شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص581حافظ- حقیقت امر همین است که فرمودید من آدم بی انصاف و حق کش نیستم

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

  1. صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir
  2. نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
  3. بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏
  4. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ
  5. کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
  6. (در این موقع مؤذن أعلام نماز داد آقایان بفریضۀ عشاء مشغول شدند بعد از فراغت از نماز و صرف چای جناب حافظ افتتاح کلام نمود).
  7. حافظ- حقیقت امر همین است که فرمودید من آدم بی انصاف و حق کش نیستم در قسمتهای مهمّی از بیانات شما حقیر معترفم که افراطکاریهای متعصّبانه زیاد شده و مخصوصا در این لیالی بدون تملّق و چاپلوسی مخلص که بسهم خود از محضر شما خیلی استفاده نموده و کاملا روشن گردیدم ولی در عین حال با اجازه خودتان می خواهم جمله ای عرض کنم که هم گله باشد و هم دفاعی از حریم اهل تسنن و آن اینست که چرا شما مبلّغین و دانشمندان شیعه عوام خود را منع نمی کنید از رفتار و گفتارهائی که عاقبتش کفر است تا بهانه بدست دیگران ندهید که کلمۀ کفر بر زبان جاری نمایند
  8. چون غالبا انسان بواسطه یک کلام بیجا و یا گفتار بی محل مورد حملات قرار می گیرد و بی خود هم شما آقایان اهل جماعت را مورد حملات قرار ندهید بلکه خود شیعیان اند که بهانه بدست می دهند و کلماتی می گویند که تاثیر در قلوب نموده لذا نسبت کفر بآنها داده می شود.
  9. داعی-  رفتار و گفتاری که عاقبتش کفر است از چه قبیل است متمنی است توضیح دهید تا معمّا حل گردد.
  10. چرا شیعه طعن بر صحابه و ازواج رسول الله می زند
  11. حافظ- گفتار شنیع آنها از قبیل طعن و انتقاداتی است که نسبت بصحابه خاص رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم و بعض ازواج طاهرات آن حضرت رضی اللّه تعالی عنهم می نمایند که محققا کفر محض است ص :580
  12. چون که سالها در اعلاء کلمۀ توحید در رکاب ظفر انتساب آن حضرت با کفار جهادها نمودند بدیهی است که خدمات آنها خالی از شوائب و نقایص بوده و قطعا مستحق جنان خواهند بود خصوصا آنهائی که بمقتضای آیۀ 18 سورۀ 48(فتح)که می فرماید لَقَدْ رَضِیَ اللّٰهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبٰایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ (1).
  13. بشرف رضوان حضرت حق مشرّف گشتند و شکّی نیست که آنها قولا و فعلا مورد توقیر رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلّم بوده اند و البته منکر کمال ایشان در خذلان و گمراهی خواهد بود-و در حقیقت بمقتضای آیۀ شریفه سورة النّجم که می فرماید وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ الْهَویٰ إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحیٰ (2)منکر پیغمبر صلّی اللّه علیه و سلّم و قرآن گردیده و هر کس انکار پیغمبر و قرآن کند محققا کافر است.
  14. داعی-  میل نداشتم که جنابعالی این قبیل موضوعات را در این مجلس علنی مورد بحث و سؤال یا بقول خودتان گله قرار دهید که داعی هم مجبور شوم جواب بدهم آنگاه حرف دست مردم جاهل و یک دسته معاند عنود بیفتد و قضاوت بر خلاف نمایند خوب بود محرمانه بین خودمان این مطالب ردّ و بدل می شد تا جواب مطابق صواب عرض می کردم حالا هم تمنا می کنم تقاضای داعی را بپذیرید و از بحث علنی درین موضوع صرف نظر نمائید یک روز صبح خودم خدمتتان می رسم دو نفری قضیّه را حل می کنیم.
  15. حافظ- بنده بی تقصیرم چون آقایان حاضر چند شب است بمن فشار می آورند که این موضوع مورد بحث قرار گیرد لذا این درخواست را مطابق میل آقایان نمودم چون شما متانت در کلام دارید گمان می کنم ضرری نداشته باشد که جواب مسکتی بآقایان بدهید که رضای خاطرشان فراهم گردد و یا تصدیق نمائید که حق با ماست.
  16. نواب- صحیح است همگی انتظار داریم حلّ این معمّا گردد. ص :581
  17. داعی-  چون امر میفرمائید اطاعت می نمایم ولی از مثل شما شخص فاضل
  18. 1) هرآینه بتحقیق خدا از مؤمنانی که زیر درخت(حدیبیه)با تو بیعت کردند خوشنود گشت.
  19. 2) هرگز بهوای نفس سخن نمی گوید و سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.
  20. محترمی انتظار نداشتم با مشروحات مفصّله ای که در لیالی ماضیه بعرض رسانیدم و جهات کفرآور را بیان نمودم بازهم نسبت کفر بجامعۀ شیعیان بدهید در صورتی که در شبهای اول کاملا برای شما روشن نمودم که شیعه اثناعشریه چون پیروان محمّد و آل محمد سلام اللّه علیهم اجمعین اند هرگز کافر نخواهند بود.
  21. و چون جملاتی را در هم بیان فرمودید ناچارم آنها را از هم تفکیک نموده هر یک را علی حدّه جواب عرض نمایم تا آقایان حاضرین محترم و هم چنین غائبین مجلس خود منصفانه قضاوت نموده و از شبهاتی که در دل آنها افکنده اند بیرون بیایند و بدانند که شیعیان هرگز کافر نخواهند بود و طرق کفر آن نیست که آقای محترم بیان نمودید.
  22. طعن و انتقاد بر صحابه موجب کفر نمی شود
  23. اولا فرمودید که طعن و انتقادی که شیعیان از صحابه و بعض از ازواج رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم می نمایند موجب کفر آنها گردیده.
  24. نفهمیدم روی چه دلیل و برهان این بیان را نمودید قطعا اگر طعن و انتقاد مستند به دلیل و برهان باشد که ابدا مذمّت ندارد تا چه رسد بآنکه کفرآور باشد.
  25. و اگر بدون دلیل و برهان و محض اتهام باشد بازهم سبب کفر نمی گردد-بر فرض بمؤمنی و لو صحابی باشد بی جهت هم طعن و نقد و یا لعنی هم بنمایند کافر نخواهند شد بلکه فاسق می شوند مانند آنکه شراب بخورند یا زنا کنند بدیهی است هر فسق و عصیانی قابل عفو و اغماض است.
  26. چنانچه ابن حزم ظاهری اندلسی متولد 456 قمری در ص 227 جزء سوم کتاب الفصل فی الملل و النحل گوید کسی که به أصحاب رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم دشنام دهد از روی جهل و نادانی معذور است و اگر روی بصیرت و بینائی باشد فاسق خواهد بود مانند آنکه بمعاصی از قبیل زنا و دزدی مشغول شده وقتی کافر می شود که بقصد آنکه چون اصحاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم می باشد دشنام دهد که منتهی می شود بعداوت و اهانت با خدا و رسول او که البته آن وقت کافر خواهد شد. ص :582
  27. و الاّ صرف دشنام بصحابه موجب کفر نمی گردد چنانچه خلیفه عمر رضی اللّه عنه به پیغمبر عرض کرد اجازه بده گردن حاطب منافق را بزنم(با آنکه از صحابه بزرگ و مهاجرین و از اصحاب بدر بود)مع ذلک برای این دشنام و نسبت نفاق باو دادن کافر نشد:انتهی کلامه.
  28. پس چطور ممکن است شیعیان را برای دشنام دادن ببعضی از افراد صحابه بفرض صدق و یقین شما-کافر خواند. و حال آنکه اکابر متقدمین از علمای شما بر خلاف عقیده شما در کتب معتبره خود از روی انصاف دفاعها از حق و حقیقت نموده اند.
  29. از جمله قاضی عبد الرحمن ایجی شافعی در مواقف وجوهی را که متعصّبین علمای شما در کفر شیعه آورده اند رد کرده و آنها را نظر متعصّبانه دانسته.
  30. و امام محمد غزالی صریحا می نویسد سبّ و شتم صحابه ابدا کفر نمی باشد حتّی سبّ شیخین هم کفرآور نمی باشد.
  31. و ملا سعد تفتازانی در شرح عقاید نسفی گوید اینکه جمعی متعصّب گویند سبّ کنندگان صحابه کافرند مورد اشکال می باشد و کفر آنها غیر معلوم است چه آنکه بعض از دانشمندان بصحابه حسن ظن داشتند بدیهای اعمال آنها را ندیده گرفتند بلکه تأویلات بارده نمودند و گفتند صحابه رسول اللّه از گمراهی و فسق مصون بودند- و حال آنکه این قسم نبوده و دلیل بر این امر جنگهائی است که بین آنها اتفاق افتاده ثابت می نماید که آنها گمراه و اهل فسق و عصیان بودند و حسادت و جاه طلبی آنها را وادار باعمال زشت می نموده و منحرف می شدند-حتی بزرگان از صحابه که مصون از کارهای زشت نبودند-پس اگر کسی با نقل دلیل نقد و انتقادی از آنها بنماید موجب کفر نخواهد شد چه آنکه بعضی روی حسن ظن چشم پوشی نموده نقل ننمودند.ولی برخی اعمال آنها را نقل نموده و مورد انتقاد قرار می دهند-هرگز نمی توان گفت آنها کافر هستند-برای آنکه هر صحابی که رسول خدا را دیده معصوم و بی گناه نبوده است -انتهی نقل بمعنی- ص :583
  32. علاوه بر اینها ابن اثیر جزری صاحب جامع الاصول شیعیان را از فرق اسلامی بشمار آورده شما چگونه اثبات کفر بر آنها می نمائید.
  33. از جمله دلائل بر عدم کفر سبّ کنندگان بعضی از صحابه جهت اعمالشان آن است که زمان حیات خلفاء اشخاصی بآنها سبّ و شتم می نمودند و دشنامهای رکیک می دادند مع ذلک خلفاء امر بکفر و قتل آنها نمی دادند.
  34. چنانکه حاکم نیشابوری در ص 335 و 354 جزء چهارم مستدرک و امام احمد حنبل در ص 9 جزء اول مسند و ذهبی در تلخیص مستدرک و قاضی عیاض در باب اول جزء چهارم کتاب شفاء و امام غزّالی در جلد دوم احیاء العلوم نقل می نمایند که در زمان خلافت ابو بکر روزی مردی وارد شد بر او و شدیدا بر او فحّاشی نمود و دشنام داد به طوری که حاضرین متأثر شدند ابو برزۀ اسلمی گفت خلیفه اجازه بده او را بقتل رسانم چه آنکه کافر گردید ابی بکر گفت نه چنین است احدی نمی تواند چنین حکمی بنماید مگر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم.
  35. واقعا آقایان اهل تسنّن دایه از مادر مهربان ترند خود خلیفه سبّ و شتم و دشنام را می شنود و حکم بکفر و امر بقتل نمی نماید ولی آقایان محترم عوام بی خبر را اغوا می کنند(روی فرض و خیالات خود)که شیعیان کافر و مهدور الدّم اند چون سبّ صحابه می نمایند.
  36. اگر سبّ صحابه کفرآور است پس چرا آقایان محترم معاویه و اتباع او را که بفرد اکمل از صحابه و افضل خلفاء امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام سبّ و لعن نمودند کافر نمی خوانید پس بدانید هدف شما امر دیگر است و آن جنگ با اهل بیت و عترت طاهره و پیروان آنها می باشد.
  37. اگر سبّ صحابه مخصوصا خلفای راشدین کفرآور است پس چرا آقایان حکم بکفر عایشه امّ المؤمنین نمی نمائید که تمام علماء و مورخین خودتان نوشته اند پیوسته بخلیفه عثمان سبّ و شتم می نمود و علنا می گفت اقتلوا نعثلا فقد کفر یعنی بکشید این پیر خرفت را(که مراد عثمان باشد)پس بتحقیق کافر شده. ص :584
  38. اگر یک فرد شیعۀ مظلوم بگوید خوب شد عثمان را کشتند چون کافر بود فوری شما آقایان او را کافر و حکم قتلش را صادر می نمائید ولی در حضور خود عثمان عایشه او را نعثل و کافر خواند نه خلیفه نه صحابه او را منع و زجر ننمودند؟؟ شما هم او را مورد مذمت قرار نمی دهید.
  39. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید