کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
- صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
- نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
- کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص585
- نواب- قبله صاحب مگر نعثل چه معنی دارد که مورد گفتار قرار گرفته.
- داعی- فیروزآبادی که از علمای بزرگ خودتان است در قاموس اللغة در معنی نعثل گوید نعثل پیر خرفت را گویند و نیز یهودی پرریشی بود در مدینه که عثمان را باو تشبیه می نمودند و شارح قاموس علاّمۀ قزوینی همین معنی را گفته بعلاوه گوید ابن حجر در تبصرة المنتبه ذکر کرده است که ان نعثل یهودیّ کان بالمدینة هو رجل لحیانیّ یشبه به عثمان.یعنی نعثل یهودی پرریشی بود در مدینه که مردم مدینه عثمان را تشبیه باو می نمودند.
- از همه بالاتر اگر دشنام دادن بصحابه بد و امر قبیح است و دشنام دهنده کافر می شود پس چرا خلیفه ابی بکر در بالای منبر حضور صحابه و جامعۀ مسلمین بفرد اکمل از صحابه علی بن أبی طالب علیه السّلام دشنام داد؟!شما هیچ متأثر نمی شوید-بلکه ابی بکر را تقدیس می نمائید و حال آنکه باید تقبیح نمائید.
- حافظ- چرا تهمت می زنید کجا خلیفه ابی بکر رضی اللّه عنه بخلیفه علی کرم اللّه وجهه دشنام داده.
- داعی- ببخشید ما اهل تهمت نیستیم تا بچیزی علم پیدا نکنیم نقل نمی نمائیم خوبست مراجعه نمائید به ص 80 جلد چهارم شرح نهج البلاغه که ابی بکر در مسجد بالای منبر در مقام انتقاد ازامیر المؤمنین علیه السلام گفت انّما هو ثعالة شهیده ذنبه مربّ لکلّ فتنة هو الذی یقول کروها جذعة بعد ما هرمت یستعینون بالضعفة و یستنصرون بالنساء کامّ طحّال احبّ اهلها الیها البغی (1). ص :585
10-
- 1) جز این نیست که او(علی علیه السّلام)روباهی می باشد که شاهد او دم او است؟!ماجراجو و برپا کنندۀ فتنه می باشد؟!و فتنه های بزرگ را کوچک نشان می دهد و مردم را بفتنه و فساد ترغیب و ترهیب می نماید؟کمک از ضعفاء و یاری از زنها می طلبد مانند ام طحال است(که زنی بود زانیه در جاهلیت چنانچه ابن ابی الحدید توضیح می دهد)که دوست می داشت به نزدیکان خود زنا بدهد. (ولی در سایر تواریخ باین عبارت آمده که ابی بکر گفت انما هی ثعالة شهیدها ذنبها).
- اینک آقایان مطابقه کنید فحشهای خلیفه ابی بکر را بمولی الموحدین امیر المؤمنین با طعن و انتقادی که یک شیعه بآنها بنماید چقدر تفاوت دارد.
- پس اگر دشنام دادن بیکی از اصحاب کفرآور است بایستی ابی بکر و دخترش عایشه و معاویه و پیروانشان کافر باشند و اگر کفرآور نیست شما نمی توانید باین جهت شیعیان را کافر بدانید.
- چنانچه طبق احکام و فتاوای فقهاء و خلفاء بزرگتان دشنام دهندگان کافر و واجب القتل نمی باشند.
- همچنان که امام احمد حنبل در جلد سوم مسند و ابن سعد کاتب در ص 279 جزء پنجم کتاب طبقات و قاضی عیاض در باب اول جزء چهارم شفاء نقل نموده اند که عامل خلیفه عمر بن عبد العزیز از کوفه باو نوشت که شخصی بعمر بن الخطّاب خلیفه ثانی سبّ نموده و دشنام داده اجازه می دهید او را بکشیم در جواب نوشت خون هیچ مسلمانی مباح نمی شود برای سبّ و شتم نمودن بمسلمانی مگر دشنام دهنده برسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم دشنام داده باشد
- علاوه بر این اقوال عقاید اکابر علماء خودتان چون ابو الحسن اشعری و پیروان آن اینست که اگر کسی قلبا مؤمن ولی تظاهر بکفر نماید(مانند یهودیت و نصرانیت و غیره)یا بجنگ رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم برخیزد یا خدا و رسول را بدون عذر شدیدا دشنام دهد مع ذلک کافر نمی شود و نمی توان حکم کفر بر او جاری نمود چه آنکه ایمان عقیده قلبی است و چون از قلب او احدی اطلاع ندارد نمی توان فهمید تظاهر بکفر از روی دل و قلب بوده یا فقط جنبۀ تظاهر داشته.
- و این مراتب را علمای اشعری در کتب خود درج نموده اند مخصوصا ابن حزم آندلسی در ص 204 و 206 جزء چهارم کتاب الفصل مبسوطا این عقاید را نقل نموده است. ص :586
- پس در این صورت چگونه آقایان حکم کفر بر شیعیان موحّد پاکدل مطیع خدا و پیغمبر و عامل بتمام احکام شرع انور از واجبات و مستحبات صادر می نمائید-بفرض آنکه بعضی از آنها سبّ و شتم و دشنام با دلیل و برهان(بخیال خودشان)به بعضی از صحابه بنمایند شما نمی توانید طبق عقاید و گفتار اکابر پیشوایان خودتان حکم بکفر آنها بنمائید.
- و حال آنکه در کتب معتبرۀ خودتان مانند جلد دوم مسند احمد حنبل ص 236 و جلد دوّم سیرة الحلبیّه حلبی ص 107 و جلد دوم صحیح بخاری ص 74 و صحیح مسلم کتاب جهاد و اسباب النزول واحدی ص 118 و غیرهم بسیار رسیده که در حضور خود پیغمبر غالبا اصحاب مانند ابی بکر و غیره بهم دشنام می دادند بلکه یکدیگر را می زدند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم مشاهده می نمود و آنها را کافر نمی خواند و اصلاحشان می داد(البته این قبیل اخبار جنگ و نزاع اصحاب در مقابل رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم در کتب علماء اهل تسنن است نه در کتابهای علمای شیعه).
- پس جواب ایراد اولتان را با همین مختصر بیان شنیدید که لعن و دشنام باحدی از صحابه موجب کفر نمی شود و اگر بدون دلیل و برهان سبّ و لعنی بنمایند فاسق می شوند نه کافر و هر عمل فسقی قابل عفو و آمرزش می باشد.
- اعمال نیک و بد صحابه مورد توجه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)بوده
- ثانیا فرمودید صحابه مورد توقیر و احترام و تعظیم رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده اند صحیح است داعی هم تصدیق دارم بلکه عموم مسلمین و اهل علم و دانش متّفق اند که نیک و بد اعمال اشخاص مورد توجه و مطالعه خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده و عمل نیک هر فردی را تقدیر می نمودند چنانچه عدالت انوشیروان و سخاوت حاتم طائی را تقدیر فرمودند.
- ولی این مطلب هم مسلّم است که آن حضرت اگر توقیر و تقدیر از فردی یا جمعی می نمودند مربوط بهمان عمل نیکی بوده که از آنها صادر گردیده.
- بدیهی است توقیر و تقدیر فردی یا جمعی در عمل مخصوصی قبل از صدور خلاف از ایشان دلالت بر سلامت و حسن عاقبت نمی کند چه آنکه عقوبت قبل از صدور عصیان با آنکه معلوم الصدور هم باشد جائز نیست.
- چنانچه مولانا امیر المؤمنین علی علیه السلام با آنکه از عمل عبد الرحمن بن ملجم مرادی و شقاوت و سوء عاقبت او آگاه و مکرر هم باو می فرمود تو قاتل من هستی و در یک مجلس صریحا فرمود. ارید حیاته و یرید قتلی
- غدیرک من خلیل من مرادی (1)
- مع ذلک در مقام عقوبت او بر نیامد پس روایتی که دلالت بر حسن فعل و عمل مخصوصی نماید افاده تام نمی نماید.
- جواب از بیعت الرضوان
- ثالثا فرمودید چون صحابه در بیت الرضوان حاضر بودند و در تحت شجره با آن حضرت بیعت نمودند مستحق مدح اند نه مذمت چون مشمول آیه شریفه گشتند.
- محققین از علماء در این موضوع جوابها داده اند که مدلول آیه مذکوره عند التوفیق رضاء املیّه است از آن فعل مخصوص که بیعت است نه رضای ابدی تا روز آخر عمر در تمام مراحل زندگانی.
- زیرا خود می دانید که در آن بیعت(تحت شجره)در حدیبیّه هزار و پانصد نفر از امت حاضر بودند که عدّه ای از آنها مشمول آیات نفاق شدند که خدا آنها را وعدۀ خلود در آتش داد.
- آیا ممکن است خدا و رسول از عدّه ای راضی باشند و حال آنکه قسمتی از آنها مخلّد در آتش و قسمت دیگر در بهشت جاویدان باشند.
- پس معلوم می شود رضایت خدای تعالی تنها در اثر بیعت تحت شجره نبوده بلکه معلّق بایمان خالص و عمل صالح بوده یعنی آنان که با اعتقاد قلبی بتوحید و نبوت بیعت نمودند مورد رضای پروردگار و خلود در جنت قرار گرفتند.
- و اما کسانی که یا ایمان نداشتند و بیعت نمودند و یا ایمان داشتند و بیعت نکردند مورد سخط خداوندی قرار گرفته و مخلّد در آتش خواهند بود. ص :588
34-
- 1) من زندگانی او را خواهان و او قتل مرا طالب است-و این غدار ظاهر دوست از طایفه مراد است(چنانچه ابن حجر مکی هم در ص 72 صواعق آخر باب 9 نقل نموده است).
- پس بنابراین بیعت تحت شجره تنها کافی از رضای پروردگار نیست و اشخاصی که مخلّد در آتش اند معلوم می شود آن روز ایمان نداشتند و بدیهی است که مورد انکار احدی از مسلمین نیست که بعض از افعال حسنۀ مرضیه از صحابه صادر می شد که مورد تقدیر بوده و البته هر عمل نیکی که از کسی ظاهر شود مورد مدح واقع می شود(مانند بیعت نمودن در تحت شجره)مادامی که عمل خلافی از او ظاهر نگردد-و اگر عمل زشتی هم از مؤمن و لو صحابی باشد ظاهر گردد مورد نقد و انتقاد قرار خواهد گرفت.
- جامعۀ شیعیان افعال و اعمال نیک صحابه را پیوسته نقل نموده و مذعن بخوبی آن أعمال هستند.
- و آن کسانی که در مقام طعن و انتقاد در آمده اند در حالتی که اذعان باعمال نیک آنها دارند از قبیل بیعت الرضوان و مهاجرت با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم و مانند انصار و پذیرائی نمودن از آن حضرت و حاضر شدن بجنگها(و لو آنکه فتح بدست علی علیه السلام واقع می شد)و سایر اعمال نیک صادرۀ از آنها اعمال ناپسند و زشت آنها هم رطب اللسان و مورد بحثشان می باشد.
- حافظ- خیلی حیرت آور است که می فرمائید از صحابه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم افعال ناپسند و زشت ظاهر گردیده و حال آنکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم فرد فرد آنها را هادی و مقتدای امت قرار داده و در حدیث معروف که فرموده انّ اصحابی کالنجوم بأیّهم اقتدیتم اهتدیتم (1)قطعا شما در عقیدۀ خود منفردید و ما عقیده منفرد را نمی توانیم بپذیریم.
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ