کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص562
- در مراتب ایمان
- ولی برای کشف حقیقت عرض می نمایم که میان اسلام و ایمان بحسب مورد اختلاف عموم مطلق و عموم من وجه است.
- چه آنکه برای ایمان مراتبی می باشد و اخبار اهل بیت طهارتست که اختلاف اقوال را از میان بر می دارد و کشف حقیقت می نماید.
- چنانچه امام بحق ناطق کاشف اسرار حقایق جعفر بن محمّد الصّادق علیهما السّلام در روایت عمرو زبیری فرموده:انّ للایمان حالات و درجات و طبقات و منازل فمنه الناقص البیّن نقصانه و منه الراجح الزاید رجحانه،و منه التام المنتهی تمامه (1).
- ایمان ناقص همان مرتبه اول از ایمان است که آدمی بواسطه آن از دائره کفر خارج و داخل حوزۀ مسلمین می گردد جان و مال و عرض و خون او در امان مسلمین می باشد.
- و اما ایمان راجح در حدیث عبارت است از ایمان آن کسی که بواسطه واجد شدن بعض از صفات ایمانی ایمان او رجحان پیدا می کند بر ایمان آن کسی که فاقد آن صفات می باشد که ببعض از آن صفات در بعض اخبار اشاره شده که از آن جمله در کتاب مستطاب کافی و نهج البلاغه از مولی الکونین أمیر المؤمنین و جعفر بن محمّد الصّادق علیهم السلام رسیده است که فرموده اند انّ اللّه تعالی وضع الایمان علی سبعة أسهم علی البر و الصدق و الیقین و الرضاء و الوفاء و العلم و الحلم ثم قسّم ذلک بین الناس فمن جعل فیه هذه السبعة الاسهم فهو کامل محتمل (2). ص :561
- 1) برای ایمان حالات و درجات و طبقات و منازلی است بعض از آن ناقصی است که ظاهر است نقصان او و بعض از آن ایمان راجحیست که زاید است رجحان آن ایمان و بعض از آن ایمان تام و تمامی است که بمنتهای تمامت و کمال رسیده.
- 2) بدرستی که خدای تعالی قرار داده است ایمان را بر هفت قسمت(بعبارت دیگر مؤمن باید دارای هفت صفت باشد)که عبارت است از برو نیکوئی و صداقت و راستی و یقین قلبی بخدا و رضا و وفاء و علم و حلم و بردباری پس این هفت صفت تقسیم شده است بین مردم هر کس تمام این هفت صفت را دارد مؤمن کامل است.
- پس هر کس بعض از این صفات را واجد و فاقد بعض دیگر می باشد ایمانش رجحان دارد بر ایمان آن کسی که فاقد الصّفات می باشد.
- و اما ایمان تمام ایمان کسی است که واجد تمام صفات حمیده و اخلاق پسندیده باشد.
- پس اسلام عبارت است در درجۀ اول از ایمان که قول صرف و اقرار بوحدانیّت خداوند متعال و نبوّت خاتم الأنبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم باشد ولی حقیقت دین و ایمان در قلب او داخل نگردیده چنانچه رسول أکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بفرقه ای از امت فرمود یا معشر من اسلم بلسانه و لم یخلص الایمان بقلبه (1).
- بدیهی است بین اسلام و ایمان فرق آشکارا می باشد ولی ما مأمور ببواطن اشخاص نیستیم و در شب گذشته هم نگفتیم که باید مسلمین را جدا کرد دوئیت و جدائی و تفرقه بین آنها انداخت فقط گفتیم علامت مؤمن عمل او می باشد ولی ما حق تفتیش در اعمال مسلمین نداریم و لکن ناچاریم علائم ایمان را بیان کنیم تا آنهائی که غافلند در پی عمل بروند از ظاهر بباطن و از صورت بمعنی رفته حقیقت ایمان را بارز نمایند و بدانند نجات آخرت فقط بعمل است زیرا در حدیث وارد است که فرمود الایمان هو الاقرار باللسان و العقد بالجنان و العمل بالارکان (2).
- پس اقرار بزبان و عقیده بقلب مقدمه است برای عمل پس اگر مسلمانی باشد گوینده لا إله الاّ اللّه محمّد رسول اللّه و متظاهر بصورت اسلام ولی تارک واجبات و عامل منهیّات ما او را مؤمن نمی دانیم هرچند در ظاهر او را طرد نمی نمائیم بلکه با او معاشرت اسلامی می نمائیم.
- ولی می دانم در آخرت که این دنیای دنی مقدّمۀ آن عالم است برای چنین آدمی راه نجات مسدود است مگر صاحب عمل خالص صالح باشد کما آنکه صریحا در سورة العصر فرماید وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسٰانَ لَفِی خُسْرٍ إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ (1)ص :562
- . 1) قسم بعصر که نوع انسان در خطر و خسران عظیم اند مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح نمودند
- 1) ای جماعتی که اسلام آورده اید بزبان خود ولی خالص نگردیده ایمان در قلب شما.
- 2) ایمان(دارای سه رکن است)اقرار بزبان و عقیده بقلب و عمل بأرکان.
- پس بحکم قرآن مجید اساس ایمان عمل صالح است و بس-و اگر کسی عمل ندارد و لو بزبان و قلب هم معتقد باشد ایمان ندارد.
- اهل سنت بر خلاف قواعد قرآن شیعیان را طرد می کنند
- و اما موضوعی که تذکر آن لازم است از گفتار خودتان اتّخاذ سند نموده عرض می کنم که اگر این گفته شما صحیح است و بر این عقیده ثابت هستید که باید مأمور بظاهر و گویندۀ لا اله الاّ اللّه محمّد رسول اللّه را مسلمان و مؤمن و برادر خود بدانید پس چرا شماها شیعیان و پیروان اهل بیت رسالت را که اقرار بوحدانیّت پروردگار و نبوّت خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم می نمایند و همگی اهل یک قبله و یک کتاب می باشند عامل بتمام احکام و واجبات بلکه مستحبات اند نماز می خوانند روزه می گیرند حج بیت اللّه می روند و ترک محرّمات می نمایند اداء خمس و زکاة می کنند و معتقد بمعاد جسمانی می باشند کافر و مشرک و رافضی می خوانید و از خود دور می نمائید-
- عجب است که هنوز اثر تبلیغات خوارج و نواصب و امویها در شما ظاهر است؟!
- پس تصدیق نمائید که وسیلۀ افتراق کلمه و دوئیت و نفاق شما هستید که زیاده از صد ملیون مسلمان مؤمن موحد را از خود جدا بآنها کافر و مشرک و رافضی می گوئید.
- در صورتی که کوچکترین دلیلی بر شرک و کفر آنها ندارید-آنچه می گوئید تهمت محض و خلط مبحث و مغلطه کاری می باشد.
- قطع بدانید این تحریکات از بیگانگان است که می خواهند مسلمانان را باین حرفها از هم جدا و در اثر نفاق و دوئیت بین مسلمانان بر خر مراد سوار گردیده و مسلمانان را مقهور و مغلوب خود قرار دهند
- در اصول قواعد و أحکام(غیر از امامت و ولایت)که بین ما اختلافی نیست اگر در فروع احکام اختلافست این نوع از اختلافات که بین مذاهب اربعه خودتان شدیدتر از اختلاف با ما می باشد که الحال مقتضی نیست اختلافات حنفیها با مالکی ها یا شافعیها با حنبلیها را عرض نمایم هرچه من فکر می کنم دلیلی که شما بتوانید در محکمه عدل الهی اقامه نمائید بر کفر و شرک شیعیان نمی بینم جز تهمت و افتراء و تعصّب محض؟! . ص :563
- فقط گناه لا یغفر شیعیان در نظر برادران اهل تسنّن که مخالفین خوارج و نواصب بتحریک أمویها و پیروان آنها جلوه داده بزرگش نموده اند اینست که أوامر و أحکام و احادیث رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم را بمیل و هوای نفس روی رأی و قیاس تغییر و تبدیل نمی دهند و واسطه بین خود و رسول خدا ابو هریره ها و أنسها و سمره هائی را که فقهاء خودتان حتّی خلفای بزرگتان مردود و تکذیبشان نموده اند قرار نمی دهند.
- علت پیروی شیعه از علی و اهل بیت و تقلید نکردن از امامان چهارگانه
- بلکه بامر و دستور خود پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم پیر و اهل بیت آن حضرت هستند باب علمی که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم خود بروی امت باز نموده نمی بندند و باب دل بخواه باز کنند بزرگترین گناهی که آقایان اهل سنّت بر شیعیان وارد می آورند اینست که چرا پیروی از علی و ائمّۀ اثنا عشر از عترت و اهل بیت پیغمبر می نمایند و تقلید از ائمّۀ اربعه و فقهای چهارگانه شما نمی نمایند.
- و حال آنکه شما ابدا دلیلی از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم در دست ندارید که مسلمین حتما باید در اصول اشعری و یا معتزلی و در فروع مالکی یا حنفی یا حنبلی و یا شافعی باشند.
- ولی بر عکس اوامر و دستورات بسیار از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم مؤکّدا از طرق رواة و علمای شما(علاوه بر آنچه متواترا در دست خودمان است)بما رسیده که اهل بیت و عترت طاهره را عدیل القرآن قرار داده و بامّت امر فرموده تمسّک بآنها جویند و پیروی از آنها نمایند که از جمله آنهاست حدیث ثقلین و حدیث سفینه و حدیث باب حطّه و سایر احادیثی که شبهای قبل بمناسباتی با اسناد آنها عرض نمودم
- اینها بزرگترین سند محکم ما شیعیان است که در کتب معتبرۀ علمای شما هم ثبت است حال شما یک حدیث بیاورید و لو یک طرفه و از کتب خودتان که آن حضرت فرموده باشد امت من بعد از من باید در اصول پیرو ابو الحسن اشعری و واصل بن عطا و غیره و در فروع پیرو یکی از چهار نفر:مالک بن انس یا احمد بن حنبل یا ابو حنیفه و یا محمد بن ادریس شافعی باشند.
- آقایان قدری عادت و تعصّب را کنار بگذارید ببینید شیعیان چه گناهی دارند اگر صد یک آن اخبار که در کتب معتبرۀ شما راجع بعترت طاهره و دستور پیروی از آنها رسیده دربارۀ یکی از پیشوایان مذهبی شما رسیده بود ما قبول می کردیم.
- بامر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)بایستی امت متابعت نمایند از عترت آن حضرت
- ولی چه کنیم سراسر کتب معتبرۀ شما پر است از اخبار بسیاری که مثبت مرام و کمک بعقیدۀ ما است که اگر بخواهیم بهمۀ آنها استشهاد نمائیم ماهها وقت لازم است بازهم من باب نمونه خبری یادم آمد بعرضتان می رسانم تا بدانید که شیعیان چاره جز راهی که رفته اند نداشته اند.
- شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 4 ینابیع المودة از فرائد حموینی از ابن عباس (حبر أمّت)نقل نموده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بأمیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:
- یا علیّ انا مدینة العلم و أنت بابها و لن تؤتی المدینة الاّ من قبل الباب و کذب من زعم انّه یحبّنی و یبغضک لانّک منّی و أنا منک لحمک لحمی و دمک دمی و روحک من روحی و سریرتک من سریرتی و علانیتک من علانیتی،سعد من أطاعک و شقی من عصاک و ربح من تولّاک و خسر من عاداک،فاز من لزمک و هلک من فارقک مثلک و مثل الائمّة من ولدک بعدی مثل سفینة نوح من رکبها نجی و من تحلف عنها غرق و مثلهم کمثل النجوم کلّما غاب نجم طلع نجم الی یوم القیمة (1). ص :565
- 1) در این حدیث شریف صریحا می فرماید یا علی تو باب علم منی و هرگز کسی بشهر علم من راه پیدا نمی کند مگر از باب علم که علی علیه السلام باشد می فرماید گوشت و روح و خون و ظاهر و باطن علی از من است اطاعت علی را سعادت و مخالفتش را شقاوت دانسته و در آخر حدیث می فرماید مثل تو و مثل امامان از اولاد تو بعد از من مثل کشتی نوح است که هر کس سوار بر او شد نجات یافت و هر کس تخلف از آنها نمود غرق شد(یعنی هر کس تمسک و توسل باین خانواده جست نجات یافت و هر کس تخلف از آن نماید هلاک خواهد شد)و مثل شما مثل ستارگان است که هر وقت ستاره ای پنهان شد ستارۀ دیگر طالع و آشکار می شود تا روز قیامت(یعنی این خانواده تا روز قیامت راهنمای خلق اند).
- و در حدیث ثقلین که متفق علیه ما و شما می باشد صریحا می فرماید اگر تمسک و توسل بعترت طاهره و اهل بیت پیغمبر جستید هرگز گمراه نخواهید شد و این حدیثی است که بطرق مختلفه روات موثق شما آن را نقل نموده اند چنانچه در شبهای قبل بقسمتی از روات و سلسلۀ اسناد و کتب معتبره خودتان اشاره نمودیم(مراجعه نمائید بص 219 و 224 همین کتاب)
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ