بداند که قائم بحق بوده و برای حق کشته شده و مخالفتش با یزید برای آن بوده که یزید احکام دین را زیر پا گذارده تارک واجبات و فاعل محرمات بوده و ترویج أباطیل نموده و چنین زائر و عزاداری بر خلاف طریقه و رویّۀ مولای خود هرگز عمل نمی نماید.
- نواب- قبله صاحب گرچه ما معتقد هستیم که حسین الشهید اهل حق و برای حق و بناحق بدست عمّال بنی امیّه کشته شده ولی در میان ما جماعتی هستند مخصوصا جوانانی که در مکاتب و مدارس و اسکولهای جدید تحصیل می کنند می گویند جنگ کربلا جنگ دنیائی بوده یعنی حب ریاست و میل بخلافت حسین بن علی را بسمت کوفه کشانید البته بر هر حکومت مقتدری لازم است که دفع مخاطرات کند ناچار یزید و عمّالش مقابله با این فتنه کردند و بآن جناب پیشنهاد تسلیم (بلاشرط) و تبعیت از خلیفه یزید که اطاعتش واجب بوده است نمودند که بشام رود تا نزد خلیفه محترم باشد یا سلامت بوطن بر گردد آن جناب زیر بار نرفت تا آنکه کشته گردید پس عزاداری برای چنین دنیا طلبی که برای حبّ جاه و ریاست کشته شده معنی ندارد بلکه بدعت است؟!
- آیا جواب صحیحی دارید که آنها را ساکت کنید تا از این عقیده بر گردند و بدانند که جنگ کربلا جنگ دنیائی نبوده بلکه آن جناب فقط برای خدا و حفظ دین خدا قیام نمود و جنگید تا کشته شد.
- داعی- چون وقت گذشته اگر در این مرحله وارد شویم می ترسم سخن طولانی شود و اسباب کسالت گردد.
- نواب- خیر خیر أبدا کسل نمی شویم بلکه با علاقۀ مفرطی میل بشنیدن این موضوع و کشف حقیقت داریم که در مقابلۀ با مخالفین قادر بجواب باشیم قطع بدانید جواب دادن باین قوم و لو مختصر باشد خدمت بزرگی است تمنا می کنم بفرمائید. ص :533
- امام حسین ریاست خواه و جاه طلب نبوده
- داعی- قبلا عرض کردم هر عمل نیک و بدی فرع بر معرفت است معترضین اول باید خدای خود را بشناسند و بعد از معرفت حق کتاب آسمانی که از جانب خدای علیّ اعلی بر خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم نازل شده مورد تصدیق قرار گیرد و لازمۀ تصدیق آنست که هرچه در آن کتابست باید مورد ستایش و قبول باشد.
- و اگر معترضین اهل ماده و عالم محسوس اند و دلائل محسوسه می خواهند جواب آنها بسیار سهل است اینک مختصرا باقتضای وقت مجلس که گذشته است بهر دو جهة فقط اشاره می کنیم.
- خمسة النجباء از هر عمل رجسی مبرّا بودند
- اوّلا هر مسلمانی که تابع قرآن است نسبت دنیا طلبی و حب جاه و ریاست بریحانۀ رسول اللّه حسین بن علی سلام اللّه علیهما دادن بر خلاف حق و حقیقت و انکار قرآن و رسول خدا نمودن است چه آنکه خداوند متعال در آیه 33 سوره 33(احزاب) شهادت بطهارت آن حضرت داده و آن بزرگوار را مانند جدّ و پدر و مادر و برادرش معرّا و مبرّای از هر رجس و پلیدی معرّفی نموده آنجا که می فرماید إِنَّمٰا یُرِیدُ اللّٰهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (1).
- باتّفاق جمهور اکابر علماء خودتان از قبیل مسلم و ترمذی و ثعلبی و سجستانی و ابی نعیم اصفهانی و أبو بکر شیرازی و سیوطی و حموینی و احمد بن حنبل و زمخشری و بیضاوی و ابن اثیر و بیهقی و طبرانی و ابن حجر و فخر رازی و نیشابوری و عسقلانی و ابن عساکر و غیرهم که جمیعا معتقدند و مبسوطا آورده اند که این آیه در شأن پنج تن آل عبا محمّد و علیّ و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل گردیده. ص :534
- و این آیه شریفۀ أدلّ دلائل است بر عصمت این پنج تن بزرگوار از ارجاس و پلیدیها
- 1) جز این نیست که خدا چنین می خواهد هر رجس و آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیبی پاک و منزه گرداند.
- بدیهی است از اهمّ پلیدیها حب جاه و مقام و توجه بدنیای دنی است که آیات و اخبار بسیاری در مذمت این دنیا یعنی علاقه بریاست این دنیا روی هوای نفس مانند امراء و سلاطین و طلاب آنها از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم و أئمۀ طاهرین رسیده تا آنجا که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم می فرماید حبّ الدّنیا رأس کلّ خطیئة (1).
- پس قطعا أبا عبد اللّه الحسین علیه السّلام حب جاه و ریاست دنیا را طالب نبوده و برای چنین ریاست فانیه جانبازی ننموده و اهل بیت خود را باسارت نداده و اگر کسی با علم باین معنی آن حضرت را دنیاطلب بخواند حتما منکر قرآن مجید گردیده.
- قیام امام حسین برای ریاست و خلافت ظاهری نبوده
- و أما فرقۀ دیگر مردمانی هستند که طالب دلائل حسّی هستند دلائل محسوس برای آنها بسیار است که در این وقت تنگ بتمام آن دلائل نتوان استشهاد نمود ولی من باب نمونه بمختصری اشاره می نمایم.
- أولا قیام حضرت ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام علیه یزید پلید اگر جنبه جاه طلبی و ریاست داشت نبیّ مکرم امر بیاری آن حضرت نمی نمود چنانچه اخبار بسیاری از طرق خودتان در این باب رسیده که بیکی از آنها اکتفا می کنیم.
- شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 60 ینابیع الموده از تاریخ بخاری و بغوی و ابن السکین و ذخائر العقبی امام الحرم شافعی از سیرۀ ملا و غیرهم نقل می نماید از أنس بن حارث بن نبیه که گفت شنیدم از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم که فرمود:
- انّ ابنی هذا یعنی الحسین یقتل بارض یقال لها کربلا فمن شهد ذلک منکم فلینصره فخرج انس بن الحارث الی کربلا فقتل بها مع الحسین رضی اللّه عنه و عمّن معه (2).
- پس معلوم می شود قیام آن حضرت در کربلا قیام بحق بوده نه حب ریاست مشئوم ص :535
28-
- 1) محبت و دوستی دنیا بالای همه بدیها است.
- 2) بدرستی که این پسر من حسین کشته می شود در زمین کربلا پس هر کس از شما آن روز حاضر باشد یاری کند حسین را-آنگاه نوشته است انس بن حارث رفت بسوی کربلا و بدستور پیغمبر عمل کرد و کشته شد با ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام.
- از اینها گذشته اگر معترضین فکر کنند از خود عمل و حرکت آن حضرت تا شهادت و اسیری أهل بیت طهارت حق و حقیقت ظاهر و هویدا می باشد.
- زیرا اگر فردی در مملکتی حب ریاست داشته باشد و بخواهد بر دولت وقت خروج نماید هرگز با عیال و اطفال حرکت نمی کند اطفال صغیر و زن حامله و بچۀ شیر خوار با خود نمی برد بلکه تنها و منفرد و با یک عدۀ زبده سواران کاری حرکت می کند پس از آنکه بر دشمن غالب و محور کار بدستش آمد و روزگار بر وفق و مرامش شد آنگاه عیالاتش را می طلبد.
- حرکت دسته جمعی حضرت ابا عبد اللّه علیه السّلام با عیالات و اطفال صغیر خود دلیل کامل است که آن حضرت بقصد ریاست و خلافت ظاهری و غلبه بر خصم نیامده و اگر چنین قصدی داشت قطعا بسمت یمن می رفت که همه از دوستان خود و پدر بزرگوارش و ثابت قدم در ارادت بودند آنجا را مرکز کار قرار داده آنگاه با تجهیزات کامل و مجرد حملات خود را شروع می نمود.
- چنانچه مکرّر بنی اعمام و دوستان و برادران این پیشنهاد را بآن حضرت نمودند و جواب یأس شنیدند چه آنکه از هدف و مقصد اصلی آن حضرت خبر نداشتند.
- قیام امام حسین برای حفظ شجره طیبه لا اله الاّ اللّه بود
- ولی خود آن حضرت می دانست که وسیلۀ غلبۀ ظاهری فراهم نمی شود،لذا حرکت آن حضرت با هشتاد و چهار زن و بچه برای یک نتیجه نهائی اساسی بود چون که امام می دید شجرۀ طیّبۀ لا اله الاّ اللّه را که جد بزرگوارش خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم با خون جگرها غرس و آبیاری او را با خونهای شهداء بدر و احد و حنین نموده و بدست باغبانی مانند علی بن أبی طالب علیه السّلام سپرد که از او نگهداری نماید ولی بواسطه خارج نمودن باغبان عالم دانا را با ظلم و تعدی و تهدید بشمشیر و قتل و آتش و کوتاه نمودن دست او را از آب یاری شجره طیّبه اساس و بنیان باغ توحید و نبوت رو به نابودی می رفت.
- و لو آنکه گاه گاهی بتوجه باغبان اصلی تقویتی می شد ولی نه تقویت کامل حقیقی تا آنکه زمام باغ بکلّی بدست باغبانان جهول عنود لجوج(یعنی بنی امیه)افتاد. ص :536
- از زمان خلافت خلیفۀ سوم عثمان بن عفّان که دست بنی امیه باز شد و زمامدار امور شدند و أبو سفیان لعین که در آن موقع کور شده بود دستش را گرفتند بمجلس آوردند با صدای بلند گفت یا بنی امیّه تداولوا الخلافة فانّه لا جنّة و لا نار (1).
- و نیز گفت یا بنی امیّه تلقّفوها تلقّف الکرة فو الّذی یحلف به ابو سفیان ما زلت ارجوها لکم و لتصیرنّ الی صبیانکم وراثة (2).
- بکلّی آن قوم رسوای بی عقیده تمام طرق را مسدود نمودند و دست باغبانان معنوی و حقیقی را بالکل از تصرف در باغ کوتاه نمودند و مانع از ظهور آب حیات شدند کم کم شجرۀ طیبه رو بضعف گذارد تا در دورۀ خلافت یزید پلید چیزی از عمر درخت شریعت باقی نمانده نزدیک بود شجرۀ طیّبۀ لا اله الاّ اللّه بکلی خشک شود و نام خدا از میان برود و حقیقت دین محو گردد. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ