شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص610 سر العالمین کتاب غزالی است داعی- عدّه ای از علماء خودتان تصدیق نموده اند که

 

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

  1. شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص610
  2. سر العالمین کتاب غزالی است
  3. داعی- عدّه ای از علماء خودتان تصدیق نموده اند که این کتاب نوشته امام غزالی می باشد آنچه الحال در نظر دارم یوسف سبط ابن جوزی که خیلی دقیق است در نقل مطالب و با احتیاط قلم را بکار برده و در امر جماعت هم متعصّب است در ص 36 تذکرة خواص الامة در همین موضوع استشهاد بقول امام غزّالی از سرّ العالمین نموده و همین عباراتی که عرض نمودم در آنجا نقل نموده و چون در اطراف گفتار او اظهار نظری ننموده ثابت است که اولا تصدیق دارد این کتاب از غزّالی بوده و ثانیا با گفته های او که مفصلا زائد بر آنچه ما بمقتضای وقت مجلس عرض نمودیم نقل نموده موافقت دارد و الا نقد و انتقادی در اطراف گفتار او می نمود.
  4. ولی متعصّبین از علماء شما وقتی در مقابل این قبیل از حقایق و بیانات اکابر علماء قرار می گیرند و عاجز از جواب منطقی می شوند یا می گویند این کتاب تألیف آن عالم نیست یا نسبت تشیّع باو می دهند و اگر بتوانند آن افراد با انصاف را تفسیق و تکفیر نموده بکلّی از میان می برند که چرا انصاف ورزیده حق و حقیقت را ظاهر نمودند زیرا.
  5. مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
  6. اشاره بحال ابن عقده
  7. چنانچه تاریخ نشان می دهد بسیاری از اکابر علماء خودتان روی حق گوئی و حق نویسی در زمان حیاتشان بیچاره و موهون و آواره شدند و خواندن کتابهای آنها را علماء متعصّب و عوام بی خرد تحریم نمودند و عاقبت هم سبب قتل آنها گردیدند. ص :610
  8. مانند حافظ ابن عقده ابو العباس احمد بن محمّد بن سعید همدانی متوفی 333 قمری که از اکابر علمای شما است و علمای رجال خودتان از قبیل ذهبی و یافعی و غیره او را توثیق نموده و در ترجمه حالات او می نویسند سیصد هزار حدیث با سندهای آن حفظ داشته و بسیار ثقه و راستگو بوده.
  9. ولی چون در مجامع عمومی در قرن سیم هجری در کوفه و بغداد مثالب و معایب شیخین(ابی بکر و عمر)را می گفته او را رافضی خواندند و از نقل روایاتش خودداری نمودند
  10. چنانچه ابن کثیر و ذهبی و یافعی درباره او نوشته اند انّ هذا الشیخ کان یجلس فی جامع براثا و یحدّث الناس بمثالب الشیخین و لذا ترکت روایاته و الاّ فلا کلام لاحد فی صدقه و ثقته؟ (1).
  11. و خطیب بغداد در تاریخ خود او را تعریف می کند ولی در آخر بیانات خود گوید انّه کان خرّج مثالب الشیخین و کان رافضیّا (2).
  12. پس آقایان تصور ننمایند که شیعیان فقط حقایق را بیان می نمایند بلکه اکابر علماء خودتان مانند امام غزّالی و ابن عقده و دیگران هم مثالب و معایب کبار صحابه را نقل می نمودند.
  13. اشاره بمرگ طبری
  14. از این قبیل علماء و دانشمندان در تاریخ ازمنه بسیار بودند که در اثر حق گوئی و حق نویسی بیچاره و مردود و یا مقتول گشتند مانند محمّد بن جریر طبری مفسّر و مورخ معروف قرن سیم که مفخر اکابر علماء شما بوده وقتی در سال 310 در سن هشتاد و شش سالگی در بغداد از دنیا رفت چون مانع بودند در روز جنازه اش را بردارند و مورد خطر بود لذا ناچار شدند شبانه او را در منزلش دفن نمودند.
13-
  1. 1) شیخ ابن عقده می نشست در جامع براثا(که الحال مسجد براثا بین بغداد و کاظمین معروف است)و معایب شیخین(ابی بکر و عمر)را برای مردم نقل می کرد برای همین عمل او ما ترک نمودیم روایات او را و الا احدی در صداقت و راست گوئی و موثق بودن او حرفی نزده است؟!.
  2. 2) یعنی آنکه چون معایب و مثالب شیخین(ابی بکر و عمر)را نقل می نمود رافضی شد
  3. کشته شدن نسائی
  4. از همه وقایع عجیب تر وقعۀ قتل امام أبو عبد الرحمن احمد بن علی نسائی است که یکی از اعلام و ائمۀ صحاح ستّه می باشد و از مفاخر اکابر علماء شما در اواخر قرن سیم هجری بوده است.
  5. مختصر از مفصل آن واقعه چنانست که در سال 303 قمری وارد دمشق شد دید اهالی آن شهر در اثر تبلیغات سوء امویها علنی و بر ملا بعد از هر نماز حتی در خطبه نماز جمعه امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام(مظلوم)را سب و لعن می نمایند خیلی متأثر شد تصمیم گرفت احادیثی که با سلسله اسناد خود از رسول خدا در فضایل امیر المؤمنین علیه السلام در حافظه دارد بزیر قلم آورد.
  6. فلذا کتاب خصائص العلوی را در اثبات مقامات عالیه و فضائل متعالیه آن حضرت نوشت و بر روی منبر آن کتاب و احادیث مضبوطه در آن را می خواند و باین طریق فضایل و مناقب آن حضرت را نشر می داد.
  7. یکی از روزهائی که بالای منبر مشغول نقل فضایل آن حضرت بود ملت جاهل متعصّب هجوم آوردند او را از منبر بزیر کشیدند و با شدت تمام او را زدند و خصیتین او را کوفتند و آلت تناسل او را گرفتند و بهمان حال کشیدند و از مسجد بیرونش انداختند در اثرات همان ضربات سخت و لگدمال نمودند او بعد از چند روز وفات کرد و حسب الوصیت جنازه اش را بردند در مکه دفن نمودند!!!.
  8. این عملیات از آثار عناد و لجاج و جهل مرکب و تعصّبات احمقانه قومی است که مفاخر خود را رسوا و مفتضح و مقتول می نمایند بجرم آنکه چرا حق گوئی کرده و پرده از روی حقایق برداشته اند.
  9. غافل از آنکه هر اندازه حق پوشی کنند-مثل حق مثل آفتاب است بالاخره از زیر پرده بیرون خواهد آمد. ص :612
  10. خلاصه معذرت می خواهم از مطلب خارج شدم غرض اینست که مقام ولایت مولانا امیر المؤمنین علیه السّلام فقط بزیر قلم علماء شیعه جاری نگردیده بلکه اکابر علماء خودتان هم نقل نموده اند که رسول اکرم  ( (صلی الله علیه وآله وسلم)در حضور هفتاد هزار و یا صد و بیست هزار نفر علی را بالای دست بلند نمود و بامارت و امامت بمردم معرفی فرمود.
  11. اشکال در کلمه مولی
  12. اشاره
  13.   در مورد این قضیّه و اصل حدیث شک و شبهه و اشکالی نیست ولی نه باین اهمیت و آب و تابی که شما بیان نمودید.
  14. علاوه بعض اشکالات در متن حدیث موجود است که مطابقه با هدف و مقصد شما نمی کند از جمله در کلمۀ مولی می باشد که جناب عالی ضمن بیانات خود خواستید برسانید که مولی بمعنای اولی بتصرف می باشد و حال آنکه ثابت آمده که کلمۀ مولی در این حدیث بمعنای محب و ناصر و دوست می باشد که پیغمبر  ( (صلی الله علیه وآله وسلم) و سلّم چون می دانست علی کرم اللّه وجهه دشمن زیاد دارد خواست توصیه او را بنماید و بامت برساند که هر کس را من محبّ و دوست و ناصر او می باشم علی هم محب و دوست و ناصر آن می باشد و اگر بیعتی از مردم گرفت برای آن بود که بعد از پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) علی کرم اللّه وجهه را اذیت نکنند.
  15. داعی- گمان می کنم گاهی بحکم اجبار تبعیت از اسلاف و عادات می نمائید و الاّ اگر قدری دقیق شوید و علم و انصافتان را بکار اندازید و توجهی بقرائن نمائید حق و حقیقت کاملا واضح و آشکار می باشد. با کدام قرائن می خواهید ثابت کنید متمنی است بیان فرمائید.
  16. داعی- قرینۀ أول قرآن مجید و نزول آیه 71 سوره 5(مائده)می باشد که یٰا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمٰا بَلَّغْتَ رِسٰالَتَهُ وَ اللّٰهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّٰاسِ (1)
  17. . در اثبات معنی مولی به اولی بتصرف بودن و نزول آیه یٰا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ
  18. از کجا معلوم است که این آیه در آن روز برای این امر نازل گردیده باشد. ص :613
31-
  1. 1) ای پیغمبر آنچه از خدا بر تو نازل شد بخلق برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده ای و خدا تو را از شر و آزار مردمان محفوظ خواهد داشت.
  2. داعی- فحول علماء خودتان از قبیل جلال الدین سیوطی در ص 298 جلد دوم در المنثور و حافظ بن ابی حاتم رازی در تفسیر غدیر و حافظ ابو جعفر طبری در کتاب الولایة و حافظ أبو عبد اللّه محاملی در امالی و حافظ ابو بکر شیرازی در ما نزل من القرآن فی امیر المؤمنین و حافظ ابو سعید سجستانی در کتاب الولایه و حافظ ابن مردویه در تفسیر آیه و حافظ ابو القاسم حسکانی در شواهد التنزیل و ابو الفتح نظزی در خصائص العلوی و معین الدین میبدی در شرح دیوان و قاضی شوکانی در ص 57 جلد سیم فتح القدیر و سید جمال الدین شیرازی در اربعین و بدر الدین حنفی در ص 584 جلد هشتم عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری و امام اصحاب حدیث احمد ثعلبی در تفسیر کشف البیان و امام فخر رازی در ص 636 جلد سیم تفسیر کبیر و حافظ ابو نعیم اصفهانی در ما نزل من القرآن فی علی و ابراهیم بن محمّد حموینی در فرائد السمطین و نظام الدین نیشابوری در ص 170 جلد ششم تفسیر خود و سید شهاب الدین آلوسی بغدادی در ص 348 جلد دوم روح المعانی و نور الدین بن صباغ مالکی در ص 27 فصول المهمّه و علی بن احمد واحدی در ص 150 اسباب النزول و محمّد بن طلحه شافعی در ص 16 مطالب السئول و میر سید علی همدانی شافعی در مودت پنجم از مودة القربی و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 39 ینابیع الموده،
  3. خلاصه آنچه دیدم قریب سی تن از اعلام خودتان در معتبرترین کتب و تفاسیر خود نوشته اند که این آیه شریفه در شأن امیر المؤمنین علی علیه السلام روز غدیر خم نازل گردید.
  4. حتی قاضی فضل بن روزبهان با همۀ عناد و لجاج و تعصّبی که دارد نوشته است:
  5. فقد ثبت هذا فی الصحاح یعنی پس بتحقیق ثابت آمده این قضیّه در صحاح معتبره ما که چون این آیه نازل شد رسول خدا  ( (صلی الله علیه وآله وسلم) دست علی را گرفت و فرمود:من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه.
  6. و عجب آنکه همان قاضی عاصی در کشف الغمّه خبر غریبی از رزین بن عبد اللّه نقل نموده که گفت ما در زمان رسول خدا  ( (صلی الله علیه وآله وسلم) این آیه را چنین قرائت می کردیم یا أیّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک انّ علیّا مولی المؤمنین فان لم تفعل فما بلّغت رسالته (1) ص :614
  7. و نیز سیوطی در درّ المنثور از ابن مردویه-و ابن عساکر و ابن ابی حاتم از ابو سعید خدری و عبد اللّه بن مسعود(یکی از کتّاب وحی)و قاضی شوکانی در تفسیر فتح القدیر نقل نموده اند که ما در زمان رسول خدا  ( (صلی الله علیه وآله وسلم) همین قسم آیه را می خواندیم
  8. خلاصه از تأکید کردن بلکه تهدید نمودن در این آیه که می فرماید:اگر این امر را تبلیغ ننمائی و بمردم نرسانی هیچ رسالت خود را تبلیغ ننموده ای صراحة معلوم می آید که آن امر مهم عظیمی که مأمور ابلاغ آن گردیده تالی تلو مقام رسالت بوده است و قطعا آن امر امامت و وصایت و أولی بتصرف بودن است که حافظ و نگاهبان دین و احکام است بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)
  9. . «اللهم على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید